‹؏ـقیلہبنےهاشم⁶⁹🇵🇸›
میگن وقتی عباس از رو اسب افتاد زمین امام حسین رفت بالا سر عباس! یهو عباس گفت: داداش! امام حسین به
من یه چیزی میگم خودتون تا آخرش رو بخونید!
میگن وقتی یه نفر از اسب میوفته
اولین کاری که میکنه دستاشو سپر میکنه
رو دستاش میخوره زمین...
اما عباس..
بی دست بر زمین خوردی
سجده گاه تو خاک صحرا شد...💔 #محرم
هدایت شده از ‹قمـربنےهـاشم¹³³›
شب تاسوعا عباس رو تو آسمون میتونی ببینی! ماه، عباسیِ که عمود آهنین فرق سرشو نصف کرده... امشب ماه رو دریاب...
[علمدار من] #محرم
عباس رفت و آبرویِ خواهرش رفت ؛
دعوا شد و چادر ز رویِ خواهرت رفت ..
#محرم
تا چشم رویِ نیزه ها انداختم من !
در یک نظر عباس را نشناختم من 💔
#محرم
میگه بدنش رو انقدر تیر زده بودن جایِ سالم نداشت ، حتی توی چشماشم تیر بود ، دیگه خبری از قدِ سرو مانندش نبود ، دست و پاهاشو قطع کردن💔 #محرم
1_1126881553_5832192338130111617.mp3
3.17M
پناهِ حرم
کجا داری میری بگو برادرم؟((:💔
بمیره خواهرت چقدر غریب کشتنت... #محرم
‹؏ـقیلہبنےهاشم⁶⁹› ↓
𝐈𝐃: @AGHILEH_BANIHASHEM
- آب به خیمه نرسید، فدایِ سرت(:!
حسین(ع) قدش خمید، فدایِ سرت(:!
فقط برگرد... #محرم
قمر بنی هاشم با عقاب (اسم اسب حضرت عباس) رفت پای نهر فرات
داره تو ذهنش مرور میکنه
ناله های رقیه برای آب💔
گریه های علی اصغر از تشنگی
ترَک های لب امام زین العابدین بر اثر تشنگی
عمو عباس دستشو پر آب کرده
اما به یاد خشکی لب اربابش میفته
آب و خالی میکنه چون غیرتش اجازه نمیده خودش سیراب باشه و بقیه تشنه لب
مشک و پر آب میکنه ؛ سوار مرکب میشه ؛ راه میفته سمت خیمه ها .. #محرم
‹؏ـقیلہبنےهاشم⁶⁹🇵🇸›
قمر بنی هاشم با عقاب (اسم اسب حضرت عباس) رفت پای نهر فرات داره تو ذهنش مرور میکنه ناله های رقیه برای
اما ده ها گرگ بی صفت دورش میکنن
یکی دست راستشو میزنه ..
مشک و با دست چپ میگیره
یکی دیگه دست چپش میزنه ..
مشک و با دهن میگیره
اما امان از اون لحظه ای تیر ملعون ابن ملعون به مشک عمو عباس خورد 🚶♂💔
تمام امید های عمو برای رسوندن آب به خیمه نا امید شد
وایساد !
نه رویی برای برگشت داشت و نه توانی
یه از خدا بی خبر عمود و رو سر ابوفاضل فرود آورد
فرق آقا مثل پدرش شکافته شد 💔
اینجا بود که ابیعبدلله اومد بالا شر داداشش
ابیعبدلله هی سر عمو رو سری پاهاش میذاشت ..
عمو هی سرشو بر میداشت و رو خاک میکشید #محرم
‹؏ـقیلہبنےهاشم⁶⁹🇵🇸›
اما ده ها گرگ بی صفت دورش میکنن یکی دست راستشو میزنه .. مشک و با دست چپ میگیره یکی دیگه دست چپش میز
ارباب پرسید چرا اینکارو میکنی داداش ؟
بزار دم آخری بغلت کنم
عمو گفت: داداش ؛ تو الان سر من و تو بغل میگیری
اما یه ساعت دیگه ....
تو گودی قتلگاه
کسی نیست که سر تورو تو بغل بگیره :)))💔 #محرم
4_5990294585421597633.mp3
1.54M
مثلاعموبرگشته(:💔 #محرم
‹؏ـقیلہبنےهاشم⁶⁹› ↓
𝐈𝐃: @AGHILEH_BANIHASHEM
تیر آمد و به مشک رسید و عمو شکست
آیینهای که ساختم از آرزو .. شکست!
هم استخوانِ صورت و هم فرق و هم دو دست
هرجا که شسته بود عمو در وضو، شکست .. #محرم