http://yun.ir/9gc
ادای احترام طلاب و روحانیون کرمان به سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و همرزمان شهیدش
امروز// مزار شهدای کرمان
هدایت شده از آموزش مجازی ۱۷
#فرصت_عالی👇 برای مومنین
دوره #رایگان و #غیرحضوری
صدور #مدرک_پایان_دوره
با حمایت #پشتیبانان_زبده
بدون محدودیت سنی و جغرافیایی
ثبت نام خواهران:
sapp.ir/vajeb123
eitaa.com/vajeb123
ble.im/vajeb123
ثبت نام برادران(از طریق سایت):
Lms.aamerin.ir
📆 طول دوره: ۲۰ روز
✅ آشنایی با استاد: bit.ly/336v6LK
1.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹شادی روح شهدای اسلام به خـصوص شهید حاج قاسم سلیمانی صلوات...
شب جمعه یاد امام و شهدا دلا رو میبره کربلا
شبای جمعه داغ نبودنشان تازه میشه😔
@ANSARQURAN
4.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥فیلمی دیده نشده از حضور حاج قاسم سلیمانی بر سر مزار پدر و مادرش...
برای همه رفـتگان بخصوص
پــدران و مادران آســمونی
فاتحه و صلواتی بفرسـتیم.
🚨تخریبچی، کانال اخبار خاص
🆔 @takhribchi110
🆔 @takhribchi110
🔶 دفاع به موقع از انقلاب 🔶
⭕️ اگه اون زمانی که اون فرد اومد و گفت انتخابات تشریفاتی هست کل جبهه انقلاب می ایستاد و محکم توی دهنش میزد
دیگه لازم نبود رهبری بیاد و از خودش هزینه کنه و در مورد این موضوع صحبت کنه. رهبر انقلاب معمولا بعد هر اتفاقی چند روز صبر میکنن تا ببینن آیا خواص جامعه صدایی ازشون در میاد و موضع گیری مناسبی میکنند یا نه؟
⭕️ اگه موضع گیری مناسبی نداشتن خودشون شخصا وارد میشن و از انقلاب دفاع میکنند.
و مظلومیتی که یک رهبر الهی در یک جامعه دینی تحمل میکنه یه بخشیش همینه...
💢 به محض اینکه اون فرد چنین حرفی رو زد، باید هزاران کلیپ و متن و عکسنوشته و توییت و پست علیه حرفش در فضای مجازی منتشر میشد باید تمام علما و نخبگان جامعه میزدن توی دهنش تا جایی که به غلط کردم بیفته و حرفش رو پس بگیره.
✅ ما انقلابیون باید به این مرحله برسیم... بااااااید....
💥 باید به این مرحله برسیم که اطمینان خاطری برای امام زمان ارواحنا فداه به وجود بیاد و آقا ظهور بفرمایند. آقای ما شدیدا منتظر ایجاد چنین جامعه ای هست.
آیا یاری میکنیم.....؟!
🍃دلتنگـــ روے ماه تو هستیم،ماه ما
🍃چشمان خیسِ وقتـــ سحرها گواه ما
🍂معلوم مےشود که دلتـــ را شڪسته ایم
🍂از بس ڪه بے اثر شده این سوزِ آه ما
🍃نگذَشته ایم مَحض رضاے تو از گناه
🍃بگذر عزیز فاطمه از اشتباه ما
🍂در زیر نور ماه؛ڪجا خیمه میزنے؟
🍂تنها پناه عالمیان...تڪیه گاه ما
🍃بیچاره آنڪه بهر شما اهل گریه نیستـــ
🍃حال بُڪاء و روضه و غم شد سِلاح ما
🍂یڪ قطره اشڪ در غم جدّ تو ڪوه ساختـــ
🍂از این عبادتـــ ڪم و هم قدّ ڪاه ما
🍃دلخوش به روضه هاے عموییم تا مگر
🍃بر روے دلرباے تو افتد نگاه ما
🔅اللّهمّـ عجّل لولیّڪ الفرج🔅
🔴تلگرام و ماشین جنگی-رسانه ای جریان نفوذ
✍️سید علیرضا آل داود
مستند هک بزرگ که اشاره به نقش فیس بوک در انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا و پیروزی ترامپ دارد را دیدم.
