هدایت شده از " حُجره ریحانه سادات"
-
حارث در کوچههای کوفه،
دختر بچهای را دید و پرسید :
این موقع شب در کوچه چه میکنی؟
دختر گفت : منتظرِ «بابا» هستم.
او هرشب برای ما غذا میاره
حارث گفت : شاید امشب «بابا» نیاد.
دختر بچه با قاطعیت گفت : نه! «بابا» میاد!
میخوام یه خبر خوشحالکننده بهش
بدم. (علی ضرب شمشیر خورده و
خواهد مُرد!) حارث گفت :
«بابا» چرا باید از این خبر خوشحال بشه؟!
گفت : من یتیمم و پدرم در جنگ،
با علی کشته شده. برای همین وقتی
«بابا» اومد خونهمون و غذا آورد، بهش
گفتم : تو مرد خوبی هستی. دعا کن
علی بمیره. «بابا» هم دستاش رو برد
بالا و گفت : خدایا علی را بکش!
+دعات چه زود مستجاب شد مولا. :)
Ejraye Goroohi - Modafe Haram (320).mp3
9.89M
پریدن از قفس ڪه بال و پر نمیخواهد . .
عشق است بالِ پریدن ، همانڪه من دارم!
علیھان : ھدیھ خـ🤍ـدا
8.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من زیرِ همین پرچَمَت قد ڪشیدم!
علیھان : ھدیھ خـ🤍ـدا
وقتی حتی با سنگین ترین روضه هم اشڪت در نیومد ، برو جلو آینه و از خودت بپرس :
چیڪار ڪردی با خودت ؟ :)🖤
#تلنگرانه
جوری باش ک اگه امام زمان ظهور کرد و گفتن گوشیتو بده ببینم ، دستات از استرس نلرزه!
ببینم ؛
همین الان ، میتونی گوشیتو بدی دستِ آقا ؟
#تلنگرانه
Aghil Mohammadzadeh - Atre Baroon (128).mp3
3.5M
رو زدم ب خودت زیرِ بارون ، تا بگیره دلم باتو آروم :)💙🌱
#عقیلمحمدی
علیھان : ھدیھ خـ🤍ـدا