eitaa logo
انجم الزاهره
23 دنبال‌کننده
362 عکس
575 ویدیو
7 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 جملاتی تکان‌دهنده از صاحب کتاب مکیال‌المکارم، به مناسبت سالروز شهادت آن بزرگوار (۲۵ ماه رمضان) 🔵 کتاب مکیال‌المکارم کتابی است پیرامون فواید دعا برای فرج. امام زمان علیه السلام در عالم رویا به آیت الله موسوی اصفهانی امر کردند تا این کتاب را تألیف کند. حتی نام کتاب را هم خود حضرت، انتخاب فرمودند. مطالعه این کتاب فوق‌العاده ارزشمند، به همه دوستداران امام عصر علیه‌السلام توصیه می‌شود. با ذکرفاتحه برای صاحب مکیال المکارم و دعای فرج باعث شادی روحشان شوید
📚 ترجمه کتاب مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم علیه السلام سید محمد تقی موسوی اصفهانی 📗 جلد اول 1⃣ و دوم 2⃣ 👇👇👇
💔 نحوه شهادت صاحب کتاب مکیال المکارم ... 🏴آیت الله شهید سید محمد تقی موسوی اصفهانی معروف به فقیه احمدآبادی در رمضان المبارک ۱۳۴۸ به علت کسالت در بیمارستان عیسی بن مریم علیهما السلام اصفهان بستری شد. 💥 شب ۲۵ ماه مبارک متصدی بیمارستان که از سران فرقه ضاله بهاییت بود و «سرالله خان» نام داشت، همه بستگان و اطرافیان آن مرحوم را از اتاق بیرون کرده و سمی را که در استکان داشته به ایشان می‌خوراند، 💥اطرافیان و دامادهایش در آن لحظه آخر شنیده اند که آن سید بزرگوار پیوسته صدا می‌زده: " حبیبی یا حسین! " 💥از داماد ایشان «مرحوم آیت ‌الله سید مرتضی موحد ابطحی» منقول است که سید شهید در حالی که در بیمارستان بستری بودند، می‌فرمودند: "بناست حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام تشریف بیاورند." فرزندش آیت الله سید محمد موسوی اصفهانی نیز در مقدمه کتاب نور الأبصار در این باره آورده‌: او ستاره‌ای درخشنده بود که با طلوع خود دل‌ها را مجذوب خویش نمود، ولی افسوس که زود غروب نمود و سرانجام با توطئه دشمنان دین و نوشیدن زهر کین به وسیله یکی از اعضای فرقه ضاله به شهادت رسید و در ماه مهمانی پروردگار به ضیافت الهی نائل گشت. این فقیه بزرگوار در قبرستان تخت فولاد اصفهان مدفون است. 📗زندگانی حکیم قشقایی ص۱۸۰ 📗نورالابصار ص۱۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸️مرا مستفیض دُعای سَحَر کن... عزیزِ من... امام زمانم ♡
هدایت شده از H E
✅این یک داستان واقعیست! روزی معلم کلاس پنجم به دانش آموزانش گفت: “من همه شما را دوست دارم” ولی او در واقع این احساس را نسبت به یکی از دانش آموزان که تیدی نام داشت، نداشت.  لباس های این دانش آموز همواره کثیف بودند، وضعیت درسی او ضعیف بود و گوشه گیر بود.  این قضاوت او بر اساس عملکرد تیدی در طول سال تحصیلی بود.با بقیه بچه ها بازی نمی کرد و لباسهایش چرکین بودند. تیدی بقدری افسرده و درس نخوان بود که معلمش از تصحیح اوراق امتحانی اش و گذاشتن علامت در برگه اش با خودکار قرمز و یادداشت عبارت ” نیاز به تلاش بیش تر دارد” احساس لذت می کرد.  روزی مدیر آموزشگاه از این معلم درخواست کرد که پرونده تیدی را بررسی کند. معلم کلاس اول درباره اونوشته بود” تیدی کودک باهوشی است که تکالیفش را با دقت و بطور منظمی انجام میدهد”.  معلم کلاس دوم نوشته بود” تیدی دانش آموز دوست داشتنی در بین همکلاسی های خودش است ولی به علت بیماری سرطان مادرش خیلی ناراحت است”.  اما معلم کلاس سوم نوشته بود” مرگ مادر تیدی تاثیر زیادی بر او داشت. او تمام سعی خود را کرد ولی پدرش توجهی به او نکرد و اگر در این راستا کاری انجام ندهیم به زودی شرایط زندگی در منزل، بر او تاثیر منفی میگذارد”.  