مستندی قوی که به جمع آوری bigdata آمریکایی ها و سپس تحلیل آن در این فضا اشاره میکند و نحوه فریب مردم آمریکا را پس از ذائقه سنجی آنها نشان می دهد و پیروزی ترامپ را کاملا علمی با این تقلب بزرگ مرتبط میکند.
کل این فرایند از سرقت اطلاعات بیش از ۵۰ میلیون آمریکایی عضو فیس بوک حاصل شده است.
حال شما در نظر بگیرید پیام رسان تلگرام با مدیریت سازمان سیا نزدیک به ۴ سال است دارد بر روی گوشی ۵۰ میلیون ایرانی اطلاعات شناختی-ادراکی و... مردم را جمع میکند و این داده ها توسط آنها تحلیل شده، مدل شناختی طراحی می شود و سپس ذائقه سازی با دقت بسیار بالا برای ملت ما صورت میگیرد..
نتیجه اش اخلال در ۳ انتخابات، ۶ حمله تروریستی، ۲ فتنه سنگین، آسیب های اجتماعی-فرهنگی و ... بوده است.
جالب آنجاست که این اطلاعات به عربستان سعودی داعش پرور و امارات هم فروخته شده است.
حال سوال بسیار مهمی مطرح است که چه کسی باید به این موضوع ورود کند؟ قطعا قوه قضاییه ...البته به مجلس برآمده از تلگرام امیدی نیست مگر اینکه در انتخابات مجلس اسفند تلاش کنیم انقلابی های اصیل وارد شوند تا کشور از شر عناصر غربگرا نجات پیدا کند ان شا الله
نقش من و شما ی آتش به اختیار هم ساخت مستند، متون اقناعی، عکس نوشته و ایجاد نهضت مطالبه گری و روشنگری است...
البته نباید تأثیر انقلابی نماها را در این نفوذ نادیده گرفت، خدا هدایتشان کند اگر هدایت پذیرند...
🔴به کمپین #بیداری_ملت بپیوندید👇
http://eitaa.com/joinchat/963837952Cb758f6bd13
یا امّ بنین حال گرفتار ندیدی
دستان قلم، اشک علمدار ندیدی
بر پیکر بی دست علمدار رشیدت
آشفتگیِ سیّد و سالار ندیدی
مادر به خدا بس که وفا داشت اباالفضل
غوغای مُواسات سپهدار ندیدی
گر آب نیاورد نگو آبرویش رفت
خون بارش آن دیده و رخسار ندیدی
شق القمر کوفه که در علقمه رخ داد
تکرار رخ حیدر کرار ندیدی
آنقدر ادب داشت که با سر به زمین خورد
سجاده ی خون بر بدن یار ندیدی
پس داد هر آن درس که در نزد تو آموخت
بالندگی مکتب ایثار ندیدی
مادر که شود امّ بنین هیچ غمی نیست
در عهد و وفای پسرش هیچ کمی نیست
شنیدید وقتی می اومد تو قبرستان بقیع چهار صورت قبر درست می کرد، شروع می کرد گریه کردن، طوری گریه می کرد که دشمنُ به گریه می انداخت، بعضی ها تو تاریخ نوشتند مروان می اومد گریه می کرد، همه می گفتند عجب مادری! می گفت مادر بمیرم برات شنیدم عمود به سرت زدند، کی جرأت کرده به پسر ام البنین ضربه بزنه؟! بعد می گفت راستی شنیدم اول دستاتُ قطع کردند، آخه آدم بی دست که نمی تونه دفاع کنه از خودش…
**********
مقتل وفات حضرت ام البنین(س)
على بن ابى طالب(ع) آنگاه که قصد ازدواج دارد به برادر خویش، عقیل بن ابى طالب که در علم «انساب» معروف بود و ذهن و سینه اش گنجینه اى از اسرار خاندان گوناگون عرب بوده مى فرماید:
«زنى را براى من اختیار کن که از نسل دلیرمردان عرب باشد تا با او ازدواج کنم و او برایم پسرى شجاع و سوارکار به دنیا آورد.» (قمر بنى هاشم، مقرم، ص ۱۵)
و عقیل در پاسخ برادر گفت:
«با ام البنین کلابیه ازدواج کن زیرا در عرب شجاعتر از پدران و خاندان وى نیست.»
و سپس در مورد جد مادرى ام البنین، ابوبراء عامر بن مالک، که در آن روز از جهت دلاورى و شجاعت کم نظیر بود مى گوید:
«ابوبراء عامر بن مالک جد دوم فاطمه کلابیه از شجاعت در میان قبایل عرب بى نظیر است و کسى را شجاعتر از او جز حضرتت نمى شناسم از اینرو او را بازى کننده با شمشیرها (ملاعب الاسنه) مى نامند.» (تنقیح المقال، علامه مامقانى، ج۳، ص ۷۰ با ترجمه)
وقتى عقیل به خواستگارى ام البنین براى مولایش على بن ابى طالب آمد با حرام بن حالد، پدر او، در این باره صحبت کرد و «حرام» با کمال صداقت و راستگویى گفت: «شایسته امیرالمؤمنین یک زن بادیه نشین با فرهنگ ابتدایى بادیه نشینان نیست. او با یک زن که فرهنگ بالاترى دارد باید ازدواج کند و این دو فرهنگ با هم فرق دارند.»
عقیل پس از شنیدن سخنان وى گفت:
امیرالمؤمنین از آنچه تو مى گویى خبر دارد و با این اوصاف میل به ازدواج با او دارد.
پدر ام البنین از عقیل مهلت خواست تا از مادر دختر، ثمامه بنت سهیل، و خود دختر سؤال کند و به او گفت:
«زنان بیشتر از روحیات و حالات دخترانشان آگاه هستند و مصلحت آنها را بیشتر مى دانند.»
وقتى پدر ام البنین به نزد همسر و دخترش برگشت دید همسرش موهاى ام البنین را شانه مىزند و او از خوابى که شب گذشته دیده بود براى مادر سخن مى گفت:
«مادر خواب دیدم که در باغ سرسبز و پردرختى نشسته ام. نهرهاى روان و میوه هاى فراوان در آنجا وجود داشت. ماه و ستارگان مى درخشیدند و من به آنها چشم دوخته بودم و در باره عظمت آفرینش و مخلوقات خدا فکر مى کردم. در مورد آسمان که بدون ستون بالا قرار گرفته است و همچنین روشنى ماه و ستارگان … در این افکار غرق بودم که ماه از آسمان فرود آمد و در دامن من قرار گرفت و نورى از آن ساطع مى شد که چشمها را خیره مى کرد. در حال تعجب و تحیر بودم که سه ستاره نورانى دیگر هم در دامنم دیدم. نور آنها نیز مرا مبهوت کرده بود. هنوز در حیرت و تعجب بودم که هاتفى ندا داد و مرا با اسم خطاب کرد من صدایش را مى شنیدم ولى او را نمى دیدم گفت:
«فاطمه مژده باد تو را به سیادت و نورانیت. به ماه نورانى و سه ستاره درخشان پدرشان سید و سرور همه انسانهاست بعد از پیامبر گرامى و اینگونه در خبر آمده است.»
پس از خواب بیدار شدم در حالى که مى ترسیدم. مادرم! تاویل رؤیاى من چیست؟!» مادر به دخترک فهیمه و عاقله خود گفت:
«دخترم رؤیاى تو صادقه است اى دخترکم به زودى تو با مرد جلیل القدرى که مجد و عظمت فراوانى دارد ازدواج مىکنى. مردى که مورد اطاعت امت خود است. از او صاحب ۴ فرزند مى شوى که اولین آنها مثل ماه چهره اش درخشان است وسه تاى دیگر چونان ستارگانند.»
پس از صحبتهاى دوستانه و صمیمانه مادر و دختر، حزام بن خالد وارد اتاق شد و از آنها در مورد پذیرش على(ع) سؤال کرد و گفت:
آیا دخترمان را شایسته همسرى امیرالمؤمنین(ع) مى دانى؟ بدان که خانه او خانه وحى و نبوت و خانه علم و حکمت و آداب است اگر او را (دخترت را) اهل و لایق این خانه مى دانى – که خادمه این خانه باشد – قبول کنیم و اگر اهلیت در او نمى بینى پس نه؟
همسر او که قلبى مالامال از عشق به امامت داشت گفت:
اى «حزام» به خدا سوگند من او را خوب تربیت کردم و از خداى متعال و
قدیر خواستارم که او واقعا سعادتمند شود و صالح باشد براى خدمت به آقا و مولایم امیرالمؤمنین(ع) پس او را به على بن ابیطالب، مولایم، تزویج کن(مولد عباس بن على(ع)، محمد على الناصرى، صص ۳۸ -۳۶)
***********
متن مقتل وفات حضرت ام البنین(س)
روایت است که امیر المؤمنین علیه السلام پس از شهادت حضرت زهرا علیه السلام به برادرش عقیل که انساب عرب را خوب می دانست و از احوال خانوادگى آنها آگاه بود فرمود : مى خواهم زنى برایم خواستگارى نمایى که از خاندان شجاعت باشد تا فرزند شجاعى برایم به دنیا آورد.عقیل، فاطمه کلابیه (ام البنین) را به ایشان معرفى نمود و گفت: در بین عرب خاندانى شجاعتر از خانواده وى سراغ ندارم.این مادر پسرانش عباس، جعفر، عبد الله و عثمان را چنان تربیت کرد که همه شیفته برادر بزرگوارشان حضرت امام حسین علیه السلام بودند و در رکاب آن حضرت شهید شدند.
حضرت ام البنین در واقعه کربلا حضور نداشت، هنگامى که بشیر به مدینه بازگشت و ام البنین را ملاقات کرد، خواست تا خبر شهادت فرزندانش را به وى دهد ام البنین گفت: رگ قلبم راپاره کردى بچه هایم و آنچه زیر آسمان است فداى ابا عبد الله علیه السلام، از حسین برایم بگو .
ام البنین براى عزادارى هر روز همراه نوه اش عبید الله (فرزند عباس علیه السلام) به بقیع می رفت و نوحه می خواند و می گریست و این اشعار را زمزمه می کرد:
منم که سایه نشین و جود مولایم
کنیز خانه غم ؛ خاک پای زهرایم
منم که خانـــه به دوش غــم علی
منم که همقدم محنت ولی هستم
منم که شاهد زخم شکسته ابرویم
انیس گریه به یاس شکسته پهلویم
منم که در همه جا در تب حسن بودم
منم که شاهد خون لب حسن بودم
منم که جلوه حق را به عین می دیدم
خدای را به جمال حسین می دیددم
منم که بوده دلم صبح و شام با زینب
منم میان همه ؛ هم کلام با زینب
منم که سوگ گلستان و باغبان دارم
به سینه زخم غم کربلائیان دارم
منم که ظهر عطش را نمی برم از یاد
چهار لاله بی سر ز من به خاک افتاد
منم که مادر عشق و امید و احساسم
فدای یک سر موی حسین عباسم
*******