پارت 10
درمانده کربلا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
#میکائیل
قرار بود برگردیم.. رفتم پیش امام حسین گفتم
امام حسین نوکرتم این داداش منو خوب کن ترو ب ابلفضلت..
یهو گوشی علی زنگ خورد..
دکتر بهش گفت ک خوب شده و
دیگه بیماری نداره
کلی با اقا حرف زدم.. کلی باهاش دردو دل کردم علیم کلی حرف میزد باهاش
رفتیم بازار چند تا سوغاتی خریدیم و از حسین و خانوادش خدافظی کردیم رفتیم فرودگاه
برگشتیم تهران رفتم بعد دید و بازدید فامیل برای استراحت رفتم
تو اتاق تصمیم گرفتم کتابی بنویسم ب نام.. درمانده کربلا
زنگ زدم علی و بهش خبر دادم با کمک هم کتابو نوشتیم.. و چندین سال نوکری امام حسین و اهلبیت کردیم و خواهیم کرد
#پایان
خواب دیدم که در آغوشِ ضریحت هستم ؛
کاش تعبیر کند یک نفر این رویا را :)
یادت باشد ؛
خدا بندههایش را با ،
آنچه بدان دلبستهاند
میآزماید ..! | - شـهیدهمت
حال دلم بد است نجف روزیم کنید ،
تاب دلتنگی ندارد آن كِ مجنون میشود . .
#مولاعلی
من،
به جای تمام کلماتی
که نتوانستم با تو حرف بزنم،
گریه کرده ام....:)))💔
#عزیزمحسین
حسینجان..❤️🩹
ڪارۍڪنباماڪهبعدازمرگ
اگرسوالڪردند..
"بماقضیتعمركیاابنآدم؟!"
بتوانیمبگوییم: "بِحُبِّالحُسَین"