eitaa logo
عکس‌نوشتہ‌سیاسے(کپی ازاد)
5.9هزار دنبال‌کننده
40.2هزار عکس
10.8هزار ویدیو
320 فایل
شهدا @AXNEVESHTESHOHADA حجاب @AXNEVESHTEHEJAB استیکر @AXNEVESHTESTICKER
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید بهشتی: این بنی صدر تمام اختیارات کشور را در دست دارد اما می گوید: نمی گذارند کار کنم این جملات آشناست... 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI اختصاصی_عکسنوشته_سیاسی
هدایت شده از 🌷عکسنوشته شهدا 🌷
ماه عسل با استخوان های همسر! دلنوشته‌ای که همسر #شهید_علی_آقایی امروز در حرم مطهر رضوی در مراسم تشییع همسر شهیدش نوشت👇 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
علی! یادت هست می‌گفتی شهناز تو رو از  گرفتم! یادت هست گفتی قول می‌دم یه بار ببرمت حرمش ازش تشکر کنم! یادت هست علی! بخدا من یادم هست... قول ماه عسل دادی برای ... ان هم نه یک بار... چندبار... اسم نوشتیم... آماده شدیم... داشتی به قولت عمل می کردی اما... هربار ماموریت... دوره... و در آخر هم اعزام به ! رفتی... آن هم تنها.... تنهای تنها.... گفتی خواهی آمد... گفتی تدارک ببینم... دیدم... نیامدی.... دیر شد... خیلی دیر....چهار سال... تنها ماندم... تنهای تنها.... چقدر سخت بود برایم و حالا خبرت رسیده که می‌آیی میگویند فقط چند تکه استخوانی... یا یک تکه لباس... یا یک پلاک... نمی‌دانم... اما همین را می دانم که من خواستم بد قول نشوی ... صدای آمدنت چنان زنگی به گوشم زد که دیوانه وار امدم... به همه جا سر زدم و درخواست سفرمان را به مشهد کردم .... در خواست ماه عسل! رفتم سپاه... دست به دامان امام مهربانی‌ها شدم سپردم به خودت تا کارها رو ردیف کنی  تا به آرزوی دیرینه‌ام  بودن در کنار تو  دست در دست تو  توی حرم باشم.  امروز بهترین روز زندگیم‌ام هست  علی ببین آمده ام اوردیم به سمت آرزویم می دانستم تو بدقول نبودی قول ماه عسل داده بودی نگاه کن علی! کنارت هستم... منم معشوقه‌ات... دنیایت... همسرت... ببین! برایت لباس سفید آورده‌ام!!! بیا... بپوش... سفارش خودت بود وقتی به خواب یکی از دوستانم آمدی! پیام فرستادی و گفتی همسرم مرا از (ع) بخواهد... خواستمت... با اشک چشم با  شکسته و رنجورم با غصه‌های تنهایی‌ام.... گفتی برایم لباس سفید بخر خریدم گفتی لباسم را تبرک کن! آن را هم با جان و دل کردم بلکه بازگردی علی ببین!  رویم را زمین نینداخته! بپوش لباس سفیدت را ببینم به اندازه دامادیت؛ به تنت می آید...؟! لباس سیاه نپوش... سفید برازنده توست خودم سیاهت را می پوشم سفید و سیاه بهم می آیند... حتی اگر  و  برعکس تنشان کنند. 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ویدیو🎥گاف ترامپ در اعلام تحریم‌های جدید😁 وقتی انقدر از ساقط کردن پهپاد ۲۲۲ میلیون دلاری عصبانی 😤هستی که نمی‌دونی رهبر فعلی ایران امام خامنه‌ای😍 هست نه امام خمینی(ره)😁 ترامپ❗️آیت‌الله خمینی را تحریم کردم 😂 ┄┅┅═ ☘ 🌷 ☘ ═┅┅┄ @raheshahidan_edamehdarad ┄┅┅═ ☘ 🌷 ☘ ═┅┅┄
هدایت شده از 🌸 عکسنوشته حجاب 🌸
انتقاد آیت الله سبحانی از کوتاهی برخی مسئولان در مساله حجاب مرجع تقلید شیعیان با انتقاد از عدم توجه برخی مسئولان و دستگاهها به مقوله حجاب در جامعه خواستار برخورد قانونی با هنجار شکنان شدند #سلبریتی_وطن_فروش 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 🌷عکسنوشته شهدا 🌷
هم اکنون پخش زنده مراسم وداع با پیکر از پیج معراج شهدا https://instagram.com/merajoshohada?igshid=kcaj1a951fe5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایت التهاب 🔍 بازخوانی اتفاقات منجر به برکناری بنی‌صدر
هدایت شده از 🌸 عکسنوشته حجاب 🌸
خانواده هایی که صاحب فرزند هستند، بیش از خانواده های بدون فرزند از زندگی لذت می بردند و احساس خوشبختی بیشتری می کنند. نتیجه تحقیقات دانشگاه بریگهام یانگ آمریکا بر ۲۰۰۰۰۰ خانواده از۸۶ کشور جهان در بین سالهای ۱۹۸۱_ ۲۰۰۰ نشان می دهد که داشتن فرزند موجب کاهش فشار خون والدین، افزایش تمایل به یادگیری، استفاده بیشتر از قدرت تعقل، افزایش اعتماد به نفس، امکان بهتر درک زیباسازی، افزایش دقت در کارهای جزئی و افزایش شادی والدین می گردد . #فرزندآوری 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 🌷 قسمت بزرگ ترین مصائب حال و روزم خیلی خراب بود ... دیگه خودم هم متوجه نمی شدم ... راه می رفتم ... از چشمم اشک می اومد ... خرما و حلوا تعارف می کردم ... از چشمم اشک می ریخت ... از خواب بلند می شدم ... بالشتم خیس از اشک بود ... همه مصیبت خودشون رو فراموش کرده بودن ... و نگران من بودن... این آخر سر کور میشه ... یه کاریش کنید آروم بشه ... همه نگران من بودن ... ولی پدرم تا آخرین لحظه ای که ذهنش یاریش می کرد ... متلک های جدیدش رو روی من آزمایش می کرد ... این روزهای آخر هم که کلا ... به جای مهران ... نارنجی صدام می کرد ... البته هر وقت چشم دایی محمد رو دور می دید ... نمی دونم چرا ولی جرات نمی کرد جلوی دایی محمد سر به سرم بزاره ... هر کسی به من می رسید به نوبه خودش سعی در آروم کردن من داشت ... با دلداری ... با نصیحت ... با ... اما هیچ چیز دلم رو آرام نمی کرد ... بعد از چند ساعت تلاش ... بالاخره خوابم برد ... خرابه ای بود سوت و کور ... بانوی قد خمیده ای کنار دیوار ... نشسته داشت نماز می خوند ... نماز که به آخر رسید ... آرام و با وقار سرش رو بالا آورد ... آیا مصیبتی که بر شما وارد شد ... بزرگ تر از مصیبتی بود که در کربلا بر ما وارد شد؟ ... از خواب پریدم ... بدنم یخ کرده بود ... صورت و پیشانیم از عرق خیس شده بود ... نفسم بند اومده بود ... هنوز به خودم نیومده بودم که صدای اذان صبح بلند شد ... هفتم مادربزرگ بود و سخنران بالای منبر ... چند کلمه ای درباره نماز گفت و ... گریزی به کربلا زد ... حضرت زینب "سلام الله علیها" با اون مصیبت عظیم ... که برادران شون رو جلوی چشم شون شهید کردن ... پسران شون رو جلوی چشم شون شهید کردن ... پسران برادرشون رو جلوی چشم شون شهید کردن ... اونطور به خیمه ها حمله کردن و اون فاجعه عظیم عصر عاشورا رو رقم زدن ... حتی یک نمازشون به تاخیر نیوفتاد ... حتی یک شب نماز شب شون فراموش نشد ... چنین روح عظیمی داشتند این بانو و سرور بزرگوار ... هنوز تک تک اون کلمات توی گوشمه ... اون خواب و اون کلمات ... و صحبت های سخنران ... باز هم گریه ام گرفت ... اما این بار اشک های من از داغ و دلتنگی بی بی نبود ... از شرم بود ... شرم از روی خدا ... شرم از ام المصائب و سرورم زینب ... من ... 7 شب ... نماز شبم ترک شده بود ... در حالی که هیچ کس ... عزیز من رو مقابل چشمانم ... تکه تکه نکرده بود ... ادامه دارد... 🌸نويسنده:سيدطاها ايماني🌸
🌷 🌷 قسمت جایی برای مردها پرونده ام رو گرفتیم ... مدیر مدرسه، یه نامه بلند بالا برای مدیر جدید نوشت ... هر چند دلش نمی خواست پرونده ام رو بده ... و این رو هم به زبان آورد ... ولی کاری بود که باید انجام می شد ... نگران بود جا به جایی وسط سال تحصیلی... اونم با شرایطی که من پشت سر گذاشتم ... به درسم حسابی لطمه بزنه ... روز برگشت ... بدجور دلم گرفته بود ... چند بار توی خونه مادربزرگ چرخیدم ... دلم می خواست همون جا بمونم ... ولی ... دیگه زمان برگشت بود ... روزهای اول، توی مدرسه جدید ... دل و دماغ هیچ کاری رو نداشتم ... توی دو هفته اول ... با همه وجود تلاش کردم تا عقب موندگی هام رو جبران کنم ... از مدرسه که برمی گشتم سرم رو از توی کتاب در نمی آوردم ... یه بهانه ای هم شده بود که ذهن و حواسم رو پرت کنم ... اما حقیقت این بود ... توی این چند ماه ... من خیلی فرق کرده بودم ... روحیه ام ... اخلاقم ... حالتم ... تا حدی که رفقای قدیم که بهم رسیدن ... اولش حسابی جا خوردن ... سعید هم که این مدت ... یکه تاز بود و اتاق دربست در اختیارش ... با برگشت من به شدت مشکل داشت ... اما این همه علت غربت من نبود ... اون خونه، خونه همه بود ... پدرم، مادرم، برادرم، خواهرم ... همه ... جز من ... این رو رفتار پدرم بهم ثابت کرده بود ... تنها عنصر اضافی خونه ... که هیچ سهمی از اون زندگی نداشت ... شب که برگشت ... براش چای آوردم و خسته نباشید گفتم... نشستم کنارش ... یکم زل زل بهم نگاه کرد ... کاری داری؟ ... دفعه قبلی گفتید اینجا خونه شماست ... و حق ندارم زیر سن تکلیف روزه بگیرم ... الان که به تکلیف رسیدم ... روزه مستحبی رو هم راضی نیستید؟ ... توی دفتر پدربزرگ دیدم... از قول امام خمینی نوشته بود ... برای برنامه عبادی ... روزه گرفتن روزهای دوشنبه و پنجشنبه رو پیشنهاد داده بودن ... خیلی جدی ولی با احترام ... بدون اینکه مستقیم بهش زل بزنم ... حرفم رو زدم ... یکم بهم نگاه کرد ... خم شد قند برداشت ... پس بالاخره اون ساک رو دادن به تو ... و سکوت عمیقی بین ما حاکم شد ... فقط صدای تلویزیون بلند بود ... و چشم های منتظر من ... نمی دونستم به چی داره فکر می کنه؟ ... یا ... - هر کار دلت می خواد بکن ... و زیر چشمی بهم نگاه کرد ... - تو دیگه بچه نیستی ... باورم نمی شد ... حس پیروزی تمام وجودم رو فرا گرفته بود... فکرش رو هم نمی کردم ... روزی برسه که مثل یه مرد باهام برخورد کنه ... و شخصیت و رفتار من رو بپذیره ... این یه پیروزی بزرگ بود ... . ادامه دارد... 🌸نويسنده:سيدطاها ايماني🌸
🌷 🌷 قسمت شاگرد جدای از برنامه های عبادی اون دفتر ... برنامه های سابق خودم رو هم ادامه می دادم ... قدم به قدم و ذره به ذره ... از قول یکی از اون هادی ها شنیده بودم ... نباید یهو تخت گاز جلو بری ... یا ترمز می بری و از اون طرف بوم می افتی ... یا کلا می بری و از این طرف بوم ... چله حدیثیم تموم شده بود ... دنبال هر حدیث اخلاقی ای که می گشتم ... که برنامه جدید این چله بشه ... یا چیزی پیدا نمی کردم ... یا ... چند روز از تموم شدن چله قبلی می گشت ... و من همچنان ... دست از پا درازتر ... سوار تاکسی های خطی ... داشتم از مدرسه برمی گشتم که یهو ... روی یه دیوار نوشته بود ... "خوشا به حال شخصی که تفریحش، کار باشه" ... امام علی علیه السلام ... تا چشمم بهش افتاد ... همون حس همیشگی بلند گفت... - آره دقیقا خودشه ... و این حدیث برنامه چله بعدی من شد ... تمام فکر و مغزم داشت روی این مقوله کار می کرد ... کار ... قرار بود بعد از ظهر با بچه ها بریم گیم نت ... توی راه چشمم به نوشته پشت شیشه یه مغازه قاب سازی افتاد ... چند دقیقه بهش خیره شدم ... و رفتم تو ... سلام آقا ... نوشتید شاگرد می خواید ... هنوز کسی رو استخدام نکردید؟ ... خنده اش گرفت ... چنان گفتم کسی رو استخدام نکردید ... که انگار واسه مصاحبه شغلی یا یه مرکز دولتی بزرگ اومده بودم ... - چند سالته؟ ... 15 ... جا خورد ... ولی هنوز بچه ای ... در عوض شاگرد بی حقوقم ... پولش مهم نیست ... می خوام کار یاد بگیرم ... بچه اهل کاری هم هستم ... صبح ها میرم مدرسه ... بعد از ظهر میام ... . . ادامه دارد... 🌸نويسنده:سيدطاها ايماني🌸 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🗓 #تقویم_تاریخ چهارشنبه ۵ تیر ۱۳۹۸ ۲۲ شوال ۱۴۴۰ ۲۶ ژوئن ۲۰۱۹ 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
هدایت شده از 🌷عکسنوشته شهدا 🌷
🌹ختم صلوات امروز به نیت : #شهید_مهدی ابوحمدان 🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺 🌹 مسئولین یادشان باشد برای این انقلاب بهای سنگینی پرداخت کرده ایم 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA #اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
هدایت شده از 🌷عکسنوشته شهدا 🌷
🌷 دو خبر قبولی همزمان برای مهدی ابو حمدان 🌷 مهدی ابو حمدان 17 ساله در حالی به شهادت رسید که کمتر از 24 ساعت از خبر شهادتش، نتایج امتحانات سراسری پایان تحصیلات مدرسه در لبنان اعلام شد و نام او جزو قبول شدگان بود. 🌷 روز شنبه اعلام نتایج امتحانات نهایی دانش آموزان لبنانی در حالی اعلام شد، که شب قبل از آن خبر شهادت دو نوجوان هفده و هجده ساله از رزمندگان حزب الله در سوریه منتشر شده بود. 🌷 یکی از آنها مهدی ابو حمدان 17 ساله بود که کمتر از 24 ساعت بعد از خبر شهادتش، نتایج امتحانات سراسری پایان تحصیلات مدرسه در لبنان اعلام شد و نام او جزو قبول شدگان بود. 🌷 با توجه به نبود یک آزمون واحد برای ورود به دانشگاه در لبنان، اهمیت امتحانات نهایی در این کشور مثل کنکور سراسری در ایران است که شهید مهدی ابوحمدان هفده ساله در این امتحانات نمره قبولی خوبی را کسب کرد. 🌷 خبر همزمانی شهادت و قبولی رزمنده نوجوان حزب الله در شبکه های اجتماعی و رسانه ها به سرعت منتشر شد و بازتاب زیادی پیدا کرد. 🌷 رسانه های حامی مقاومت اظهارات خانواده این شهید در اینکه شهادت فرزندمان عزت ابدی است را برجسته کردند، و رسانه های مخالف جریان مقاومت در لبنان به اقدام حزب الله در اعزام رزمندگان کم سن و سال انتقاد کردند. 🌷 نواف الموسوی نماینده حزب الله در مجلس لبنان، این امر را پدیده جدیدی ندانست، چرا که سن ورود به ارتش لبنان نیز 17 سالگی است، و رزمندگان حزب الله نیز در این سن می توانند به دوره های نظامی و جبهه اعزام شوند. ضمن اینکه شهید مهدی ابوحمدان با درخواست خود و رضایت کتبی والدینش به جبهه نبرد در سوریه اعزام شده بود. 🌷 موسوی تاکید کرد: مهدی، اولین شهید هفده ساله نبوده و آخرین آنها نیز نخواهد بود. 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوری زاده (ضد انقلاب معروف): هر چقدر این ماجرا به من ضربه بزنه من واقعیت رو میگم،آقای خامنه ای شخصا یک زندگی ساده ای داره،یه لقمه نون و پنیری بخوره و یه کته ای چیزی،خامنه ای آقای ترامپ احمق،ثروت رهبری چیزیه که تو نداری،یعنی مردم! 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI اختصاصی_عکسنوشته_سیاسی
هدایت شده از 🌸 عکسنوشته حجاب 🌸
امام صادق علیه السلام : بنفشه مهتر همه ی روغن های شماست. حکایت بنفشه درمیان روِغنها، حکایت ما در میان مردم است. بنفشه خوب روغن است! درد را از سر و چشمان می بارد. اصول کافی ، ج ۶، ص ۵۲۱ #سبک_زندگی_سالم 🌸 @AXNEVEShTEHEJAB
⭕️ کدام نمایندگان خواستار مسکوت ماندن طرح اعاده اموال نامشروع مسئولان شدند 🔸در نشست علنی امروز مجلس نیز 10 ماده طرح مذکور به تصویب رسید و تنها دو ماده دیگر آن برای تصویب نهایی این طرح برای بررسی باقی مانده بود. در همین رابطه تعدادی از نمایندگان اصلاح‌طلب مجلس شورای اسلامی طی نامه‌ای به علی لاریجانی رئیس مجلس تقاضای مسکوت ماندن طرح اعاده اموال نامشروع مسئولان و به تصویب نرسیدن آن شدند که البته تقاضای آنها با مخالفت مجلس روبه رو شد. 📝 متن این نامه به شرح زیر است: بسمه‌تعالی ریاست محترم مجلس با سلام و احترام در اجرای ماده 1930 آیین‌نامه مجلس با توجه به اهمیت طرح اعاده اموال نامشروع مسئولان به منظور انجام بررسی بیشتر و رفع تعارض با قوانین موجود و رفع ابهامات به کمیسیون مربوطه ارجاع و به مدت 4 ماه مسکوت بماند.   1- سیدفرید موسوی 2-فرج‌الله رجبی 3- علی اکبری (شیراز) 4- جهانبخش محبی‌نیا 5- احمد مازنی 6- روح‌الله حضرت‌پور 7- بهروز نعمتی 8- نورمحمد تربتی‌نژاد 9- غلامرضا شرفی 10- بشیر خالقی نماینده خلخال 11- غلامرضا حیدری 12- محمدرضا بادامچی 13- داود محمدی (تهران) 14- اصغر سلیمی  15- پروانه مافی 16- پروانه سلحشوری 17- محمدجواد فتحی ۱۸- قاسم میرزایی نیکو ۱۹- محسن علیجانی ۲۰- علی ساری ۲۱- هادی شوشتری ۲۲- الیاس حضرتی 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI