《هـرگُلےزیباست
•امایـاسچیزِدیـگریست•
•دَرمیانِسنگها
•الماسچـیزِدیگریست•
•مامـیانِعمرِخودخـیلےبرادردیـدهایم!
•دروفـاداریولے
•|عبــاس|چـیزِدیگریست..!•🖤•》
#تاسوعا
هدایت شده از فاروق ؛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاشو با من بیا داداش :)) . .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#محرم | #امام_حسین
وتازمانرسیدنبہتوگریہمۍکنم...
حـسینجان . .(:
هدایت شده از دݪدادهمټحوݪ³¹³
+عمومرفتهآببیاره..
برمیگردهدیگه..!((:💔
هدایت شده از دݪدادهمټحوݪ³¹³
شیعیانفرداحـسینبۍیارویاورمۍشود
خونجگرزینب ز داغِششبرادرمۍشود
هدایت شده از دݪدادهمټحوݪ³¹³
شمرِملعون از جفا سازد جدا رأس حـسین
نوحہگر زین ماجرا زهراۍاطهر مۍشود
هدایت شده از دݪدادهمټحوݪ³¹³
مۍشود آل علۍفردا اسیر و دستگیر
بستہبر زنجیرِڪینسجاد مضطر مۍشود
‹؏ـقیلہبنےهاشم⁶⁹🇵🇸›
فَرمـٰاندِهعُـشّـٰاق،دِلِآگـٰاهِحُـسِیناَست
بیراهِہمَرۅ!سـٰادِهتَرینراهحُـسِیناَست
اَزمَرُدمِگُمراهِجَـہـٰانراهمَجـۅیید
نَزدیڪتَرینراهبَہۅَاللّٰہحُـسِیناَست
حدود ساعت ۱۵:۰۰
امام(ع) به طرف خیمهها برگشت
تا خداحافظی کند.
[ای اهل حرم سیر ببینید حسین را . . .]
همچنین پیراهنش را پاره پاره کرد و پوشید تا بعدا در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنهاش نکنند
[به خاک گفتم اگر شد تنت بپوشد
که پاره پاره نبینم تن تو مادرجان ...]
وقت وداع با اهل بیت،
کودک شیرخوارهاش علی اصغر(س)
را به میدان برد تا او را سیراب کند
که به تیر حرمله کشته شد.
[ای حرمله . .
این بچه سرِ جنگ ندارد
شش ماهه بی شیر که شمشیر ندارد..
تیری که به عباس زدی
وایخدایا شش ماهه من طاقت این تیر ندارد']
امام(ع) به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان میشد.
بعضی تیر میانداختند و
بعضی از دور نیزه پرتاب میکردند.
شمر و ۱۰ نفر به مقابله با امام(ع) آمدند.
بعداز شهادت امام(ع)،
بر پیکر مبارکش جای ۳۳ زخم نیزه
و ۳۴زخم شمشیر شمرده شد.
زمانی که امام(ع) در آستانه شهادت بود،
کسی جرأت نمیکرد به سمت ایشان برود،
اهل حرم از صدای اسب ایشان (ذوالجناح) متوجه شده و بیرون دویدند.
کودکی به نام عبدالله بن حسن(ع) دوید
و به طرف مقتل امام آمد.
او را در بغل عمویش کشتند.
امام ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند:
«خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر!»
۱۶:۰۶ مقارن با اذان عصر
وقت شهادت امام(ع) را وقت نماز عصر گفتهاند.
حمید بن مسلم گوید:
پیش از آن که حسین(ع) کشته شود،
شنیدم که میگفت:
«به خدا پس از من، کسی را نخواهید کشت که خداوند از کشتن او، بیش از کشتن من بر شما خشم آرد.»
گوید: آنگاه شمر میان کسان بانگ زد که
«وای بر شما! منتظر چیستید؟
مادرهایتان به عزایتان بنشینند، بکشیدش!»
[ای شمر بس کن و به روی سینه اش مرو
با چکمهات قدم رویِ عرش خدا مزن . . .]
گوید در این حال سنان بن انس حمله برد و نیزه در قلب امام(ع) فرو برد...
[روزِ عاشورایی این جمله رو لبتون باشه ؛
اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ . . .]
حدود ساعت ۱۷:۰۰
بعداز شهادت امام(ع)، عدهای لباسهای آن حضرت را غارت کردند که نوشتهاند تمام این افراد، بعدها به مرضهای لاعلاج دچار شدند.
غارت عمومی اموال امام حسین(ع)
و همراهانش آغاز شد.
عمر سعد ساعتی بعد دستور توقف غارت را داد و حتی نگهبان برای خیمهها گذاشت.
[یکی از شیعیان بصره به اسم سوید بنمطاع بعداز شهادت امام(ع) به کربلا رسید و برای دفاع از حرم امام(ع) جنگید تا شهید شد]
نزدیک غروب آفتاب
سر امام(ع) را از بدن جدا میکنند
و به خولی میدهند تا همان شبانه برای ابن زیاد ببرد.
آنگاه، به دستور عمر سعد،
بر بدن مطهر امام(ع) و یارانش اسب میدوانند تا استخوانهایشان هم خرد شود.
[عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است😭]
۱۸:۴۹ مقارن با اذان مغرب
داستان روز غمانگیز عاشورا،
اینطور تمام میشود!
در حالی که عمر سعد دستور نماز جماعت مغرب را میداده،
سنان بن انس بین مردم میتاخته و رجز میخوانده که «افسار و رکاب اسب مرا باید از طلا بکنید! چرا که من بهترین مردمان را کشتهام!»
[السلام علی الحسین وعلی علی بن الحسین وعلی اولادالحسین وعلی اصحاب الحسین،
الالعنة الله على القوم الظالمين من الاولين والاخرين .]
منروضهاتشنیدموزندهامهنوز
اینرسمعاشقینبودخاکبرسرم . . . :)
-خسوف
7158109662.mp3
4.06M
امسال بدون من میری به کربلا
یادت نره رفیق من و بین موکبا
یادت نره رفیق منو بین زائر
یادت نره رفیق ...
بگو آقا رفیقم سینه زنان
پشت دسته هات میرفت دوان دوان
بیا دست شو بگیر همین الان...
بعد از شهادت امام حسین
ملائکه گریان شدند
گفتن خدایا کاری بکن...
خداوند پرده هارو کنار زد
دیدند درون گودال آقایی به نماز ایستاده...
گفتن یا مولا چرا اینگونه آرامید شما
امام حسین ع فرمودند:
مهدی انتقام خون من را میگیرد
[یک نفر مانده از این قوم که برمیگردد]