eitaa logo
عهد یاران
1.6هزار دنبال‌کننده
40.3هزار عکس
21.9هزار ویدیو
65 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
در مطلب قبل خواندیم که حتی در آمریکا نیز بسیاری دوست داشتند محورضاشاه زودتر بمیرد و این نشان از محبوبیت محمدرضاشاه بود حال این تنها سرنوشت پسر نبود بلکه پدر نیز ار این محبوبیت برخوردار بود👇👇👇 🔻آبراهامیان درباره سقوط رضاشاه! می‌نویسد: «سرنگونی و سرانجام مرگ رضاشاه در تبعید که در آخرین سال‌های پادشاهی به مستبدی حریص و بی‌رحم و مرموز تبدیل شده بود، کسی را متاسف و متاثر نکرد.» . اما چرا کسی ناراحت نشد؟! حتی نزدیکان او و طبقه‌ای که پس از روی کار اومدنش در جامعه ساخته شد؟ رضاپهلوی، نامه استعفایی ـ که تهیه کرده بود! ـ امضا و صبح روز ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ به سمت اصفهان حرکت کرد. متن استعفا به شرح ذیل است: «نظر به اینکه من همه قوای خود را در این چند ساله، مصروفِ امور کشور کرده و ناتوان شده‌ام، حس می‌کنم که وقت آن رسیده که یک قوه و بنیه جوان‌تری به کارهای کشور که مراقبت دائم لازم دارد، بپردازد...؛ بنابراین امر سلطنت را به ولیعهد و جانشین خود تفویض کردم و از کار کناره‌گیری نمودم و از امروز که ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ است، عموم ملت از کشوری و لشکری، ولیعهد و جانشین قانونی را باید به سلطنت بشناسد...» جالب اینجاست: اول اینکه متن نامه را فروغی از زبان رضاخان نوشته و دوم اینکه طوری نوشته که انگار اخراجش از مملکت دست خودش بوده است. حال با چنین محبوبیتی که پدر و پسر داشتند از سوی عده‌ای برای چیست؟
🔻اگه فرمانفرما نبود، پهلوی هم نبود؟! 🔹یه نقل‌قول جالب از ستاره فرمانفرماییان هست که درباره شروع مسیر رضاخان به قدرت میگه: 🔸پدرش، فرمانفرما، برای نبرد با ترک‌های عثمانی یه مسلسل آلمانی به اسم "ماکسیم" تهیه کرده بود. 🔹این مسلسل انقدر سنگین بود که برای حملش نیاز به یه آدم قوی‌هیکل داشت. از بین همه محافظا، رضاخان انتخاب شد تا این سلاح رو حمل کنه و ازش استفاده کنه. 🔸این انتخاب ساده، انگار نقطه شروعی شد برای رشد رضاخان تو بین نیروهای نظامی. ستاره فرمانفرماییان تو خاطراتش می‌نویسه: 🔹"اگه فرمانفرما به یه فرد قوی‌هیکل برای حمل مسلسل ماکسیم جدیدش محتاج نشده بود، شاید اصلاً سلسله پهلوی به وجود نمی‌اومد." 🇮🇷🇵🇸@Aahdeyaran
یک فریم از شأن و منزلت مردم عادی در سلطنت پهلوی! 🇮🇷🇵🇸@Aahdeyaran
9.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گوشه ای از واقعیت حکومت پهلوی در ایران.... پ.ن: جمع کنید برید .... من نمیگم ، میگه 🇮🇷🇵🇸@Aahdeyaran
🔻 فوزیه چگونه از ارتباط محمدرضا با زنی دیگر مطلع شد؟ ✍ پرون، دوستی داشت به نام رفعتیان که سرهنگ ارتش بود. او زمانی که می‌دانست محمدرضا نزد (معشوقه اش) دیوسالار است، فوزیه را با اتومبیل برداشت و به جای راننده، رفعتیان را سوار کرد و جلوی خانه دیوسالار رفت. در آنجا به فوزیه گفت که شما مواظب باشید تا مطمئن شوید محمدرضا اینجاست. سپس به رفعتیان دستور داد که با اسلحه کمری یک تیر به درون اتاق شلیک کند. رفعتیان شلیک کرد و تیر به سقف اتاق اصابت کرد. مدتی بعد دختر که نگران شده بود و لابد جسور هم بود، جلوی پنجره آمد و پنجره را باز و بیرون را نگاه کرد تا مطمئن شود کسی در خیابان نیست و محمدرضا بتواند خارج شود. پرون و فوزیه و رفعتیان در تاریکی منتظر ماندند و مدتی بعد محمدرضا با احتیاط از ساختمان‌ خارج و سوار اتومبیل شد و در حالی که خودش رانندگی می‌کرد، بدون اسکورت رفت. فوزیه همه این صحنه‌ها را دید 📚منبع: ظهور و سقوط سلطنت پهلوی؛ حسین فردوست ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🇮🇷🇵🇸@Aahdeyaran