یه مهاراجهٔ هندی بود، تو هندوستان.
خیلیم پولدار..
مریض شد، گفتن بهش مریضیات لاعلاجه و چندوقت دیگه میمیری.
ناامید شده بود.
طبیعتاً مسلمون هم نبود.
یه روز یه ایرانی باهاش همصحبت میشه، تا میفهمه مریضه و هزارتا راه رو امتحان کرده و جواب نداده، بهش میگه:
ما یه خانمی داریم که سهسالش بوده و شهید شده.
از حضرت رقیه و شهادت خانم و کرامات خانم بهش میگه و پیشنهاد میکنه که نذر حضرت رقیه رو هم انجام بده..
اون آقا میاد کلی عروسک میخره و با کشتی از هندوستان میفرسته سوریه.
به آدماش میگه:
رسیدید شام برید دونه دونه درِ خونهٔ یهودیهارو بزنید و هم عروسک رو به دختراشون بدید، هم بهشون بگید:
بچهٔ سهساله رو با عروسک آروم میکنن نه با سرِ بریده و زخمیِ پدرش..
یه شب خواب حضرت رقیه رو میبینه، تو خواب بهش میگه، دستت درد نکنه
خوب شدی.
الآن کلی همبازی دارم..
امسال روز سوم محرم خادم نورالشهدا که بودم،
مداح تعریف میکرد؛
میگفت:
چندسال پیش طرح توسعهٔ حرمِ حضرت رقیه که بود،
میرفتیم با صاحبخونههای اطراف حرم طرح رو مطرح میکردیم و صحبت میکردیم تا زمین رو ازشون بخریم و به حرم و صحنِ خانم اضافه کنیم.
رسیدیم به یه یهودی که خونهاش نزدیک حرم خانم بود.
رفتیم باهاش صحبت کردیم و موضوع رو گفتیم.
گفت: نه خونه رو میدم بهتون، نه راضیام.
گفتیم: هرچقدر میخوای بهت پول میدیم.
گفت: نه! نمیفروشم.
برید پیِ کارتون.
گفت: چند روز گذشت، دوباره رفتیم سراغش.
گفتیم: ببین مرد حسابی اینجا تو طرحه، نمیشه ناقص باشه که.
بیا دوبرابر پول خونه و زمینت رو بهت میدیم، راضی شو.
گفت: اصلا و ابدا فکرش هم نکنین، برید.
بیخود خونهی منو تو طرحتون گذاشتین.
خونهی خودمه،
زمین خودمه،
نمیفروشم.
گفت:
گفتیم نمیفروشه دیگه، زوری که نمیشه.
اومدیم پی بقیهی کارامون.
یه مدت گذشت، دیدیم اومد.
سند و وکالت و یه مقدار پول و.. اینا آورد، گفت:
این سند خونه،
این سند زمینش،
این سند یه زمین دیگهام تو کوچه پایینترش،
اینم یه مقدار پول،
بگیرید خرج حرم خانم کنید.
گفتیم:
خب دستت درد نکنه، پول که نمیخواد
بگو هزینه زمین و خونههات چقدره؟!
گفت: هیچی.
گفتیم: هیچی؟!
مگه میشه؟!
گفتش: این یه رازه بین من و دخترِ حسین.
گفتیم: خب تعریف کن.
گفت: نمیخوام بگم.
گفتیم: نه نمیشه، بگو حداقل داستان چیه که از اون حال اومدی به اینجا رسیدی؟!
یه نگاه به گنبد خانم کرد و با بغض گفت:
خانمم باردار بود.
قبل اومدنتون دکترا گفته بودن مریضه،
هی از این دکتر به اون دکتر و فایده هم نداشت.
یه شب حالش بد شد.
بردمش بیمارستان..
اونجا گفتن: باید چند روز بستری بمونه.
روز آخری گفتن:
خانمت حالش بده، نه خودش میمونه.
نه بچهات.
التماسشون کردم و گفتم:
من این دخترو با بدبختی به دست آوردم، توروخدا بچه که هیچی،
خودشو برام نگهدارید.
تمومِ زندگی من این زنه.
گفتن: امشب نمیتونی بمونی.
برو خونه فردا صبح با مدارکت اینجا باش.
خانمت هم نمیمونه.
با اشک اومدم خونه.
اون شبو تا صبح گریه کردم.
حالم بد بود.
خونهام نزدیک حرم دختر حسینه، دیدید دیگه.
از تو حیاط ما گنبدش مشخصه.
صبح با وسایل که میخواستم برم بیمارستان، تو حیاط نگاهم افتاد به گنبدش.
رسیدم دمِ درِ حیاط دستمو بردم بالا با حالت تهدید با اشک رو به گنبدش گفتم:
ببین من یهودیام.
هم از خودت بدم میاد، هم از بابات، هم از عموت، هم از خانوادهات.
اصلا من دشمنِ شمام.
ولی اگه راست میگی، اگه انقد خوبی که ایرانیا برات سر و دست میشکنن،
اگه شیعهها برات میمیرن،
اگه واقعاً کار راه میندازی، بیا زنمو بهم برگردون.
ثابت کن بهم.
و رفتم بیمارستان.
تا رسیدم بیمارستان دکتر و پرستارا بدو بدو اومدن جلوم.
همون جا نشستم رو زمین و گفتم: تموم شد دیگه.
زنم مرد،
دختری که دوستش داشتم مرد.
زدم زیر گریه
که دکتر اومد گفت:
پاشو مرد.
با کی حرف زدی؟
چیکار کردی؟
پاشو برو شیرینی بخر که هم زنت سالمه، هم بچهات سالم به دنیا اومد.
اون جا باورم نشد، رفتم زن و بچمو دیدم.
دوتاشون سالم سالم بودن.
به همه گفتم:
دخترِ حسین زن و بچمو بهم داد.
حالا هم خودم مسلمون شدم،
هم زنم.
هم این مدارک خونه و زمین،
هم هروقت کاری بود، حتی کارگری بهم بگید.
خودم میام..
بهاحترامذکرِمصائبذواتمقدسه؛
فیلمروباحالمناسبببینید... #اربعین
مسافرکشان میدان آزادی فریاد میزنند:
آزادی،آزادی،آزادی
و عابران خسته میپرسند:
آزادی چند؟
من عابری را دیدم که از راننده سوال کرد:
آزادی کجاست؟!
و راننده گفت:
رد کردی،آزادی قبل انقلاب بود
و من به او گفتم:
از غرب که به آزادی نگاه کنی میبینی
آزادی قبل از انقلاب است
ولی از میدان امام حسین که نگاه کنی
میبینی آزادی درست بعد از انقلاب است
در کدام سو ایستاده ای؟
غرب یا امام حسین؟ #اربعین
نبایدحسرتِیكجرعهآبنوشیدنت
تاابدمانَدبهقلبنوکربیمنتت .. .
- مریماهنوشت ؛ #اربعین
محمدرضا شاکری قهرمان کشتی جهان که بعد از عهد با امام زمان (عج) با چفیه بر سکوی قهرمانی آمد.
‹؏ـقیلہبنےهاشم⁶⁹› ↓
𝐈𝐃: @AGHILEH_BANIHASHEM
قهرماناصلیوقهرمانفیک.
مراقبتوطئههایرسانهباشن.
جایحقوباطلعوضنشه):.
‹؏ـقیلہبنےهاشم⁶⁹› ↓
𝐈𝐃: @AGHILEH_BANIHASHEM
ترامپ با چه اتهاماتی روانه زندان می شود؟
پ ن: باور کنید ما تو مملکتمون داریم افرادی که یا به همین اندازه و یا شاید بیشتر از این جرم دارند و نه تنها به زندان نرفتند که هنوز هم در خفا مشغول توطئه علیه نظام قانونی این مملکت هستند!
‹؏ـقیلہبنےهاشم⁶⁹› ↓
𝐈𝐃: @AGHILEH_BANIHASHEM
تازهترین عکس از آذر ، تولهیوزپلنگ ایرانی در مرکز نگهداری یوزپلنگهای شاهرود.
‹؏ـقیلہبنےهاشم⁶⁹› ↓
𝐈𝐃: @AGHILEH_BANIHASHEM