nZam Hkhmt Sdray'y 2 - `bdalrswl `bwdyt.pdf
8.74M
درآمدی به نظام حکمت صدرائی
نوشته : عبدالرسول عبودیت
جلد دوم
کانال فلسفه و عرفان👇
https://eitaa.com/joinchat/1963720741C05b59f4cf3
4_6015115304504395352.pdf
26.45M
درآمدی به نظام حکمت صدرائی
نوشته : عبدالرسول عبودیت
جلد سوم
کانال فلسفه و عرفان👇
https://eitaa.com/joinchat/1963720741C05b59f4cf3
27.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما از کِی دچار تَوَهُم " منِ ذهنی " شدیم؟
- چطور در اسارت " هویت فکری " قرار گرفتیم؟
- شاید ما نتوانیم بگوییم " منِ حقیقی " به طور دقیق چیست، منِ حقیقی ناشناخته است، اما تجلیهایی دارد، از عشق است، روح، ریشه در فطرت پاک الهی دارد،
- اما میتوانیم درک کنیم که ما از چه نیستیم تا آنچه که هستیم، برایمان روشنتر شود.
منِ ذهنی (هویت فکری) چیست؟
- مصاحبه با محمدجعفر مصفا، سال ۱۳۹۰
کانال فلسفه و عرفان «عقل و عشق»
@AGLOESHG
نقش فلسفه در حیات علمی،معنوی و فرهنگی طلاب
گفتوگو با #استاد_یزدان_پناه
سوال:
فلسفه خوانی چه نقشی در حیات علمی، معنوی و فرهنگی طلبه دارد؟ آیا خواندن فلسفه، فقط به عنوان یک حسن است یا اینکه برای طلبه یک ضرورت است و برای هر تخصصی هم که میخواهد در حوزه کسب کند، باید نسبتی با فلسفه برقرار کند؟
پاسخ:
طلبه برای بسیاری از کارها باید به معقول تن دهد. کسی که امروز در وادی معارف دینی میآید، در کنار بحث احکام، به رشتهی معقول نیز احتیاج دارد. همان گونه که ما برای دانستن احکام شریعت، باید یک سری علوم مختلف، مانند فقه و اصول و حدیث بخوانیم، برای کارهای معارف و عقاید دینی به طور اعم که شامل بحث توحید و معاد و امامت و نبوت و ملائکه و ... که در کتب دینی بسیار زیاد هم هست، به این سنت فلسفی نیاز داریم.
سنت فلسفی ما، اشاره به یک تلاش هزار و چند ساله دارد و ما بر سر یک سفرهی آماده نشسته ایم. من نمیگویم اینجا پایان راه است، ولی این سفرهای است که راه فهم معارف را باز کرده است.
ما در برابر این سنت معقول فیلسوفان و عارفان، دو راه دیگر هم داشتیم: یکی راه حدیث و نگاه به ظاهر متون بود که صرفاً تبدیل به «ظاهرگرایی» شد؛ راه دیگر همان حرکت متکلمان در طول تاریخ به ویژه آن سدههای نخست است که میخواستند تلاشهای زیادی در دفاع از معارف دینی، ولی با یک سبک خاص کنند. حرکت ظاهرگرایی، عملاً با مشکلات زیادی مواجه شد و بیشترین مشکل، در بحث تشبیه و تجسیم آن بود. ظاهرگرایی این حرکت را به سمتی سوق داد که تقریباً از عمل معارف دینی تهی شد و عملاً این روش جواب نداد و بسیاری از آن حذر کردند.
حرکت و جنبش دیگر، سبک کلامی بود که در دورههای گذشته طی شد. در روش کلامی، بنا بر این بود که از دین دفاع کنند و چون محور، فقط دفاع از دین در نظر گرفته شد نه یافت حقایق دینی آن گونه که هست، مجدداً با مشکلاتی رو به رو شد و باز هم این روش جوابگو نشد؛ چون فهم معارف آن گونه که بایسته و شایسته و عمقی باشد، حاصل نشد و تقریبا سعی شد فقط یک خِرَد سطح پایین را به کار بگیرند که از آن به «خرد جدلی» تعبیر میشود.
چون بنای این خرد جدلی بر اقناع بود، با دو مشکل جدی برخورد کرد: یکی از ناحیه فهم متون دینی؛ چرا که متون دینی ناظر به تبیین واقع، آن گونه که هست، بودند؛ ولی اینها با روشی که در پیش گرفتند عملا در فهم متون دینی موفق نبودند؛ مشکل دیگر هم در حل و فصل واقع آن گونه که هست، به لحاظ مستقل عقلانی بود که موفق نبودن و راه آ«نها هویت برهانی نداشت.
ولی سنت فلسفی که در نهایت با عرفان نظری گره خورد، عملاً جواب داد و خیلی خوب توانست به بسیاری از اسرار دین دست پیدا کند و بسیاری از متون و روایاتی که در ظاهر اولیه با یکدیگر تفاوت داشتند را جمع کرده و به حقیقت مطابق همهی این آیات و روایات برسد از فارابی تاکنون، آهسته آهسته تلاشی صورت گرفت که بتواند هم واقع را آن گونه که هست و هم متون دینی را بفهمد. بسیاری از مسائل باب توحید با تمام ریزه کارهای ها، مانند قرب وریدی حضرت حق، توحید افعالی، توحید صفاتی، باب معاد و ... در این روش بررسی شد. اگر کسی به بحث معاد متکلمین نگاه کند و در کنار معاد صدرا در جلد 9 اسفار قرار دهد، آن وقت میتواند بفهمد که اینها چقدر با هم فاصله دارند؛ حتی در کمیت پرداختن به مسائل.
آنقدر مسائل ریز معارفی وجود دارد که اگر بگوییم بیش از ده هزار گزاره میشود، اغراق نیست که آن دو، عملاً به اینها نپرداخته اند؛ اما در این سنت فلسفی که بُعد عرفان نظری هم از قرن هفتم در آن جا باز کرد و بعد در سنت صدرایی که عرفان نظری با حکمت متعالیه آمیخته شد، به اینها پرداخته شده است. آنها در عین اینکه سر سفرهی فارابی و بوعلی و شیخ اشراق نشستند، بسیاری از اسرار متون دینی را هم با روش فلسفی فهمیدند.
حضرت استاد حسن زاده میفرمودند همان گونه که ما برای اجتهاد در احکام شرعی، نیاز به خواندن فقه و اصول با همین روال معلوم حوزوی داریم، برای اجتهاد در باب معارف هم به کتابهای بوعلی، فارابی، شیخ اشراق و بهتر از همه ملاصدرا و ابن عربی احتیاج داریم که واقعاً هم مسائل را حل میکنند. بدون اغراق، گاهی در جلساتی از بحث فصوص، باید سیصد روایت در کنار هم چیده میشد تا میتوانستیم یک نتیجه گیری کنیم.
لذا اگر طلبهای میخواهد در باب معارف مجتهد شود، حتماً نیاز به بحثهای فلسفی – عرفانی در این سنتی که تا کنون شکل گرفته دارد. باید تمام این کتابها خوب خوانده شود.
بسیاری از بزرگان ما که در وادی معقول نیامده اند، وقتی که از معارف حرف میزنند، در حدّ سطح و فهم عادی است و این خوب نیست و همین باعث میشود که مثلا راحت جبر را میپذیرند. بعضی از بزرگان راحت تصریح میکنند: «اینجا که رسید قلم بشکست»؛ چرا باید اینطور باشد؟! چرا وقتی به بحث توحید میرسند، بعضی از اقوال خیلی ضعیف میتواند راحت در دل آنها بنشیند و «خلق و ایجاد» را به ضعیفترین طرح قبول کنند ولو اینکه با بسیاری از متون دینی دیگر جور در نیاید.
شخصی خیلی راحت میگفت: «خلق، یعنی خدا گفت باش و شیء ایجاد شد»! و در ادامه نیز، قرب وریدی حضرت حق را نمیتوانست تبیین کند؛ اینکه در عین خلق، خداوند در تار و پود مخلوق حاضر باشد؛ «نحن اقرب الیه من حبل الورید» یعنی از رگ گردن به شما نزدیک تریم. نباید اینطور بگوییم که نسبت خداوند با مخلوقات، مثل نسبت من با این صندلی است که بعد از خلق، ربطی به من ندارد. میگفت «ما طبق روایات، قائل به بینونت عزلی نیستیم» ولی در توضیح مسئله مجددا همان بینونت عزلی را میگفت و فاصلهای بین خالق و مخلوق درست میکرد!
وقتی به معارف میرسند، یک مقدار تأمل کم میشود. چطور در باب احکام شرعی که با طوائف مختلف روایات رو به رو میشویم؛ نکات هر طائفه را نام برده و وجه جمع آنها را بررسی میکنیم تا یک نتیجه بگیریم و میگوییم این کار از غیر مجتهد بر نمیآید، که کار بسیار خوبی هم است؛ همین را در باب معارف هم باید انجام داد، که به کمک فلسفه انجام میگیرد.
الان بزرگانی داریم که تقریرها و تحلیل هایشان عمیق است. علامه طباطبایی که المیزان را نوشته، فقط ظهورگیری قوی داشته؟ من به ظهورگیری قائل ام، اما قوتها و قدرتهای زیادی جمع شد که این کتاب نوشته شد. چرا المیزان اینقدر قوت دارد؟ دلیلش این است که سر این سفره نشسته است. ایشان با این سنت و با شیوهی ظهورگیری درست و روش فهم درست متن آشناست. به نظرم در روش فهم معارف، فلاسفه از همه جلوترند. متأسفانه ما در جاهای دیگر با چنین روش فهمی رو به رو نیستیم؛ این آقایان هستند که روش فهم درست را میدانند. در روش فهم و روش تحلیل مسائل و قوتی که در فهم هست، همه از سفرهی فلسفه بلند میشود.
طلبهای که میخواهد مجتهد شود، باید این راه را طی کند، حال گاه فهم دینی در باب احکام میشود و گاه فهم دینی در باب معارف. معارف، کمتر از احکام نیست؛ بلکه بیشتر هم است و فقه اکبر است. اگر اصول و عقاید را با عمق آن، در حوزه نخوانند، پس در کجا باید بخوانند؟
سوال: فایدهی دوم، یعنی تأثیر خواندن فلسفه در بُعد معنوی را اگر ممکن است بیشتر توضیح دهید؟
پاسخ: فلسفهی صدرا در نهایت، سر از بحث وحدت شخصیه در میآورد؛ این مسئله در فرد خیلی تغییر ایجاد میکند. او نمیتواند دیگر عادی باشد، و هر حرفی را بزند. نمیتواند هر نوع بررسی را نسبت به عالم داشته باشد؛ چون این معارف این اجازه را به او نمیدهد.
حتی صرف دانستن اینها مؤثر است؛ چرا که دانستن بذر مشاهد است. حضرت امام هم تأکید میکنند که باید دانشتن و این دانستن، حجاب است؛ ولی باید داخل حجاب شد و با مجاهدهی قلبی، اینها را به قلب میرساند. اگر کسی هم میخواهد به لحاظ معنوی اوج بگیرد، چارهی آن دانستن معارف است؛ ولی گاهی اگر طلبهای به لحاظ روحی خیلی قوی است، شاید به این نتیجه برسیم که او دیگر این قدر لازم ندارد که معقول بخواند، گرچه اگر بازهم بخواند خیلی بهتر است.
راه عمومی و کم دردسرتر و کم خطرتر، راه شناخت معارف است که در عرفان نظری و فلسفهی صدرا روی میدهد؛ به تعبیر دیگر نه تنها در تربیت عقلانی، بلکه در تربیت معنوی هم مؤثر است.
از توصیههای اساتید برای رسیدن به مراحل نهایی عرفان، این بود که ره چنان رو که رهروان رفتند، از خواندن این دروس، کم کم چنان عطشی ایجاد میشود که به حرکتی معنوی تبدیل میگردد.
کسی که این معارف را میداند، معمولاً در مقام عمل و سلوک هم راحتتر میتواند حرکت کند. میگویند وقتی ذکری مانند لا اله الا الله را میگویید، اگر دقیقا نمیدانید به چه معناست، اثرش هم کم است.
یکی از این آقایان دستور داده بود ذکر لا اله الله داشته باشد و بعد گفته بود اما کدام خدا؟! باید جواب میداد آن خدایی که جدا نیست و همه جاست و نامتناهی است که ما به اصطلاح جلوهی او هستیم.
حتی گاهی شده است که از نظر علمی کار کرده اند و بعد تن به سلوک داده اند، مشکلات روی آنها کمتر بوده است. مثلا در وسط کار، شیطان وسوسه میکند؛ اما چون ایشان پایههای معرفتی محکمی دارند و اصل مسئله را حل کرده اند و فقط الان میخواهند همین را که بدان یقین دارند به دل برسانند؛ مشکل کمتری دارند. خیلیها در این مراحل از شیطان ضربهی سنگینی میخورند.
منبع: مصاحبه نشریه خط با استاد یزدانپناه
🔹کانال فلسفه و عرفان
@AGLOESHG
#معرفی_سایت
✅ مهمترین پایگاه های جستجوی مقاله (داخلی)
رایگان👇
🔺 sid.ir
🔺 ensani.ir
نیاز به عضویت و پرداخت هزینه👇
🔺 magiran.com
🔺 noormags.ir
🔺 civilica.com
کانال فلسفه و عرفان(ارسال فقط با لینک)
در ایتا وتلگرام👈 @AGLOESHG
فلسفه و عرفان
#معرفی_سایت ✅ مهمترین پایگاه های جستجوی مقاله (داخلی) رایگان👇 🔺 sid.ir 🔺 ensani.ir نیاز به عضویت و
👈نکته مغفول در #سیرمطالعاتی ها
یکی از مهمترین و صحیح ترین راه های مطالعه هر علمی بخصوص فلسفه این است که باید کتب عرضی مطالعه شود نه طولی!!! مقصودم این است که بعداز آشنایی مثلا با فلسفه در حد بدایه الحکمه (البته نسبت به افراد مختلف،فرق می کند) باید مباحث را موضوعی مطالعه کند مثلا اصالت الوجود را در چند کتاب و مقاله حتما ببیند این روش فوائد زیادی دارد یکی اینکه آهسته آهسته صاحب نظر خواهید شد و دیگر اینکه مطالب ماندگارتر و شوق و انگیزه متعلمین بیشتر خواهد شد در آینده در این مورد بیشتر می نویسم
پ.ن سایت جهاددانشگاهی (آدرس اول)یکی از بهترین سایت ها برای دانلود رایگان که میتوانید در یک مساله و موضوع مقالات متعددی را دانلود کنید
توصیه میشود نرم افزار اندروید را ابتدا از سایت دانلود کرده و بعد...👌
#معرفی_کتاب
کتاب سودای تفکیک
نوشته سیدحسن اسلامی اردکانی
انتشارات کرگدن
#نقد_مکتب_تفکیک
توضیحات مولف در مورد کتاب را در پست بعدی پیگیرباشید
کانال فلسفه و عرفان
در ایتا و تلگرام👇
https://eitaa.com/joinchat/1963720741C05b59f4cf3
https://t.me/joinchat/AAAAAEoynX4984BHbIWGow
گفتگویی با نویسنده کتاب سودای تفکیک
جناب حجه الاسلام سیدحسن اسلامی اردکانی
https://cgie.org.ir/fa/news/216429
4_5868582273179191035.pdf
476.2K
#مقاله
#نقدمکتب_تفکیک
نقدی روش شناختی بر کتاب الهیات الاهی و الهیات بشری استاد حکیمی و بیان بی اعتباری استدلالات آن.
