کسی که وزیر راهش بعد از حادثه قطار میگه مسافرا بیمه بودن
* کسی که وزیر بهداشتش میگه خودت بمال
* کسی که تو اوج تحریمها و گرونی دلار پاشد رفت توچال واسه اسکی
* کسی که تو بدترین فشار معیشتی به مردم و سیل تو چندین استان پاشده رفته تفریح
_ میگه #زخم_روی_نمک مردم نپاشید!!
#سیل_
#روحانی
🇮🇷 @AXNEVESHTESYIASI
🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
🔹 #او_را ...۱۱۳ لب هام رو به هم فشار دادم و قطرات اشک،دونه دونه از چشمام سرازیر شدن. با دل شکسته،ر
🔹 #او_را ...۱۱۴
چادر رو از سرم کشید و داد زد
-این چیه؟؟
این نکبت چیه؟؟
این رو سر تو،رو سر بچه ی من چیکار میکنه؟؟
و هلم داد عقب.
سعی میکردم اشکام رو کنترل کنم.
اومد طرفم و بلندتر داد کشید
-لالی یا کری؟؟
پلک محکمی زدم و نالیدم
-بابا مگه چیکار کردم؟؟
مگه خلاف کردم؟
-خفه شو!
خفه شو ترنم!خفه شو!
دختره ی نمک به حروم،اینهمه خرجت کردم که پادوی آخوندا بشی؟؟
از عصبانیت قرمز شده بود، تند تند دور من راه میرفت و داد میزد.
بغضم بهم اجازه ی حرف زدن نمیداد!
-بی شرف برای چی با آبروی من بازی میکنی؟؟
یه ساله چه مرگت شده تو؟؟
هر روز یه گند جدید میزنی،
هر روز یه غلط اضافی میکنی،
آخه تو نون آخوندا رو خوردی یا ...
با عصبانیت به سمتم حملهور شد و صورتم رو به یه چک دیگه مهمون کرد
و افتادم زمین.
اونقدر دستش سنگین بود،که احساس گیجی میکردم.
مامان جیغی کشید و اومد جلو اما بابا با تهدید،دورش کرد!
دوباره از چادرم گرفت و بلندم کرد
-مگه با تو نیستم؟؟
لکه ی ننگ!!
کاش همون روز میمردی از دستت خلاص میشدم...
با شنیدن این حرف با ناباوردی نگاهش کردم و دیگه نتونستم جلوی بغض تو گلوم رو بگیرم!
مثل ابر بهار باریدم...
به حال دل شکستم و به حال غرور خورد شدم!
-خفه شو...
برای چی داری گریه میکنی؟
ساکت شو،نمیخوام صدای عرعرتو بشنوم!
چرا حرف نمیزنی؟
برای چی لچک سرت کردی؟
مامانت آخوند بوده یا بابات؟؟
نالیدم
-چه ربطی به آخوندا داره؟؟
-عههه؟پس زبونم داری!!
پس به کی مربوطه؟
باید از همون اول میفهمیدم یه الدنگ از حماقتت سوءاستفاده کرده و مغزتو پر کرده!
-من با آخوندا کاری ندارم!
من فقط حرف خدا رو گوش دادم.همین.
از قهقهه ی عصبیش بیشتر ترسیدم.
-چی چی؟؟یه بار دیگه تکرار کن!!
خدا؟؟
آخه گوسفند تو میدونی خدا چیه!؟
تو تو این خونه حرفی از خدا شنیدی!؟
دختره ی ابله!
کدوم خدا!؟
-همون خدایی که منو آفرید و خواست زندگیم اینجوری رقم بخوره!
همون خدایی که شمارو آفرید و همه این امکانات رو بهتون داد.
دوباره خندید
-اهان!!اون خدا رو میگی؟؟
بلندتر خندید و یدفعه ساکت شد و با حرص نگاهم کرد
-پس بین من و مامانت و تمام این ثروت که قرار بود بعد از من به تو برسه،
با خدا
یکی رو انتخاب کن!!
اگر ما رو انتخاب کردی،همه چی مثل قبل میشه و همه اینا رو یادمون میره،
ولی اگر خدا رو انتخاب کردی،هم دور ما رو خط میکشی،هم دور ثروت مارو.
چون یه قرون هم دیگه بهت نمیدم و از ارث هم محرومت میکنم!
برو گمشو تو اتاقت و قشنگ فکر کن!
هلم داد سمت پله ها و داد زد "برو تو اتاقت"
خسته و داغون به اتاقم رفتم و در رو بستم.
و با گریه رو تختم افتادم.
"محدثه افشاری"
🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
🔹 #او_را ...۱۱۴ چادر رو از سرم کشید و داد زد -این چیه؟؟ این نکبت چیه؟؟ این رو سر تو،رو سر بچه ی من
🔹 #او_را ...۱۱۵
یاد صبح افتادم که اونجوری با انرژی از این اتاق بیرون رفته بودم!
هنوز نتونسته بودم با کار مرجان کنار بیام که این قضیه پیش اومد.
اینقدر گریه کرده بودم که چشمام میسوخت.
موندم وسط یه دوراهی؛
یه طرف مامان،بابا،پول،مرجان
و
یه طرف خدا!
میدونستم خدا از همه بهتره اما واقعا شرایط سختی داشتم...
علاوه بر مامان و بابا،باید قید تمام امکانات رو هم میزدم!
از بی رحمی بابا و مرجان شدیدا دلم گرفته بود...
اون شب،با گریه خوابم برد...
صبح با سر درد شدیدی از خواب بیدار شدم،
حوصله ی دانشگاه رو نداشتم.
رفتم حموم و دوش رو باز کردم.
قطرات آب با قطرات اشکم مخلوط میشد اما آب هم نتونست دلم رو آروم کنه!
موهام رو لای حوله پیچیدم و از حموم بیرون اومدم.
تمام طول روز یه گوشه بغ کرده بودم و تو خودم بودم.
دیروز تولدم رو جشن گرفته بودم و امروز نمیدونستم باید مثل یه جنین بی جون،سقط بشم
یا
قوی باشم و برم به استقبال روزهای سخت....
تنها حرفی که زهرا بعد از تعریف قضایای دیشب زد،این بود که
"توبه به معنی تموم شدن روزای سخت نیست!
بلکه تازه شروع امتحانای خداست تا معلوم شه که چند مرده حلاجی!
تا معلوم شه که راست گفتی یا نه!"
قبل از اومدن مامان و بابا زنگ زدم تا برام غذا بیارن.
قصد نداشتم امشب از اتاق بیرون برم،چون هنوز تصمیمم رو نگرفته بودم!
حتی نمازم رو هم نخوندم!
و شب بعد از مدت ها با قرص آرامبخش خوابیدم....
برام از همه بدتر این بود که بخاطر نپذیرفتن این رنج،دوباره به عقب برگشته بودم!
صبح با صدای زنگ گوشیم،چشمام رو باز کردم.
شماره ناشناس بود!
-بله؟
-سلام خانوم.وقت بخیر
-ممنونم.بفرمایید؟
-من از بیمارستان تماس میگیرم،
یه خانومی رو آوردن اینجا،
حال خوبی ندارن.
به شماره ی مادرشون که تو گوشیشون بود زنگ زدیم اما جواب ندادن.
-چی؟کی؟؟
حالش خوبه؟؟
-نگران نباشید؛
ممکنه تشریف بیارید بیمارستان؟
اینجا همه چی رو میفهمید.
-بله بله،لطفا آدرس رو بهم بدید.
از دلشوره حالت تهوع گرفته بودم،
هیچکس به جز مرجان نمیتونست باشه!
خدا خدا میکردم که اتفاقی براش نیفتاده باشه!
سریع مانتوم رو پوشیدم و از خونه زدم بیرون.
یکم فاصله ی خونه تا اونجا زیاد بود.
فکرم هزار جا میرفت،
مردم و زنده شدم تا به بیمارستان برسم.
سریع ماشین رو پارک کردم و دویدم داخل.
مثل مرغ پر کنده اینور و اونور میرفتم و از همه سراغشو میگرفتم تا اینکه پیداش کردم.
ولی روی تخت و زیر یه پارچه ی سفید...
دنیا دور سرم میچرخید.
دستم رو گرفتم به دیوار و همونجور که نفس نفس میزدم با بهت و ناباوری بهش خیره شدم....
یه جوری خوابیده بود که انگار هیچوقت بیدار نبوده!
دستم رو گذاشتم لبه ی تخت و از ته دل زجه زدم....
"محدثه افشاری"
🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
🔹 #او_را ...۱۱۵ یاد صبح افتادم که اونجوری با انرژی از این اتاق بیرون رفته بودم! هنوز نتونسته بودم
🔹 #او_را ...۱۱۶
بیمارستان رو گذاشته بودم روی سرم.
هر دکتر و پرستاری رو که میدیدم یقش رو میگرفتم و فحشش میدادم.
جمعیت زیادی دورم جمع شده بودن.
مرجان رو بغل کردم و بلند بلند گریه میکردم.
لباس مناسبی تنش نبود،دوباره پارچه رو کشیدم روش تا تنش مشخص نشه!
یکم که آرومتر شدم یکی از پرستارها اومد کنارم و دستش رو گذاشت رو شونم.
-متاسفم...
ولی باور کن کاری از دست ما برنمیومد؛
قبل از اینکه برسوننش اینجا،تموم کرده بود...!
سرم رو به دیوار تکیه دادم و با چشم های اشکبار نگاهش کردم.
-چرا؟؟
-دیشب...
خبرداشتی کجاست؟
با وحشت نگاهش کردم
-فکرکنم پارتی...
-متاسفانه اوور دوز کرده...!
بدنم یخ زد...
یاد دعوای پریروز افتادم.
با حال داغون رفتم بالای سرش،
و موهاش رو ناز کردم.
-دیدی گفتم نرو!
گفتم خودم میبرمت بیرون،
باهم خوش میگذرونیم...
مرجان دیدی چیکار کردی!؟
کنارش زانو زدم و دستش رو گرفتم.
مرجان تموم شده بود.
صمیمی ترین و تنها دوستم تو تمام این سالها....!
روزی که بدن همیشه گرمش رو به دست سرد خاک دادیم،
احساس میکردم من روهم دارن کنارش دفن میکنن...
دلم به حال گریه های مامانش نمیسوخت.
دلم به حال پشیمونی بابای ندیدش نمیسوخت.
دلم فقط به حال میلاد میسوخت که بهش قول داده بود یه روزی این کابوس هاش رو تموم میکنه!
روز خاکسپاریش،خبری از هیچ کدوم رفیقهای هرزه و دوست پسراش نبود.
هیچکدوم از اونایی که اون مهمونی رو ترتیب داده بودن تا باهم خوش بگذرونن نیومدن....
دیگه اشکهام نمیومدن!
شکه شده بودم و خروار،خروار خاکی که روی بدنش ریخته میشد نگاه میکردم.
به کفنی که شبیه هیچکدوم از لباس هایی که میپوشید نبود!
به صورتی که خیلیا برای بار اول آرایش نشدش رو میدیدن
و
به بدن بی جونی که حتی نمیتونست خاک ها رو از خودش کنار بزنه!
بعد از اینکه خاک ها رو روش ریختن،دونه به دونه همه رفتن!
هیچکس نموند تا از تنهایی نجاتش بده.
هیچکس نموند تا کنارش باشه.
هیچکس نموند...
تنهایی رفتم کنار قبرش.
دستم رو گذاشتم رو خاک ها،
"اگر به حرفم گوش داده بودی،
الان...."
گریه نذاشت بقیه ی حرفم رو بگم!
احساس میکردم همه ی این اتفاق ها افتاد تا دوباره یاد درس های چندماه اخیرم بیفتم...
بلند شدم و بدون هیچ شکی برگشتم خونه.
نمازم رو خوندم و چادرم رو از کمدم برداشتم.
بوسیدمش و تو دلم گفتم
"تو خودت بالاترین ثروتی!"
"محدثه افشاری"
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
ختم صلوات امروز به نیت :
🌷شهیدی که با وجود اینکه بدنش به استخوان تبدیل شده بود اما پاهایش درون پوتین سالم بود #محمدحسین_شیرزاد_نیلساز
🌻 ولادت: ۳۶/۳/۱۱
🍂 شهادت: ۶۱/۱۰/۲۱
🕊محل شهادت : منطقه شیب نیسان، #فکه
🍁 نحوه شهادت : در عملیات والفجر مقدماتی آسمانی شد و ۲۲ سال مفقود الجسد بود .
🌹 مسئولین یادشان باشد برای این انقلاب بهای سنگینی پرداخت کرده ایم.
🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺
🌼 هر روز مهمان یک شهید 👇
🇮🇷 @AXNEVESTESIYASI
#اختصاصی_عکسنوشته_سیاسی
🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
ختم صلوات امروز به نیت : 🌷شهیدی که با وجود اینکه بدنش به استخوان تبدیل شده بود اما پاهایش درون پوتی
🍃🌹 از زبان مادر شهید ⬇️
وقتی پلاکش را به گردنش انداخت، زنجیر کمی بلند بود و او چند حلقه از زنجیر را جدا کرد تا بهتر بتواند پلاک را دور گردنش بیاویزد؛ از او خواستم آن چند حلقه اضافی را به یادگار برایم بگذارد. خندید و گفت: مادر جان! من خود با تمام وجود در خدمت شما هستم. این تکه زنجیر چه ارزشی دارد؟! پاسخ دادم: عزیزم، میخواهم این زنجیر را در کنار سجاده نمازم نگه دارم تا در خلوت با خدایم، سلامتی ات را از او تمنا کنم.
🍃🌹 از زبان مادر شهید ⬇️
سال۸۲ توفیق زیارت امام حسین(علیه السلام) نصیبم شد. در کنار حرم فریاد کشیدم که یا ابا عبدالله! حسینم را از تو میخواهم! کمی بعد در کنار ضریح بیهوش شدم و در عالم رؤیا آقایی مهربان را بالای سر خود دیدم که از من پرسيد: چرا اینقدر بی تابی میکنی؟ پاسخ دادم: آمده ام حسینم را از شما بگیرم! گفت: میخواستیم زمانی بگذرد و صبرت را ببينیم. اکنون حسین تو اینجاست! نگاهی کردم، محمد حسین در کنارم بود. او پارچه سفیدی به من هدیه داد و گفت: از این پارچه برای خود و خواهرانم پیراهن و چادر تهیه کن.
🍃🌹 از زبان یکی از بچه های تفحص ⬇️
پای شهید از پوتین، سالم بیرون آورده شد. شهید دو جوراب به پا داشت؛ یکی جوراب طوسی رنگ که عددی بر روی آن نوشته شده بود و در زیر آن، جوراب مشکی که پشمی به نظر میرسید، هر دو، تا پشت ساق پا کاملا کشیده شده بود؛ گویی چند ساعت قبل آنها را پوشیده و برا ی نبردی جانانه آماده شده بود، هیچ پوسیدگی در آنها به چشم نمیخورد. بر روی پای شهید روی جورابها سوراخهایی دیده میشد که نشان از آثار ترکشهایی بود که به پاهای شهید اصابت کرده بود و در دو طرف جوراب طوسی از بالای ساق پا به سمت انگشتان، اعدادی پشت سر هم با خودکار آبی نوشته شده بود: 261-181 .
حدس میزدیم که اعداد مربوط به پلاک شهید باشد اما همچنان مردد بودیم که نوشتهای روی بدنه داخل پوتین، توجهمان را جلب کرد. همه حاضران به نوشته دقیق شدند. محل نوشته را تمیز کردیم. آنجا نوشته شده بود: نیل ساز!
🍃🌹 در دوازدهم بهمن سال 61 ساعاتی قبل از عملیات والفجر مقدماتی و شهادتش در آغاز وصیت نامهاش آیه ۲۰۰ سوره مبارکه آل عمران را نوشته بود که: «ای اهل ایمان در کار دین صبور باشید و یکدیگر را به صبر و مقاومت سفارش کنید و مهیا و مراقب دشمن بوده و خدا ترس باشید، باشد که رستگار شوید».
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
#اختصاصی_عکسنوشته_سیاسی
هدایت شده از 🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
❗️اگر جمهوری اسلامی نبود...
⚠️اگر جمهوری اسلامی ایران نبود، امروز اسرائیل علاوه بر آنکه فلسطین را کامل اشغال کرده بود سایر کشورهای اسلامی را هم تحت اشغال یا سلطه خود در آورده بود همانطور که در سال ۱۹۶۷ طی یک جنگ شش روزه کشورهای مصر، سوریه، اردن، عراق، لبنان، الجزایر،
کویت، لیبی ، مراکش، فلسطین سودان و تونس را شکست داد و حتی بخشی از خاک آنها را اشغال کرد...
⚠️اگر جمهوری اسلامی نبود داعش کشورهای عراق و سوریه را در تصرف خود درآورده بود همانطور که توانست تا قبل از ورود ایران به رویارویی، ۴۰ درصد خاک عراق و ۷۰ درصد سوریه را اشغال کند و بعد از اشغال این دو کشور سراغ سایر کشورهای منطقه می آمد و تکفیر و قتل را در خاورمیانه گسترش می داد.
⚠️اگر جمهوری اسلامی ایران نبود، امروز هیچ اثری از حرم حضرت زینب و امام حسین و سایر ائمه نبود همانطور که داعش حرم امام حسن عسکری را منفجر نمود و همانطور که عربستان وهابی، حرم چهار امام بقیع را نابود کرد...
⚠️اگر جمهوری اسلامی ایران نبود، امروز کشوری که بشود به آن گفت کشور اسلامی، وجود نداشت همانطور که کشورهای داعیه دار اسلام مثل عربستان سعودی و هم پیمانانش از یک طرف با ریختن سرمایه هایشان در حلقوم آمریکا عملا تبدیل به گاو شیرده آمریکا شده اند و از طرف دیگر با سلاح های آمریکایی به قتل و کشتار مسلمانان یمن مشغول اند...
⚠️امروز جمهوری اسلامی ایران قلب تپنده پیکر زخم دیده اسلام است که همه ی انسانهای فاسد دنیا از مقامات آمریکایی و اسرائیلی و سعودی گرفته تا افراد گروه های ضد دین مانند همجنسگرایان و مخالفان عفت و حجاب و خانواده و طرفداران ازدواج سفید و تاجران مشروبات الکلی و مواد مخدر؛ همه و همه آرزوی نابودی آن را دارند.
✅و از همین رو بود که امام خمینی فرمودند: «حفظ جمهوری اسلامی از حفظ جان یک نفر ولو اینکه امام عصر هم باشد، بالاتر است»
☝️چون حفظ جمهوری اسلامی مساوی است با حفظ اسلام و اسلام همان چیزیست که امام حسین بخاطر حفظ آن، جان خودشان را فدا کردند...
#روز_جمهوری_اسلامی_مبارک
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌊 رئیس مدیریت بحران خوزستان تلاش میکند کشاورزان را برای رهاسازی ومنحرف کردن آب رودخانه به اراضی زراعی متقاعد سازد تا شهر سوسنگرد از سیلاب در امان بماند اما کشاورزان که هنوز خسارات سال ۹۵ را از دولت نگرفته اند، مقاومت میکنند و میگویند نان نداریم!
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
⭕️ آخرين وضعيت بارشها در استان #لرستان به روایت سخنگوی #وزارت_کشور
١) وضعيت وشرايط بارندگی درشهر خرمآباد ادامه دارد؛ #رودخانه طغيان كرده و اماكن و منازل اطراف آن در حال تخليه است.
٢) وضعيت شهر نورآباد پس از چند ساعت #آبگرفتگی منازل و واحدهاى تجاری و طغیان رودخانه شاهدفروکش کردن سطح رودخانهها و کاهش شدت بارندگى بوديم كه درحال حاضر رو به افزايش است، از چند ساعت گذشته به كمك خودروهاى ارتش مردم به مكانهاى امن جهت اسكان انتقال داده شدند، نيروهاى كمكى به منطقه اعزام شده اند.
٣) وضعیت #درود عادى است و هنوز #سد مروک سرریز نکرده است.
٤) اكثر راههاى ارتباطى ٣٠٠ روستا از بخش مركزی #دلفان قطع شده و نيروها در حال بازگشايى معابر هستند.
٥) در داخل شهرهای #پلدختر و معمولان مشكلى وجود ندارد و تنها در ٢ #روستا مشكلاتى در زمينه چادر و اسكان وجود داشت كه #هلال_احمر در حال پيگيرى اين موضوع است.
٦) طغیان رودخانه و ادامه بارشهای شدید در حال حاضر باعث آبگرفتگی حدود۲۰۰منزل و واحدتجاری درخیابان انقلاب شده؛ مردم به مکان امن منتقل واوضاع تحت کنترل نیروهای #امدادی است.
٧) درصورت تداوم بارش مشکلات بیشتری به وجود خواهد آمد هرچند مطابق اعلام #هواشناسی از شدت بارندگی در ساعات آینده کاسته خواهد شد.
٨) تعداد زيادى از راههاى روستايى بدليل بارش #برف سنگين مسدودشده كه با دستور #وزير_راه تمام امكانات راهدارى براى بازگشايى معابربسيج شده است.
٩) شرايط #بروجرد درحالت عادى است؛ معابر كوهدشت، دوره چگنى و الشتر دچارآبگرفتگى شده،ستادمديريت بحران و نيروهاى #امدادى مشغول فعاليت بوده و تدابير لازم درحال انجام است.
١٠) وزير كشور براى بسيج همه امكانات استان لرستان و در صورت ضرورت استفاده از امكانات استانهاى همجوار دستورات لازم را صادر كرد.
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
🌄 در کارنامه ننگین بعضی اصلاح طلبان مثل #تاجزاده، مخالفت با احکام شریعت با حمایت تلویحی از "شرب خمر" هم ثبت شد!
چقدر باید تلاش میکردیم تا بی دینی و بی اعتقادی این جماعت را به ساده لوحان ثابت کنیم؛ الحمدالله نقاب ها در حال کنار رفتن است
توضیح:
۸۸ هزار نفر سالانه به خاطر الکل جان خودشون رو تو آمریکا از دست میدن!
برای درک شدت فاجعه: بیش از ۵ برابر آمار کشتههای تصادفات سالانه تو ایران!
بعد تاجزاده انتظار داره ما راهبرد اِمریکایی رو انتخاب کنیم.
ذهن های کوچکِ یخ زده ...
نکته:
البته با توجه به سوابقی که از این جریان مرموز غربزده در کشته سازی و مظلوم نمایی در فتنه ها و آشوبهای چندسال اخیر داریم بعید نیست توزیع مشروبات الکلی مسموم کار خودشان باشد تا بدینوسیله راهی باز کنند برای عادی سازی مشروب خوری در جامعه
#سرطان_اصلاحات
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
🔴افشاگری بیسابقه فائزه هاشمی علیه اصلاحطلبان
🔺فائزه هاشمی» در یادداشتی در سالنامه نوروزی روزنامه سازندگی نوشت: «در ارزیابی عملکرد اصلاح طلبان پیروز، در بخشهایی که به عملکرد این افراد به صورت مستقیم برمی گردد، عمدتاً دچار سوءمدیریت و ناکارآمدی هستیم و اکثر خطاهای سابق تکرار شده است. روی صحبت در این بخش، دولت و شورای شهر و شهرداری تهران است…در نهادهای در اختیار اصلاح طلبان تقریباً منافع قومی و قبیلهای و باندی و حزبی و جناحی و خانوادگی به منافع ملی و حقوق مردم میچربد».
🔺فائزه هاشمی از دولت روحانی و شورای شهر اصلاح طلب تهران و شهرداری تهران انتقاد کرده است. «محمود صادقی» نماینده عضو فراکسیون امید مجلس نیز در مصاحبه با سالنامه نوروزی روزنامه شرق گفته است: «فراکسیون امید مجلس نتوانسته ساختاری ایجاد کند و نمایندگانش را به بدنه کارشناسی وصل کند و با برنامه عمل کند. بخشی از این مسئله مربوط به خود فراکسیون است، اما بخش مهمتر این است که این فراکسیون چطور تشکیل شده و از چه فرآیندی به چینش امروز خود رسیده است».
