eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
1.8هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
287 ویدیو
22 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. بیعتِ همافران ✍چمن‌خواه هر سال روز ۱۹ بهمن، یاد دیدارش با امام خمینی(رحمة‌الله علیه) می‌افتاد و اشک شوق در چشمانش حلقه می‌زد. این دیدار به ۴۶ سال قبل برمی‌گردد. آن‌زمان که از ورودش به ارتش ۵ سال گذشته‌بود. طی این ۵ سال از طرف دولت، او و عده‌ای از هم‌دوره‌ای‌ها، برای تخصص هواپیمای جنگنده اِف چهارده، دوبار به آمریکا سفر کرده بود. حالا سال ۵۷ بود. او و عده‌ای از هم‌دوره‌ای‌ها مثل مردم از رژیم سرسپرده‌ی پهلوی متنفر شده بودند. برای شروع مخالفت، وقت غذا خوردن در سالن غذاخوری، با نعناع خشک روی ماست شعارهای ضد رژیم می‌نوشتند. کم‌کم شعارها پررنگتر و به اشکال مختلف نمودار شد. خیلی سخت بود در محیط نظامی، ضد نظام شعار داده‌شود. در شهرها تظاهرات بالا گرفته بود. روز ۱۷ شهریور رسید. هر ماشین ۱۰ نفر سوار شده و خودشان به میدان شهدا_ژاله سابق_ رسانده بودند و قاطی مردم شعار می‌دادند. عجب روزهایی بود. رژیم مستأصل شده بود. تند و تند نخست‌وزیر عوض می‌کرد و وعده سر خرمن می‌داد. امید شاه به مقامات عالی‌رتبه‌‌ی ارتش و گارد شاهنشاهی بود. ولی هیچکدام از این ترفندها جواب نمی‌داد. مردم در گوشه گوشه کشور مثل رود بهم پیوستند و تبدیل به سیل شدند. دیگه کسی توان مقابله با این سیل خروشان را نداشت. تا اینکه بعد از یک هفته از ورود امام به وطن، در روز ۱۹ بهمن سال ۱۳۵۷ همافران غیور، در مدرسه علوی به دیدار امام رفتند و با امام بیعت کردند و ضربه‌ی نهایی را پیکره‌ی پوسیده‌ی رژیم منحوس پهلوی وارد کردند. و برگ زرینی از حماسه و رشادت در دفتر پرافتخار تاریخ انقلاب اسلامی به نام همافران نیروی هوایی ارتش به ثبت رسید. «این حرکت ضربه‌ی آخری بود بر پیکره پوسیده‌ی رژیم پهلوی و خیمه‌ی منحوس آن رژیم را خواباند. آنها که دچار خطای محاسباتی شده‌بودند، از جایی ضربه خوردند که آن را محاسبه نمی‌کردند.» (بیانات رهبر انقلاب در دیدار با پرسنل نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران، ۱۹ بهمن ۱۳۹۹) @AFKAREHOWZAVI
خط‌شکنان تاریخ‌ساز امام خامنه‌ای در دیدار فرماندهان نیروی هوایی ارتش در ۱۹ بهمن ۱۳۹۰ می‌فرمایند: «در هر برهه‌ای، در هر میدان و عرصه‌ای، حضور به‌هنگام، کار به‌هنگام، اقدام به‌موقع، می‌تواند اثر بزرگی را داشته باشد.» سوال این است؛ چرا روز ۱۹ بهمن ۱۳۵۷ تاریخ‌ساز شد؟ برای جواب، باید دید همافران نیروی هوایی شاهنشاهی چه نقش ویژه‌ای در ارتش داشتند؟ ژنرال هایزر_ فرستاده‌‌ی ویژه‌ی آمریکا در تهران برای بررسی امکان کودتا _ این سوال را با ابراز نگرانی خود از این خط‌شکنی بزرگ اینگونه اعلام می‌کند: «پیوستن افراد نیروی زمینی به امام جای شگفتی نداشت، زیرا با هدیه گل و اظهار مهر نسبت به آنان از سوی مردم، همخوانی داشت؛ ولی افراد نیروی هوایی که هم ارتباطی با عامه مردم نداشتند و به ویژه همگی تحصیل‌کردگان در آمریکا بوده و حتی غالباً در پادگان‌های خود به زبان انگلیسی صحبت می‌کردند، نشان از فتح و پیروزی انقلابیون می‌داد و ناتوانی سران نظامی از رودررویی با مردم.» ( خاطرات سیاسی و اجتماعی، صادق طباطبایی، نشر عروج صفحه ۲۲۸) آری واقعه‌ی نوزده بهمن یک خط‌شکنی بزرگ و کاری عظیم بود. همافران، آن تحصیل‌کردگان آمریکا با صراحت و اعلام اطاعت از رهبری انقلاب و همراهی با مردم به نگاه‌های از‌حدقه بیرون‌زده‌ی سرکردگان رژیم طاغوت اعتنایی نکردند. این شجاعت و عمل به هنگام و در کنار مردم قرار گرفتن رخنه‌ای عمیق در صفوف نظامیان و تردید در سران ارتش پدید آورد. آن نه‌ی بزرگ همافران با سلام نظامی و رژه زیبا با خلق عکس باشکوه و اثر ماندگار و عمل به‌هنگام عبدالحسین پرتویی عکاس روزنامه کیهان بهم آمیخت و سبب شد تا تودهنی بزرگی به رژیم طاغوت زده شود و آگاهی مردم با چاپ آن عکس در حال سلام نظامی و رژه در حضور حضرت امام (رحمه‌الله ‌علیه) اثر عظیم خود را بجا گذاشت. بله مردم نشان دادند، در طول این چهل و پنج سال، هرجا در عرصه‌ها و میدان‌ها، اقدام، ابتکار و حضور به‌هنگام داشتند؛ توانستند اثر بزرگی خلق کنند و روز به روز بر اقتدار و عزت نظام اسلامی بیافزایند و حرکت به سمت تمدن نوین اسلامی و ظهور را تسریع کنند. کبرا خالقی @AFKAREHOWZAVI
⚘️⚘️﷽ گوشه چشمی! همه آماده رفتن شدیم. دل توی دلمان نبود لحظه شماری می‌کردیم برای لحظه دیدار. وارد حسینیه که شدیم باید به طبقه بالا می‌رفتیم. طبقه پایین جای مهمانان اصلی بود برای ما به زحمت نوبت دیدار گرفته بودند. دوستان ما علاقه داشتند سیمای نورانی امام خامنه‌ای را از نزدیک ببینند. اما چاره‌ای نبود همین که لطف کرده بودند و ما را در روز دیدار همافران راه داده بودند باید شکرگزار می‌بودیم.ارتشی‌ها همیشه به نظم معروف بوده‌اند. نظم این جلسه هم چشم‌گیر و دیدنی بود. مراسم رسمی بود. ما به برکت وجود غیور مردان ارتشی توفیق زیارت پیدا کرده بودیم.بیش از این هم انتظاری نداشتیم. سخنرانی حضرت آقا که تمام شد،پایین آمدیم به طرف درخروجی حرکت کردیم.ناگهان صدای گریه بلند یکی از دوستان، ما را به طرف خودش کشاند.مثل بچه‌ای گریه می‌کرد که چیزی خواسته باشد و به او نداده باشند.‌وقتی علت گریه شدیدش را پرسیدیم با همان هق هق گریه آرزویش را گفت و شاید زبان حالش این شعر بود: "طاق ابروی تو از کون و مکان ما را بس گوشه چشم تو از ملک جهان ما را بس"* *صائب تبریزی پ.ن دیدار ما بیست سال واندی پیش درچنین روزی بود. ✍صدیقه طهماسبی نژاد https://eitaa.com/loh_ghalam @AFKAREHOWZAVI
 🔖ضربه‌ی آخر بر پیکر پوسیده پهلوی یک هفته از ورود امام روح‌الله خمینی در بهمن سال ۱۳۵۷ به ایران گذشته بود و بعد از فرار شاه، دولت بختیار مدعی مقاومت در مقابل انقلاب بود که امام در بهشت زهرای تهران در جمع مردم غیور انقلابی فرمودند: «من تو دهن این دولت می‌زنم، من دولت تعیین می‌کنم، من به پشتوانه‌ی این ملت دولت تعیین می‌کنم…» مردم حاضر در صحنه در حالی شعار «الله‌اکبر» سر‌می‌دادند که هنوز از شایعه‌ی کودتای ارتش سردرگم بودند و ارتش را مقابل خود می دیدند و نگران آینده‌ی مبهم انقلاب بودند و درگیریِ نهایی ارتش و مردم باعث شده‌بود که عده‌ای خود را آماده‌ی نبرد مسلحانه کنند. با این‌‌حال امید داشتند که با تقویت روحیه‌ی انقلابی بین نظامیان ارتش، مقاومت دولت بختیار درهم‌شکسته‌ شده و ماموریت ژنرال هایزر در طراحی کودتای نظامی شکست بخورد.  این درحالی بود که عده‌ای از مقامات عالی‌رتبه‌ی نظامی به‌هیچ‌وجه زیرِ بارِ پذیرش انقلاب و اعلام همبستگی با مردم و انقلاب نرفته و همچنان از دولت بختیار حمایت می‌کردند. اما عده‌ای از نظامیان فداکار و متعهد نیروی هوایی در حرکتی شجاعانه به سیل خروشان ملت پیوستند و با ابتکار، ایستادگی و کار به‌هنگام، وظیفه‌ی ملی مذهبی خود را به‌رخ کشیدند. «یک خصوصیّت دیگری که در این حرکت وجود داشت و بسیار باارزش بود، «محاسبه‌شده بودن و عقلانی بودن» [بود].» (بیانات رهبر انقلاب، ۱۴۰۳/۱۱/۱۹) ایشان در ۱۹ بهمن ۱۳۵۷ با حضور در اقامتگاه رهبر کبیر انقلاب در مدرسه‌ی علوی، برگ زرینی از افتخار، حماسه، رشادت و ایمان همافران را در دفتر پرافتخار تاریخ انقلاب اسلامی به‌ ثبت‌رساندند:«اهمّیّت روز نوزدهم بهمن بیشتر از این جهت است که در این روز یک پرچمی برافراشته شد، یک پایه‌ای گذاشته شد که این توانست خطّ سیر ارتش جدید را تعیین کند. ارتش جمهوری اسلامی در واقع همان خطّی را حرکت کرد که آن روز آن جوانها آمدند در مدرسه‌ی علوی و آن حماسه‌ی شجاعانه را آفریدند. در واقع نوزدهم بهمن باید روز تولّد ارتش جدید ایران شناخته بشود.» (بیانات رهبر انقلاب، ۱۴۰۳/۱۱/۱۹) این ضربه‌ی آخر بر رژیم نیمه جان پهلوی نمونه‌ای بود از تبدیل یک تهدید به فرصت که به دلیل هوشیاری نیروهای غیور ارتش و با استفاده از غفلت دشمن صورت گرفت: «این حرکت ضربه‌ی آخری بود بر پیکره پوسیده‌ی رژیم پهلوی و خیمه‌ی منحوس آن رژیم را خواباند. آنها که دچار خطای محاسباتی شده‌بودند، از جایی ضربه خوردند که آن را محاسبه نمی‌کردند.» (بیانات رهبر انقلاب، ۱۹بهمن ۱۳۹۹). «  آن روز همافرانِ نیروی هوایی ارتش، مدال افتخار سربازی امام عصر (علیه السلام) را از جان کلام امام روح‌الله دریافت کردند. این حرکت هوشمندانه، شجاعانه، مبتکرانه و برخاسته از روح ایمان به هدف، به هنگام بیعت و سلام نظامی در مقابل امام روح‌الله خمینی(رحمة‌الله علیه)، قدم بزرگی برای ناامیدکردن دژخیمان رژیم منحوس پهلوی و خروشان کردن امواج انقلابی مردم داشت و نقطه‌ی عطفی برای پیروزی انقلاب در ۲۲بهمن ماه بود. اما نکته‌ی مهم این‌ است که «این حادثه بر اساس احساسات زودگذر و هیجانی نبود، بلکه عمق داشته و هدایت شده‌بود، هم‌چنان‌که مؤمنین بعد از این اقدام به‌هنگام نیروی هوایی  از نقطه‌ای که انتظار آن را نداشتند –رِزق لا یَحْتَسِب الهی– تقویت شده‌بودند.» در واقع «درس مهمّ نوزدهم بهمن سال ۵۷، اعتماد به وعده‌ی الهی، انتظار «رزق لایُحتَسَب»، تشویق به حضور و حرکت مستمرّی است که موجب نصرت الهی می‌شود.» (بیانات رهبر انقلاب، ۱۹بهمن۱۳۹۹). و از عصر همان روز در سال ۵۷ تا به امروز، قاب تصویر این بیعت مهم تاریخی در یوم‌الله ۱۹ بهمن سال۵۷، به عنوان سندی از اعلام همبستگی همافران با حرکت اسلامی مردم ایران و رهبری نهضت، همچنین عامل ماندگاری، اثرگذاری و تبیین این حادثه‌ی بزرگ  بوده‌است. 🖋آمنه عسکری منفرد @ghalamnegaremonfared @AFKAREHOWZAVI
. همکاری یا رقابت؟نجمه‌صالحی در اتاق جلسه، عده‌ای از متخصصان دور هم جمع شده بودند، موضوع، پیشبرد یک پروژه علمی مهم بود، اما چالش اصلی، هم‌پوشانی کارها و اتلاف منابع در مسیرهای موازی بود. قرار بود هم‌افزایی شکل بگیرد، وظایف مشخص شود و هر کس بخشی از مسیر را به دوش بکشد تا مقصد، زودتر و دقیق‌تر فتح شود. بحث‌ها بالا گرفت. هر کس از زاویه‌ای به موضوع نگاه می‌کرد، اما هنوز آن انسجام لازم شکل نگرفته بود. یکی از حاضران، نکته‌ قابل تأملی گفت: "در ایام دفاع مقدس، وقتی یک عملیات بزرگ طراحی می‌شد، همه نیروها نمی‌توانستند یک مسیر را بروند. هر گروه، بخشی از خط را به عهده می‌گرفت، اما دل‌ها یکی بود. کسی به دنبال نام نبود، بلکه به دنبال نتیجه بود. اخلاص، رمز موفقیت بود. هر کس به وظیفه‌اش عمل می‌کرد، اما با نگاهی کلان به هدف نهایی. حالا هم، اگر اخلاص داشته باشیم و هرکس سهم خود را با نیت درست بردارد، نه تکرار مسیر خواهیم داشت و نه هدررفت انرژی." به نظرم اگر این تفکر در اذهان همه رسوخ می‌کرد، دیگر کسی به فکر اینکه "کار چه کسی مهم‌تر است" نبود؛ بلکه همه در این اندیشه بودند که "چگونه کارمان را به بهترین نحو در خدمت هدف مشترک قرار دهیم" و این‌گونه تیمی یکپارچه شکل می‌گرفت با نگاهی رو به جلو و دلی آکنده از تعهد و همدلی. اگر در مجموعه‌ای نگاه‌ها از جزئیات فردی به افق‌های بلندتر دوخته شود و روحیه کار تیمی، جای رقابت‌های بی‌ثمر را بگیرد و اگر هرکس جایگاه خود را بیابد، نه بر اساس نام و نشان، بلکه بر اساس نیاز پروژه و توانمندی‌هایش، دیگر نه انرژی‌ها هدر می‌رفت و نه مسیرها بر هم منطبق می‌شدند؛ بلکه همه، با هم‌افزایی و انسجام، قطعات این پازل علمی را کنار هم می‌چیدند تا در نهایت، تصویری کامل و ماندگار از تلاش مشترک‌شان باقی بماند؛ تلاشی که نه‌تنها به نتیجه می‌رسید، بلکه الگویی می‌شد برای هر حرکت جمعی که به سوی پیشرفت گام برمی‌دارد. @AFKAREHOWZAVI
. 🔰انتشار گفتگوی سرکار خانم مرضیه عاصی با خبرنگار خبرگزاری حوزه مرضیه عاصی در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه، عنوان کرد: وقتی عوامل و ریشه‌های بروز انقلاب اسلامی ایران را بررسی می‌کنیم از سوی انقلاب‌پژوهان داخلی و خارجی عواملی ذکر می‌شود که بیشتر علل سیاسی- اجتماعی و اقتصادی است. اما کمتر، انقلاب ما از نظر"هویتی – فرهنگی و تمدنیِ" ایرانیان، مورد توجه قرار گرفته است؛ چون انقلاب ایران، از نظر خصلت فرهنگی و هویتی‌اش از سایر انقلاب‌های جهانی متمایز می‌شود. به تعبیری "ایرانیت" و "اسلامیتِ" انقلاب ما از نظر "ساحت هویتی" قابل بررسی است. متن کامل گفتگو در لینک https://hawzahnews.com/xds9R @AFKAREHOWZAVI
. دهه فجر؛ طلیعه آزادی و روزهای شکوه و حماسه ✍نجمه‌صالحی دهه فجر، تنها یادآور یک واقعه تاریخی نیست، بلکه تجلی ایمان، مقاومت و ایستادگی ملتی است که برای رسیدن به آزادی، با تمام وجود به میدان آمدند. خیابان‌ها آذین‌بندی می‌شوند، پرچم‌های سه‌رنگ ایران در جای‌جای شهرها و روستاها به اهتزاز درمی‌آید و سرودهای انقلابی، از مدارس، مساجد و رسانه‌ها طنین‌انداز می‌شود. مدارس و دانش‌آموزان، با برگزاری برنامه‌های فرهنگی و هنری، حال و هوای این روزها را گرم‌تر می‌کنند. دیوارهای مدرسه، پر از دست‌نوشته‌ها و نقاشی‌هایی است که با افتخار، صحنه‌های انقلاب و چهره‌های ماندگار آن را به تصویر می‌کشند. دانش‌آموزان، سرودهای انقلابی می‌خوانند و با اجرای نمایش‌ها و مسابقات فرهنگی، پیوندی عمیق‌تر با تاریخ و هویت خود برقرار می‌کنند. در مساجد و محافل مذهبی، جلسات خاطره‌گویی، تبیین دستاوردهای انقلاب و مرور اندیشه‌های امام خمینی (ره) برگزار می‌شود. سخنرانان از روزهایی سخن می‌گویند که ملت ایران، با دستان خالی اما قلبی سرشار از ایمان، توانستند بساط استبداد را برچینند و نظامی مبتنی بر استقلال و معنویت را پایه‌گذاری کنند. دهه فجر یادآور تلاش مستمر برای پیشرفت و آبادانی است. برنامه‌های فرهنگی، نمایشگاه‌های دستاوردهای انقلاب و جلسات روشنگری، فرصتی است تا نسل جدید با مفاهیم استقلال، آزادی و عدالت بیش از پیش آشنا شوند. جامعه ایران در این روزها، یکپارچه و همدل، شکوه حماسه‌ای را که روزگاری با ایثار و رشادت به دست آمد، گرامی می‌دارد. دهه فجر، نه فقط یادآور گذشته، بلکه چراغی برای آینده است؛ آینده‌ای که در سایه مجاهدت و پیشرفت، به سوی تحقق تمدن نوین اسلامی پیش می‌رود و این مسیر، با امید و ایمان، همچنان ادامه دارد… @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. تصمیم بزرگ ✍م. اکبری، طلبه جامعه الزهرا تا که آدم یه قدری بزرگ می شود به قول خودش از زیر و بم کارها سردر می‌آورد ، خدا نکرده تجربه های تلخ و تحقیر آمیز هم از سر گذرانده باشد آنوقت است که دراعماق وجودش یک تصمیم بزرگ شکل می گیرد، تصمیمی که روح و فطرتش را از بدو تولد با همان سرشته اند. دست می گذارد روی زانوانش، برمی‌خیزد و می گوید میخواهم روی پای خودم بایستم ، دیگر زیر بار حرف زور نمی روم. قصه ی پر رنج مردمان سرزمینم از آنجایی آغاز شد که پای نفوذ و استعمار به کشورم باز شد، از بین تمام ظلم هایی که بر سر وطنم آمده است استعمار انگلیس تحقیر آمیزترین و ظالمانه ترینشان بود که سالیان دراز وطن عزیزم را خون به جگر کرد،« قتل نه میلیون نفر ایرانی با قحطی عمدی انگلیس.»از وقتی که روباه پیر و هم پیمان جدیدش آمریکا فهمیدند برای تسلط بر جهان و تشکیل امپراطوری شان باید ایران و ذخایر نفتش را تصاحب کنند آن هم به دست خودشان و با خیانت، دیگر این منطقه روی آرامش ندید. منطقه ی استراتژیک خاورمیانه منبع انرژی دنیا، نقطه ی اتصال غرب به شرق عالم! درست در همین تاریخ حساس که برای ظالم فقط یه قدم مانده بود که این منطقه را به تاریکی ببرد، تصمیم بزرگ مردمان سرزمینم فصل جدید منطقه را رقم زدند. دست بر زانوان خود گرفتند و نخواستند زیر بار حرف زور بروند، نخواستند تن به تاریکی ظلم دهند. اما این تصمیم یک تصمیم ساده نبود، حرف حق تاوان دارد... تاوان حرف حقشان، تاوان عشق به وطن، تاوان زیر بار حرف زور نرفتنشان شد هزاران شهید، هزاران مادر به عزا نشسته، هزاران پدر قد خمیده، هزاران زندگی که فدا شد، اما این تمام ماجرا نبود ، مردمان سرزمینم پای تصمیم سختشان چهل سال است ایستاده اند و به تمام رنج هایشان برای آزادی ، افتخار می کنند، آری رنج در راه آزادی برای همه ی آزادگان جهان هزار بار بهتر از لذت خفت بار بردگی ست... امروز من یک دهه هفتادی هم در این تصمیم بزرگ سهم دارم، سهم من این است که عشق مردمان سرزمینم را فریاد بزنم و به همگان بگویم همه ی رنج های راه آزادی ارزشش را دارد ، تا دیگر کسی از تاریکی و وسوسه ی ظلم نترسد، سهم من دیدن آزادی قدس است ان شاالله من جمهوری اسلامی ایران را با تمام نواقصش دوست دارم، چون تصمیم بزرگ و عاقلانه ی یک ملت است برای آزادی از بردگی ظالم، همین تصمیم بزرگ سال هاست که امید رهایی را در دل های تمام مظلومان زنده نگه داشته است و این آغاز ماجراست... @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روایت «بصیرت، چراغی در تاریکی» ✍ سیده الهام موسوی دیشب، طبق معمول بعد از شام، رفتم خانه‌ی پدربزرگ تا از صحبت‌هایش استفاده کنم. در همین هنگام، مهمان عزیزی هم به جمع ما اضافه شد. بحث به سیاست کشیده شد. او با لحنی انتقادی گفت: «همه‌چیز گران شده، به سلامتی آقای خامنه‌ای!» من که در این مسائل سکوت را جایز نمی‌دانم، پاسخ دادم: «باز هم تقصیر رهبر شد؟! مگر نه اینکه در انتخابات، به قول خودتان، فهمیده‌ترین فرد را با کلی کارشناس انتخاب کردید؟!» او با اطمینان گفت: «اگر رهبر راضی به مذاکره می‌شد، اوضاع بهتر و قیمت‌ها ارزان‌تر بود...» در این لحظه، پدربزرگ که تا آن لحظه ساکت بود، لب به سخن گشود: «مذاکره؟ یعنی همان بلایی که سر سوریه آوردند، سر ایران هم بیاورند؟ یعنی هسته‌ای، زیرزمین‌های موشکی و همه‌ی دارایی‌های استراتژیکمان را بدهیم تا آن‌ها نابودش کنند و ما هم دست گدایی به سمتشان دراز کنیم؟ رهبر انقلاب این مسیر را تجربه کرده و می‌داند که چه عواقبی دارد.» پوزخندی زدم. برایم عجیب بود که چرا بعضی‌ها هنوز به دنبال زندگی بدون مشکل هستند، آن‌هم در حالی که در پیچ سخت آخرالزمان قرار داریم. با لحنی آرام اما هشداردهنده گفتم: «فلانی، حواست باشد! ما در آخرالزمان هستیم و غربال سختی در جریان است. ممکن است ناگهان متوجه شوی که مسیر اشتباهی را انتخاب کرده‌ای، اما آن زمان خیلی دیر شده باشد!» او با بی‌اعتنایی شانه بالا انداخت و گفت: «خب که چی؟...» جواب دادم: «چه بخواهید و چه نخواهید، این حکومت مقدمه‌ای است برای رساندن پرچم به دست امام زمان (عج). تا زمانی که حجت خدا ظهور نکند، اوضاع همین است. رهبر هم وظیفه‌اش را به بهترین شکل انجام می‌دهد. ظهور نزدیک است.» اما پاسخی که داد، نه انتظارش را داشتم و نه باورم می‌شد! با لحنی که انگار ناامیدی در آن موج می‌زد، گفت: «این هزار و چهارصد سال است که خبری نیست...» و بعد، انگار که بخواهد حرفش را اصلاح کند، ادامه داد: «البته ظهور دست خداست.» به او خیره شدم. این جمله را قبلاً از کسی شنیده بودم که حتی به قیامت هم اعتقادی نداشت، اما انتظار نداشتم که از دهان کسی که ادعای علم و دین دارد، بیرون بیاید. دنیا ترسناک شده، نه برای آن‌ها که می‌بینند، بلکه برای آن‌ها که هنوز خوابند. این روزها بصیرت نداشتن، یعنی سقوط در تاریکی... اللهم اجعل آخر أمورنا خیرا @AFKAREHOWZAVI
«موسی کلیم الله» تمام بلیط‌های فیلم حضرت موسی(ع) خیلی زود و در دقایق اولیه به فروش رسیدند. با تلاش و تقلای فراوان بلیط هارا تهیه کردیم و راهی سینما شدیم. تعریف و تمجیدهای زیادی از کار جدید آقای حاتمی‌کیا شنیدم اما، شنیدن کِی بود مانند دیدن. قصه‌های بنی اسرائیل متفاوت و فراوان است. اما وقتی سرنوشت این قوم با تولد حضرت موسی (ع) گِره می‌خورد، تازه قصه‌ها جان می‌گیرند و جوانه‌های فراوانی در دل مظلومان شکوفا میگردد. اراده خداوند براین بود که موسی در خفا چشم به جهان بگشاید و دربرابر دیدگان مردم «موسای کلیم» شود. زمانیکه خداوند موسی اراده کند، خدایان مصر و تمام بُت‌های ریز و درشت فرعون «کُنْ فَیکونْ» می‌گردند تا اینگونه دست قادر پروردگار در جهان حکم‌فرمایی کند. موسی کلیم الله؛ به وقتِ طلوعی پا به جهان گذاشت که مردم از رنج جهالت، بردگی و گرسنگی به ستوه آمده بودند و در انتظار منجی لحظات فراوانی را سپری کردند. و با قدوم مولود مبارک رود نیل دنیای قوم بنی اسرائیل رنگ و بوی تازه‌ای یافت. درچهل و سومین جشنواره فیلم فجر فیلم سینمایی«موسی کلیم الله» به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا که درواقع یکی از پروژه‌های سریالی ایشان برای چند سال آینده است و ابتدای آن در قالب فیلم سینمایی درآمده یکی از پرطرفدارترین و پرفروش ترین فیلم‌های این دوره از جشنواره سال ۱۴۰۳ محسوب می‌شود. ایشان علاوه براینکه از تکنولوژی‌های روز دنیا در فیلم بکارگرفته است انتخاب موفقی نیز در انتخاب بازیگران داشته است. به امید آینده‌ای نه چندان دور و تماشای فیلم موسی کلیم الله از قاب تلویزیون جمهوری اسلامی ایران. ✍🏻سیده ناهید موسوی