سیدحسن اسلامی
#کانال_فلسفه_و_عرفان👇
https://eitaa.com/joinchat/1963720741C05b59f4cf3
4_5868582273179191036.PDF
6.44M
#نقدمکتب_تفکیک
📜مکتب تفکیک دستخوش تفکیکی دیگر
✍مرحوم آیه الله سید ابراهیم خسروشاهی
💢کانال فلسفه و عرفان👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1963720741C05b59f4cf3
4_5868582273179191037.pdf
571.9K
#نقدمکتب_تفکیک
مکتب تفکیک دستخوش تفکیکی دیگر
مرحوم آیه الله سید ابراهیم خسروشاهی
کانال فلسفه و عرفان
در ایتا و تلگرام
https://eitaa.com/joinchat/1963720741C05b59f4cf3
#معرفی_کتاب
رویای خلوص
بازخوانی مکتب تفکیک
در نقد #مکتب_تفکیک
نوشته سیدحسن اسلامی
نشر بوستان کتاب
کانال فلسفه و عرفان
در ایتا و تلگرام 👈 @AGLOESH
گفتگویی با دکتر سیدحسن اسلامی
#تفکیکیها در نقد، بیاخلاقی میکنند؛ به حدیث هم التزامی ندارند/«الحیات» نمونه عالی سلطهی تفکر چپ در ایران است – مباحثات
http://mobahesat.ir/16555
part40.mp3
4.19M
🌹🌹🌹حقیقت #تصوف
یکی را از مشایخ شام پرسیدند از حقیقت تصوف گفت پیش ازین طایفه ای در جهان بودند به صورت پریشان و به معنی جمع اکنون جماعتی هستند به صورت جمع و به معنا پریشان
چو هر ساعت از تو به جایی رود دل
به تنهایی اندر صفایی نبینی
ورت جاه و مالست و زرع و تجارت
چو دل با خدایست خلوت نشینی
#سعدی علیه الرحمه🌺
https://eitaa.com/joinchat/1963720741C05b59f4cf3
#مرامنامه کانال فلسفه و عرفان
۱.کلمه صوفی اشتراک لفظی است ما با جهله آنها مخالفیم.
#صوفی و #تصوف را در کلام بزرگان با همین هشتک بیابید.
۲. آواهای اطرافمان همه و همه موسیقیست.
نوای پرنده...صدای چکاچک آب..
زوزه ی باد...
اما در مورد موسیقی که مصنوع دست انسان است، تابع شرع مقدس هستیم.
باهمین هشتک👈 #موسیقی را جستجو کنید.
۳.امیرمومنان فرمودند :گهر را بگیر هرچند از دهان.... باشد.لذا مواضع سیاسی و اجتماعی واخلاقی .... افراد که در کانال از مطالبشان استفاده شده ،بعضا جهت تایید و تبلیغ شخص و مرامشان نمی باشد.
۴.مادوست داریم همه اهل عقل و عشق شوند اما براین هم معتقدیم که
هرکسی را بهر کاری ساختند....
لذا اصراری به فلسفه ورزی همگان نیست زیرا فلسفه و عرفان هدایتگر و گمراه کننده است، (یضل به کثیرا و یهدی به کثیرا و...)
بنابراین در صورت تمایل به این طریق سوال های خود را با ما در میان بگذارید.
۵.دوستان مستعدی که قصد تحصیل فلسفه و عرفان را دارند میتوانند از اسلوب و روش های اساتید مختلف و سیرمطالعاتی ایشان استفاده کنند.لذا ما سیر مطالعاتی ایشان را در اختیار شما می گذاریم.
با این هشتک👈 #سیر_مطالعاتی را دنبال کنید.
۶. پیشنهاد ما سیر مطالعاتی استاد #یزدانپناه است.
۷. بدیهی است این سیر مطالعاتی ها ویژه کسانی است که زبان عربی را درک می کنند برای اخذ سیر مطالعاتی زبان فارسی با ما در ارتباط داشته باشید.
@AGLOESHG
نگار به مکتب نرفته ای در pv اظهار فضل کرده که صوفیه تماما منحرفند مسلمان و شیعه نیستند و کافر و مشرکند و...
در ادامه چند پست در مورد صوفیه میگذارم که شاید بخوانند و ان شاءالله بفهمند و از تهمت و اتهام دست بردارند
♦️نکاتی مهم و کلیدی درباره #عرفان؛ فلسفه و #تصوف
🔶 بزرگان حكمت و عرفان، در آثار خود، دو تعبير در مورد صوفيه دارند؛ يكي محققين صوفيه و ديگري جَهَله صوفيه و به تعبیر امروزی: صوفی و صوفی نما، عارف و عارف نما
مراد از محققين صوفيه، همان عرفاي بزرگ اسلامي مانند محيي الدين ابن عربي، صدرالدین قونوي، سيد حيدر آملي، ابن ترکه، کاشانی و.... است كه با التزام به شرع و همراه با کسب علم، راه تزكيه نفس را پیموده و به كشف و شهود حقايق رسیده اند.