🔺فعالین اصلاح طلب، شورای شهر پنجم و دولت روحانی و فراکسیون امید مجلس را مصداق باندبازی و بی برنامگی و فاقد ارتباط با بدنه کارشناسی میدانند.
این در حالی است که هر ۳ مورد فوق از طریق شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان به ریاست عارف و با تایید و تَکرار رئیس دولت اصلاحات، انتخاب و تبلیغ شده است.
◀️اکنون جریان اصلاح طلب و رئیس دولت اصلاحات، به عنوان بانیان اصلی وضع موجود میبایست به افکار عمومی پاسخگو باشند.
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
تو خود حدیث مُفَصّل بخوان از این مُجمَل!!!👆
#اصلاحات
#نفوذ
#فتنه
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
اینیستاگرام ما👇
https://www.instagram.com/axneveshtesiyasi
توییتر ما👇
https://twitter.com/axneveshtesiyas?s=09
اختصاصی_عکسنوشته_سیاسی
🇮🇷 جمهوری اسلامی، شاخۀ ایرانی «انقلاب جهانی اسلام»
✍️ یادداشت علیرضا پناهیان به مناسبت ۱۲فرودین روز جمهوری اسلامی
🔸سالروز نهادینه شدن نهالی از انقلاب جهانی اسلام در ایران مبارک باد. نهال «جمهوری اسلامی» شاخۀ ایرانی شجرۀ طیبۀ انقلاب جهانی اسلام است که تاریخی به قدمت و عظمت اسلام دارد. انقلابی که سرآغازش از مکۀ مکرمه بود و مقدماتش را تمام انبیاء فراهم کرده بودند. بذر شجرۀ طیبۀ «انقلاب اسلامی» در کنار چشمۀ زمزم به دستان پاک پیامبر اکرم(ص) کاشته شد. در مکه آن را سرکوب کردند، از مدینه سربرآورد. در مدینه مظلوم واقع شد و در کوفه به اقتدار رسید. در کوفه با ناجوانمردی خواستند آن را به خاک بسپارند، در کربلا قیام کرد. در عاشورا آن را به خاک و خون کشاندند تا نابودش کنند، ریشههای خود را در دل زمین گستراند و جاودانه شد؛ تا در زمان ما جلوهگر گشت و ۲۲بهمن ۵۷ سرزمین ما را رویاند. ما از این شجرۀ تنومند طیبه که در جان جامعۀ ما سر از خاک تاریخ بیرون زده بود، شاخهای با نام «جمهوری اسلامی ایران» دریافت کردیم و آن را به مثابه نهالی نهادینه کردیم که زیر سایۀ آن زندگی کنیم. پس اولا ...
👈🏻ادامه متن:
📎 panahian.ir/post/2035
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
✅کاروان حمایت از سیل زدگان ایران توسط دانشجویان سوریه ای و تلاش آنها برای جمع آوری کمک جهت ارسال به آسیب دیدگان ایرانی و درپاسخ به محبت های ملت ایران در پشتیبانی از مردم سوریه در جنگ با تروریست ها.
✍نکات این رخدادهای زیبا فراوان است؛
ازجمله
آن مدعیانی که شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران را فریاد میزدند، همچنان در کیف و حال و خوشگذرانی های خود غرق هستند و درعمل و واقعیت بی تفاوت به سیل زدگان ایرانی؛
اما کسانی که برایشان غزه و لبنان و یمن، سوریه ، مبارزه با اسرائیل و داعش و... مهم بوده، الآن هم درعمل ایران برایشان مهم است و برای کمک واقعی(نه عکس یادگاری) به سیل زده ها تمام تلاش خود را به کار بستند. فلسطینی ها، سوری ها و... هم آمدند به کمک...
#سیل
#مدافع_حرم
#سوریه
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI