eitaa logo
به امید خدای مهربان🌴🇮🇷🌷
46 دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
5.1هزار ویدیو
137 فایل
🌴🇮🇷با توکل بخدای بخشنده مهربان + توسل به مقربان الهی(کتاب الله و عترتی)🇮🇷🌷 یا علی(ع) گفتیم و عشق آغاز شد،ان شاءالله......
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️سالروز اغتشاش داخلی ۱۸ تیر ۷۸ 🎥 ای سید و مولای ما! پیش خدا گواهی بده که ما در راه خدا تا آخرین نفس ایستاده‌ایم. بزرگترین آرزوی بنده این است که در این راه جان خودم را تقدیم کنم.... اللهم احفظ قائدا الا امام خامنه ای به برکت صلوات برمحمد وال محمد وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُم 🇮🇷 @lahzaei_ba_sh
🍂 فالله خیره حافظا زهرا شمس ┄┅┅┅❀🌴❀┅┅┅┄ 🔹 خرمشهر آزاد شده بود. قرار بود یک ماشین آجیل به خرمشهر برود. با حاج بی بی علم الهدی همراه هدیه،سوار ماشین شدیم. وقتی رسیدیم با شوق و ذوق پیاده شدیم تا خودمان هدیه‌ها را به دست رزمنده‌ها بدهیم۰ یکی دو نفر از رزمنده‌ها دویدند سمت ما و گفتند: - شما چرا اومدین اینجا؟ خیلی خطرناکه. هر آن ممکنه هواپیما بیاد و بمبارون کنه. حاج بی بی گفت: - بابا چتونه؟ این همه مرد ها شهید میشن بذار یک زن هم شهید بشه. من به آنها گفتم ایشون حاج بی بی علم الهدی‌ست. تا شنیدند خیلی ذوق کردند و همه به سمت بی بی می‌آمدند. همان موقع یک دفعه سر و کله هواپیماهای عراقی پیدا شد. شروع کردن به بمباران. مرتب داد می‌زدند بخوابین روی زمین. ما هم سریع خوابیدیم تا رفتند. خدا را شکر هیچکس آسیب ندیده بود. بچه‌ها آمدند و رو به بی بی گفتند: - سریع برگردین خطرناکه - خطرناک نیست فالله خیره حافظا •┈••✾○✾••┈• از کتاب زنان جبهه جنوبی
🔼🌹 شهید سید جمال قریشی
🔼🌹 شهید سید جمال قریشی
به مناسبت سالگرد شهادت شهید سیدجمال قریشی شهیدسیدجمال قریشی در سال ۱۳۴۲ در روستای برغان از توابع ساوجبلاغ به دنیا آمد. شهیدسیدجمال پنجمین فرزند خانواده بود،بعداز پیروزی انقلاب اسلامی جذب سپاه شد. با شروع شدن جنگ تحمیلی عازم جبهه های حق علیه باطل شد،ایشان بیشتر زمان خود را در جبهه حاضر بود و کمتر به مرخصی می رفت.شهید سیدجمال مدرک دیپلم داشت و متاهل بود. سرانجام در عملیات کربلای یک در سحرگاه ۱۷ تیر ۱۳۶۵ به آرزوی دیرینه اش که شهادت بود رسید.
«در یک کار تحقیقی به تعدادی از معلمان، اسامی بعضی از دانش آموزان معمولی را دادند و گفتند که این ها دانش آموزان با استعداد و استثنایی هستند و شما باید با سعی و تلاش استعداد آنان را شکوفاتر سازید. طبق انتظار، این دانش آموزان بعد از مدتی به صورت بهترین شاگردان کلاس در آمدند. نکته حائز اهمیت این است که این شاگردان برتری خاصی از نظر هوش و استعداد با دانش آموزان دیگر نداشتند، قبلا به بعضی از آنان، برچسب «ضعیف» زده بودند، معذلک همین باور «به ظاهر نادرست»‌ معلم ها باعث شد که آن عده به یاری معلمان تازه، نسبت به هوش و استعداد خود مطمئن شوند و به موفقیت چشمگیری دست یابند. میزان استعداد دانش آموزان بستگی به هویتی دارد که برای خود قائل هستند. این هویت در اثر اعتقاد معلمان به میزان هوش و استعداد تحصیلی دانش آموزان به وجود می آید...» برگرفته از کتاب فقط غیرممکن، غیر ممکن است. ✍🏻 نرگس مهاجر جامعه شناس مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی از فرانسه، هلند و ایران . . کارگروه جوانان جمعیت جانبازان استان البرز | | ✅ @Javanane_Alborzi
9.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سخنان طوفانی روح الله مؤمن نسب، دبیر انقلابی ستاد امر به معروف تهران خطاب به مسئولان منفعل : شما روی صندلی هایی نشستید که شهدایی برای آن جان داده‌اند. اگر زور دارید، جلوی بی‌حجابی‌ها را بگیرید. فضای‌مجازی را درست کنید. دمش گرم حرف دل مردم انقلابی رو زد.🌷🌹
هدایت شده از عباس نوری مقدم
🌷بسم الله الرحمن الرحیم 🌷 🌴بنام خداوند بخشنده ی مهربان 🌴 باسلام و ادب و احترام 💐 صبح و روز سه‌شنبه: ۲۰/ تیر ماه /۱۴۰۲ شما و خانواده محترمتان به خیرو شادی ان‌شاءالله ...روز پر برکتی داشته باشید🙏 ذکر امروز( حداقل ۱۰۰ مرتبه )یا الرحم الراحمین ...🌷
هدایت شده از عباس نوری مقدم
🌷دعای عهد امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف هر روز بعداز اذان واقامه نماز صبح ان‌شاءالله🌷
🌷 سلام علیکم و رحمة الله و برکاته 🍀بسم الله الرحمن الرحیم 🌺 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ☀️ صبح روز سه شنبه ، بیستم تیر و بیست و دوم ذی الحجة به خیر 📿 ذکر روز سه شنبه صد مرتبه: 💐 یاارحم الراحمین💐 ☘️🌷☘️🌷☘️🌷☘️ از رمق افتاده ام، دلدار دستم را بگیر رفتم از دست و شدم بیمار دستم را بگیر دور ماندم از تو، دست آویز این و آن شدم من زمینگیرم خودت اینبار دستم را بگیر خواهشی دارم ولی از تو خجالت می کشم داده ام گرچه تو را آزار دستم را بگیر با گناهانم خودم را هم کلافه کرده ام خسته ام از این همه تکرار دستم را بگیر از خودم از توبه هایم واهمه دارم هنوز غصه ها را از دلم بردار، دستم را بگیر از زیارت، کربلا جامانده ام، رب الحسین آمدم هی می کنم اصرار " دستم را بگیر" من خودم اینجا، دلم شد زائر کرب و بلا ای حسین جان بین آن زوار دستم را بگیر نـوكر نوشت: حسین جان من از دیار حبیبم نه از بلاد غریب مرا بخوان نفسی با تو همسفر باشم قسم به روضه دیوار و در که تا هستم به یاد کرب و بلای تو دربه در باشم صلي الله عليک يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله