🌱🌱🌱🌱🌱🌱
💠بيست و پنجم #ذيقعده روز #دحوالارض
♦️ بیست و پنجم ذیقعده، هم زمان با دحوالارض یعنی گسترش یافتن زمین است.
💠#معنای #دحوالارض
«دَحو» به معنای گسترش است و برخی نیز آن را به معنای تکان دادن چیزی از محلِ اصلی اش تفسیر کردهاند، منظور از #«دحوالارض» (گسترده شدن زمین) این است که در آغاز، تمام سطح زمین را آبهای حاصل از باران های سیلابیِ نخستین فراگرفته بود، این آبها، به تدریج در گودالهای زمین جای گرفتند و خشکیها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گستردهتر شدند.
از سوی دیگر، زمین در آغاز به صورت پستیها و بلندیها یا شیبهای تند و غیرقابل سکونت بود، بعدها بارانهای سیلابی مداوم باریدند، ارتفاعات زمین را شستند و درهها گستردند، اندک اندک زمینهایِ مسطح و قابل استفاده برای زندگی انسان، کشت و زرع پدید آمد، مجموع این گسترده شدن، «دحو الارض» نامگذاری میشود.
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
♦️از امیرالمومنین علیهالسلام روایت شده است که فرمودند:
«نخستین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در بیست وپنج ذی القعده بود. کسی که در این روز روزه بگیرد و شبش را به عبادت بایستد، عبادت صد سال را که روزش را روزه و شبش را عبادت کرده است خواهد داشت.»
♦️همچنین در برخی از روایات این روز به عنوان روز قیام امام زمان مهدی موعود(عج) معرفی شده و خاتم المحدثین، شیخ عباس قمی (ره) روز دحوالارض را از چهار روز معروفی ذکر کرده که روزه آن ثواب هفتاد سال عبادت را دارد.
♦️روز دحوالارض از روزهای پر برکت خدا برای بندگان سالک الی الله
♦️در کتاب شریف «المراقبات»ميرزا ملكي تبريري روایت است که امام رضا ـ علیه السلام ـ فرموده اند:
♦️در شب بیست و پنجم ماه ذى القعده حضرت ابراهیم (ع) و حضرت عیسى (ع) متولد شده اند.
♦️در این روز، رسول خدا ـ صلى الله علیه و آله ـ به قصد حجة الوداع از مدینه با یكصد و چهار هزار یا یكصد و بیست و چهار هزار و حضرت فاطمه (ع) و تمامى اهل بیت خود از راه شجره به مکه عزیمت نمودند.
♦️#توبه، استغفار، عبادت و شب زنده داری از اعمالی است که در شب
دحو الارض سفارش و تأکید بسیاری برای انجام دادن آنها شده است.
شب و روز دحوالارض نمازها و ادعیه مخصوصی دارد که کیفیت آنها در کتاب مفاتیح الجنان مرحوم شیخ عباس قمی (ره) آمده است.
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
💠#دحوالارض_در_قرآن
♦️در قرآن کریم به دحوالارض اشاره شده است. خداوند در آیه 30 سوره نازعات می فرماید: «و زمین را پس از آن (آفرینش آسمان و زمین) گسترش داد». بر پایه نظر بیشتر مفسران، منظور از «دَحیها» در این آیه، همان دحوالارض است.
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
💠#آداب و #اعمال روز وشب دحوالارض
ویژه ای دارد؛
از جمله:
1. #روزه داشتن که ثواب هفتاد سال عبادت را دارد.
2.# احیا و #شب_زنده داری شب دحوالارض که برابر با یک سال عبادت است.
3. #ذکر و #دعا.
4. انجام #غسل به نیت روزِ دحوالارض و نماز مخصوص آن.
5_زیارت حضرت امام رضا ـ علیه السلام ـ بهترین و با فضیلتترین عمل مستحبی این روز است.
🌟الهی شهادت بعد از عمری با عزت💚
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
💠داستان نیش عقرب 🦂💠
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
روزی عقربی یکی از دوستان امیرالمومنین عليه السلام را نیش زد و سریعا نزد امیرالمومنین عليه السلام آمد.
حضرت به او فرمود: بر اثر این نیش نمی میری برو. او رفت و پس از مدتی آمد و عرض کرد:
یا امیرالمومنین بر اثر آن نیش عقرب دو ماه زجر کشیدم
حضرت به او فرمود: میدانی آن عقرب چرا تو را نیش زد؟
عرض کرد خیر حضرت فرمودند:
چون یک بار در حضور تو سلمان را به خاطر دوستی ما مسخره کردند و تو هیچ نگفتی و از سلمان دفاع نکردی این نیش عقرب به خاطر آن است.
نیش و کنایه زدن به محبین و موالیان حضرات معصومین(علیهم السلام) اینقدر مهم و حساس است. دفاع نکردن از سلمان این عقوبت را داشت.
📚 مستدرک الوسایل ج۱۲
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
به مانند کافر جان میدهند...
مرحوم كليني در كتاب كافي روايتي از امام صادق عليهالسلام نقل ميكند كه فرمودند: علي بن ابيطالب يك روز دچار درد چشم شد. پيامبر وقتي آمدند تا از علي عيادت كنند ديدند آن حضرت از شدت درد فرياد ميكشد، پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: يا علي جزع و فزع ميكني؟ آيا واقعا درد تو بسيار شديد است؟
علي عليهالسلام عرض كرد: يا رسولالله تا به حال چنين دردي نداشتهام. پیامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: يا علي!وقتي كه ملك الموت ميآيد تا جان انسان كافري را بگيرد سفودي (مثل سيخ كباب) در دست دارد و بوسيله آن جان او را ميگيرد و اين قبض روح آن چنان دردناك است كه كافر فرياد ميزند...
حضرت علي (عليهالسلام) همين كه اين را شنيد از بستر خود برخاست و گفت: يا رسولالله يك بار ديگر هم اين مطلب را بگوييد، چون آنقدر از شنيدن آن وحشت كردم كه درد چشم خودم را فراموش كردم.
بعد فرمود: يا رسول الله آيا اين اختصاص به كافران دارد يا بعضي ديگر از امت تو هم اينطور هستند؟ پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: سه دسته از امت من هم اينطور قبض روح ميشوند:
1- كسي كه مسئوليتي دارد و ظلم ميكند
2- گروهي كه مال يتيم ميخورند
3- شاهدي كه به دروغ شهادت دهد.
📚 بحارالانوار،ج ٢١ ، ص ٢٨
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
᪥࿐࿇🌺✶﷽✶🌺࿇࿐᪥
✍علامه مجلسی رحمه الله
روزی عدّه ای از مردم حضور امام حسن مجتبی علیه السلام آمده و به حضرت گفتند: یا ابن رسول الله! شما نیز همچون پدرت امیرالمؤمنین علیّ (علیه السلام) معجزه ای - که بسیار مهمّ باشد - برایمان آشکار ساز.
امام مجتبی علیه السلام فرمود: آیا پس از دیدن معجزه به امامت من مطمئن خواهید شد؟ و آیا ایمان خواهید آورد؟
گفتند: بلی، اعتقاد و ایمان می آوریم؛ و دیگر هیچ شکّ و شبهه ای وجود نخواهد داشت.
حضرت فرمود: آیا پدرم را می شناسید؟ همگی گفتند: بلی.
در این هنگام، حضرت پرده ای را که آویزان بود کنار زد؛ پس ناگهان تمام افراد مشاهده کردند که امیرالمؤمنین علیّ (علیه السلام) نشسته بود.
سپس امام حسن مجتبی علیه السلام خطاب به جمعیّت کرد و فرمود: آیا او را می شناسید؟
گفتند: بلی، این مولای ما امیرالمؤمنین علیّ( علیه السلام) است؛ و ما ایمان آوردیم و شهادت می دهیم که تو ولیّ و حجّت بر حقّ خداوند هستی؛ و امام و جانشین پدرت خواهی بود.
و پس از آن اظهار داشتند: ما شاهد و گواه هستیم که جنابعالی، پدرت امیرالمؤمنین علی( علیه السلام) را پس از مرگش به ما نشان دادی، همان طوری که آن حضرت، رسول الله( صلی الله علیه وآله) را پس از رحلتش در مسجد قُبا به ابوبکر و عمر نمایاند.
امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود: وای بر حال شما! مگر این آیه شریفه قرآن را نخوانده و نشنیده اید که خداوند متعال می فرماید:
«وَلا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فی سَبیلِ الله أمْواتا بَلْ أحْیاءُ وَلکِنْ لا تَشْعُرُون». [سوره بقره،آیه۱۵۴].
آن هائی را که در راه خدا به شهادت رسیدند، مپندارید که مرده اند؛ بلکه آنان زنده و جاوید می باشند ولی شما درک نمی کنید.
البتّه این حالت مختصّ کشته شدگان فی سبیل الله است، که در همه جا حاضر و ناظر خواهند بود.
سپس در پایان افزود: شماها درباره ما اهل بیت رسالت و نبوّت چه تصوّراتی دارید و چه می اندیشید؟
گفتند: یا ابن رسول الله! ما به تو ایمان آوردیم و مطمئن شدیم که تو امام و خلیفه بر حقّ رسول الله (صلی الله علیه وآله) هستی.
منابع 📖:
🔅بحارالانوار،جلد۴٣،صفحه٣٢٨، روایت٨.
᪥࿐࿇🌺✶🌺✶🌺࿇࿐᪥
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
#برگی_از_شهدا
#معجزه_به_اسم_ناهار...!
🌷کم کم سر و صدای بچه ها بلند شد. خیلی انتظار کشیدند تا صدای بوق ماشینی که غذای آنها را میآورد به گوش برسد، اما هر چه بیشتر انتظار کشیدند کمتر نتیجه گرفتند. از یک طرف گرمای هوا و از طرف دیگر گرسنگی، دست به دست هم داد تا بچه ها کمی بی حوصله شوند.
🌷اغلب رفته بودند داخل سنگر فرماندهی. بعضی با ظرف غذا بیرون منتظر بودند. بعد از دقایقی یکی از بچه ها به طرف سنگر فرماندهی آمد و گفت که ماشین حمل غذا خاموش شده و راننده هم هر کاری که میکنه روشن نمیشه. گفته ظرف ها رو بگیرین بیایین پیش ماشین یا این که هُل بدین.
🌷همه ظرفهای غذا رو در دست گرفتیم و رفتیم به طرف ماشین که دقیقاً بین دو دستگاه توپ قرار داشت. همین که همه در آنجا جمع شدیم ناگهان صدای انفجار به گوش رسید. همه دویدیم به طرف سنگرها. یک خمپاره خورده بود به سنگر فرماندهی گروهان و منفجر شد. خمپاره درست از دهانهی سنگر به داخل رفت و منفجر شد و کل آن را ویران کرد، طوری که هر چه ظرف و لباس و وسایل داخل سنگر بود، کاملاً سوخت.
🌷تازه متوجه شدیم که واقعاً خدا با ماست و رزمندگان اسلام را همه جا یاری میکند. تمام بچه ها غذا را گرفتیم و آماده شدیم که ماشین را هل بدهیم تا شاید روشن شود. راننده که تحت تأثیر این حادثه قرار گرفته بود، پشت ماشین نشست و گفت؛ نیار نیست هل بدین.
🌷با تعجب نگاهش کردیم راننده متوجه نگاهها شد و فهمید در پشت این نگاه ها چه سئوالی است، به همین جهت گفت: به خدا ما خیلی آدمهای بزرگی هستیم. خدایی داریم که همه جا با ماست و بعد سوئیچ ماشین را چرخاند و ماشین همان وهلهی اول روشن شد. صدای صلوات بچه ها فضای منطقه را پر کرد. احساس کردم قطرات اشک شوق و امید از گوشه چشمم سرازیر میشود....
راوی: رزمنده دلاور اصغر حقیقی
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
✨﷽✨
🔴طعم هدیه
✍روزی فردی جوان هنگام عبور از بیابان، به چشمه آب زلالی رسید.آب به قدری گوارا بود که مرد سطل چرمیاش را پر از آب کرد تا بتواند مقداری از آن آب را برای استادش که پیر قبیله بود ببرد. مرد جوان پس از مسافرت چهار روزهاش، آب را به پیرمرد تقدیم کرد.
پیرمرد، مقدار زیادی از آب را لاجرعه سر کشید و لبخند گرمی نثار مرد جوان کرد و از او بابت آن آب زلال بسیار قدردانی کرد. مرد جوان با دلی لبریز از شادی به روستای خود بازگشت.اندکی بعد، استاد به یکی دیگر از شاگردانش اجازه داد تا از آن آب بچشد.
شاگرد آب را از دهانش بیرون پاشید و گفت: آب بسیار بد مزه است.ظاهرا آب به علت ماندن در سطل چرمی، طعم بد چرم گرفته بود. شاگرد با اعتراض از استاد پرسید:آب گندیده است. چطور وانمود کردید که گواراست؟
استاد در جواب گفت: تو آب را چشیدی و من خود هدیه را چشیدم. این آب فقط حامل مهربانی و سرشار از عشق بود و هیچچیز نمیتواند گواراتر از این باشد.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
•┈••✾♥️🍃🌼🍃♥️✾••┈•
📝نامه ای بسیار زیبا از سوی پروردگار عالمیان به تمام انسانها...
و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان متوهم شدی که گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری.
🍀یونس 24🍀
و این در حالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمی توانی از او پس بگیری
🍀حج 73🍀
پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرورفتند و تمام وجودت لرزید چه لرزشی، گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من گمان بردی چه گمان هایی .
🍀احزاب 10🍀
تا زمین با آن فراخی بر تو تنگ آمد پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی ، که من مهربانترینم در بازگشتن.
🍀توبه 118🍀
وقتی در تاریکی ها مرا به زاری خواندی که اگر تو را برهانم با من میمانی، تو را از اندوه رهانیدم اما باز مرا با دیگری در عشقت شریک کردی .
🍀انعام 63-64🍀
این عادت دیرینه ات بوده است، هرگاه که خوشحالت کردم از من روی گردانیدی و رویت را آن طرفی کردی و هروقت سختی به تو رسید از من ناامید شدهای.
🍀اسرا 83🍀
آیا من برنداشتم از دوشت باری که می شکست پشتت؟
🍀سوره شرح 2-3🍀
غیر از من خدایی که برایت خدایی کرده است ؟
🍀اعراف 59🍀
پس کجا می روی؟ تکویر26 پس از این سخن دیگر به کدام سخن می خواهی ایمان بیاوری؟
🍀مرسلات 50🍀
چه چیز جز بخشندگی ام باعث شد تا مرا که می بینی خودت را بگیری؟
🍀انفطار 6🍀
مرا به یاد می آوری ؟ من همانم که بادها را می فرستم تا ابرها را در آسمان پهن کنندو ابرها را پاره پاره به هم فشرده می کنم تا قطره ای باران از خلال آن ها بیرون آید و به خواست من به تو اصابت کند تا تو فقط لبخند بزنی، و این در حالی بود که پیش از فرو افتادن آن قطره باران، ناامیدی تو را پوشانده بود.
🍀روم 48🍀
من همانم که می دانم در روز روحت چه جراحت هایی برمی دارد ، و در شب روحت را در خواب به تمامی بازمی ستانم تا به آن آرامش دهم و روز بعد دوباره آن را به زندگی برمی انگیزانم و تا مرگت که به سویم بازگردی به این کار ادامه می دهم.
🍀انعام 60🍀
من همانم که وقتی می ترسی به تو امنیت میدهم.
🍀قریش 3🍀
برگرد، مطمئن برگرد، تا یک بار دیگر با هم باشیم.
🍀فجر 28-29🍀
تا یک بار دیگه دوست داشتن همدیگر را تجربه کنیم.
🍀مائده🍀
•┈••✾♥️🍃🌼🍃♥️✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حاج آقا قرائتی:اگه نماز قبول بشه، باقی کارها هم قبول میشه، اگه همه کارای خیر رو انجام بدی ولی #نماز نخونی، هیچ کدوم از کارهای خیری که انجام دادی قبول نمیشه...
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
☘☘☘☘☘☘☘☘
🌹داستان آموزنده🌹
(مرحوم ایت الله حاج شیخ جواد انصاری) میفرمودند: درویشی نزد میرفندرسکی آمد و مدعی شد که من از دنیا گذشتهام و به مرتبهی فنا رسیدهام.
میر از او پذیرایی نمود و با کمک یکدیگر به تهیهی غذا مشغول شدند و هر یک کاری را عهده دار گردید و درویش بنا شد کشکی بساید.
میر از او تعهد کرد که اگر به مرتبهای رسید، سه حاجت او را برآورد.
سپس میر در او تصرفی نمود و درویش، در حین کشک ساییدن، دید جماعتی از دربارِ سلطنت آمدهاند و میگویند که شاه از دنیا رفته و ارکانِ دولت، شما را برای سلطنت انتخاب نمودهاند.
درویش برخاست و به اتفاق آنها به دربار رفت و بر تخت سلطنت نشست و دستور داد که وسایل لازم را مهیا کنند تا به شکار برود. آنها هم اسبهای سلطنتی را آماده کردند و درویش بر اسب سواریِ مخصوصِ شاه نشست. بعد از مراجعت از شکار، به حرمسرا رفت و در بین زنانِ حرم، کنیزی را که بسیار زیبا بود انتخاب نمود و سپس به خزانه رفت و در حین بازدید از جواهرات، گوهر بسیار خوبی را با خود برداشته و با خود به دربار آورد.
پس از ورود به دربار، ندیمان به وی گفتند که مردی به نام میر فندرسکی، جلوی در، اذن شرفیابی میخواهد. درویش اذن داد که او وارد شود و از وی پذیرایی به عمل آورد. میر به درویش گفت: قرار بود اگر به جایی رسیدی، سه حاجت مرا بر آورده کنی. یکی از سه حاجت من اسبِ سواری پادشاه است، درویش عذر آورد.
میر گفت: حاجت دوم من، آن کنیزی است که مورد علاقهی شماست و حاجت سومم آن گوهر پر قیمت است.
درویش آن دو را نیز عذر آورد.
میر به درویش گفت: تو از دنیا گذشتهای؟!! کشکت را بساب که شب بدون شام نمانیم!
درویش به خود آمد و دید مشغول ساییدن کشک است.
🌹
📙کتاب سوخته، (زندگینامه مرحوم ایت الله انصاری) [با اندکی تلخیص]
☘☘☘☘☘☘☘☘☘
👌دوستان این نماز توبه بسیار بسیار عااالیه
لطفا روز یکشنبه،حتما بخونید.
👈فضیلت خوندنش تا قبل از زوال یعنی قبل اذان ظهر هست
👈و نیتش نماز توبه روز یکشنبه ماه ذی القعده هست...
از آثار نماز👇
✅توبه اش مقبول
✅گناهش آمرزیده شود
✅ طلبکاران او در روز قیامت از او راضى شوند
✅با ایمان بمیرد
✅ دینش گرفته نشود
✅قبرش گشاده و نورانى گردد
✅ والدینش از او راضى گردند
✅ مغفرت شامل حال والدین او و ذریه او گردد
✅ توسعه رزق پیدا کند
✅ ملک الموت با او در وقت مردن مدارا کند
✅به آسانى جان او بیرون شود..
👈گفته شده در یکی از یکشنبه های این ماه،نماز رو به جا بیارید..
ولی اگر میتونید هر یکشنبه بخونید
چون نمیشه از این همه برکات گذشت.
🔷این نماز خیلی سادست و وقت کمی میبره....
🔴قبل نماز حتما باید اول غسل کنید.(به نیت غسل توبه)
❌به دوستانتون،این نماز رو یادآوری کنید❌
✅دستوری که همه عرفا به سالکین میدن و تو سال منتظرن که ذیقعده فرا برسه تا انجام بدن.
👌از دست ندیم فرصت طلایی رو.
پنج دقیقه وقت میگیره ولی اثر گذاره.
