یادی کنیم از نظر آن مغروق به فنا رفته... @Aarshiev

دوران بزن درو گذشته... 🇮🇷یاعلی(ع)🇮🇷 @Aarshiev

صوت شهید فخری زاده... 🇮🇷یاعلی(ع)🇮🇷 @Aarshiev

حالا وقت چائیه!... بعد از دیدن آثار مرحوم کیومرث صابری فومنی(گل آقا)... 🇮🇷یاعلی(ع)🇮🇷 @Aarshiev

اسرائیل اعلام کرده در حملات دیشب نه تنها کسی کشته نشده بلکه چند نفر هم به دنیا اومدن. https://eitaa.com/Aarshiev

سردار خدا نگهدارت❤️ https://eitaa.com/Aarshiev

روایت... به مناسبت وعده صادق.. دوست عزیزم در سال ۱۳۶۲ برایم تعریف می کرد! صهیون به لبنان حمله و جنوب لبنان را گرفته بود! ما رفته بودیم جنوب لبنان! در مساجد با جوانان لبنانی صحبت می کردیم... روزهای زیادی با آنها گفت و شنود داشتیم تا واهمه مبارزه را از دل آنها برداریم! خداوند کمک کرد و آنها از نظر روحی آماده شدند... حالا وقت آن رسیده بود که آنان را با میدان آشنا کنیم... صهیونیستی ها در آن برهه نفس کش نداشتند! لذا نگهبانی سفت و سختی هم نداشتند.. شاید یک ماه هم جوانان لبنانی را به اردوگاه صهاینه می بردیم و آنان سر فرصت تانک های اسقاطیلی را لمس می کردند... در این یک ماه ترس آنان از تانک های یهود غنود ریخت! یک شب گفتیم: یک آر.پی.جی هم با خودتان بیاورید... آوردند! گفتم: آن تانک ها رو یادتون هست، باهاشون آشنا شدید! حالا آر.پی.جی را بردارید و تانک را نشانه بگیرید... نشانه گرفتند و شلیک... گفتم: حالا شما یک تانک اسرائیلی را زدید... و این آغاز مقاومت لبنان و شروع سقوط اسقاطیل بود... خدا حفظش کند، این دوست عزیزم، از عملیاتها جبهه و دفاع مقدس جراحت های زیادی به یادگار برداشته و همچنان شمع محفل رزمندگان راستین است، برای سلامتی او و همه رزمندگان داخلی و خارجی و فرمانده کل قوا حضرت آقا، و یاران همراه میدانی اش صلوات... https://eitaa.com/Aarshiev

موضوع و مفاهیم سوره بقره آیه ۸۶ یکی از معجزات قرآن پیوستگی آیات است... یعنی انگار خدا در کتابش برای آیندگان داستان خلقت را از آغاز بیان کرده و به قوم بنی اسرائیل می رسد، سپس با حضرت موسی وارد گفتگو شده و همه چیز را می گوید، و بعد از حضرت موسی علیه السلام، تمام وقایع را در قرآن عظیم به رسول الله صلی الله نازل کرده و داستان یهود عنود را تعریف و بروزرسانی می کند... در این آیه هم دنبال آیه ۸۵ که فرمود اینها مردم را از خانه های خود بیرون کرده و قتل می رسانند! در اینجا این کار و این گناه را به همه ادیان تعمیم داده و نارضایتی تعزیراتی خود را بیان می نماید... اینکه خدا بعضی از جاها قیمت عذاب را مقطوع بیان می فرماید، اگر کمی فکر کنیم، دهشتناک است... __________________________ به قرآن بپردازیم... معمولا کسانی در اجرای دستورات و آیات الهی تبعیض و خود محوری پیشه میکنند و با میل خود عمل می کنند که دنیا پرست هستند و همه افکار و عقایدشان دنیایی می باشد و چنین کسانی زندگی این دنیا را به بهای آخرت خریدند و اینها بین دنیا و آخرت دنیا را انتخاب کردند پس خداوند نیز با چنین افرادی برخورد قهرآمیزی در آخرت خواهد نمود و هرگز در عذابشان تخفیف داده نمیشود و از جانب خداوند هیچ گونه باری و کمکی به آنها نمی رسد. به برکت قرآن، تلاوت کنیم... اعوذ بالله من الشیطان الرجیم البقره أُولَٰئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ فَلَا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ ﺍﻳﻨﺎﻥ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﺁﺧﺮﺕ ﺧﺮﻳﺪﻧﺪ ; ﭘﺲ ﻧﻪ ﻋﺬﺍﺏ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺳﺒﻚ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻧﻪ ﻳﺎﺭﻱ ﺷﻮﻧﺪ .(٨٦) 🇮🇷یاعلی(ع)🇮🇷 @Aarshiev

بازدارندگی راهبردی آقا یعقوبی عیسی بچه محل مون که خدای رحمتش کند، پدری داشت به نام آقا یعقوبی! اون موقع ها همه اهالی محل تو حلق هم بودیم! از جیک و جوک هم خبر داشتیم... فامیل های هم را می شناختیم و متعاقباً آنها هم فامیل های ما را کاملاً می شناختند! آقا یعقوبی یک استراتژیست مَن واقعی بود! هر چند روز یک بار، چَکی، پس گردنی ای به عیسی می زد! اما بنا به اقرار عیسی که، چک های بابام خیلی درد داره، اما از آن کتک ها واهمه ای ندارم! وای وقتی آقا یعقوبی کتک را موکول به وقت مقتضی می کرد، دیگه عیسی دل دماغ نداشت که با ما بازی کند، یه گوشه ای کز می کرد! اولین بار وقتی بود که عیسی از دست باباش در رفت، همه ما شاهد بودیم که عیسی می دوید و پدرش، دنبالش، تا کمر خیابون دوید تا عیسی را گرفت! بنا به روایت مرحوم عیسی، کتکی که خوردم، به اندازه ای که آبروم تو محل رفت نقش بازدارندگی نداشت... عیسی دیگر بعد از آن واقعه هرگز از دست پدرش در نرفت... مثل بچه آدم می ایستاد و پُشت درب خانه کتکش رو می خورد!... دومین بار که پدرش او را به صورت راهبردی ادب کرد این بود که عیسی ریاضیاتش ضعیف بود، همیشه یا ۸ می گرفت یا ۹... همیشه هم چک و لگدی می خورد و تمام می شد! تا اینکه آن روز تاریخی رسید! عیسی با کاربن جلوی ۸تش یک ۱ گذاشت شد ۱۸! پدر تعجب کرد که، نداشتیم! اومد مدرسه و قضیه رو فهمید! وقتی عیسی رسید خونه! دقایقی بعد صدای زجه عیسی بلند شد ولی ناگهان سکوت برقرار و فقط صدای ناله های ضعیف می آمد‌... همه همسایه ها توی کوچه نگران بودیم! تا شب که از عیسی خبری نبود! شب با چشم های پف کرده اومد بیرون که نون بخره! گفتم: عیسی چی شد؟ گفت: بابام برنامه ریزی کرده بود که مرا تنبه کنه! سناریو داشت... اول یه شلاق را به چوب کوبیده بود! من که آمدم، مرا گرفت و خواباند! پاهایم را در سوراخ کمر بند برد، برادرانم دو سر چوب را گرفته و پیچاندند و آقا یعقوبی هم با چوب شروع به زدن به کف پایم کرد! ابتدا جیغ و داد کردم ولی مادر با اشاره پدرم فلفل تند هندی که فقط برای این کار کارسازی شده بود را در دهانم ریخت، که سوختم و دیگه صدام در نیامد... بگذریم... بازدارندگی این تنبیه این شد که عیسی تلاش کرد تا نمره ریاضی اش تا ۱۲ و ۱۳ بالا رود... اما مادر بگرید از تنبیه آخری که آخرین تنبیه عیسی بود و بعد از آن جوان موجهی شد، هر چند که تا از ساختمان سقوط کرد و به رحمت خدا رفت چند سالی بیش طول نکشید... البته قبل از آقا یعقوبی مرحوم شد... دفعه آخر عیسی از خرید خانه دوزار(دو ریال) کِش می رفت! مثلاً یک تومن(ده ریال) می گرفت و ۸ ریال نان می خرید! ۲ ریال اَتینا می خرید و میل می کرد! از همه خریدها اختلاس می کرد... روزی مادرش به آقا یعقوبی گفت:.. دست شما برکت دارد! هر بار عیسی خرید می کند، برکت ندارد ولی شما!... آقا یعقوبی رفت و تحقیق کرد و فهمید این وسط لُفت و لیستی دارد صورت می گیرد! عیسی هم فهمیده بود که باباش فهمیده! ولی پدر تنبیه را موکول به وقت مقتضی کرده بود! عیسی پژمرده شده بود! می گفت: بابام داره سناریو می نویسه! بعد اشکش رو پاک می کرد و می گفت خدا کنه فلکم کنه چون دیگه ترسم از آن ریخته! ولی گزینه های دیگه ای رو داره روی میز می گذاره که من نمی دونم چیست؟ ما هم نگران شده بودیم! ماه رمضان بود! یک روز بعد از ظهر رفتم در خانه عیسی تا صداش کنم بازی کنیم! آقا یعقوبی درب رو باز کرد با خشمی که من هم کُپ کردم گفت: عیسی کار داره! یه لحظه عیسی را دیدم که آهن سر حوض روی دستش و ساکت وایساده... فردا عیسی را دیدم! گفتم خدارو شکر اینباز کتک نخوردی! که زد زیر گریه و گفت: ای کاش کتک می خوردم، ای کاش سیاه و کبودم می کرد! ولی نه، از ساعت دو بعد از ظهر با زبان روزه آهن روی حوض که ۱۵ کیلو بود را روی دستم گذاشت و تا افطار کنارم نشست و دعا خواند... بعد از افطار به واسط مادرم مرا بخشید! آهن را از روی دستم ورداشتند! ولی دیگه جفت دستام خُشک شده بود و پائین نمی آمد! چقدر مادرم ویکس مالید و برادرم لقمه افطار شام را تو دهنم گذاشتند.. دهنم سرویس شد! الان هم دستم خوب بالا و پائین نمی ره... اگه بمیرم دیگه هله هوله نمی خورم. اگر بشه یک قرون و دوزار پول توجیبی ام را هم روی پول نان و خریدها می گذارم. عیسی، وقتی مرحوم شد، از اختلاس و دزدی معصوم شده بود. این بازدارندگی با همین کیفیت هنوز هم کاربرد را دارد! اگر اختلاس گران را با سناریو، مثل آقا یعقوبی تنبیه کنیم، دیگر مرتکب نمی شوند! زندان و تبعید جزاهای نخ نما شده است! همون جور که بابای عیسی، برای هر جرم سناریوئی غیر تکراری داشت، برای مجرمین هم باید تنبیهی متفاوت در نظر گرفت. برای اسرائیل هم بازدارندگی باید به روز شده، هر بار گزینه ای جدید در نظر گرفت. الحمدلله ژئوپولوتیک ایران بگونه ای است که دستش برای گزینه های متفاوت باز گذاشته است. #بازدارندگی_محض https://eitaa.com/Aarshiev

همسایه ما... از درب خانه که بیرون آمدم، نیشش باز شد! گفت: آقا خالقی! کوه تون موش زائید! گفتم: اتفاقاً بلا نسبت شما صبح یک بی وطن بهم گفت: ۹۹٪ موشک هاشون رو تو هوا زدند! گفتم: به قولی گفتنی! آب رو بریز جائی که می سوزد! این زر و زور رو هم اسرائیلی ها گفتن! تو هم این حرف ها رو نزن، تو لقمه ات حلاله که فرزندت بسیجی و مومن هست! از دریچه نگاه پسرت به موضوع نگاه کن! راستی نظر پسرت چیه! گفت: خیلی خوشحاله! گفتم: نون رو سر سفره بده به پسرت! بعد ازش بگیر بخور، دلت آروم میشه! رفت تو فکر، من هم رفتم تو ذکر و خدا را بخاطر این عمل شجاعانه کشورم شکر کردم... 🇮🇷یاعلی(ع)🇮🇷 @Aarshiev

الهی به یارب یارب یارب مظلومان، ریشه ظلم برکن! 🇮🇷یاعلی(ع)🇮🇷 @Aarshiev

موضوع و مفاهیم سوره بقره آیه ۸۷ قوم پیامبر کُش یهود عنود از چه به خود می بالد و خود را قوم برگزیده می داند؟ قومی که هزاران پیامبر مختص آنان آمد و آنها صدها پیامبر را کُشتند؟ آیا قومی که بیشترین پیامبر برایش فرستاده شده برگزیده است یا کشوری که آنقدر به راه خود آشنا بوده اند که حتی یک پیامبر هم مختص آنان خدا نفرستاده! وقتی ملتی قبل از نام مبارک و اعظم الله، خدای خود را به نام اهورا و یزدان پاک می پرستیدند، و قبل از آنکه نام منحوس شیطان را از کتاب الله بشنوند، هزاران سال قبل او را به نام اهریمن، پلید می شمارند، قوم دانا و فهیم هستند یا قوم بچه کُش و پیغمبرکُش؟ __________________________ به قرآن بپردازیم... خداوند برای هدایت بنی اسرائیل می فرماید مسلماً به موسی کتاب آسمانی دادیم تا اینکه شما را هدایت کند و همچنین برای هدایت نسلهای بعدی شما پیامبران را پشت سر هم فرستادیم از جمله به عیسی کتاب آسمانی و معجزات بسیار دادیم و او را در انجام مأموریت الهی به وسیله حضرت جبرئیل، باری و تأیید کردیم. پس چرا شما هر زمان که دیدید هر کدام از پیامبران قانونی و دستوری را از جانب خداوند آورده که با میل شما مطابق نیست و دلتان نمی خواهد اجرا شود گفته های آن پیامبران را تکذیب نموده و در برابر آنها تکبر کردید و گفتید. این دستورات از جانب خدا نیست و حتی بعضی از آن پیامبران را به قتل رساندید علت این برخورد ناجوانمردانه و گردنکشی ها و پیامبرکشی ها این است که شما به جای این که تابع دستورات خدا باشید تابع خواسته های نفستان هستید. به برکت قرآن، تلاوت کنیم... اعوذ بالله من الشیطان الرجیم البقره وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِن بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَىٰ أَنفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقًا كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقًا تَقْتُلُونَ ﻭ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻣﺎ ﺑﻪ ﻣﻮﺳﻲ ﻛﺘﺎﺏ ﺩﺍﺩﻳﻢ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻧﻲ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻫﻢ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻳﻢ ، ﻭ ﺑﻪ ﻋﻴﺴﻲ ﺑﻦ ﻣﺮﻳﻢ ﺩﻟﺎﻳﻞ ﺭﻭﺷﻦ ﻭ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻋﻄﺎ ﻧﻤﻮﺩﻳﻢ ، ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺭﻭﺡ ﺍﻟﻘﺪﺱ ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻲ ﺑﺨﺸﻴﺪﻳﻢ ; ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﻱ ﺁﻳﻴﻦ ﻭ ﺍﺣﻜﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﻣﻄﺎﺑﻖ ﻫﻮﺍ ﻭ ﻫﻮﺳﺘﺎﻥ ﻧﺒﻮﺩ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺁﻭﺭﺩ ، ﺳﺮﻛﺸﻲ ﻛﺮﺩﻳﺪ ؟ ﭘﺲ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺭﺍ ﺗﻜﺬﻳﺐ ﻧﻤﻮﺩﻳﺪ ﻭﮔﺮﻭﻫﻲ ﺭﺍ ﻣﻰ ﻛﺸﺘﻴﺪ .(٨٧) 🇮🇷یاعلی(ع)🇮🇷 @Aarshiev