اما جهله و نادانان صوفيه آن دسته از صوفياني اند كه علم كافي ندارند و مطالب بلند و بالا را بد و نادرست می فهمند و مطالب سخیف و غیر قابل دفاع از آنها صادر می شود و بدعت هايي در دين پديد آورده و راه خود را از راه ائمه معصومین جدا مي دانند، يا وسيله را با هدف توجيه كرده و خود را به شريعت و ظواهر آن پايبند نمي دانند و آشكارا يا پنهاني مرتكب معاصي مي شوند يا برخي از آنها با فريب و حقه، مردم را به معنويت فرا مي خوانند و پشت اين دعوت، مقاصد اقتصادي، اجتماعي، سياسي، سوء استفاده هاي جنسي و غیره را دنبال می کنند.
اين افراد در هر مكان و زماني محكومند و قبل از فقها خود عرفا و صوفيۀ اصیل در كتابهاي خود اين اشخاص را به شدت مورد مواخذه قرار داده اند.
🔶 کسانی که عرفان و تصوف را به صورت مطلق از هم جدا می کنند، و می گویند: عرفان، امری مثبت و مقبول، و تصوف و صوفیه، امری منفی و مردود است و در نتیجه تصوف را در صوفیۀ انحرافی و مبتذل منحصر می کنند، مخاطبان خود را به اشتباه بزرگی می اندازند.
مخاطبان با رجوع به کتب معتبر عرفان، تعابیر صوفیه، تصوف، صوفی و.... را بارها خواهند دید که اهل فن آن ها را دربارۀ خود و دیگر بزرگان عرفان به کار برده اند.
صحیح نیست به خاطر عقاید و رفتارهای فرقه های منحرفی که نام خود را صوفی یا درویش گذاشته اند، مطلق تصوف را ناپسند بدانیم و کتب علمی و مهم آنان را تحت الشعاع قرار داده یا مذمت کنیم.
به هر حال، جهله صوفیه با رفتارها و گفتارهای خود، مشکل بزرگی برای تصوف اصیل و حقیقی ایجاد کرده و موجب سوء تفاهمهای زیادی شده اند، چنانکه جهله و عوام شیعه، مشکلاتی را برای جهان تشیع به بار آورده اند و منشا اشکالات و شبهات مخالفان شدهاند و همچنین جهله مسلمانان، مشکلاتی را برای جهان اسلام به بار آورده و منشا اشکالات و شبهاتی برای غیر مسلمانان شده اند.
🔶 نمی شود از تشابه لفظ تصوّف و صوفيّه و بد نامی صوفیه و دراویش، سوء استفاده کرده و بخواهيم به كلّى راه شهود، وجدان، عرفان و لقآء الله را ببنديم، و نمی شود با چند روایت که در کتابهای دست چندم علیه صوفیه و تصوف نقل شده و از نظر سند ضعیف و بلکه مجعولند و دلالت آنها نیز به صورت کامل بررسی نشده اند، مطلق راه و روش تهذیب باطن و سیر و سلوک و عرفان عملی و تصوف اصیل را محکوم کرد.
بنابراین قطع نظر از سند این روایات ، مراد روایاتی که در آن ها صوفی و تصوف محکوم شده است، آن دسته از صوفیانی هستند که بدعت هایی در دین پدید می آورند و راه خود را از راه ائمه جدا می دانند و وسیله را با هدف توجیه کرده، خود را پایبند به شریعت و ظواهر آن نمی دانند و آشکارا یا پنهانی مرتکب معاصی می شوند؛ پر واضح است که چنین افرادی در هر مکان و زمانی محکوم اند.
این نوع از روایات، مثل روایاتی است که فقها، علما، اهل کلام و... را مورد مذمت شدید قرار می دهند که البته مرادِ همۀ این ها، علما و فقهایی است که به دنیا گرایش پیدا کرده و عالم بی عمل اند.
عرفان علامه #طباطبایی؛ آیة الله حسن #رمضانی.
🔸کانال فلسفه و عرفان 👇
@AGLOESHG