𝐴𝑉𝐼𝑁 𝑀𝐸𝐷𝐼𝐴 | آوین مدیا
#مســـیر_عشـــق_42❤️ بہ قلـم : ریـحــانـہ_قــــاف📝 از اتاق رفت بیرون و چند دقیقه بعد با یه جعبه او
#مســـیر_عشـــق_43❤️
بہ قلـم : ریـحــانـہ_قــــاف📝
نزدیک تر رفتمو خیره شدم به سنگ مزار پایین عکس ؛ ( 🌹شهید محمدحسین محمدخانی🌹)
نشستم کنار مزار و دست کشیدم رو سنگ قبر..
حالا چرا یه عده ، امنیت بقیه براشون مهمه؟ چرا فقط یه سری ادمای خاص باید برن سوریه؟
البته به قول متین هرکس خودش انتخاب میکنه کی باشه و چطور زندگی کنه..
خیلی از خاطرات شهدارو تو سایتا و نمایشگاه دانشگاه خونده بودم.
حس میکردم نمیتونم نحوه زندگی کردنشونو درک کنم.. چه زندگی های عاشقانه و پر محبتی داشتن، اما چرا شهادت از اونم مهم تر بود؟
همینطور که فکر میکردم خانوم و آقایی اومدن کنار مزار و چند تا شاخه گل گذاشتن رو قبر . زودتر فاتحه ای خوندم و بلند شدم .
چند ردیف پایین تر از مزار شهید محمد خانی چشمم به بنر بزرگ نصب شده به حلب روی مزار ها افتاد
( زیارت پر فیض عاشورا را بخوانید و از طرف من به ارباب ابراز ارادت کنید . آه که تمام حسرتم این است که چقدر دیر فهمیدم زیارت عاشورا چیست و حیف که فقط روزی یک مرتبه روزیم شد و بدانید هرکه چهل روز زیارت عاشورا را بخواند و ثواب آن را هدیه بفرستد حتما تمام تلاش خود را به اذن خدا خواهم کرد تا حاجت اورا بگیرم ، و اگر نه در آخرت برای او جبران کنم . 《 🌹شهید نوید صفری🌹》 )
انقدر برام جالب بود که دلم خواست برای اولین بار سر مزار همین شهید زیارت عاشورا بخونم . اومدم بشینم که چشمم به یه قرآن خاکی کوچیک روی مزار افتاد
قران و گرفتم و درشو باز کردم که عطر ملایمی زیر بینیم پیچید . اولش تعجب کردم اما وقتی قران رو بو کردم فهمیدم عطر قرانه . تند تند صفحاتش رو ورق زدم و همه رو بو کردم . همه صفحات به طور یکنواخت به عطر خاصی میداد.. یه عطر شیرین و ملایم..
هنوز تو بهت بودم که با صدای دخترونه ای به خودم اومدم
+ داداشی؟
سرمو بالا آوردم که دیدم دختر کوچولوی چادری ای جلوم وایساده . ناخوداگاه لبم به لبخند کش اومد ، بهش میخورد ۴ یا ۵ سالش باشه . قیافه معصوم و بانمکی داشت😍
روسریشو مثل مهسا بسته بود و چادر کوچولوشم خیلی بهش میومد❤️
تو یه دستش کاغذ بود ؛ با دست دیگش یکی از همون کاغذارو به سمتم گرفت و با لحن بچگونش گفت :+ بفرمایید..
کاغذ رو ازش گرفتم و تشکری کردم .
نگاهی به کاغذ انداختم که دستی رو شونم نشست و همزمان پسری کنارم نشست
+ به به آقا محمد گل ، سلام علیکم
با دیدن امیرعلی هم جا خوردم و هم خوشحال شدم
_ عهههههه تو اینجا چیکار میکنی؟؟
+علیک سلام داداش ، خیلی ممنون منم خوبم
_ وای یادم رفت ، سلام😂چطوری؟ خانواده خوبن؟ چه خبر از این طرفا؟؟
+الحمدالله . فکر کنم من باید بپرسم چه خبر از این طرفاااا ؛ من که اینجا پاتوقمه😁
_اینجا؟؟؟؟
+اهوم.. آخر هر هفته میام..همه انرژی منفیام از بین بره😄
آهی کشیدم و گفتم:
_ اینو خودم با تمام وجودم لمسش کردم..
لبخند تحسین آمیزی زد و گفت
+ خب بیا هر هفته باهم بیایم . فانوسیه رفتی؟
_نه کجاست؟
+ شهدای بی پلاک...خیلی قشنگه..❤️
ادامــہ دارد...🕊
#ڪپۍممـنوع❌
@istafan🎬
سلام بچه ها
چه خبر
اقا لطفا لف ندید
چون مدرسه ها باز شده فعالیتمون کمار شد
انشالله از جمعه مثل قبل فعالیت میکنیم
🌺عید بیعت 🌺
اجتماع بزرگ مردمی بیعت با امام زمان ❤️
...
دوستان تهرانی حتماً برید 🙏🙏🌹🌹
لطفاً پخش کنید 🙏🌹🙏🌹
@istafan
هدایت شده از علی قلیچ|aliakbarghelich
6.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خود من بدرقت کردم عزیزمــ😓🥀
همونجا فهمیدم شـهیـد میشیٰ🇮🇷♥️
........... لیلای جزیره ی مجنونی.........
#علی_اکبر_قلیچ
#شهیدانه♥️
@aliakbarghelich
سلام
کانال @istafan ادمین میپذیرد
در صورت تمایل
به ایدی @hzmhz1344 مراجعه کنید
🔴🔴متحد یا همسایه هم میپذیریم ☺️