بسم الله الرحمن الرحیم
شهادت میدهم به اصول دین
اشهد أن لا اله الا الله و اشهد أنّ محمداً رسول الله و اشهد أنّ امیرالمؤمنین علیبن ابیطالب و اولاده المعصومین اثنیعشر ائمّتنا و معصومیننا حجج الله.
شهادت میدهم که قیامت حق است، قرآن حق است، بهشت و جهنّم حق است، سؤال و جواب حق است، معاد، عدل، امامت، نبوت حق است.
خدایا! تو را سپاس میگویم بهخاطر نعمتهایت.
خداوندا! تو را سپاس که مرا صلب به صلب، قرن به قرن، از صلبی به صلبی منتقل کردی و در زمانی اجازه ظهور و وجود دادی که امکان درک یکی از برجستهترین اولیائت را که قرین و قریب معصومین است، عبد صالحت خمینی کبیر را درک کنم و سرباز رکاب او شوم. اگر توفیق صحابه رسول اعظمت محمد مصطفی را نداشتم و اگر بیبهره بودم از دوره مظلومیت علیبن ابیطالب و فرزندان معصوم و مظلومش، مرا در همان راهی قرار دادی که آنها در همان مسیر، جان خود را که جان جهان و خلقت بود، تقدیم کردند.
خداوندا ! تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنهای عزیز ــ که جانم فدای جان او باد ــ قرار دادی.
پروردگارا ! تو را سپاس که مرا با بهترین بندگانت در هم آمیختی و درک بوسه بر گونههای بهشتی آنان و استشمام بوی عطر الهی آنان را ـ یعنی مجاهدین و شهدای این راه ـ به من ارزانی داشتی.
#به_وقت_حاج_قاسم
#مرور
#هر_هفته
#وصیت_نامه
#بخش 01
📿 @ANARSTORY
هدایت شده از یا فاطمة الزهرا
پازل
کفشهایم را کنار کفش مادرم جفت کردم. چادرش را گرفتم و وارد مسجد شدم.
به ستون تکیه دادم و کیف صورتی عروسکیام را باز کردم. دفتر نقاشی و مداد رنگیهایم را بیرون آوردم.
دخترکی مثل فرفره جلویم ظاهر شد.
پیش دستی کردم و گفتم:
_لطفا دست نزن، یادگاریه.
دخترک اخمی کرد. شانههایش را بالا انداخت و با ناز گفت:
- بابام از این دفترها برام خریده!
اشک در چشمهایم حلقه زد ولی اجازهی جاری شدن به آنها را ندادم.
پازلی را که عکس بابایم بر آن نقش بسته بود از کیفم بیرون کشیدم و مقابل صورت دخترک گرفتم.
به پازل اشاره کردم:
- بابای من هم قبلا این دفتر رو برام خریده.
دخترک سرش را به زیر انداخت و مثل شمع از خجالت آب شد.
به قلم #فاطمه_صداقتی
#اقتدار
#یادگاری
#دختر
#بابا
#پازل
4_5783166003705811887.mp3
8.39M
#شرح_دعای_ندبه ۵۹ ✨
🔥 هرچه به سراشیبی تندِ آخرالزمان نزدیک میشویم؛ فتنهها، آزمایشها، ابتلائات و غربالها شدیدتر است.
☀️تنها چیزی که یک "منتظر" را از فتنهها درامان نگه میدارد فهم فتنهها (بصیرت) و چرایی ایجاد آنهاست!
- من یک منتظرم!
چگونه میتوانم منتظری بصیر و آگاه به فتنهها باشم؟
#روضهنار ⏰#شب دهم #سخنرانی
♥️ @ANARSTORY
@Ostad_Shojae
روضه خانگی - حضرت رقیه(س) - 1234.mp3
12.18M
🎙بوی زهرا میدهد هرکس به روضه میرود...
🔻مدح #امام_حسین(ع)
🔻روضه #حضرت_رقیه(س)
⏱#بیش_از_ده_دقیقه | 15:29
👤حاج رضا #گرمابی
💡 کانال روضههای کوتاهِ کاملِ خانگی
#روضهنار ⏰#شب دهم #روضه
♥️ @ANARSTORY
@RozeKhanegee
💯چایی روضه.