نماز توبه 👇
👈حضرت ختمی مرتبت (ص) روز یكشنبه دوم ذی القعده بیرون تشریف آورده فرمودند: ایّها الناس! كدام یك از شما اراده توبه كرده است ؟ عرض كردند : همه ما می خواهیم توبه نماییم .
فرمود : غسل كنید و وضو بگیرید و چهار ركعت نماز ( 2 تا 2 رکعتی ) و در هر ركعت یك مرتبه سوره حمد و سه مرتبه سوره توحید و یك مرتبه معوذتین ( سوره های فلق و ناس ) بخوانید و بعد از نماز هفتاد مرتبه استغفار و ختم به «لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم» بكنید و بعد از آن بگویید: «یا عزیز یا غفار اغفر لی ذنوبی وذنوب جمیع المومنین و المؤمنات فانه یغفر الذنوب الا انت».
👈و فرمود: نیست هیچ بنده ای از امت من، كه این عمل را انجام دهد، مگر اینكه منادی از آسمان ندا كند:
ای بنده خدا عملت را از سر بگیر كه توبه تو مقبول است وگناه تو آمرزیده، و فرشته دیگر صدا كند از زیر عرش، ای بنده مبارك باد بر تو و اهل تو و ذریه تو، و دیگری صدا كند دشمنان تو از تو راضی خواهند شد در روز قیامت .
ودیگری صدا كند كه ای بنده ما با ایمان می میری و دین از تو گرفته نخواهد شد و قبر تو گشاده و منور خواهد شد.
و دیگری صدا كند كه ای بنده پدر و مادر تو از تو خشنود خواهند شد، اگر چه غضبناك بوده باشند در وسعت روزی خواهی بود.
حضرت جبرئیل ـ علیه السّلام ـ ندا می كند: من وقت مرگت با ملك الموت می آیم و مهربانی می كنم به تو. صدمه نمی زند به تو اثر مرگ و خارج می شود روح تو از بدنت به آسانی.
عرض كردند : یا رسول الله ! اگر كسی این عمل را در غیر ذی القعده بجا آورد ، چطور می شود ؟ فرمود:
همان طور است كه وصف كردم و فرمودند : این كلمات را جبرئیل در معراج به من یاد داد.
📚رساله لقاء الله، میرزا ملكی تبریزی، ص 81.
مفاتیح الجنان
🌺🕊در بهشت زهرای تهران قطعه ۵۰ شهیدی خوابیده است که قول داده برای زائرانش دعا کند سنگ قبر ساده او حرف های صمیمانه اش و قولی که به زائرانش می دهد دل آدم را امیدوار میکند.
بخشی از وصیتنامه : شما چهل روز دائم الوضو باشید خواهید دید که درهای رحمت خداوند چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد.
🌺🕊 نمازهای واجب خود را دقیق و اول وقت بخوانیدخواهید دید درهای اجابت به روی شما باز میشود
🌺🕊 سوره واقعه را هر شب یک مرتبه بخوانید
خواهید دید که چگونه فقر از شما روی برمی گرداند.
🌺🕊 از شما بزرگواران خواهشی دارم بعد از نمازهای یومیه دعای فرج فراموش نشود و تا قرائت نکردید از جای خود بلند نشوید زیرا امام منتظر دعای خیر شما است.
🌺🕊 اگر درد دل داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید بیایید سر مزارم به لطف خداوند حاضر هستم.
🌺🕊 من منتظر همه شما هستم دعا می کنم تا هرکسی لیاقت داشته باشد شهید شود.
🌺🕊 خداوند سریع الاجابه است پس اگر می خواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید. خواندن فاتحه و یاد شما بسیار موثر است برای من پس فراموش نکنید
🌺🕊 شهید سجاد زبرجدی
─┅═🍃🌹🕊💠🕊🌹🍃═┅─
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
✍ماجرای شگفتانگیز دیدار اجنه با آیت الله بهجت
حجت الاسلام روحی تعریف میکند:
خیلی از داستانهایی که آیت الله بهجت نقل میکردند که یک آقایی این چنین بود، خودشان را داشتند میگفتند. دوستان میگفتند: این خودش است. میگفتم: نه، دلیلی ندارد. تا اینکه شاید سی سال گذشت و از یک قضیهای که اغلب آن را نقل میکردند به صحت این مطلب پی بردیم.
ایشان بارها میفرمودند: آن آقا در مورد جن چنین گفته. تا یک بار بچههای کوچک کتابی خوانده بودند و خیلی از جن وحشت کرده بودند. ایشان به بچهها فرمودند: بیایید با شما کار دارم. من هم رفتم طرف دیگری و میخواستم مراقبت کنم که چه کار میخواهند بکنند آقا. دیدم به آنها فرمودند: جن ترس ندارد، آنها کاری به مومن ندارند. حالا کسی که سی سال میگفت یک آقایی، به این بچههای کوچک میگفتند: "من خودم وارد منزلی شدم(منزل عمویشان در کربلا) خواستم بروم داخل اتاق، صاحبخانه گفت: آنجا نرو جن دارد. گفتم: باشد به من کاری ندارند. رفتم داخل اتاق دراز کشیدم، عمامهام را پهلوی خودم گذاشتم و عبایم را روی سرم کشیدم. پاسی از شب که گذشت، صدای پای آنها را بیرون در اتاق میشنیدم. یک دفعه احساس کردم که یکی از این پاها به در اتاق نزدیک شد. از پنجره خودش را بالا کشید و داخل اتاق را نگاه کرد. دید که من اینجا خوابیدم. عمامهام کنارم است. رفت به آنها گفت: این لشکر خداست."
عصر از ایشان پرسیدم آقا، آن شخص حرف جن را چه طوری متوجه شد؟ فرمود: آخر آن جملهاش این بود: هذا خیل الله. سی سال به ما در خانه میگفتند: یک آقایی بود.
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
✨﷽✨
#پندانه
🌼مواظب قضاوتهایمان باشیم
✍اگر دیدی فرزند کسی منحرف شده است، پیشداوری نکن. خانوادهاش را مسخره و متهم به بدتربيتکردن فرزندانشان نکن، چراکه نوح (علیهالسلام) با مشکل فرزند و همسرش مواجه بود، در حالی که مشهور به صفیالله بود.
کسی را که از قومش اخراج کردهاند، مسخره مکن و نگو بیارزش و بیجایگاه است، چراکه ابراهیم (علیهالسلام) را راندند، در حالی که مشهور به خلیلالله بود.
زندانرفته و زندانی را مسخره نکن، چراکه يوسف (علیهالسلام) سالها زندان بود، در حالی که مشهور به صدیقالله بود.
ثروتمند ورشکسته و بیپول را مسخره نکن، چراکه ايوب (علیهالسلام) بعد از غنا، مفلس و بیچیز شد، در حالی که مشهور به نبیالله بود.
شغل و حرفه دیگران را تمسخر نکن، چراکه لقمان (علیهالسلام) نجار، خیاط و چوپان بود، در حالی که خداوند در قرآن مجید به حکيمبودن او اذعان دارد.
کسی را که همه به او ناسزا میگویند و از او به بدی یاد میکنند، مسخره نکن و نگو که وضعيت شبههبرانگیزی دارد، چراکه به حضرت محمد (صلیالله علیه وآله) ساحر، مجنون و دیوانه میگفتند، در حالی که حبیبالله بود.
پس دیگران را پیشداوری و مسخره نکنیم و حسنظن به دیگران داشته باشیم.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
᪥࿐࿇🌺✶﷽✶🌺࿇࿐᪥
🔸امام صادق علیه السلام:
هر کس از ترس فقر ازدواج نکند
نسبتبه لطف خداوند بدگمان شده است.
چرا که خداوند می فرماید: اگر آنان فقیر باشند
خداوند ازفضل وکرم خود بی نیازشانمی کند.
📚من_لايحضرة_الفقيه_ج٣ص٢٥١
حضرت محمد صلےاللهعلیهوآله:
هیچ مردی نیست که همسرش را در خانه
یاری دهد مگر اینکه برای او عبادتی فراوان از روزه و شب زنده داری به شمار آید.
📚جامع_الاخبار
امام صادق علیه السلام :
دو ركعت نمازى كه مرد متأهّل مىخواند، برتراست از هفتاد ركعت نمازى كه مرد مجرّد مىخواند.
📚ميزان_الحكمة
پیامبر اکرم صلےاللهعلیهوآله:
هر کس دوست دار خداوند را پاک
و پاکیزه دیدار کند؛ باید ازدواج نماید..
📚وسائل_الشيعه
᪥࿐࿇🌺✶﷽✶🌺࿇࿐᪥
•═┄•※🍃🌸🍃※•┄═•
❤️ #محبت به امام زمان ارواحنافداه
رسول اکرم صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم دیدند یک جنازهای را غریبانه میبرند. سؤال کردند این کیست. گفتند: جنازهی فلان غلام سیاه است. مولا امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام عرض کردند: من این غلام را میشناسم. هر روز مرا میدید میگفت یا علی! من دوستتان دارم.
❤️رسول اکرم صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم فرمودند: جنازه را برگردانید. اعلام کنید همهی مسلمانان حضور داشته باشند.
آقا خودشان نماز خواندند، تشییع با شکوهی کردند، در قبر گذاشتند خاک روی قبر ریختند و فرمودند: الان خدا او را با زیباترین صورت در غرفهای از بهشت که حورالعین دامنکشان به استقبالش رفتند جای داد.
عرض کردند یا رسول الله! برای چه؟
👈 فرمودند: برای اینکه هر روز به برادر من، وصی من، علی من میگفت یا علی! دوستتان دارم.
❤️این کار را هم انجام بدهیم. هر روز از خواب بلند میشوید بگویید: یا علی! من دوستتان دارم.
بگو: آقا جان، یا صاحب الزمان! من دوستتان دارم. آقا جان، محبوب ما، مولا و صاحب ما، ما شما را دوست داریم. جان ما به فدایتان باد. قربان شما بگردیم، آقا جان دور شما بگردیم.
🌹حاج آقا زعفری زاده
•═┄•※🍃🌸🍃※•┄═•
🔆💠🔅💠🔅
🔅
💠"كودكان را تنبيه رواني نكنيد".💠
🔸 آنچه كودكان را بيش از تنبيه بدني آزار ميدهد، تنبيه رواني است.
🔹️به كار بردن كلماتي كه به سرعت از دهان خارج ميشود، چنان اثر مخربي در شخصيت كودك به جا ميگذارد كه آثار آن به صورت صدمات عاطفي و عدم اعتماد به نفس در كودك بروز ميكنند.
🔹️روانشناسان معتقدند، جملات گزنده به عزت نفس كودك و در نتيجه به اعتماد به نفس او آسيب ميرساند و موجب تخريب رشد شخصيتي ميشود.
🔹️به كار بردن الفاظ منفي همچون : «بد، شلوغ، كثيف، لوس، خراب كار، بي عرضه ، تنبل ،بي ادب»، نه تنها اعتماد به نفس كودك را كاهش ميدهد، بلكه در ناخودآگاه او ثبت مي شود و او را دقيقا به سمتي كه او را با آن نام يا لقب خواندهايم ميكشاند.
❌️كودكاني كه با اين القاب خوانده مي شوند معمولا لجبازتر و پرخاشگرتر هستند.
🚫يعني ما با گفتن اين القاب در حقيقت كودكي لوس ، بي ادب و خرابكار ، كثيف ، شلوغ و بد را پرورش مي دهيم .
🔶مراقب كلمه ها و جملاتمان باشيم .
🔑راه حل چیست؟
✅ یکی ازبهترین کارها این است که به جای برچسب گذاری و استفاده از این کلمات نسبت به فرزندانمان (هدف قرار دادن فرزندان) ،کار آن ها را هدف قرار دهیم و کار صحیح یا صحیح تر را به آنها نشان دهیم.
👈دقت کنید یکی از بهترین شیوه ها برای آموختن یک رفتار صحیح درفرزندانمان نشان دادن آن رفتار در خودمان است و پس از آن استفاده از تقویت کننده ها که متناسب با هر فرد و هرسنی متفاوت می باشد.
🔆💠🔅💠🔆💠🔅💠🔅
لام" , سکه ضرب کنند و نام آنان را بر در و دیوار مساجد و مشاهد مشرفه حک نمایند.🌷
📚 پیرامون غدیر دکتر علی هراتیان
💫حقانیت شیعه و غدیر خم
💐سلامتی و تعجیل در ظهور تنها وارث غدیر، آقا امام زمان"عجل الله تعالی فرجه الشریف " صلوات
✨الّلهُمَّ صَلِّ عَلَے مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ✨
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🔹️🔸️روزی سلطان محمّد خدابنده بر همسر خود خشم گرفت و در یک جلسه او را سه طلاقه کرد؛ ولی به دلیل علاقۀ بسیاری که به وی داشت, خیلی زود از کردارِ خویش پشیمان شد و به همین خاطر عالمان سنی را دعوت نمود و از آنان مشورت خواست.
🔸️ آنها گفتند: هیچ راهی وجود ندارد، مگر این که نخست فرد محلّل (فردی غیر از سلطان) با او ازدواج کند, سپس مجدداً سلطان میتواند با او ازدواج کند.
🔹️سلطان گفت: برای من پذیرشِ این امر، بسیار سخت است. آیا راه دیگری وجود ندارد؟ شما علما در بسیاری از مسائل با یکدیگر اختلافِ نظر دارید , فقط در همین یک مسئله همه باهم اتفاق نظر دارید؟! گفتند : بله.
🔸️در این هنگام یکی از مشاوران اجازۀ سخن خواست و اظهار داشت:
جناب سلطان! در شهر علامه ای زندگی میکند که چنین طلاقی را باطل میداند، خوب است او را نیز احضار نموده و نظر او را جویا شوید.(منظورِ وی، علامه حلی بود.)
🔹️عالمان سنی بر آشفتند و گفتند: آن عالم، رافضی مذهب بوده و رافضیان, افرادی کم عقل و بی خِرَد میباشند و اصلا در شأنِ سلطان نیست که چنین فردی را به حضور بپذیرد.
🔸️سلطان گفت: به هر حال دیدن او خالی از فایده نیست و دستور داد علامه حلی را در محضر او احضار نمایند.
🔹️وقتی علامه وارد مجلس سلطان محمّد خدابنده شد, علمای مذاهب چهارگانه ی اهل سنت نیز در آن جلسه حاضر بودند.
🔸️علامه بدون هیچ ترس و واهمه ای نعلینِ (کفش) خود را به دست گرفت و خطاب به همۀ حاضران سلام کرد و آنگاه یک راست به سمت سلطان رفت و در کنار او نشست.
🔹️عالمان سنی رو به سلطان کرده و گفتند : دیدید؟ ما نگفتیم شیعیان, افرادی سبک سر و بی عقل میباشند؟!
🔸️سلطان گفت: او عالِم است.
دربارۀ رفتار او از خودش سؤال کنید.
🔹️آنها به علامه گفتند: چرا به سلطان سجده نکردی و آداب تشریفاتِ حضور را به جا نیاوردی؟
🔸️علامه گفت: رسولِ خدا "صلوات الله علیه و آله" از هر سلطانی برتر و بالاتر بود و کسی بر او سجده نکرد، بلکه فقط به آن حضرت سلام میکردند و خدای تعالی نیز فرموده است :
(چون داخل خانه ای شدید به یکدیگر سلام کنید، سلام و درودی که نزد خداوند مبارک و پاک است.)
💠از سوی دیگر به اتفاق ما و شما، سجده برای غیر خدا حرام است.
🔹️پرسیدند: چرا جسارت کردی و کنار سلطان نشستی؟ علامه پاسخ داد: چون جای دیگری برای
نشستن نبود و از طرفی سلطان و غیرسلطان با یکدیگر مساوی اند و این جسارت به محضر سلطان نیست.
🔸️پرسیدند: چرا کفش های خود را به داخل مجلس آوردی؟ آیا هیچ آدم عاقلی در محضرِ سلطان و چنین مجلسی این گونه رفتار میکند؟
🔹️علامه گفت: ترسیدم حَنَفی ها کفش هایم را بدزدند همانگونه که ابوحنیفه، نعلینِ رسول اکرم"صلوات الله علیه و آله" را دزدید.
🔸️علمای حنفیِ حاضر در آن مجلس برآشفتند و فریاد زدند : چرا دروغ میگویی؟ این تهمت است. ابوحنیفه کجا و زمان پیامبر کجا؟ ابوحنیفه صد سال پس از پیامبر تازه به دنیا آمد. علامه گفت: ببخشید اشتباه از من بود.
🔹️احتمالا شافعی , نعلینِ پیامبر "صلوات الله علیه و آله"را سرقت کرده است. این بار صدای شافعی ها درآمد که شافعی در روز مرگِ ابوحنیفه و دویست سال پس از شهادت پیامبر دیده به جهان گشوده است.
🔸️علامه گفت: چه میدانم! شاید کار مالِک بوده است. علمای مالکی هم مثل حنفی ها و شافعی ها و به همان شیوه اعتراض کردند.
🔹️علامه گفت: پس فقط احمد بن حنبل میماند.قطعا سارق احمد بن حَنبل است. حنبلی ها هم برآشفتند و به اعتراض و انکار پرداختند.
🔸️در این لحظه علامه رو به سلطان کرد و گفت : جناب سلطان! ملاحظه کردید که اینان اقرار کردند هیچ یک از رؤسای این مذاهبِ چهارگانۀ اهل سنت در زمان حیات رسول خدا"صلوات الله علیه و آله" حاضر نبوده اند و حتی صحابۀ آن حضرت را هم ندیده اند...
🔹️سلطان گفت: آیا این حرف صحیح است؟ عالمان سنی گفتند: بله هیچ یک از این چهار نفری (که رئیس مذاهب اهل سنت میباشند), رسول خدا و صحابۀ آن حضرت را درک نکرده اند.
🍃آنگاه علامه گفت : ولی ما شیعیان , پیرو آن آقایی هستیم(💎منظور آقا امیرالمومنین"علیه السلام" میباشد💎) که به منزلۀ نَفس و جانِ رسول خدا "صلوات الله علیه و آله" بود و از کودکی در دامان پیامبر"صلوات الله علیه و آله" پرورش یافت و بارها و بارها از سوی آن حضرت به عنوان وصی و جانشین رسول خدا "صلوات الله علیه و آله"معرفی شد.❤
🔸️سلطان که متوجه حقانیت مذهب شیعه شده بود، پرسید: نظر شیعه دربارۀ این طلاق چیست؟
علامه پرسدید: آیا جنابعالی طلاق را در سه مجلس و در محضر دو نفرِ عادل , جاری نموده اید؟
سلطان گفت: نه! علامه گفت:
در این صورت طلاق باطل میباشد چون فاقد شرایط صحت است.
🔸️🔹️ آنگاه سلطان محمّد خدابنده به دست علامه شیعه شد و به حاکمان شهرهای تحت فرمانش نامه نوشت که از این پس با نام ائمۀ دوازدهگانه ی شیعه خطبه بخوانند و به نام ائمە ی اطهار"علیهم الس
ا🌹☘🍃🌹☘🌹✨
ا☘🍃✨🕊
ا🍃✨🕊
ا🌹🕊
ا☘
دوستان سلام عصر داغ تیر ماه بخیر وشادی وسلامتی ان شاالله
ﻋﻠﯽ ﺩﺭ ﻣﮑﺘﺒﺶ ﺻﺪ ﯾﺎﺱ ﺩﺍﺭﺩ
ﻃﻼ ، ﯾﺎﻗﻮﺕ ، ﺩُﺭ ، ﺍﻟﻤﺎﺱ ﺩﺍﺭﺩ.
🌸🍃🌸🍃🌸
ﻣﮕﻮ ﺳﻘﺎﯼ ﻟﺐ ﺗﺸﻨﻪ ﻣﺤﺎﻝ ﺍﺳﺖ
ﺍﺑﺎﻟﻔﻀﻞ ﺍﺯ ﻋﻠﯽ ﻣﯿﺮﺍﺙ ﺩﺍﺭﺩ...
🌸🍃🌸🍃🌸
ﻋﻠﯽ ﺫﮐﺮ ﯾﻞ ﺍﻡ ﺍﻟﺒﻨﯿﻦ ﺍﺳﺖ
ﻓﻘﻂ ﺣﯿﺪﺭ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﯿﻦ ﺍﺳﺖ...
🌸🍃🌸🍃🌸
ﮐﺘﺎﺏ ﻣﺮﺗﻀﯽ ﺻﺪﻫﺎ ﻭﺭﻕ ﺩﺍﺷﺖ
ﻓﻠﻖ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﺍﻭ ﺭﻧﮓ ﺷﻔﻖ ﺩﺍﺷﺖ...
🌸🍃🌸🍃🌸
ﻫﻤﯿﻦ ﺭﻭﺡ ﺍﻟﻘﺪﺱ ﮐﻪ ﻫﺴﺖ ﻣﺸﻬﻮﺭ
ﺑﻪ ﺫﮐﺮ ﯾﺎ ﻋﻠﯽ ﺭﻭﺡ ﻭ ﺭﻣﻖ ﺩﺍﺷﺖ...
🌸🍃🌸🍃🌸
ﻧﮕﺎﺭﻡ ﺯﯾﻨﺖ ﻋﺮﺵ ﺑﺮﯾﻦ ﺍﺳﺖ
ﻓﻘﻂ ﺣﯿﺪﺭ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﯿﻦ ﺍﺳﺖ...
🌸🍃🌸🍃🌸
ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﻪ ﯾﺎﺑﯽ ﺍﺣﺘﺮﺍﻣﯽ
ﻣﯿﺎﻥ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﯽ ﮔﺮﺍﻣﯽ...
🌸🍃🌸🍃🌸
ﺑﯿﺎ ﻭ ﺑﺮ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﻨﺸﯿﻦ
ﻏﻼﻣﯽ ﮐﻦ ﻏﻼﻣﯽ ﮐﻦ ﻏﻼﻣﯽ...
🌸🍃🌸🍃🌸
ﺑﺪﺍﻥ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﻣﺎ ﺷﺎﻩ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﺳﺖ
ﻓﻘﻂ ﺣﯿﺪﺭ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﯿﻦ ﺍﺳﺖ...
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#هدیه به روح مطهر والی الولی،شاه نجف،حضرت حیدر صلوات.
✨
☘
🌹🕊
🍃✨🕊
☘🍃✨🕊
🌹☘🍃🌹☘🌹✨
#برگی_از_شهدا
شرایط سخت و نفس گیر بود ...
باید در سرمای زمستان و سکوتِ شب
به آب می زدند. معلوم نبود چند نفر از
آن همه بر خواهند گشت و یکبار دیگر
روی خاک قدم خواهند زد.
عملیات والفجر۸ آغاز شد...
این عملیات که آبی-خاکی بود
نیازمند رزمندگانی بود که در آن
سرمایِ طاقت فرسا به آب بزنند
و غواصی کنند...
یکی از این رزمندگان عباس بود
که درس و دانشگاه را رها کرد
و عازم جنگ شد...
عباس که گویا حس کرده بود به
خواستهاش یعنی شهادت در راهِ خدا
میرسد چهل روز روزه گرفت و سرانجام
در روز چهلم و در غروبِ ۲۳ بهمن ۱۳۶۴
در فاو هنگام گرفتن وضو از ناحیه گلو
مورد اصابت ترکش بمبشیمیایی قرارگرفت
و درحال گفتن "یا زهرا " به شهادت رسید.
تصویری که میبینید
بوسه پدر این شهید عزیز است
بر پیکر جوان رشیدش که تقدیم اسلام شد.
#شهید_عباس_حسین_پور
#یاد_شهدا_صلوات 🌷
─┅═🍃🌹🕊💠🕊🌹🍃═┅─
✨﷽✨
▫️ زیاد استغفار کنید▫️
✍ روایت دارد کسی که زیاد استغفار کند، استغفاره زیاد چهار خاصیت دارد:
❶ اول «جَعَلَ اللهُ لَهُ مِن کُلِّ هَمٍّ وَ غَمٍّ فَرَجاً» انسان گاهی بیخودی غصه اش می شود. هرچه هم که فکر مےکند که چه شده که من گرفته ام خیلی ناراحتم نمےفهمد.
در این حال تسبیح را بردار و صد بار استغفار کن، حالت جا مےآید، من امتحان کردم گاهی غم و غصه انسان را می گیرد، نگو یک شیعه ای در کربلا یا در نجف یا بغداد یا در فلسطین یا در هر جایی از دنیا، از دنیا رفته است و من به این خاطر ناراحتم، در روایت هم دارد کہ اگر فقط در شرق عالم یک مومنی از دنیا برود در غرب عالم یک مومنے دیگر محزون مےشود.
❷ دوم «وَ مِنْ کُلِّ خَوْفٍ امْناٰ» مےگویند زلزله می آید، آمریکا می آید، اینها همه اش حرف است. استغفار کن. وقتی کہ بمب مےآمد من در خانہ استغفار مےکردم بمب آمد و به امام زاده یحیۍٰ اصابت کرد، قوطی زردچوبه ی منزل ریخت، اما ما هیچ طوریمان نشد.
❸ سوم «وَ مِنْ کُلِّ ضیقٍ مَخرَجاً» سفته هایت عقب افتاده، صاحبخانه جوابت کرده، استغفار که بکنۍ، راحت مےشوی.
به بنده خدایی چک هایش عقب افتاده بود شب غصه اش شده بود که چه کار کند، نصف شب از خواب بیدار شد به در خانه خدا رفت از خدا گفت: خدایا آبروی من در بازار در خطر است. خودت کارم را درست کن
صبح دم در حجره رفت، یک نفر از رفقا آمد و همان مقدار پول را به او داد و گفت: من این پول را پیش تو امانت می گذارم اگر لازمش داشتی خرج کن هر وقت خواستم چند روز جلوتر به تو تلفن مےزنم.
❹ چهارم «وَ یَرزَقَهُ اللهُ مِنْ حَیْثُ لٰا یَحْتَسِبُ» از جایی که گمان ندارید پول بہ شما مےرسد، پس اگر رزق مےخواهید استغفار ڪنید. رزق هم همش پول و پله نیست رزق معنوے مهمتر است.
شما استغفار می کنید و امشب می خواهید به مشهد بروید، تنها هم هستید، یڪ همسفر خوب کنار شما می نشیند. این رزق است. یک عالم یا انسان متدین بازارے کنار شما مےنشیند. این رزق است. زن خوب رزق است. عروس خوب رزق است. داماد خوب رزق است. همسایه خوب رزق است. دوست خوب رزق است.
✅ ما خیال می کنیم که رزق یعنی پول، استغفار ڪه مےکنی ، داماد خوب گیرت می آید. استغفار کنے، همسایه خوب نصیبت می شود، مسجد خوب گیرت می آید، خانه ات جایے می رود که کنار خانه ات یک مسجد خوب است.
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
•═┄•※🍃🌸🍃※•┄═•
✍#جلوگیری_از_غیبت
در عصر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) مردی بر جمعی که نشسته بودند میگذشت. یکی از آنان گفت: من این مرد را برای خدا دشمن دارم. آن گروه گفتند: به خدا قسم که سخن بدی گفتی! ما به او خبر میدهیم و به وی خبر دادند. آن مرد خدمت رسول خدا رسید و سخن او را باز گفت. پیامبر او را خواست و از آنچه درباره ی وی گفته بود پرسید. مرد گفت: آری، چنین گفتم. رسول خدا فرمود: چرا با او دشمنی میکنی؟ گفت: من همسایه ی اویم و از حال او آگاهم، به خدا قسم ندیدم که جز نماز واجب هرگز نماز بگذارد. آن مرد گفت: یا رسول الله! از وی بپرس آیا دیده است که من نماز واجب را از وقت خود به تأخیر اندازم، یا بد وضو بسازم و رکوع و سجود را درست انجام ندهم؟ پیامبر او پرسید، مرد گفت: نه، سپس گفت: به خدا ندیدم جز ماه رمضان که هر نیکوکار و بدکاری روزه میگیرد، هرگز در ماه دیگر روزه بگیرد! آن مرد گفت: یا رسول الله! از وی بپرس آیا دیده است که من در روز رمضان افطار کرده باشم یا چیزی از حق آن فرو گذاشته باشم؟ پیامبر پرسید و او گفت: نه، باز گفت: به خدا هیچ گاه ندیدم که به سائل و فقیری چیزی بدهد و ندیدم که چیزی از مال خود انفاق کند مگر این زکاتی که نیکوکار و بدکار آن را میپردازند. مرد گفت: از او بپرس آیا دیده است که چیزی از آن کم گذاشته باشم یا با خواهان آن چانه زده باشم؟ گفت: نه. آن گاه رسول خدا به آن مرد فرمود: برخیز که شاید او از تو بهتر باشد.
📙یکصد موضوع، پانصد داستان ۳۹۵/۱ ؛ به نقل از: علم اخلاق اسلامی ۲/ ۳۹۹
•═┄•※🍃🌸🍃※•┄═•
•┈┈••••✾•🚩•✾•••┈┈•
شجاعت در گفتار
امام جوادعلیه السلام تمام فضائل اخلاقی و کمالات انسانی را از اجداد طاهرین خود به ارث برده بود. یکی از خصلت های والائی که آن گرامی به تمام معنا حائز بود، شجاعت و صراحت لهجه در گفتارهای حق طلبانه بود.
روزی مأمون الرشید از گذرگاهی عبور می کرد، کودکانی که در کوچه بازی می کردند از مشاهده موکب سلطنتی مأمون ترسیده و پا به فرار گذاشتند. فقط یک کودک در جای خود ایستاده بود. مأمون به نزد کودک رسیده و از او پرسید: چرا تو مثل دیگر بچه ها فرار نکردی؟ و از سر راه ما کنار نرفتی؟ کودک با کمال شجاعت اظهار داشت: من گناهی مرتکب نشده ام تا به خاطر ترس از کیفر آن فرار کنم و راه هم که برای خلیفه تنگ نیست تا با کنار رفتنْ آن را بگشایم. تو از هر کجای راه دوست داری، بگذر!
مأمون که از منطق قوی و صراحت لهجه کودک تعجب کرده بود، گفت: تو کیستی؟ کودک با افتخار تمام گفت: من، محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام هستم. مأمون پرسید: چقدر از علوم و دانش مطلع هستی؟ امام جوادعلیه السلام فرمود: علوم و گزارش های آسمانی از من بپرس! مأمون با او خدا حافظی کرده و رفت. او، یک باز شکاری داشت که در سفرها برای تفریح با آن به شکار می پرداخت. وقتی از امام نهم علیه السلام فاصله گرفت، پرنده شکاری را برای صید رها کرد و باز شکاری به سرعت در آسمان ها به پرواز در آمد و لحظاتی از افق دید خلیفه ناپدید شد. سپس بازگشت، در حالی که او ماهی کوچکی در منقار خود داشت که هنوز نمرده بود. مأمون از آن صید غیر عادی تعجب کرد. آن ماهی را در کف دست خود گرفته و به سوی شهر آمد. وقتی به همان محلّ بازی کودکان رسید، دوباره همه کودکان پراکنده شدند اما امام جوادعلیه السلام از جای خود حرکت نکرد. مأمون پرسید: ای محمد! در دست من چیست؟ فرمود: ای خلیفه! پدرم از پدرانش و آنان از رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم و آن حضرت توسط جبرئیل از پروردگار عالمیان نقل کرده است که: خداوند متعال دریاهائی آفریده است که بخار آب از آن دریاها بلند شده و ماهیان ریز دریا را همراه خود به آسمان برده و ابرهای متراکمی را تشکیل می دهند. پادشاهان بازهای شکاری خود را به آسمان می فرستند و آنان، آن ماهی های ریز را شکار کرده و به نزد شاهان می آورند. پادشاهان آنها را به کف دست گرفته و تلاش می کنند تا سلاله نبوّت و جانشین پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم را با آن بیازمایند.
مأمون که از هوش سرشار، علم بی کران و منطق عقلانی و شجاعت آن سلاله نبوّت به شدّت متعجب شده بود، بی آنکه از ته دل راضی باشد، زبان به تحسین امام جوادعلیه السلام گشوده و گفت: راست گفتی و پدرانت و پروردگارت هم صادقانه سخن گفته اند. به راستی که تو فرزند امام رضاعلیه السلام هستی
•┈┈••••✾•🚩•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💕 قرار بود پارچه ی کت و شلواری اهدایی به مدرسه، میان شاگردان قرعه کشی شود .
#معلم گفت تا هر کس نامش را روی کاغذ بنویسد تا قرعه کشی کنند
وقتی نام حسن درآمد، خود آقا معلم هم #خوشحال شد
چرا که حسن به تازگی یتیم شده و وضع مالی اش اصلا خوب نبود.
وقتی معلم به کاغذ اسامی بچه ها نگاه کرد؛
روی همه ی آنها نوشته شده بود: حسن...
#مهربانیهای_صادقانه ، کودکی هایمان را ازیادنبریم ..."
ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ #ﺯﯾﺴﺘﻦ ﺑﺸﻨﺎﺱ . . ﻧﻪ ﺩﺭ ﮔﻔﺘﻦ ؛
ﺩﺭ ﮔﻔﺘﺎﺭ .. ﻫﻤﻪ ﺁﺭﺍﺳﺘﻪ ﺍﻧﺪ !
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•