✳ برای جوانان
📌 من از سر پیری و سالخوردگی و با استفاده از فرصت به خود اجازه میدهم که چند نکته را در راه «خودسازیهای عالی» و «شدنهای متعالی» به جوانان تذکر دهم. تذکر سودمند است:
۱. از توجه به #نماز و اهمیت آن غفلت نکنند.
۲. گاهگاه «در غیر ماه رمضان» نیز #روزه ای بگیرند تا بر حیوانیت نفس غلبه کنید.
۳. به #نامحرم توجهی نکنند و چشم خود را «پاک» نگه دارند تا به دیدن پاکها موفق شوند. چشم ناپاک طبیعی است که پاکها را نبیند.(پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز!)
۴. پاسدار #ناموس دیگران باشند تا دیگران نیز پاسدار ناموس آنان باشند.
۵. در برابر #محرومان خاضع باشند و گاه یک وعدهی غذایی کم و بیخورش بخورند تا به یاد انسانهای محروم و بیپناه بیفتند و به آنان برسند.
۶. به #اشراف و #قارونان به چشم خواری بنگرند تا شاید آنان بیدار گردند و وظایف مالی و خدماتیای را که در برابر جامعه دارند ادا کنند. در روایات رسیده است که حق محرومان در اموال توانگران است و باعث فقر و گرسنگی و نرسیدن طبقات مستضعف و کمدرآمد و بیدرآمد به فرهنگ و تربیت توانگرانند. دوستداشتن محرومان نشان رضایت خداوند است.
👤 #علامه_محمدرضا_حکیمی
https://eitaa.com/ABASALEH_HOO
یاحسین ع فرماندهی از آن توست:
🔹🔷 مردى خدمت امام حسين عليه السلام آمد وعرض كرد:
♨️ من مردى گنهكارم و قدرت ترك گناه ندارم. مرا موعظه اى كن.
🔸🔶 سيدالشهدا عليه السلام فرمود: پنج كار انجام بده و هر چه مى خواهى گناه كن:
1️⃣ اوّل: رزق و روزى خدا را نخور، هر چه مى خواهى گناه كن.
2️⃣ دوم: از ولايت و قلمرو حكومت خدا بيرون برو، هر چه مى خواهى گناه كن.
3️⃣ سوم: جايى را پيدا كن كه خدا تو را نبيند، هر چه مى خواهى گناه كن.
4️⃣ چهارم: وقتى فرشته مرگ (عزرائيل) براى قبض روح تو مى آيد، او را از خودت دور ساز، هر چه مى خواهى گناه كن.
5️⃣ پنجم: وقتى مالك دوزخ تو را وارد جهنّم مى كند، اگر مى توانى وارد نشو، و هر چه مى خواهى گناه كن
📗بحارالانوار، ج 75، ص 126
─┅─═इई 🖤🖤🖤ईइ═─┅─https://eitaa.com/ABASALEH_HOO
*اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم*
🏴🏴🏴
امام سجاد علیه السلام فرمودند:
*مَرِضْتُ مَرَضاً شَدِيداً فَقَالَ لِي أَبِي عَلَيْهِ السَّلاَمُ مَا تَشْتَهِي فَقُلْتُ أَشْتَهِي أَنْ أَكُونَ مِمَّنْ لاَ أَقْتَرِحُ عَلَى اَللَّهِ رَبِّي مَا يُدَبِّرُهُ لِي فَقَالَ لِي أَحْسَنْتَ ضَاهَيْتَ إِبْرَاهِيمَ اَلْخَلِيلَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ حَيْثُ قَالَ جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ هَلْ مِنْ حَاجَةٍ فَقَالَ لاَ أَقْتَرِحُ عَلَى رَبِّي بَلْ حَسْبِيَ اَللَّهُ وَ نِعْمَ اَلْوَكِيلُ*
سخت مريض شدم پدرم (امام حسین علیه السلام) به من فرمود چه ميل دارى؟ گفتم مايلم آنچه خدا برايم خواسته بر خلاف آن درخواستى نداشته باشم. فرمود احسنت شبيه ابراهيم خليل صلوات الله عليه شدهاى، چنانچه جبرئيل باو گفت حاجتى دارى؟گفت در مقابل خدا اظهار نظرى ندارم او كافى و بهترین وکیل است.