نور.
جلسه #روضهنار دهم.
ابتدا یک #سخنرانی، سپس #روضه میگذارم. کوتاه. بعدش یک #مداحی که حتما باید گوش کنید. بعدش بزنید روی دریافت پول یک استکان چایی که تبرک است و حتما بعدش یک چایی بخورید به نیت چای روضه. سپس برای امامِ حاضرِ بچه شیعهها دعا کنید. برای سلامتیاش. برای ظهورش. برای اینکه قلبمان از سیاهی پاک شود تا نور نزول اجلال کند.
انشاءالله با چهل و سه تا چایی ادامه میدهیم. اگر کسی خواست به این روضه مجازی کمک مالی کند به خودم خبر دهد. از اینجا👇
@evaghefi
خب بریم برای سخنرانی و روضه و مداحی و چایی.
پ.ن
پول یه استکان چایی رو 500 تومن حساب کردم. دیگه سخت نگیرید.
#روضهنار ⏰ #شب دهم
#جلسه_مجازی
قبول باشد. حالا که اشک ریختید بلند شوید و یک چایی برای خودتان بریزید و عکسش را بگیرید و بفرستید. در کانال زیر که عضو شوید بعد از چند ساعت ادمین میشوید و میتوانید عکس چایتان را برای بقیه به اشتراک بگذارید.
https://eitaa.com/joinchat/3507159149C9decdf8353
حتما از هشتگ #روضهنار یا #چایی_روضه استفاده کنید.
برای دریافت هزینه چایی از کانال :
💎•﴿ باغ انار ﴾•💎 وارد شوید.
♥️ https://eitaa.com/ANARSTORY
https://pay.eitaa.com/v/?link=BW4P6
💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
💯چایی روضه. نور. جلسه #روضهنار دهم. ابتدا یک #سخنرانی، سپس #روضه میگذارم. کوتاه. بعدش یک #مداحی ک
ده شب روضه مجازی، به نیت ظهور فرج مولای غریبمان. اللهم عجل لولیک الفرج. از تو توفیق میخواهیم برای ادامه دادنش یا ربّ العالمین.
هدایت شده از ◔͜͡🍀nina
اینم از طرف ما برای روضه ها فقط لطفا به دوستان بگید برای بیمار ما که حال روحی و جسمی خوبی ندارند حتما بین اشک هاشون دعا کنند 🙏🙏
آموزش نویسندگی | چند نکته از زبان جان اشتاین بک - متمم
https://motamem.org/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D8%A7%DB%8C%D9%86-%D8%A8%DA%A9/
💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
نور #تمرین138 چشم خود را ببندید و پایتان را به نزدیکترین جسمی که رسید متوقف کنید. حالا شروع کنید
نور
#تمرین139
همین الان پشت دستتان را لیس بزنید. بله من هم قبول دارم کار خیلی زشتی است. بله. میدانم در شأن شما هم نیست. ولی خب چاره چیست؟ تمرین است دیگر. خب یک لیس کوچک که کسی را نکشته. نوک زبان بزنید اصلا، ما میپذیریم. خب چه مزهای داشت؟ این مزه را توضیح دهید. اصلا برای این مزه یک داستان بنویسید. برای اینکه بهتر این مزه را حس کنید قبل و بعدش یک هاااا پشت دست تان بکنید. (البته این تمرین مناسب کسانی که بینیشان را میمالند به پشت دستشان نیست. چون طبیعتاً مزه شوری دارد. بی تربیوت نباشیم. شمبس کمبلی باشیم. حتما قبلش دستتان را با مایع دستشویی اَوه یا پودر کیک رشد یا ماکارونی مانا یا چاکلز پنیری شسته باشید.)
مثلا👇
چقدر مو داشت. مرسی اَه. مزه که چه بگویم خواهر جان. اصلا زندگی برایم مزهای ندارد. آخر میدانید من در این دنیای درندشت یک شوهر ندارم که لحظه هایم را با او تقسیم کنم و البته موقع تقسیم قسمت بیشترش را برای خودم بردارم. وقتی میبینم یک نفر شوهر میکند دلم آتش میگیرد و میخوام پشت دستم را داغ کنم. البته پشت دستم الان خیس است نه داغ. اثر لیس است. تازه لیسانس هم دارم. جهاز هم به قدر کفایت دارم. ولی متاسفانه شوی. قول میدهم اگر یک شوی استاندارد گیرم بیاید تا آخر عمر ناهار بپزم. تازه ممکن است شام هم با خودم باشد. اصلا پشت دستم را هم دیگر لیس نمیزنم. خیلی کار زشتی بود. واقعا مجبور شدم به خاطر یک تمرین چه کار زشتی بکنم. نزدیک بود اکبر آقا پسر همسایهمان که چهار سال از من بزرگتر است مرا ببیند. چطور با زندگی آدم ها بازی میکنند. ولی خب اکبر آقا هیچ وقت سرش را از زمین بلند نمیکند و بعید میدانم که اصلا من را تا به حال دیده باشد. آه و صد آه. یک نفر نیست که ما رو حرم ببره و بعد از حرم محضر ببره و بعدش ماه عسل...خخخخخب. 😐کافیه.
#تمرین139
#داستان
#تاثیر_حواس_در_داستانگویی
﷽؛اینجابا هم یاد میگیریم. با هم ریشه میکنیم. باهم ساقه میزنیم وبرگ میدهیم. به زودی به اذن خداانارهای ترش و شیرین وملس.
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741
نمایشگاه باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
@ANARLAND
هدایت شده از پایگاه خبری صدای حوزه
🔻 شهادت جوان بسیجی در شهرستان کازرون توسط نوجوان هتاک
🔹متأسفانه شب گذشته جوان بسیجی کازرونی به نام بهروز نبیئی، جانشین پایگاه مقاومت #بسیج ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف مسجد صاحب الزمان در پیادهرو مقابل این مسجد بر اثر اصابت ضربات چاقو دار فانی را وداع گفت.
🔸به گفته اهالی #مسجد و مطلعین، جریان از سه ماه پیش آغاز شده بود که قاتل، جهت آزار و اذیت بسیجی های پایگاه مقاومت مسجد امام زمان(عج) و ناآرام کردن فضای پایگاه و مسجد، پس از ورود به مسجد، نسبت به خداوند و ائمه اطهار علیهم السلام اهانت نموده و حتی در یک مورد خادم مسجد را نیز با چاقو تهدید کرده بود.
🔹شهید بهروز نبیئی جانشین پایگاه مقاومت ولی عصر(عج) مسجد صاحب الزمان پی در پی به دنبال آرام کردن فضا و #نصیحت این شخص بود و چندین بار مقابل مزاحمت این نوجوان قاتل را گرفت اما متاسفانه نصیحت ایشان در قاتل اثر نکرده و مجدداً اقدام به مزاحمت میکرد. قاتل در شب جمعه(۱۰ شهریور)، مصادف با شب شهادت حضرت رقیه(س) دگرباره با فحاشی به مقدسات، وارد مسجد شد که شهید نبیئی، با اقدام به #نهی_از_منکر، قاتل را برای آرام کردن فضا و نصیحت او به بیرون از مسجد هدایت میکند؛ اما متاسفانه از نیت شوم او با خبر نبوده و قاتل با ضربات چاقو این بسیجی هیئتی مخلص و فعال در عرصه فرهنگی را به شهادت میرساند.
🔸ساعاتی پس از این واقعه، قاتل ۱۵ ساله و همدستش با عملیات نیروی انتظامی دستگیر شدند.
#طلبه_خبرنگار
#شهید_امربهمعروف_و_نهیازمنکر
#شهید_بهروز_نبیئی
✔️ #صدای_حوزه را بدون پارازیت بشنوید 👇
eitaa.com/joinchat/1467023382C72b81b3b57