در حالی که معلم کلاس چهارم نوشته بود” تیدی دانش آموزی گوشه گیرست که علاقه به درس خواندن ندارد و در کلاس دوستی ندارد و موقع تدریس می خوابد”. اینجا بود که معلمش، خانم تامسون به مشکل دانش آموز پی برد و شرمنده شد. این احساس شرمندگی موقعی بیش تر شد که دانش آموزان برای جشن تولد معلمشان هرکدام هدیه ای با ارزش در بسته بندی بسیار زیبا تقدیم معلمشان کردند و هدیه تیدی در یک پلاستیک مچاله شده بود. خانم تامسون با ناراحتی هدیه تیدی را باز کرد. در این موقع صدای خنده تمسخر آمیز شاگردان کلاس را فرا گرفت. هدیه او گردنبندی بود که جای خالی چند نگین افتاده آن به چشم می خورد و شیشه عطری که سه ربع آن خالی بود. اما هنگامی که خانم تامسون آن گردنبند را به گردن آویخت و مقداری از آن عطر را به لباس خود زد و با گرمی و محبت از تیدی تشکر کرد. صدای خنده دانش آموزان قطع شد. در آن روز تیدی بعد از مدرسه به خانه نرفت و منتظر معلمش ماند و با دیدنش به او گفت: ” امروز شما بوی مادرم را میدهی”. در این هنگام اشک خانم تامسون از دیدگانش جاری شد زیرا تیدی شیشه عطری را به او هدیه داده بود که مادرش استفاده می کرد و بوی مادرش را در معلمش استشمام می کرد. از آن روز به بعد خانم تامسون توجه خاص و ویژه ای به تیدی میکرد و کم کم استعداد و نبوغ آن پسرک یتیم دوباره شکوفا شد و در پایان سال تحصیلی شاگرد ممتاز کلاسش شد.  پس از آن تامسون دست نوشته ای را مقابل درب منزلش پیدا کرد که در آن نوشته شده بود” شما بهترین معلمی هستی که من تا الان داشته ام”.  خانم معلم در جواب او نوشت که تو خوب بودن را به من آموختی. بعد از چند سال خانم تامسون از دریافت دعوت نامه ای که از او برای حضور در جشن فارغ التحصیلی دانشجویان رشته پزشکی دعوت کرده بودند و در پایان آن با عنوان ” پسرت تیدی” امضاء شده بود، شگفت زده شد!  او در آن جشن در حالیکه آن گردنبند را به گردن داشت حاضر شد  آیا میدانید تیدی که بود؟! تیدی استوارد یکی از مشهورترین پزشکان جهان و مالک مرکز استوارد برای درمان کودکان مبتلا به سرطان است قضاوت ممنوع🚫 ‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‎
🌎 پندانه 👇👇 🟢 برخی از توصیه‌های اخلاقی آیت‌الله سید عبدالله فاطمی‌نیا رحمة‌الله‌علیه. ❇️ عمده چیزی که برزخ را تاریک می‌کند،حرف پشت سر مردم است، غیبت، تهمت... و یکی از چیزهایی که برزخ را روشن می‌کند، گره‌گشایی از کار مردم است. برزخ را گناهان، تاریک می‌کنند، و از آن طرف اعمال خیر، باعث روشنایی عالم قبر و برزخ می‌شوند. 🟢 خواهش می‌کنم حاضر جواب نباشید. من به جوان‌ها می‌گویم دیر نمی‌شود، بعداً جواب بدهید. کمی تأمل کنید. حاضر جوابی بعضی وقت‌ها آدم را محروم می‌کند. همین‌طوری زود چیزی را نپرانید، تمرین کنید و یک ذره دیرتر جواب بدهید. 🟢 مشاجره‌ها و نزاع‌ها، نور باطن را خاموش می‌کند! بسیاری از بی‌حالی‌ها و عدم نشاط‌ها به جهت مشاجرات است! کم منزلی داریم که در آن پرخاش و تندی نباشد. روزی چندتا پرخاش باشد، برکات می‌رود و دیگر چیزی نمی‌ماند! حتی اگر حق هم با تو بود، در امور جزئی و شخصی مشاجره نکن، چون کدورت آور است. 🟢 نعمتی که انسان را از خدا غافل کند، نقمت و عقاب است. از جمله، گریه‌ی استدراجی است. حالِ گریه به او می‌دهند، که فکر کند آدم خوبی است! بعضی افراد هستند که در مجالس و هیئت گریه می‌کنند اما کارهایی از این‌ها سر می‌زند که سنگ را به گریه می‌‍اندازد! مسکین گمان می‌کند خیلی حال خوبی دارد! 🟢 در جامعه‌ی ما تقوای لسانی خیلی کم است؛ بعضی از متدیّنین، اهل مسجد، اهل هیئت، تقوای لسانی را از دست داده‌اند! گویا غیبت واجب است و تهمت و افتراء مستحب! خدا می‌داند خیلی خطرناک است، توفیق سلب میشود،قلب تیره میشود، نشاط در عبادات موجود نیست. 🟢 بگذارید جمله‌ای کامل شود بعد ایراد بگیرید. نمی‌دانم چرا اینطوری هستیم! در خواهر و برادری هم حاضر نیستیم حرف یکدیگر را تا آخر گوش کنیم. می‌گوییم وایسا، شکر تو کلامت! خب شکر به چه درد می‌خورد؟ یا اگر از جمله‌ای خوشش نیاید می‌پرد وسط حرف! بابا جان صبر کن تا حرف اون آدم تمام شود. 🟢 خشم ما را بیچاره کرده است، نمیگذارد به جایی برسیم! هی دور خود می‌چرخیم، چرا که بداخلاقیم! امام صادق علیه‌السلام فرمود: «آدم بد اخلاق، معارف را پیدا نمیکند.» آقای طباطبایی اگر بداخلاق بود، المیزان نمی‌توانست بنویسد. بد اخلاقی با معارف جور در نمی‌آید. 🟢 ماها ولخرج نورانیت و نور هستیم؛ کاری می‌‍کنیم، نورانیتی حاصل میشود؛ راحت کاری می‌کنیم که می‌رود و جایش را به ظلمت می‌دهد. شب بلند می‌شویم چندتا استغفار می‌گوییم و مشمول آیه «ویستغفرون بالاسحار» می‌شویم اما صبح می‌گوییم «حالا غیبت فلانی نباشد ها…» هیچی تمام شد و رفت 🟢 تعجب می‌کنم از بعضی‌ها! آقا یا خانم مؤمن ۲۰ بار عمره رفته، بار ۲۱ می‌گویند بیا پول عمره را بده برای جهیزیه دختر یتیم؛ می‌گوید نمی‌توانم؛ دوستانم می‌روند، من نروم؟! حالا بگو شما این همه رفتی، اخلاق را رعایت می‌کنی؟ مگر دین مسخره است؟! هر سال عمره میروی؛ یک عیب را از خودت دور نکردی؟ 🟢 فرد در حالی که تصور دارد خبری است وارد روز قیامت می‌شود اما ناگهان تعجب می‌کند؛پس نمازها و عمره‌ها چه شد؟میگویند دل شکستی! ریا کردی! زهر زبان ریختی! جوان عزیز اگر می‌خواهی به جایی برسی از خانه‌تان شروع کن! اگر دل خواهرت را شکستی، دل مادروپدر را شکستی، برو درستش کن. از خانه شروع کنید. 🟢 اهل قسم نیستم ولی مجبورم، دلم میسوزد.خانم‌ها، آقایان! بشنوید! به حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها قسم اگر لطیف نباشید چیزی گیرتان نمی‌آید، خودتان را معطل نکنید.هی اوقات تلخی راه می‌اندازد، عصبانی میشود، بعد هم میخواهد بشود زبدةالعارفین؛ یک‌بار این قسم را خوردم که تا لطیف نشوید چیزی گیرتان نمی‌آید. 🟢 خدا گناه «آبرو بردن» را سخت میبخشد. امام باقر علیه‌السلام فرمودند:«کسی که آبروی مردم را نریزد،خداوند از گناهان او صرف‌نظرخواهد كرد.» اغلب جهنمی‌ها،جهنمی زبان هستند! فکرنکنید همه از دیوار مردم بالا میروند. یک مشت مقدس را می‌آورند جهنم به سبب اينكه آبرو میبردند! اسلام خواهان حفظ آبروی افراد است. 🟢 خبرهای بد را هیچ وقت در خانه نگویید؛ تا به خانه میرسد، میگوید تصادفی را دیدم! نمیخواهد بگویید. اصلا خبرهای منفی را در منزل نگویید. شما را به خدا قسم میدهم این‌ها را رعایت کنید؛ ضربه‌هایی به خانواده زده میشود که جبران نمیشود.چیزهای پریشان کننده نگویید.به همسر و بچه‌ها آرامش دهید. 🟢 مردم فکر می کنند اولیاء خدا روزی هزار رکعت نماز می خوانده اند که این طوری شدند. خیر؛ آنها فقط در اثر داشتن صفات عالیه به این جا رسیدند. 🟢 صفات عالیه انسان را ده فرسخ ده فرسخ جلو می اندازد. یک خشم فرو خوردن آدم را از هزار رکعت نماز زودتر به خدا می رساند، یک دل شاد کردن تو را خیلی زودتر می رساند، یک مادر خوشحال کردن زودتر میرساند. از اینجا باید شروع کنیم. اینجا را درست کن بعد هزار رکعت نماز خودش می آید، خودت مشتاق می شوی . التماس دعا 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣يادم باشد حرفي نزنم كه دلي بلرزد خطي ننويسم كه آزار دهد كسي را ❣يادم باشد كه روز و روزگار خوش است و تنها دل ما دل نيست ❣يادم باشد جواب كينه را با كمتر از مهر و جواب دو رنگي را با كمتر از صداقت ندهم ❣يادم باشد بايد در برابر فريادها سكوت كنم و براي سياهي ها نور بپاشم ❣يادم باشد از چشمه درسِِ خروش بگيرم و از آسمان درسِ پـاك زيستن ❣يادم باشد سنگ خيلي تنهاست... ❣يادم باشد بايد با سنگ هم لطيف رفتار كنم مبادا دل تنگش بشكند ❣يادم باشد براي درس گرفتن و درس دادن به دنيا آمده ام ... نه براي تكرار اشتباهات گذشتگان ❣يادم باشد زندگي را دوست دارم ❣يادم باشد هيچگاه از راستي نترسم و نترسانم