بحار الأنوار ج ۴۶، ص ۶۷
https://eitaa.com/ABASALEH_HOO
عن الحسین علیه السلام 💐🍀
«مَنْ عَبَدَ اللّهَ حَقّ عِبَادَتِهِ آتاهُ اللّهُ فَوْقَ اَمَانِيهِ وَ كِفَايَتِهِ».☘️🍀
▪️امام حسين (ع) فرمود: «هركس حق معبوديت خدا را بهجا آورد، خداوند بيش از حدّ انتظار و كفايتش به او عطا مى كند».
📚بحار الانوار، ج ۶۸،ص ۱۸۴ ح۴۴
https://eitaa.com/ABASALEH_HOO
💠 *کسی را جز خدا نداشتم*!!
یکی از پادشاهان به بیماری هولناکی گرفتار گردید. گروه حکیمان و پزشکان یونان به اتفاق رأی گفتند : چنین بیماری ، دوا و درمانی ندارد مگر اینکه زهره (کیسه صفرا) یک انسان دارای چنین و چنان صفتی را بیاورند. پادشاه به مأمورانش فرمان داد تا به جستجوی مردی که دارای آن اوصاف و نشانه ها می باشد ، بپردازند و او را نزدش بیاورند. مأموران به جستجو پرداختند ، تا اینکه پسری (نوجوان) را همان مشخصات و نشانه ها که حکیمان گفته بودند ، یافتند و نزد شاه آوردند. شاه پدر و مادر آن نوجوان را طلبید و ماجرا را به آنها گفت و انعام و پول زیادی به آنها داد و آنها به کشته شدن پسرشان راضی شدند. قاضی وقت نیز فتوا داد که : ریختن خون یک نفر از ملت به خاطر حفظ سلامتی شاه جایز است.
جلاد آماده شد که آن نوجوان را بکشد و زهره او را برای درمان شاه ، از بدنش درآورد. آن نوجوان در این حالت ، لبخندی زد و سر به سوی آسمان بلند نمود. شاه از او پرسید : در این حالت مرگ ، چرا خندیدی ؟ اینجا جای خنده نیست .نوجوان جواب داد : در چنین وقتی، پدر و مادر ناز فرزند را می گیرند و به حمایت از فرزند بر می خیزند و نزد قاضی رفته و از او برای نجات فرزند استمداد می کنند و از پیشگاه شاه دادخواهی می نمایند ، ولی اکنون در مورد من ، پدر و مادرم به خاطر ثروت ناچیز دنیا ، به کشته شدنم رضایت داده اند و قاضی به کشتنم فتوا داده و شاه مصلحت خود را بر هلاکت من مقدم می دارد. کسی را جز خدا نداشتم که به من پناه دهد، از این رو به او پناهنده شدم.
سخنان نوجوان ، پادشاه را منقلب کرد و دلش به حال نوجوان سوخت و اشکش جاری شد و گفت : هلاکت من از ریختن خون بی گناهی مقدمتر و بهتر است. سر و چشم نوجوان را بوسید و او را در آغوش گرفت و به او نعمت بسیار بخشید و سپس آزادش کرد. لذا در آخر همان هفته شفا یافت .(و به پاداش احسانش رسید.)
همچنان در فکر آن بیتم که گفت
پیل بانی بر لب دریای نیل
زیر پایت گر بدانی حال مور
همچو حال تست زیر پای پیل
📚 گلستان سعدی
https://eitaa.com/ABASALEH_HOO