3.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎦 مردم ایران، حواستون هست؟
ببینین حضرت امام چی میگن؟
دارن التماسمون میکنن که #غربزده_ها رو کنار بذاریم!!
کاش یکم به خودمون بیایم :(
#لیست_امید
#دولت_لیبرال
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
✨﷽✨
#داستان_مذهبی
#رمان_عاشقانه_دو_مدافع
════════ ✾💙✾💙✾
#قسمت_نهم
_۵ دیقہ بعد رامین رسید..
سوار ماشین🚙 شدم بدون اینکہ حرفے بزنہ حرکت کرد.
_نگاهش نمیکردم به صندلے تکیہ داده بودم بیرون و نگاه میکردم همش صداے سیلے و حرفاے مامان تو گوشم میپیچید
باورم نمیشد.😳
اون من بودم کہ با مامان اونطورے حرف زدم❓
واے کہ چقدر بد شده بودم _باصداے بوق ماشین بہ خودم اومدم
رامیـن و نگاه کردم👀 چهرش خیلے آشفتہ بود خستگے رو تو صورتش میدیدم چشماش قرمز بود مثل این کہ دیشب نخوابیده بود😔
دستے بہ موهاش کشید و آهی از تہ دل
دلم آتیش🔥 گرفت آشوب بودم طاقت دیدن رامیـن و تو اون وضعیت نداشتم
_ناخودآگاه قطره اشکی😢 از چشمام سرازیر شد
رامیـن نگام کرد چشماش پر از اشک بود😭 ولے با جدیت گفت:
اسماء نبینم دیگہ اشک و تو چشمات
اشکم و پاک کردم و گفتم: پس چرا خودت....
حرفم و قطع کرد و گفت بخاطر بیخوابے دیشبہ😑
بیخوابے❓چرا❓_آره نگرانت بودم خوابم نبرد
جلوے یہ کافے شاپ نگہ داشت
رفتیم داخل و نشستیم
سرش و گذاشت رو میز و هیچے نگفت
چند دیقہ گذشت سرش و آورد بالا نگاه کرد تو چشام👀 و گفت: اسماء نمیخواے حرف بزنے
چرا میخوام
خوب منتظرم
رامیـن مامان مخالفت کرد دیشب باهم بحثمون شد خیلے باهاش بد حرف زدم اونقدرے که...😔
اونقدرے که چی اسماء❓
اونقدرے که فقط با سیلے ساکتم کرد
دیشب انقدر گریہ کردم😭 که خوابم برد و نفهمیدم زنگ زدے پوفے کرد و گفت مُردم از نگرانے
اما حال خرابش بخاطر چیز دیگہ بود
ترجیح دادم چیزے نگم و ازش نپرسم
اون روز تا قبل از تاریکے هوا باهم بودیم همش بهم میگفت که همه چے درست میشہ و غصہ نخورم😐
چند بار دیگہ هم با مامان حرف زدم اما هر بار بدتر از دفعہے قبل بحثمون میشد و مامان با قاطعیت مخالفت میکرد😵
اون روزها حالم بد بود دائم یا خواب بودم یا بیرون حال و حوصلہے درس و مدرسہ هم نداشتم
میل بہ غذا هم نداشتم خیلے ضعیف و لاغر شده بودم روزهایے که میگذشت تکرارے بود در حدے که میشد پیش بینیش کرد😞
رامیـن هم دست کمے از من نداشت ولے همچنان بر تصمیمش اصرار میکرد و حتے تو شرایطے که داشتم باز ازم میخواست با خانوادم حرف بزنم
اوایل دے بود امتحانات ترمم شروع شده بود یہ روز رامیـن بهم زنگ📱 زد و گفت باید هم و ببینیم ولے نیومد دنبالم بهم گفت بیا همون پارکے که همیشہ میریم
تعجب کردم😳 اولین دفعہ بود کہ نیومد دنبالم لحنش هم خیلے جدے بود نگران شدم سریع آماده شدم و رفتم
رو نمیکت نشستہ بود خیلے داغون بود...😔
_رفتم کنارش نشستم.
سرش و به دستش تکیہ داده بود
سلام کردم بدوݧ ایـݧ کہ سرشو برگردونہ یا حتے نگام کنہ خیلے سرد و خشک جوابم و داد حرف نمیزد نمیفهمیدم دلیل رفتاراشو کلافہ شده بودم بلند شدم که برم کیفم و گرفت👜 و گفت بشیـݧ باید حرف بزنیم_با عصبانیت نشستم و گفتم:
جدے❓خوب حرف بزݧ ایـݧ رفتارا یعنے چے اصلا معلومہ چتہ❓
قبلنا غیرتت اجازه نمیداد تنها بیام بیروݧ چیشده که الاݧ.. 😖
حرفم و قطع کرد و گفت
اسماء بفهم دارے چے میگے وقتے از چیزے خبر ندارے حرف نزݧ
اولیـݧ بار بود که اینطورے باهام حرف میزد مـݧ که چیز بدے نگفتہ بودم.
ادامہ داد ...
📝 #ادامـــــهدارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
✍ خانم علیآبـــــادی
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
هدایت شده از عکسنوشته فرهنگ و حجاب
امام جعفر صادق علیه السلام :
حضرت هیچ بدعت و ضلالت باقی نمی گذارد مگر اینکه از بین می برد و هر سنت را از نو برپا خواهد داشت
بشاره الاسلام ، ص ۲۳۵
#سلام_امام_مهربانم
🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
هدایت شده از 🌷عکسنوشته شهدا 🌷
🌹ختم صلوات امروز به نیت :
#شهید_میرقاسم_سید_برقی
🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺
🌹 مسئولین یادشان باشد برای این انقلاب بهای سنگینی پرداخت کرده ایم
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
هدایت شده از 🌷عکسنوشته شهدا 🌷
🍃🌹شهيد سید برقی, سال 1321 در شهرستان اردبيل در يك خانواده مستضعف ومذهبي متولد وتا كلاس ششم ابتدائي تحصيل نمود.
🍃🌹 وسپس به استخدام ارتش در آمد وآخرين درجه وي قبل از شهادت استوار يكمي بود. او كه در تكاب جبهه كردستان عليه خود فروختگان دمكرات وصدامي مبارزه مي كرد.
🍃🌹 عاقبت در پي يك مبارزه سخت، در تاريخ 7/6/61 در آن منطقه با گلوله از خدا بي خبران بر پيكر پاكش شهيد وبه لقاءالله پيوست.
2.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کنایه مجری ثریا به نجومیبگیران
🔹باور ۳۷۳ را چند جوان زیر ۳۰ سال با حقوق زیر ۵ میلیون به سرانجام رسانند اما در مقابل برخی مدیران نجومیبگیر هیچ آوردهای برای مردم ندارند.
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI