eitaa logo
𝐴𝑉𝐼𝑁 𝑀𝐸𝐷𝐼𝐴 | آوین مدیا
1.3هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
2.1هزار ویدیو
77 فایل
❀بـ‌سـ‌م رب ایـ‌سـ‌ٺادھ ھا❀ آوین مدیا ؛ ادامه دهنده مڪتب آوینے.. 🎬🎤 مرجع اختصاصی برای «ایـ‌سـ‌ٺادھ» ها..✌️🌹 مدیر: (تبادل و...) @Dokht_Avini_83 کانال ناشناس: https://eitaa.com/AVINMEDIA_majhool
مشاهده در ایتا
دانلود
𝐴𝑉𝐼𝑁 𝑀𝐸𝐷𝐼𝐴 | آوین مدیا
#مســـیر_عشـــق_42❤️ بہ قلـم : ریـحــانـہ_قــــاف📝 از اتاق رفت بیرون و چند دقیقه بعد با یه جعبه او
❤️ بہ قلـم : ریـحــانـہ_قــــاف📝 نزدیک تر رفتمو خیره شدم به سنگ مزار پایین عکس ؛ ( 🌹شهید محمدحسین محمدخانی🌹) نشستم کنار مزار و دست کشیدم رو سنگ قبر.. حالا چرا یه عده ، امنیت بقیه براشون مهمه؟ چرا فقط یه سری ادمای خاص باید برن سوریه؟ البته به قول متین هرکس خودش انتخاب میکنه کی باشه و چطور زندگی کنه.. خیلی از خاطرات شهدارو تو سایتا و نمایشگاه دانشگاه خونده بودم‌. حس میکردم نمیتونم نحوه زندگی کردنشونو درک کنم.. چه زندگی های عاشقانه و پر محبتی داشتن، اما چرا شهادت از اونم مهم تر بود؟ همینطور که فکر میکردم خانوم و آقایی اومدن کنار مزار و چند تا شاخه گل گذاشتن رو قبر . زودتر فاتحه ای خوندم و بلند شدم . چند ردیف پایین تر از مزار شهید محمد خانی چشمم به بنر بزرگ نصب شده به حلب روی مزار ها افتاد ( زیارت پر فیض عاشورا را بخوانید و از طرف من به ارباب ابراز ارادت کنید . آه که تمام حسرتم این است که چقدر دیر فهمیدم زیارت عاشورا چیست و حیف که فقط روزی یک مرتبه روزیم شد و بدانید هرکه چهل روز زیارت عاشورا را بخواند و ثواب آن را هدیه بفرستد حتما تمام تلاش خود را به اذن خدا خواهم کرد تا حاجت اورا بگیرم ، و اگر نه در آخرت برای او جبران کنم . 《 🌹شهید نوید صفری🌹》 ) انقدر برام جالب بود که دلم خواست برای اولین بار سر مزار همین شهید زیارت عاشورا بخونم . اومدم بشینم که چشمم به یه قرآن خاکی کوچیک روی مزار افتاد قران و گرفتم و درشو باز کردم که عطر ملایمی زیر بینیم پیچید . اولش تعجب کردم اما وقتی قران رو بو کردم فهمیدم عطر قرانه . تند تند صفحاتش رو ورق زدم و همه رو بو کردم . همه صفحات به طور یکنواخت به عطر خاصی میداد.. یه عطر شیرین و ملایم.. هنوز تو بهت بودم که با صدای دخترونه ای به خودم اومدم + داداشی؟ سرمو بالا آوردم که دیدم دختر کوچولوی چادری ای جلوم وایساده . ناخوداگاه لبم به لبخند کش اومد ، بهش میخورد ۴ یا ۵ سالش باشه . قیافه معصوم و بانمکی داشت😍 روسریشو مثل مهسا بسته بود و چادر کوچولوشم خیلی بهش میومد❤️ تو یه دستش کاغذ بود ؛ با دست دیگش یکی از همون کاغذارو به سمتم گرفت و با لحن بچگونش گفت :+ بفرمایید.. کاغذ رو ازش گرفتم و تشکری کردم . نگاهی به کاغذ انداختم که دستی رو شونم نشست و همزمان پسری کنارم نشست + به به آقا محمد گل ، سلام علیکم با دیدن امیرعلی هم جا خوردم و هم خوشحال شدم _ عهههههه تو اینجا چیکار میکنی؟؟ +علیک سلام داداش ، خیلی ممنون منم خوبم _ وای یادم رفت ، سلام😂چطوری؟ خانواده خوبن؟ چه خبر از این طرفا؟؟ +الحمدالله . فکر کنم من باید بپرسم چه خبر از این طرفاااا ؛ من که اینجا پاتوقمه😁 _اینجا؟؟؟؟ +اهوم.. آخر هر هفته میام..همه انرژی منفیام از بین بره😄 آهی کشیدم و گفتم: _ اینو خودم با تمام وجودم لمسش کردم.. لبخند تحسین آمیزی زد و گفت + خب بیا هر هفته باهم بیایم . فانوسیه رفتی؟ _نه کجاست؟ + شهدای بی پلاک...خیلی قشنگه..❤️ ادامــہ دارد...🕊 @istafan🎬
سلام بچه ها چه خبر اقا لطفا لف ندید چون مدرسه ها باز شده فعالیتمون کمار شد انشالله از جمعه مثل قبل فعالیت میکنیم
🌺عید بیعت 🌺 اجتماع بزرگ مردمی بیعت با امام زمان ❤️ ... دوستان تهرانی حتماً برید 🙏🙏🌹🌹 لطفاً پخش کنید 🙏🌹🙏🌹 @istafan
هدایت شده از علی قلیچ|aliakbarghelich
6.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خود من بدرقت کردم عزیزمــ😓🥀 همونجا فهمیدم شـهیـد میشیٰ🇮🇷♥️ ........... لیلای جزیره ی مجنونی......... ♥️ @aliakbarghelich
سلام کانال @istafan ادمین میپذیرد در صورت تمایل به ایدی @hzmhz1344 مراجعه کنید 🔴🔴متحد یا همسایه هم میپذیریم ☺️
سیره عملـے امام حسن عسڪرۍ(؏)🖤 @istafan