نــام :مرتضی
نـام خـانوادگـی :خدادادی
نـام پـدر :عیوض
تـاریخ تـولـد :۱۳۶۶
مـحل تـولـد :افغانستان
سـن :۳۰ سـال
دیـن و مـذهب :اسلام شیعه
وضـعیت تاهل :اطـلاعاتی مـوجود نـیست
شـغل :اطـلاعاتی مـوجود نـیست
مـلّیـت :افغانی
دسـته اعـزامـی :فاطمیون
------------🌹---------
همسر شهید میگفت: در دیدار با رهبری ابهت آقا من را گرفته بود که نتوانستم حرف بزنم و چفیه را بگیرم. اگر چنین فرصتی برای یک ایرانی هم پیش بیاید قطعاً او هم چنین حس و حالی خواهد داشت.
گروه جهاد و مقاومت مشرق - مستند «من و مرتضی» ساخته حمید شعبانی، نکات جالب زیادی از زندگی شهید مدافع حرم «مرتضی خدادادی» و عشق و ارادت رزمندگان تیپ فاطمیون به اهلبیت (ع) را پیش رویمان میگذارد. در این مستند طاهره رحیمی، همسر شهید، روایتگر روزهای با هم بودن و تنهاییاش است. او که پیش از ازدواج بهتنهایی یک کارگاه خیاطی را به راه انداخته و پس از ازدواج با شهید خدادادی درآمدش بیشتر هم شده، از دوستداشتن، لحظات شیرین در کنار هم بودن و دل کندن شوهرش میگوید. مستند «من و مرتضی» یک تصویر روشن و واضح از زندگی افراد خودساختهای که در همه حال پای باورها و اعتقاداتشان میایستند نشانمان میدهد.
جذابیتهای ساخت مستند درباره شهید مرتضی خدادادی را در کدام بخش از زندگیشان دیدید؟
من قبل از مستند «من و مرتضی»، یک مجموعه مستند چهار قسمتی درباره شهدای مدافع حرم ساخته بودم و با این شهدا آشنایی داشتم. آن زمان یکسری رسانههای معاند هجمهای علیه شهدای مدافعان حرم مطرح کرده بودند که این عزیزان پولهای آنچنانی میگیرند. من به خاطر پاسخ به این هجمهها این مجموعه مستند را ساختم. بحث بعدی اینکه مستندهایی که درباره مدافعان حرم ساخته شده را رصد کردم و دیدم کاری از جنس مستند «من و مرتضی» درباره فاطمیون ساخته نشده و حس کردم شهدای فاطمیون مهجور ماندهاند. با در نظر گرفتن تمام این شرایط مدتها این ایده را مدنظر قرار داشتم تا اینکه متوجه شدم بنیاد شهید برنامهای برای دیدار خانواده شهدای مدافع حرم با رهبری ترتیب داده است. با رایزنی، از آنها خواستیم از میان شهدا چند نفر را به ما برای ساخت مستند معرفی کنند. چند سوژه به ما معرفی شد که همسر شهید خدادادی سوژه جذابی به نظرمان آمد و بعد شروع به ساخت مستند کردیم.
------------🌹-----------
کدام بخش زندگی شهید و همسرشان برای شما جذاب بود؟🤔
چند سوژهای که به ما معرفی کردند همه جذاب بودند. من با سوژههایم صحبت کردم و روایتی که خودشان از زندگیشان داشتند یک روایت عاشقانه بود و ما در آخر به شهید خدادادی رسیدیم؛ زندگی یک زوج افغانی که مدتی از رسیدن به هم و ازدواجشان نمیگذرد که مرد راهی سوریه میشود. سوژه جذابی بود. این وصال و فراق حرفهای زیادی درونش وجود داشت. به نظرم روایت زندگی عاشقانه شهید و همسرش فضایی را به وجود آورد تا ما غیرمستقیم به بحث مدافعان حرم بپردازیم. مستند یک روایت عاشقانه از زبان یک همسر است که در دلش مطالب دیگری هم عنوان میشود. کلیت مستند روایتگری یک همسر از زندگیاش است که بخشی از آن به شهادت شوهرش اختصاص دارد.
ایده تم عاشقانه مستند شبیه مستند «ملازمان حرم» نیست؟
دوستان «ملازمان حرم» قبل از مستند «من و مرتضی» مستندی درباره همسر شهید خدادادی ساخته بودند که البته من آن کار را ندیدهام. فکر میکنم آنچه ما ساختیم متفاوت از «ملازمان حرم» باشد. «ملازمان حرم» تکوجهی است و تنها با همسر یا مادر شهید مصاحبه میکند و همین داستان را جلو میبرد، اما در «من و مرتضی» همسر شهید حلقه وصل است و ما را به موقعیت و لوکیشنهای دیگری میبرد به رغم اینکه خودش داستان را روایت میکند. ما را به بیت رهبری، کنار یک خانواده مدافع حرم دیگر و فرمانده و همرزم شهید میبرد. ما در دل زندگی همسر شهید، به خردهداستانهای دیگری هم میپردازیم. در مستند «من و مرتضی» یکسری جزئیات دیگر حول قصه اصلی اضافه شده که این وجه تمایزش با «ملازمان حرم» است.
------------🌹---------
شهید مرتضی خدادادی از رزمندگان تیپ فاطمیون، پاییز سال ۱۳۹۴ در سوریه به #شهادت رسید🖤🥀.
شهید خدادادی به شجاعت و رشادت در میان رزمندگان شهره بود و حضور ایشان در جبهههای مقاومت کمک زیادی به پیروزی رزمندگان میکرد. این شهید بزرگوار تنها یک سال و چند ماه پس از تشکیل زندگی مشترک عازم سوریه شد و از او یک دختر شش ساله به نام نازنین زهرا به یادگار مانده است. همسر شهید، طاهره رحیمی در گفتوگویی از روزها و خاطرات مشترکی که با شهید داشته است، میگوید.
همانطور که در مستندی که درباره زندگیتان ساخته شده، شما به سختی کارگاه خیاطی راه انداختید و از صفر شروع کردید. برای شروع بگویید برای راهاندازی این کارگاه خیاطی چه مسیری را پیمودید و چطور به این کارگاه رسیدید؟
من از سال ۸۲ کار خیاطی را شروع کردم و اوایل دکمهدوزی میکردم و دوست داشتم پولی داشته باشم و ایدهای برای آیندهام نداشتم. یک سال در یک کارگاه دکمهدوزی کردم تا اینکه صاحبکارم به من گفت: دستت خیلی خوب روی قیچی و چرخ میچرخد و اگر راضی باشید خیاطی را شروع کن. من هم از خیاطی شروع کردم و خیلی زود و در عرض شش ماه کار را یاد گرفتم. صاحبکارم چرخ جدا برایم گذاشت و دستم خیلی زود راه افتاد. من چند سال در کارگاههای مختلف کار کردم تا سال ۸۶ یک چرخ و چند زیگزال و چند دستگاه دیگر خریدم تا خودم بتوانم کار کنم. دورههای مختلفی را رفتم و در خانه کار میکردم. چون کارم تمیز بود رفته رفته مشتریهایم زیاد شد و حتی از جاهای دور برایم سفارش میآمد. پس از مدتی، تصمیم گرفتم طبقه دوم خانه خواهرم را کارگاه کنم و سریدوزی انجام دهم. در ۱۷ سالگی به همراه دختر خواهرم کار را از صفر شروع کردم و به مرور زمان توسعه پیدا کرد. پس از چند بار جابهجایی و کار کردن در کارگاههای دیگران دوباره توانستم در سال ۹۲ برای خودم کارگاهی راه بیندازم. در این مدت دست تنها بودم و سختیهای زیادی کشیدم🚶🏿♂.
--------------------------------
[﷽]
ـ
#تلنگرانه
🥀نشانه های ضعف ایمان:
🍃سستی در نماز❗💔
🍃ترک تلاوت قران❗️💔
🍃ترک ذکر الله❗️💔
🍃ترک نماز جماعت❗️💔
🍃غیبت کردن❗️😕
🍃بی احترامی به والدین❗️😡😳
🍃رعایت نکردن حقوق دیگران❗️😏😪
🍃مشغول بودن به کارهای بیهوده❗️🤳🏻
👈کدام یک از این موارد در ما وجود داره کمی فکر کنیم✧
اینجا.گنـاه.ممــنوع📗🖇
------------------✨----------------
برای ترک گناه، هنوز #دیر_نشده
5379333203.mp3
8.38M
⊱•﴾﷽﴿•⊰
🔥⚰ #آن_سوی_مرگ
🎙🎧 #قسمت 6⃣
برگرفته از کتابِ کاملا بر اساس واقعیت📚
❌تصورمان از مرگ کاملا غلطه❌
⭕️آنچه خواهید فهمید:
- آشنایی با مرگ🌱
- لذت واقعی مرگ✨
- حقیقت مرگ🕊
- و...
⎙ㅤ ⌲
ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ |🎙| #𝒗𝒐𝒊𝒄𝒆
#روایت📒✨
#امیرالمومنین میفرماید:
اولعظمتخداروپیشخودتجابنداز،
بعدغیرخداپیشتحقیرمیشه،بعد
انگاربهشتو🌸جهنمو🔥دارهیمیبینه،
(چشمبصیرت)آخرتومیبینه🤭
آخرعمربقیهروببینهکهچیزینیست،
اونوردیوارببینهکهچیزینیستآخرتو
میبینه🙃☝️
#اثراتنماز👑
هیچوقت بہ خداوند نگویید
مشکل بزرگے دارم ...
کافیست بہ مشکلتان بگویید
من خداے بزرگے دارم .
اگر روزی در این دنیا شکستی
اگر بر نارفیقان دل تو بستی
اگر عاشق شدی،عشقت تو را راند
اگر پایت به گرداب فنا ماند
اگر غمگین شدی غم با تو پیوست
بدان در اوج تنهایی خدا هست