eitaa logo
فرهنگی و اجتماعی شهید دانشگر
83 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
7 فایل
*"خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی،* *جانم اولین چیزی باشد که از من می گیری"* حضرت علی (ع) *#لشگر_سایبری
مشاهده در ایتا
دانلود
•┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈• 🏴 ۷ ذی الحجّة شهادت امام باقر عليه السلام ▪️ در چنين روزى، در سال ١١٤ ه‍ امام باقر (ع) توسط هشام بن عبد الملك مسموم و شهيد شد. 📚 توضیح المقاصد، ص ۲۹ ▪️در شب شهادت به امام صادق (ع) فرمودند: "من امشب جهان را بدرود خواهم گفت. هم اكنون پدرم على بن الحسين را ديدم كه شربتى گوارا نزد من آورد و نوشيدم و مرا به سراى جاويد و ديدار حق بشارت داد." ▪️در روايت ديگرى فرمودند: "اى فرزند گرامى، مگر نشنيدى كه حضرت على بن الحسين از پس ديوار مرا ندا كرد: "اى محمد بيا، زود باش كه ما انتظار تو را مى كشيم." ▪️آن حضرت چندين روز و به قولى سه روز در حالت درد از اثر سم به سر مى بردند تا به شهادت رسيدند. فرداى آن روز بدن مطهر و پاك آن درياى بيكران دانش خدايى را در خاك بقيع كنار مزار امام مجتبى و امام سجاد (ع) به خاك سپردند. 📚 کافی، ج ۲، ص ۴۹۵ ▪️آن حضرت هشتصد درهم براى تعزيه و ماتم خود وصيت فرمود. حضرت صادق (ع) فرمودند: پدرم فرمود: "اى جعفر! از مال من مقدارى وقف كن براى ندبه كنندگان كه ده سال در منى در موسم حج بر من گريه كنند، و مراسم ماتم را تجديد نمايند." 📚 کافی ج ٢،ص٤٩٥ ▪️ آقا و مولايمان حضرت باقر (ع) در كربلا شرف حضور داشت. شب يازدهم، بازار كوفه كنار سرهاى مطهر، اسارت شام و مجلس يزيد را ديده است و هر زمان كه متذكر شهادت حسين بن على (ع) و اسارت عمه هايش مى شد، اشك از چشم مباركش مانند در جارى مى گشت. •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
✨﷽✨ ⚡️حلم امام باقر علیه السلام⚡️ ✍امام باقر علیه السلام ، لقبش " باقر " است .باقر يعنی شكافنده . به آن حضرت " باقر العلوم " می‏گفتند ، يعنی‏ شكافنده دانشها .مردی مسيحی ، به صورت سخريه و استهزاء ، كلمه " باقر " را تصحيف‏ كرد به كلمه " بقر " يعنی گاو - به آن حضرت گفت : "انت بقر " يعنی تو گاوی امام بدون آنكه از خود ناراحتی نشان بدهد و اظهار عصبانيت كند ، با كمال سادگی گفت : نه ، من بقر نيستم من باقرم مسيحی گفت : تو پسر زنی هستی كه آشپز بود.حضرت پاسخ داد: شغلش اين بود ، عار و ننگی محسوب نمی‏شود. او گفت : مادرت سياه و بی‏شرم و بد زبان بود. حضرت فرمود: اگر اين نسبتها كه به مادرم می‏دهی راست است ، خداوند او را بيامرزد و از گناهش بگذرد . و اگر دروغ است ، از گناه تو بگذرد كه دروغ‏ و افترا بستی " مشاهده اين همه حلم ، از مردی كه قادر بود همه گونه موجبات آزار يك‏ مرد خارج از دين اسلام را فراهم آورد ، كافی بود كه انقلابی در روحيه مرد مسيحی ايجاد نمايد ، و او را به سوی اسلام بكشاند. مرد مسيحی بعدا مسلمان شد. 📚بحار الانوار ،ج11 ،حالات امام باقر ،ص83 🏴شهادت امام باقر (ع) تسلیت باد •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
🏴🥀🕯💔🏴🥀🕯💔🏴🥀🕯💔🏴 🕋حاجيان انسان نما : ♦️ابوبصير كه يكى از اصحاب باوفاى امام محمّد باقر و امام جعفر صادق عليهماالسلام و نيز يكى از راويان حديث مى باشد، ضمن حكايتى گويد: ♦️به همراه حضرت باقرالعلوم عليه السلام در مراسم حجّ بيت اللّه الحرام شركت كردم ♦️چون در جمع حُجّاج قرار گرفتيم ، به آن حضرت عرضه داشتم : ياابن رسول اللّه ! امسال حاجى ها بسيار هستند و ضجّه و شيون عظيمى بر پا است ؟! ♦️حضرت فرمود: آرى ؛ ضجّه و شيون بسيار مى باشد، ولى حاجى بسيار اندك است ♦️و سپس افزود: اى ابو بصير! آيا دوست دارى آنچه را گفتم ببينى تا بر ايمانت افزوده گردد؟ ♦️عرض كردم : بلى . ♦️پس از آن ، خضرت دست مباركش را بر صورت و چشم هايم كشيد و دعائى را زمزمه نمود ♦️و سپس فرمود: اى ابوبصير! اكنون خوب نگاه كن ببين چه مى بينى . همين كه چشم هايم را گشودم و دقّت كردم بيشتر افراد را شبيه حيواناتى ، چون خوك ، ميمون و... ديدم ، ولى قيافه انسان در آن جمع بسيار كم و ناچيز بود، همانند ستارگانى درخشان در فضائى تاريك ، ♦️گفتم : درست فرمودى ، اى مولاى من ! حاجيان اندك و سر و صدا بسيار است . ♦️سپس امام باقر عليه السلام دعائى ديگر زمزمه و قرائت نمود و ديدگان من به حالت اوّل بازگشت ، ♦️پس از آن فرمود: ما بخيل نيستيم ، ليكن مى ترسيم فتنه اى در بين مردم واقع شود و آنان لطف و فضل خداوند را نسبت به ما ناديده بگيرند و ما را در مقابل خداى سبحان قرار دهند، با اين كه ما بندگان خدا هستيم و از عبادت و اطاعت او سرپيچى نمى كنيم و در تمام امور تسليم محض او بوده و خواهيم بود. 📕بحارالا نوار: ج ۴۶، ص ۲۶۱، ح ۱. مشابه همين داستان به امام سجّاد عليه السلام نيز نسبت داده شده است ، كه در صحراى مِنى و عرفات چنين جريانى واقع گرديد. 🏴🥀🕯💔🏴🥀🕯💔🏴🥀🕯💔🏴
❗تقصیر شماست 🪴 🪴 امروز به خاطرات بسیار جالب توجه و خواندنی برخورد کردم حيفم آمد آنرا فوروارد نکنم پیشنهاد می کنم با قدری تأمل مطالعه فرمایید. 🛑 *تقصیر شماست.......* در زمان دانش آموزی معلمی داشتیم به نام آقای سید مهدی موسوی كه در آمریكا تحصیل كرده و تازه به وطن بازگشته بود و از همین روی گاه و بیگاه خاطرات و تجربه هایی از سالهای زندگی در ایالت اوهایو نقل می كرد و این گفته ها به اقتضای دوره نوجوانی به دقت در ذهن ما ثبت و ضبط می شد. ایشان می گفت: “یك روز در دانشگاه اعلام شد كه در ترم آینده مشاور اقتصادی رییس جمهوری سابق آمریكا -گمان می كنم *ریچارد نیكسون* - قرار است درسی را در این دانشگاه ارائه كند و حضور آن شخصیت نامدار و مشهور چنان اهمیتی داشت كه همه دانشجویان برای شركت در كلاس او صف بستند و ثبت نام كردند و اولین بار بود كه من دیدم برای چیزی صف تشكیل شده است. به دلیل كثرت دانشجویان كلاس ها در آمفی تئاتر برگزار می شد و استاد كه هر هفته با هواپیما از واشنگتن می آمد دیگر فرصت آشنایی با یكایك دانشجویان را نداشت اما گاهی به طور اتفاقی و بر حسب مورد نام و مشخصات برخی را می پرسید. در یكی از همان جلسات نخست به من خیره شد و چون از رنگ و روی من پیدا بود كه شرقی هستم از نام و زادگاهم پرسید و بعد برای این كه معلومات خود را به رخ دانشجویان بكشد قدری در باره شیعیان سخن گفت و البته در آن روزگار كه كمتر كسی با اسلام علوی آشنا بود همین اندازه هم اهمیت داشت، ولی در سخن خود قدری از علی علیه السلام با لحن نامهربانانه و نادرستی یاد كرد. این موضوع بر من گران آمد و برای آگاه كردن او ترجمه انگلیسی نهج البلاغه را تهیه كردم و هفته های بعد به منشی دفتر اساتید سپردم تا هدیه مرا او برساند. در جلسات بعد دیگر فرصت گفت و گویی پیش نیامد و من هم تصور می كردم كه یا كتاب به دست او نرسیده و یا از كار من ناراحت شده و به همین دلیل تقریبا موضوع را فراموش كردم. روزی از روزهای آخر ترم در كافه دانشگاه مشغول گفتگو با دوستانم بودم كه نام من برای مراجعه به دفتر اساتید و ملاقات با همان شخصیت مهم و مشهور از بلندگو اعلام شد، با دلهره و نگرانی به دفتر اساتید رفتم و هنگامی كه وارد اتاقش شدم با دیدن ناراحتی و چهره درهم رفته اش بیشتر ترسیدم. با دیدن من روزنامه ای كه در دست داشت به طرف من گرفت و گفت می بینی؟ نگاه كن! وقتی به تیتر درشت روزنامه نگاه كردم خبر و تصویر دردناك خودسوزی یك جوان را در وسط خیابان دیدم. او در حالی كه با عصبانیت قدم می زد گفت: می دانی علت درماندگی و بیچارگی این جوانان آمریكایی چیست؟ بعد به جریانات اجتماعی رایج و فعال آن روزها مانند هیپی گری و موسیقی های اعتراضی و آسیب های اخلاقی اشاره كرد و سپس ادامه داد: همه اینها به خاطر تقصیر و كوتاهی شماست! من با اضطراب سخن او را می شنیدم و با خود می گفتم: خدایا، چه چیزی در این كتاب دیده و خوانده كه چنین برافروخته و آشفته است؟ او سپس از نهج البلاغه یاد كرد و گفت: از وقتی هدیه تو به دستم رسیده در حال مطالعه آن هستم و مخصوصا فرمان علی بن ابیطالب به مالك اشتر را كپی گرفته ام و هر روز می خوانم و عبارات آن را هنگام نوشیدن قهوه صبحانه مرور می كنم تا جایی كه همسرم كنجكاو شده و می پرسد این چه چیزی است كه این قدر تو را به خود مشغول كرده است؟ بعد هم شگفتی و اعجاب خود را بیان كرد و گفت: من معتقدم اگر امروز همه نخبگان سیاسی و حقوقدانان و مدیران جمع شوند تا نظام نامه ای برای اداره حكومت بنویسند، نمی توانند چنین منشوری را تدوین كنند كه قرنها پیش نگاشته شده است! دوباره به روزنامه روی میز اشاره كرد و گفت: می دانی درد امثال این جوان كه زندگی شان به نابودی می رسد چیست؟ آنها نهج البلاغه را نمی شناسند! آری، *تقصیر شماست كه علی را برای خود نگهداشته اید و پیام علی را به این جوانان نرسانده اید!* دلیل آشوب و پریشانی در خیابانهای آمریكا، محرومیت این مردم از پیام جهان ساز و انسان پرور نهج البلاغه است.” این داستان را در سن دوازده سالگی از معلم خود شنیدم، اما سالها بعد از آن وقتی كه برای جشنواره “باران غدیر” در تهران میزبان مرحوم پروفسور دهرمندرنات نویسنده و شاعر برجسته هندی بودیم چیزی گفت كه حاضران در جلسه را به گریه آورد و مرا به آن خاطره دوران نوجوانی برد. پیرمرد هندو در حالی كه بغض كرده بود و قطرات اشك در چشمانش حلقه زده بود از مظلومیت علی بن ابی طالب یاد كرد و با اشاره به مشكلات گوناگون اجتماعی در كشورهای مختلف جهان گفت: “شما در معرفی امام علی و نهج البلاغه موفق نبوده اید! *باید پیام های امام علی را چون سیم كشی برق و لوله كشی آب به دسترس یكایك انسانها در كشورها و جوامع مختلف رساند !* چند روز بیشتر تا عید غدیر فرصت نمانده است به عشق امیرالمومنین نشر دهید درودبیکران خداوندبر غدیریان واسوه غدیرحضرت امیرمومنان علی بن ابی طالب علی
ه السلام خدایابماتوفیق شناخت حضرت علی ونهج البلاغه علی وعمل به آن عنایت فرما
᪥࿐࿇🌺✶﷽✶🌺࿇࿐᪥ ✳️ در آخرالزمان، ثروتمند شدن به وسیله ی غصب و تجاوز است. حضرت محمد(ص) ✳️ در آخرالزمان، به مؤمنان واقعی ابله و بی عقل می گویند. امام صادق(ع) ✳️ در آخرالزمان، شب ها دیر می خوابند و نماز صبح قضا می شود. حضرت محمد(ص) ✳️ در آخرالزمان، مردم از علما می گریزند. حضرت محمد(ص) ✳️ در آخرالزمان، مؤمن بی ارزش و گناه کار عزیز می شود. امام حسن عسکری(ع) ✳️ در آخرالزمان، زنان، بد حجاب و عریان می شوند. حضرت علی(ع) ✳️ در آخرالزمان، برای حفظ دین باید از محل گناه گریخت. حضرت محمد(ص) ✳️ در آخرالزمان، گناه خویش را به گردن خدا می نهند. حضرت محمد(ص) ✳️ در آخرالزمان، سلامت دین در سڪوت بیشتر است. امام زمان(عج) ✳️ در آخرالزمان، به علت گناه باران در وقتش نازل نمی شود. حضرت محمد(ص) ✳️ در آخرالزمان، رشوه را به اسم هدیه حلال می ڪنند. حضرت محمد(ص) ✳️ در آخرالزمان، گرد و غبار ربا همه را فرا می گیرد. حضرت محمد(ص) ✳️ در آخرالزمان، هر ڪه دینش را حفظ ڪند اجر پنجاه صحابه پیامبر را دارد. حضرت محمد(ص) ✳️ در آخرالزمان، از فتنه ها به قم پناه ببرید. امام صادق(ع) ✳️ در آخرالزمان، بعضی از مردم گرگ صفت می شوند. حضرت محمد(ص) ✳️ در آخرالزمان، مردم غصه از بین رفتن دینشان را نمی خورند. حضرت محمد(ص) ✳️ در آخرالزمان، هیچ چیز سخت تر از مال حلال و دوست باوفا یافت نمی شود. امام هادی(ع) ✳️ در آخرالزمان، حفظ زبان بهترین ڪار است. امام باقر(ع) ✳️ در آخرالزمان، مؤمن واقعی از غصه آب می شود. حضرت علی(ع) ✳️ در آخرالزمان، در اوج فتنه ها به قرآن پناه ببرید. حضرت محمد(ص) ✳️ در آخرالزمان، ارزش دین در نظر مردم پایین می آید و دنیا باارزش می شود. حضرت محمد(ص) 📚منبع ڪتاب چهل حدیث آخرالزمان ᪥࿐࿇🌺✶🌺✶🌺࿇࿐᪥
✨﷽✨ 🌼مال حرام، ماندنی نیست ✍مردی در بصره، سال‌ها در بستر بیماری بود؛ به‌ طوری که زخم بستر گرفته و اموال زیادی را فروخته بود تا هزینه درمان خود کند و همیشه دست به دعا داشت. روزی عالمی نزد او آمد و گفت: می‌دانی که شفا نخواهی یافت! آیا برای مرگ حاضری؟ گفت: به‌خدا قسم حاضرم. داستان مرد بیمار به این طریق بود که در بصره بیماری وبا آمد و طبیبان گفتند: دوای این بیماری آ‌ب‌لیموست. این مرد، تنها آب‌لیموفروش شهر بود که آب‌لیمو را نصفه با آب قاطی می‌کرد و می‌فروخت. چون مشتری زیاد شد، کل بطری را آب ریخته و چند قطره‌ای آب‌لیمو می‌ریخت تا بوی لیمو دهد.مردی چنین دید و گفت: من مجبور بودم بخرم تا نمیرم، ولی دعا می‌کنم زندگی تو بر باد برود، چنانچه زندگی مردم را بر باد می‌دهی و خونشان را در شیشه می‌کنی. عالم گفت: از پول حرام مردم، نصف بصره را خریدی! و حالا 10 سال است برای درمان و علاج خود آن‌ها را می‌فروشی. می‌دانی از آن همه مال حرام چه مانده است؟ دو کاسه! آن دو را هم تا نفروشی و از دست ندهی، نخواهی مرد و زجرکش خواهی شد. پس مالت را بده که بفروشند تا مرگت فرا رسد. پیرمرد به پسرش گفت: ببر بفروش، چون مال حرام ماندنی نیست. چون پسر کاسه‌ها را فروخت، پدر جان داد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 شیخی بود که به شاگردانش عقیده می آموخت ، لااله الاالله یادشان میداد ، آنرا برایشان شرح میداد و بر اساس آن تربیتشان میکرد. روزی یکی از شاگردانش طوطی ای برای او هدیه آورد، زیرا شیخ پرورش پرندگان را بسیار دوست میداشت. شیخ همواره طوطی را محبت میکرد و او را در درسهایش حاضر میکرد تا آنکه طوطی توانست بگوید لااله الا الله. طوطی شب و روز لااله الا الله میگفت اما یک روز شاگردان دیدند که شیخ به شدت گریه و نوحه میکند. وقتی از او علت را پرسیدند گفت طوطی به دست گربه کشته شد. گفتند برای این گریه میکنی؟ اگر بخواهی یکی بهتر از آن را برایت تهیه می کنیم. شیخ پاسخ داد من برای این گریه نمیکنم. ناراحتی من از اینست که وقتی گربه به طوطی حمله کرد طوطی آنقدر فریاد زد تا مرد . با آن همه لااله الاالله که میگفت وقتی گربه به او حمله کرد آنرا فراموش کرد و تنها فریاد می زد. زیرا او تنها با زبانش میگفت و قلبش آنرا یاد نگرفته و نفهمیده بود. 🦋سپس شیخ گفت: میترسم من هم مثل این طوطی باشم تمام عمر با زبانمان لااله الاالله بگوییم و وقتی که مرگ فرارسد فراموشش کنیم و آنرا ذکر نکنیم. ❤️زیرا قلوب ما هنور آنرا نشناخته است. 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
اعمال و دعای شب و روز عرفه عَرَفِه‌آمَدومَحزُون‌ُوخِجالَت زَدِه‌اَم دُوست‌دارَم‌کِه‌بِه‌مانَندِگِداگِریِه‌کُنَم ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
🌺 شخصی به محضر مرحوم شیخ رجبعلی خیاط رفت. و به او گفت من گرفتارم؛ زن ندارم؛ می‌خواهم ازدواج کنم؛ پول هم ندارم! شیخ گفت: برو شانزده دست غذا بخر و فقرا را اطعام کن،ان شاءلله مشکل تو حل خواهد شد. شخص به جناب شیخ گفت: آخر برای خرید این شانزده دست غذا هم پول ندارم! جناب شیخ گفت: برو قرض کن... شخص پولی قرض کرد و شانزده دست غذا خرید و مشکلش حل شد. از شیخ سوال کرد دلیل اینکه شما گفتید شانزده دست غذا چه بود؟ زیرا به بعضی‌ها می‌گویند به نیت پنج تن پنج دست غذا بخر و به فقرا بده! (و یا به نیت چهارده معصوم…) فرق من با آن ها چیست؟ شیخ گفت برای کار تو از حضرت ابوالفضل علیه‌السلام و حضرت زینب سلام الله علیها هم کمک گرفتیم؛ (و به آنان نیز متوسل شدیم). 📚کیمیای محبت ،ص۴۸ پ.ن: در روایات بسیاری آمده که برای حل شدن انواع مشکلات به اندازه وسع خود اطعام نماییم حتی اگر به اندازه نصف خرما باشد؛ همچنین از بزرگان نقل شده که دادن شکلات یا هر نوع شیرینی با دست خود به کودکان، تأثیر زیادی در حل شدن مشکلات دارد. این تأثیر در ماه رمضان به مراتب بیشتر است. ☘☘☘☘☘☘☘☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادت سفیر عشق، حضرت مسلم بن عقیل(ع) و جناب هانی بن عروه بن عروه تسلیت باد.🏴🏴🏴
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 🌺 وادی عشق 🌺 ، میانۀ راه است برای سالكی كه در ذی‌القعده، جایگاه بندگی خود را یافته؛ در ، وجود خاكی خود را تحت ولایت گسترانیده و در اولین روز ذی‌الحجه برای پرورش نطفه‌های انسانی در رحم حقیقی عالم، قرار گرفته است. او با درک ایام معلومات، در عرفه به عرفان توحیدی می‌رسد و قربان را با ذبح نفس به عشق یار، عید می‌گیرد. چنین انسانی می‌تواند در ، عهد یاری ببندد و در محرّم، به حریم یار وارد و مَحرم شود؛ سپس با همراهی قافله ثارالله، حسینی شده و روز در حق فانی شود. 💢 شاید راز فضیلت زیارت سیدالشهدا(علیه‌السلام) در روز عرفه، همین باشد. يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً... 🍃برگرفته از بیانات استاد لطفی آذر 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
🌹🕋🌹🕋🌹🕋🌹 💠 اهميت دعاء در روز عرفه ✳️ روز عرفه هرچند بعنوان روز عيد معروف نيست اما مانند عيد است. چون خداوند در اين روز ضيافت عام دارد و بندگان را به ستايش و ثناگويی خود فراخوانده و نويد بخشش و آمرزش عمومی و برآورده شدن حاجات را داده است. چنين روزی قطعا از ايام برگزيده‌ی الهی است. ⚡️ دعا و تضرع به درگاه خداوند از مهمترين اعمال اين روز است. دعای عرفه آنقدر اهمیت دارد که در وصفش آمده: " روزه‌ داری در روز عرفه با تمام فضيلت کم‌نظیری که دارد، اگر موجب ضعف يا بی‌حالی در دعا گردد، كراهت دارد و بعضی آن را جایز نمی‌دانند" ✅ در روايات ائمه معصومين ۲ عامل برای جلب رحمت پرودگار ذکر شده است: عمل و دعا اهل عمل از باب عدل خدا وارد شده و به اجر خود می‌رسند، اما اهل دعا از باب فضل وارد شده و مشمول رحمت حق می‌شوند. دعا، باب وسيعی است كه به سبب رحمت و كرم نامتناهی پروردگار به روی بندگان باز شده است. 📌 اگر انسان دريابد كه وجودش تماما فقر است و همواره نيازمند خداست، هرآنچه دارد و ندارد را از خدا می‌داند و می‌خواهد. آنگاه بسوی حركت می‌کند و دعا و عرض نياز را شعار خود قرار می‌دهد. اما اگر معتقد نباشد كه وجودش نيازمند خداست، متکبر است و تكبر او را از عبادت بازمی‌دارد. خداوند هم متكبران را وعده‌ی دوزخ داده است. "پروردگار شما گفت: بخوانيد مرا تا اجابت كنم شما را، براستی كسانيكه در عبادت من تكبر نمايند، بزودی با خواری و ذلت وارد جهنم خواهند شد" [غافر/٦٠] 💢 در قرآن کریم، دعا بعنوان معیار ارزش انسان و ملاک توجه خداوند به او بیان شده است. "بگو اگر دعايتان نبود، پروردگارم هيچ اعتنايی به شما نداشت" [فرقان/۷۷ از ديدگاه قرآن ، سرپيچی از دعا استكبار است و دعای همراه با تضرع و فروتنی، بيانگر مراتب بندگی به پيشگاه خداوند است. 🌹🕋🌹 🕋🌹🕋🌹
•┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈• 🌹در روز شهادت حضرت مسلم بن عقيل سفیر امام حسین علیهماالسلام قرار داریم که جا دارد شهادت آن حضرت را تسلیت و تعزیت عرض نماییم، عزیزان حال در قالب سوال عرض میکنیم که: 🌹حضرت مسلم بن عقيل کیست؟ پاسخ که داده شده و ميشود: 🌹مسلم فرزند مردی به نام عقیل و از با کمال ترین فرزندان اوست. عقیل برادر حضرت علی (ع) و دومین فرزند ابو طالب (ع) است.از این جهت، او با یک واسطه از تربیت ابوطالب و همسرش فاطمه بنت اسد برخوردار گردید. 🌹مادر گرامی او خلیله (یا حلیله) نام دارد، او کنیزی بود که عقیل از شام خریداری کرده بود. همسر مکرمه او جناب «رقیه» از دختران امیرمؤمنان (ع) بوده است. از این رو، ایشان افتخار دامادی حضرت علی (ع) را به همراه داشته است. 🌹او زمان رسول خدا (ص) را درک نکرد، زیرا هنگام شهادت (سال 60 هجری) سن آن جناب بیش از 40 سال نبود یعنی از زمان رحلت پیامبر عظیم الشأن اسلام تا سال 60 هجری، 50 سال گذشته و بر این اساس او ده سال بعد از رحلت پیامبر (ص) متولد شده بود. 🌹فرزندان او عبارت اند از: 1و 2. عبدالله و علی که از «رقیه» به دنیا آمدند. 3. مسلم بن مسلم که مادرش از بنی عامر بود. 4. عبدالله که مادرش ام ولد بود. 5. محمد. 6. ابراهیم. 🌹همه پسران او در سرزمین کربلا شهید شدند، مگر دو فرزند که به نام ها ی محمد و ابراهیم. این دو پس از تحمل یک سال زندان فرار کردند، اما پس از مدتی دستگیر و به دست یکی از ستم کاران به نام حارث بن زیاد به شهادت رسیدند. از این رو از نسل حضرت مسلم (ع) فرزندی باقی نماند. 🌹مسلم (ع) زمان و عصر سه امام را درک کرده است: 1. دوران امام علی (ع): او در این زمان افتخار دامادی آن حضرت (ع) را پیدا کرد و با دخترش به نام «رقیه» ازدواج کرد که به این وسیله به تربیت در دانشگاه علوی نزدیکتر شد. به نقل مورخان در زمان حکومت امیر المؤمنین (ع) (بین سال 36 تا 40) از جانب آن امام متصدی برخی از منصب های نظامی در لشگر بوده، از جمله در جنگ صفین وقتی که امیر مؤمنان لشگر خود را صف آرایی می کرد، امام حسن و امام حسین (ع)، عبدالله بن جعفر و مسلم بن عقیل را بر جناح راست سپاه خویش مأمور کرد. 2. دوران امام حسن (ع): او در این زمان نیز در مسیر حق بود و از با وفاترین یاران و از خواص اصحاب امام حسن (ع) به حساب می آمد. 3. دوران امام حسین (ع): مسلم بن عقیل دست از محبت و حمایت از امام (ع) بر نداشت و به افتخار پیشاهنگی نهضت کربلا نائل آمد و اولین شهید کاروان حسین محسوب گردید. او به همراه 8 نفر از برادرانش، جان خود را در راه امام حسین (ع) ایثار کردند. 🌹جریان شهادت او اولین اقدام امام حسین (ع) فرستادن مسلم به کوفه بود، مسلم پس از رفتن از مکه به مدینه و از آنجا به سمت عراق، حرکت کرد و در کوفه در منزل مختار اقامت نمود. مدت سی و پنج روز پس از ورود مسلم (5 شوال سال 60) حدود هجده هزار کوفی با او بیعت کردند تا این که حاکم کوفه بر کنار و عبید الله بن زیاد به جای او برگزیده شد. عبید الله با تهدید و تطمیع مردم، سران قبایل را از کنار او پراکنده ساخت، و زمانی که مسلم تنها شد و عبید الله به تنهایی او پی برد، سپاهی را برای دستگیری وی عازم کرد. این در حالی بود که مسلم (ع) در خانه زنی به نام طوعه پناهنده شده بود. وقتی صدای سربازان عبید الله بن زیاد به گوش او رسید، خود را برای نبرد آماده کرد، و چون بر سپاه دشمن ضرباتی زیادی وارد کرد. آنان از راه مکر وارد عمل شدند و مسلم هم چون رمقی برای ادامه مبارزه نداشت به ناچار خود را تسلیم کرد. او را نزد عبید الله بردند، پس از گفتگوی تند و صریح میان آن دو، عبیدالله دستور داد که او را بالای دار الاماره بردند تا شخصی که به دست او زخمی شده بود، او را گردن بزند، و همو بود که فرمان عبید الله را اجرا کرد. 🌹فضائل حضرت مسلم الف. از نظر خانوادگی همان طور که بیان شد او فرزند کسی است که دست پرورده شخصی مانند ابوطالب (ع) است و خود افتخار دامادی امیر مؤمنان را دارد که تأثیر این دو در تربیت و بالندگی انسان قابل انکار نیست. ب. مسلم در کلام معصومان (ع) رسول خدا به علی (ع) فرمودند: فرزند او (عقیل) کشته راه محبت فرزند تو خواهد شد. چشم مؤمنان بر او اشک می ریزد و فرشتگان مقرب بر او درود می فرستند. 🌹امام حسین (ع) در نامه ای که برای کوفیان می فرستد می نویسد که: قد بعثت الیکم اخی و ابن عمّی و ثقتی من اهل بیتی؛ یعنی: کسی را به سوی شما می فرستم که برادر ، پسر عمو و مورد اطمینان از اهل بیتم محسوب می شود. •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🚩•✾•••┈┈• 🔴عرفات، نام منطقه وسيعى است كه در ميان راه طائف و مكه قرار گرفته است. ♦️زائران بيت ‏الله الحرام در روز عرفه - نهم ذى الحجه - از ظهر تا غروب در اين منطقه حضور دارند. ♦️در روايتي آمده است كه آدم و حوا (ع) پس از هبوط از بهشت و آمدن به كره خاكى، در اين سرزمين همديگر را يافتند و به همين دليل، اين منطقه «عرفات‏» و اين روز«عرفه » نام گرفته است. ♦️عرفه، از عيدهاى بزرگ است، هر چند عيد ناميده نشده است و روزى است كه حق تعالى بندگان خويش را به عبادت و اطاعت ‏خود دعوت كرده و سفره جود و احسان خود را براى آنها گسترده است. عرفه یکی از روزهای پرفیض و برکت خداوند می‌باشد و در واقع بزرگترین مجمعی از مجامع خیر و نیکی، ایمان و تقوی ست و زمان بسیار مهمّی است برای انجام طاعت و عبادت. ♦️روز عرفه، روز دعا و نیایش و روز التماس، عفو و بخشش است. عرفه روزی است که در آن پندها و ناشناخته‌ها آموخته و شناخته می‌شود، دعاها و خواهشها، تضرع و زاریها به آسمان می‌رود، رحمتها و برکتها فرود می‌آید، گناهان و لغزشها بخشیده می‌شود، امیدها و آرزوها، فروتنیها و پشیمانیها ابراز می‌گردد. خداوند در این روز خجسته و پربرکت بسیاری از بندگان خود را از آتش دوزخ رها می‌کند و آنان را مورد عفو و بخشش قرار می‌دهد، و با بندگان مؤمنش بر فرشتگان مقرّب و معتبر خود فخر و مباهات می‌ورزد. •┈┈••••✾•🚩•✾•••┈┈•
‍ ‍ 🌹﷽🌹 🌹فرازی از دعای عاشقانه امام ‌حسین(ع) در روز عرفه ...... ❤️ای مولای من، تویی که نعمت دادی، تویی که احسان کردی، تویی که به نیکی رفتار نمودی، تویی که کرامت فرمودی، تویی که فضیلت بخشیدی، تویی که روزی عطا فرمودی، تویی که کرم کردی، تویی که توانمندم ساختی، تویی که سرمایه ام دادی، تویی که پناه دادی، تویی که هدایت کردی، تویی که از گناه بازداشتی، تویی که گناهان را پوشیدی، تویی که گناهان را بخشیدی، تویی که عزت دادی ، تویی که یاری رساندی ، تویی که شفا بخشیدی ، تویی که سلامتی دادی ، خجسته و بلند مرتبه ای ای پروردگار من، ستایش جاودانه از آن توست و سپاس پیوسته تو را سزاست. اما من ای خدایم ، به خطاهایم معترفم ، پس بر من ببخشای ! منم که گناه کردم، منم که خطا نمودم، منم که نادانی کردم، منم که به سوی گناه شتافتم، منم که اشتباه کردم، منم که به غیر تواعتماد کردم، منم که در عین دانایی گناه کردم، منم که وعده‌ها دادم، منم که وفا ننمودم، منم که پیمان شکستم، منم که به جرم خود اقرار کردم. بارالها، من بدان نعمات که مرا داده ای اذعان دارم، به گناهانم اعتراف کرده و از آنها بازمی گردم؛ تو نیز مرابیامرز🌺🌹🌺 🌸 اعمال مهم در در روز عرفه 🌸 در روز عرفه اعمالی وارد شده است که سه چهار تا از آن خیلی مهم است. ازجمله : غسل و روزه و دعا و زیارت امام حسین (علیه السلام) مومینین بز رگوار دوچیز خیلی مهم رو باید مدنظر شون داشته باشند . ❶ دعاء ❷ زیارت امام حسین علیه السلام ✅ نکته ی اول که دعاست ، روز عرفه روز دعا و نیایش هست. که مرحوم ملک تبریزی عارف بزرگوار در کتاب المراقبات می فرماید: با این که روزه ی امروز در روایت دارد کفارهّ ی روزه ی 90ساله است. اما گفتن روزه اگر باعث ضعف کسی می شود که نمی تواند دعا بخواند، روزه را نگیرد بلکه دعا بخواند. چون آن دعا مهم تراست. جوانی که سابقه ی خوبی هم نداشت و مکّه نصیبش شده بود وقتی که وارد مسجد الحرام شد و دید سیل مردم را که دور خانه ی خدا می چرخند ؛ بغض گلویش را گرفت و با خدا خواست حرف بزند گفت: خدایا! وقتی نخود و لوبیا رو می خریم ؛ اونها رو با آشغال و درهم می خریم تو هم ما رو با این حاجی های خوب در هم قبول کن. ✅ یکی از بهترین دعا های امروز؛ دعای اباعبدالله الحسین است ، که در صحرای عرفات امام حسین به همراه یادانشان در آنجا بودند ؛یاران می گویند: امام حسین : اشک می ریختند از اول تا آخر دعا با اینکه خیلی طولانی هست. بنا بر این دعای امام حسین ؛ یک دوره ی توحید است ،اگر کسی این دعا رو در روز عرفه بخواند وبه ترجمه ی آن توجه بکند ؛یک دوره ی خدا شناسی را گذرانده است . یکی از چیزهایی که امروز هست ؛ دعا در حق دیگران است. یکی از شاگردان امام کاظم (علیه السلام) بود که روایت آن در اصول کافی هم هست ؛ می گویند در روز عرفه خیلی گریه می کرد و مزاحمش نشدیم، تا در پایان مراسم دنبالش رفتیم و گفتیم حال خوبی داشتید ؛گفت : ابراهیم من امروز برای خودم دعا نکردم. گفتم: چطور! گفت: مولایم امام کاظم (علیه السلام ) فرمودند: هرکس برای برادر دینی اش دعا کند؛ صد هزار مثل او به خودش برمی گردد. پس بنا بر این برای یکدیگر دعا کنیم که به جای یکی، صد هزار گیرتون بیاد . ✅ و دومی زیارت امام حسین (علیه السلام) است  در حدیثی امام صادق فرمودند:‌ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَتَجَلَّی لِزُوَّارِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ قَبْلَ أَهْلِ عَرَفَاتٍ وَ یَقْضِی حَوَائِجَهُمْ وَ یَغْفِرُ ذُنُوبَهُمْ وَ یُشَفِّعُهُمْ فِی مَسَائِلِهِمْ ثُمَّ یَأْتِی أَهْلَ عَرَفَةَ فَیَفْعَلُ ذَلِکَ بِهِم‏». (کامل الزیارات، ص 170) «خداوند بزرگ پیش از آنکه در روز عرفه بر اهل عرفات تجلّی کند، بر زائران قبر حسین علیهالسلام تجلّی می‌‏کند، و حاجاتشان را بر می‌‌آورد و گناهانشان را می‌آمرزد، و در مورد اجابت حاجاتشان خود خداوند شفیع ایشان میشود، آن‌گاه به اهل عرفات توجه می‌‏کند و با آنان نیز این گونه رفتار می‌کند؛  🔴چرا؟ به دلیل اینکه: اگر مکّه ای هست وصفا، زمزم ، منا و... هست به برکت کربلاست . اگر چه ما در مکّه و کربلا نیستیم که بتوانیم زیارت کنیم، ولی همین زیارت از راه دور هم خیلی ارزش دارد؛ که در همه ی مناسبت ها (مثل عید غدیر و قربان و شب قدر و...) اول بر امام حسین تاکید ویژه شده است . •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🚩•✾•••┈┈• 🔴پاسخ به شبهه: چرا امام حسین(ع) پس از اطلاع از شهادت مسلم بن عقیل کماکان به سمت کوفه حرکت کردند؟ وقتی کوفیان عهدشکنی کردند چرا امام مسیر را تغییر ندادند؟ ♦️پاسخ: از آنجا که شيعيان و دوست داران اهل بيت در کوفه از حضرت خواسته بودند که به سمت ايشان برود، حضرت ابتدا عمو زاده خود، مسلم بن عقيل را براي ارزيابي اوضاع کوفه و عراق به سمت ايشان فرستاد . حضرت مسلم هم بعد از ابلاغ پيام امام حسين ـ عليه السلام ـ به جمع آوري نيرو و سلاح پرداخت و طي نامه اي اوضاع کوفه را به امام حسين ـ عليه السلام ـ گزارش داد و نوشت که هيجده هزار نفر براي طرفداري از شما با من بيعت کرده اند. اين گزارش را 27 روز قبل از شهادتش نوشت. ♦️ به همين جهت بود که موقع شهادت به عمر بن سعد وصيت کرد که: چون من به حسين ـ عليه السلام ـ نامه نوشتم به کوفه بيايد ، شما کسي را بفرستيد که از اين سفر صرف نظر کند.پس حضرت مسلم وظیفه خود را بدرستی انجام داد. ♦️ولي اگر از کوفه هم نامه هايي نمي رسيد امام سکوت نمي کردند بلکه در برابر فجايع و منکرات حکومت ساکت نبود چنانکه مي فرمايند: من از روي خود پسندي و گردنکشي (براي تشکيل حکومت) و فساد و بيدادگري، قيام نکرده ام، بلکه براي اصلاح امت جدم حرکت کردم و براي امر به معروف و نهي از منکر قيام نمودم و به سيره و روش جدم و پدرم علي ـ ع ـ عمل مي کنم. ♦️حضرت اين آيه را تلاوت مي نمايند: من المومنين رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضي و منهم من ينتظر و ما بدلوا تبديلا؛ از مومنان مرداني هستند که به آن چه با خدا بستند صادقانه وفا کردند، پس برخي از آنها پيمان خود را به انجام رساندند و برخي شان در انتظار و هرگز پيمان خود را تغيير ندادند. ♦️امام نمي گويند، پس چون کوفه را گرفتند، مسلم و هاني کشته شدند، ما کارمان تمام شد و شکست خورديم، از همين جا بر گرديم، جمله اي که حضرت بيان داشتند فهماند که مطلب چيز ديگري است. يعني مسلم به وظيفه خود عمل کرد حالا نوبت ماست. ♦️از طرف ديگر حتي اگر امام حسين ـ ع ـ از مسير کوفه باز مي گشت يزيد از بیعتی که از امام حسين ـ عليه السلام ـ مي خواست ، دست بردار نبود. چنانچه امام در بين راه مکه به عراق به منزلي مي رسند که با فردي سخن از رفتن به سوي کوفه به ميان مي آيد، آن فرد ديدگاه خود را از رفتن به کوفه بيان مي کند و امام را از اين کار منع مي نمايد. ♦️حضرت مي فرمايند: اي بنده خدا کار صحيح بر من مخفي نيست و امر الهي تغيير نمي کند. به خدا سوگند: اينان تا خون دل مرا نریزند از من دست نخواهند کشيد. ♦️ شبيه همين جواب را به برادرش محمد حنفيه فرمود: که اگر به هر مخفی گاهی برويم آنها از ما دست برنخواهند داشت. ♦️لذا اگر امام از مسير کوفه هم بر مي گشتند در جاي ديگر مي بايست با حکومت به مبارزه بر مي خواست. از اين رو بهترين مکان را که از قبل براي قيام عليه حکومت غاصب و متظاهر به فساد يزيد انتخاب کرده بود در پيش گرفتند و در بين راه که خبر شهادت مسلم رسيد آن دسته از مردمي که به هواي حکومت و رسيدن به مقام و يا رسيدن به مال و غنيمتي امام را همراهي مي کردند و از درک ماهيت قيام امام حسين ـ ع ـ عاجز بودند، آن حضرت را ترک کردند و تنها کساني باقي ماندند که از شهادت و مبارزه عليه ظلم ، هراسي در دل نداشتند. ♦️چنانچه همگي گفتند: بعد از شهادت مسلم باز نمي گرديم تا انتقام خون او را بگيريم يا آنچه او چشيد ما هم بچشيم، حضرت نيز فرمودند: «بعد از شهادت مسلم و عقيل در دنيا خيري نيست». 📚 منابع: قمي، شيخ عباس، نفس المهموم ص113./محمدي اشتهاردي، محمد، سوگ نامه آل محمد (ص)، ص179./ابن شهر آشوب، مناقب آل ابي طالب، ج3، ص241./احزاب / 23./صافي گلپايگاني، لطف الله، ص34 ـ 37./شيخ مفيد، الارشارد ج2، ص76./هيثمي، نورالدين، مجمع الزوائد،ج9، ص406. •┈┈••••✾•🚩•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎊عید اضحی رسم و آئین خلیل آزرست🎊🎆 🎊بعد آن ،عید غدیر، روز ولای حیدر است🎊🎆 🎊عید قربان و پیشاپیش عید سعید غدیر مبارک🎊🎆 ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
رفیق خدا شدن سخت نیست 🔆 قربان، عید تقرّب به پروردگار، و ابراهیم،‌ نماد سربلندی در آزمونِ ادعا و عمل، جز رضایت معبودش نمی‌خواهد. 🔹 تمام وجودش، جانش و فرزندش را به مسلخ عشق می‌برد و می‌شود خلیل‌الله. تو هم می‌توانی! رفیقِ خدا شدن خیلی هم سخت نیست. 🔻 کافیست حجِّ واجبت را به‌جا آوری! مگر مَثَلِ امام، مَثَل کعبه نیست؟ پس بلند شو! پروانه‌وار به دورش بگرد و طواف کن! شیطانِ نفست را سنگ بزن! دوست‌داشتنی‌های زمینی‌ات را فدای یار کن! تسلیمش باش! 🎉 رضایت او رضایت خداست. حالا می‌توانی مسلمانی‌ات را جشن بگیری‌. حَجَّت قبول 🌸 بر امام زمان و تمام مسلمانان مبارک باد 🌼❄️🌼❄️🌼❄️
✨﷽✨ ✍روزی رسول اکرم (ص) با یکی از اصحاب از صحرایی نزدیک مدینه می‌گذشتند. پیرزنی بر سر چاه آبی می‌خواست آب بکشد و نمی‌توانست. رسول خدا (ص) پیش رفت و فرمود: حاضری من برای تو آب بکشم؟ پیرزن که حضرت را نشناخته بود گفت: ای بنده خدا اگر چنین کنی برای خود کرده‌ای و پاداش عملت را خواهی دید. حضرت دلو را به چاه انداخت و آب کشید و مشک را پر کرد و بر دوش نهاد و به پیرزن فرمود: تو جلو برو و خیمه خود را نشان بده، پیرزن به راه افتاد و حضرت از پی او روان شد. آن مرد صحابی که همراه حضرت بود، گفت: یا رسول‌الله! مشک را به من بدهید اما پیامبر (ص) قبول نکردند، صحابی اصرار کرد ولی حضرت فرمودند: من سزاوارترم که بار امت را به دوش بگیرم. رسول خدا (ص) مشک را به خیمه رساندند و از آنجا دور شدند. پیرزن به خیمه رفت و به پسران خود گفت: برخیزید و مشک آب را به خیمه بیاورید. پسران وقتی مشک را برداشتند تعجب کردند و پرسیدند: این مشک سنگین را چگونه آورده‌ای؟ گفت: مردی خوش‌روی، شیرین‌کلام، خوش‌اخلاق، با من تلطف بسیار کرد و مشک را آورد. پسران از پِی حضرت آمدند و ایشان را شناختند، دوان دوان به خیمه برگشتند و گفتند: مادر! این همان پیغمبری است که تو به او ایمان آورده‌ای و پیوسته مشتاق دیدارش بودی. پیرزن بیرون دوید و خود را به حضرت رساند و به قدم‌های مبارکش افتاد. گریه می‌کرد و معذرت می‌خواست. حضرت در حق او و فرزندانش دعا کرد و او را با مهربانی بازگرداند. جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد: 📖وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ (4 - قلم) و تو اخلاق عظیم و برجسته‌اى دارى. 📚قصص‌الروایات ‍ ‍ ‍ •┈••✾♥️🍃🌼🍃♥️✾••┈•
•═┄•※🍃🌸🍃※•┄═• 💢طبق روایات معتبره، منظور از (ذبح عظیم) که درآیه ۱۰۷ سوره صافات آمده «وَ فَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ» کیست❗️ ✅پاسخ 🔰روایتی است در این باره در کتاب عیون اخبارالرضا(ع) که فضل بن شاذان می گوید: ✨از حضرت رضا(ع)چنین شنیدم كه آن زمان كه خداوند تبارك و تعالى به حضرت ابراهیم (ع) امر فرمود كه بجاى فرزندش اسماعیل، گوسفندى را كه خداوند فرستاده بود ذبح نماید. 🔅حضرت ابراهیم(ع) در دل آرزو كرد كه اى كاش فرزندش اسماعیل را به دست خود ذبح می كرد و دستور ذبح گوسفند بجاى ذبح فرزندش به او داده نشده بود، تا به این‏وسیله احساس پدرى را كه عزیزترین فرزندش را به دست خود ذبح می كند، داشته باشد و در نتیجه شایسته ی رفیع‏ترین درجات ثواب در صبر بر مصائب شود. 💠خداوند عزّوجلّ نیز به او وحى فرمود كه: اى ابراهیم! محبوبترین خلق من، نزد تو كیست!؟ 🔅ابراهیم گفت: خدایا! مخلوقى خلق نكرده ‏اى كه از حبیبت محمّد(ص) نزد من محبوبتر باشد. 💠خداوند به او وحى فرمود كه: اى ابراهیم آیا او را بیشتر دوست دارى یا خودت را؟ 🔅او گفت: او را بیشتر دوست دارم. 💠خداوند فرمود: آیا فرزند او را بیشتر دوست دارى یا فرزند خودت را؟ 🔅عرض كرد: فرزند او را. 💠خداوند فرمود: آیا بریده شدن سر فرزند او از روى ظلم، به دست دشمنانش، دل تو را بیشتر به درد می آورد یا بریدن سر فرزندت به دست خودت بخاطر اطاعت از فرمان من؟ 🔅گفت: بریده شدن سر فرزند او به دست دشمنانش دل مرا بیشتر به درد می ‏آورد. 💠خداوند فرمود: گروهى كه خود را از امّت محمّد(ص) می دانند، فرزندش حسین(ع) را به ظلم و ستم به مانند گوسفند ذبح خواهند كرد و با این كار مستوجب خشم و غضب من خواهند شد. 🔅ابراهیم (ع)بر این مطلب جزع و فزع نموده، دلش به درد آمد و شروع به گریه كرد. 💠خداوند عزّوجلّ هم به او چنین وحى فرمود: اى ابراهیم! به خاطر این ناراحتى و جزع و فزعت بر حسین و قتل او، ناراحتى و اندوهت بر اسماعیل را- در صورتى كه اگر او را ذبح میکردى- پذیرفتم، و رفیع‏ترین درجات ثواب، در صبر بر مصائب را به تو خواهم داد. ✅ و این همان مطلبى است كه آیه «وَ فَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ»بدان اشاره دارد. پس با این اوصاف منظور از "ذبح عظیم" در آیه،وجود مبارک امام حسین(ع) می باشد که از نسل حضرت اسماعیل(ع) می باشد. 📚منبع: عیون اخبار الرضا(ع)،ج۱،ص۴۲۷ •═┄•※🍃🌸🍃※•┄═•
᪥࿐࿇🌺✶﷽✶🌺࿇࿐᪥ ‍ ‍ ✔️قرآن_موجودی_زنده... ⬅️ حضرت پیامبر اسلام (ص): ☆ قرآن در روز قیامت به صورت جوانی زیبا و خوشرو به سوی همنشین اش می آید 📚 الکافی ، ج ۲ ، ص ۶۰۳ . ⬅️ حضرت امام صادق (ع): ☆ براستی قرآن زنده است و مرده نیست. او جاری است همچنان که شب و روز جاری اند، همچنانکه خورشید و ماه جاری اند 📚 تفسیر العیاشي ، ج ۲ ، ص ۲۰۳ . ⬅️ حضرت امام صادق (ع): ☆ قرآن زنده ای است که جاری می شود بر آنکه زنده است همچنانکه بر گذشتگان جاری شده است. 📚 الکافي ، ج ۱ ، ص ۱۹۲ . ⬅️ حضرت پیامبر اسلام (ص): ☆ هیچ شفیعی چه از جنس فرشته و چه از جنس انبیاء و حتی غیر از اینها، شفاعتش برتر از قرآن نیست 📚 عوالي اللآلي ، ج ۴ ، ص ۱۱۲ . ⬅️ حضرت پیامبر اسلام (ص): ☆ براستی که قرآن زنده کننده ی قلب مرده است 📚 الفردوس ، ج ۵ ، ص ۳۶۸ . ⬅️ حضرت امام علی(ع): ☆ از کتاب خدا گشایش طلبید که او، امامی مهربان، هدایتگری مرشد، واعظی خیرخواه، و راهنمایی است که به بهشت خدا رهنمون می کند 📚الامالي (للطوسي) ، ص ۲۳۵ . ⬅️ حضرت پیامبر اسلام (ص): ☆ حاملان قرآن، سرشته شده در رحمت الهی و پوشیده شده با نور خدایند 📚 جامع الاخبار ، ص ۱۱۵ . ⬅️ حضرت امام کاظم (ع): ☆ ما این قرآن را به ارث برده ایم که کوهها بواسطه ی آن سیر می کنند و مسافت بین شهرها با آن پیموده می شود (طی الارض) و مردگان بدان زنده می گردند . 📚 کافی ، ج ۱ ، ص ۲۲۶ . ᪥࿐࿇🌺✶🌺✶🌺࿇࿐᪥
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• داستان نماز اول وقت بر بالین دوست بیماری عیادت رفته بودیم. پیرمرد شیک و کراوات زده ای هم آنجا حضور داشت. چند دقیقه بعد از ورود ما اذان مغرب گفتند. آقای پیر کراواتی، با شنیدن اذان، درب کیف چرم گرانقیمتش را باز کرد و سجاده اش را درآورد و زودتر از سایرین مشغول خواندن نماز شد!! برای من جالب بود که یک پیرمرد شیک و صورت تراشیده کراواتی اینطور مقید به نماز اول وقت باشد. بعد از اینکه همه نمازشان را خواندند، من از او دلیل نماز خواندن اول وقتش را پرسیدم! و او هم قضیه نماز و مرحوم شیخ و رضاشاه را برایم تعریف کرد... در جوانی مدتی از طرف سردار سپه (رضاشاه) مسئول اجرای طرح تونل کندوان در جاده چالوس بودم. از طرفی پسرم مبتلا به سرطان خون شده بود و دکترهای فرنگ هم جوابش کرده بودند و خلاصه هرلحظه منتظر مرگ بچه ام بودم!! روزی خانمم گفت که برای شفای بچه، مشهد برویم و دست به دامن امام رضا(ع) بشویم... آنموقع من این حرفها را قبول نداشتم اما چون مادر بچه خیلی مضطرب و دل شکسته بود قبول کردم... رسیدیم مشهد و بچه را بغل کردم و رفتیم وارد صحن حرم که شدیم خانمم خیلی آه و ناله و گریه میکرد... گفت برویم داخل که من امتناع کردم گفتم همینجا خوبه بچه را گرفت و گریه کنان داخل ضریح آقا رفت پیرمردی توجه ام را به خودش جلب کرد که رو زمین نشسته بود و سفره کوچکی که مقداری انجیر و نبات خرد شده در آن دیده میشد مقابلش پهن بود و مردم صف ایستاده بودند و هر کسی مشکلش را به پیرمرد میگفت و او چند انجیر یا مقداری نبات درون دستش میگذاشت و طرف خوشحال و خندان تشکر میکرد و میرفت! به خودم گفتم ما عجب مردم احمق و ساده ای داریم پیرمرد چطور همه را دل خوش کرده آن هم با انجیر و تکه ای نبات!! حواسم از خانم و پسرم پرت شده بود و تماشاگر این صحنه بودم که پیرمرد نگاهی به من انداخت و پرسید: حاضری باهم شرطی بگذاریم؟ گفتم: چه شرطی و برای چی؟ شیخ گفت: قول بده در ازاء سلامتی و شفای پسرت یکسال نمازهای یومیه را سر وقت اذان بخوانی! متعجب شدم که او قضیه مرا از کجا میدانست؟! کمی فکر کردم دیدم اگر راست بگوید ارزشش را دارد... خلاصه گفتم: باشه قبوله و با اینکه تا آن زمان نماز نخوانده بودم و اصلا قبول نداشتم گفتم: باشه! همینکه گفتم قبوله آقا، دیدم سروصدای مردم بلند شد و در ازدحام جمعیت یکدفعه دیدم پسرم از لابلای جمعیت بیرون دوید و مردم هم بدنبالش چون شفاء گرفته و خوب شده بود!! من هم از آن موقع طبق قول و قرارم با مرحوم "حسنعلی نخودکی" نمازم را دقیق و سروقت میخوانم! اما روزی محل اجرای تونل کندوان مشغول کار بودیم که گفتند سردار سپه جهت بازدید در راهه و ترس و اضطراب عجیبی همه جا را گرفت چرا که شوخی نبود، رضاشاه خیلی جدی و قاطع برخورد میکرد! درحال تماشای حرکت کاروان شاه بودیم که اذان ظهر شد. مردد بودم بروم نمازم را بخوانم یا صبر کنم بعد از بازدید شاه نمازم را بخوانم. چون به خودم قول داده بودم و به آن پایبند بودم اول وضو گرفتم و ایستادم به نماز... رکعت سوم نمازم سایه رضاشاه را کنارم دیدم و خیلی ترسیده بودم..!! اگر عصبانی میشد یا عمل منو توهین تلقی میکرد کارم تمام بود... نمازم که تمام شد بلند شدم دیدم درست پشت سرم ایستاده، لذا عذرخواهی کردم و گفتم : قربان در خدمتگذاری حاضرم شرمنده ام اگر وقت شما تلف شد و... رضاشاه هم پرسید: مهندس همیشه نماز اول وقت میخوانی؟! گفتم: قربان از وقتی پسرم شفا گرفت نماز میخوانم چون در حرم امام رضا(ع) شرط کردم رضاشاه نگاهی به همراهانش کرد و با چوب تعلیمی محکم به یکی زد و گفت: مردیکه پدرسوخته، کسیکه بچه مریضشو امام رضا شفا بده و نماز اول وقت بخوانه دزد و عوضی نمیشه! اونیکه دزده تو پدرسوخته هستی نه این مرد! بعدها متوجه شدم، آن شخص زیرآب منو زده بود و رضاشاه آمده بود همانجا کارم را یکسره کند اما نماز خواندن من، نظرش را عوض کرده بود و جانم را خریده بود!! از آن تاریخ دیگر هرجا که باشم اول وقت نمازم را میخوانم و به روح مرحوم"حسنعلی نخودکی" فاتحه و درود میفرستم.... *خاطره مهندس گرایلی سازنده تونل کندوان* •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• فضیلت کوتاه و گویا از حضرت مولا امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام ۱. حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام در هیچ جنگ و جهادی شرکت نکردند، مگر این که پیروز برگشتند. (۱) ۲. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «عَلی اَشْجَعُ النّاسِ قَلْبا: علی، شجاع ‌ترین و قویدل ترین مردم است.» (۲) ۳. حریف را تنها با یک بار زدن می‌کشت و در حدیث است که: «کانت ضرباتة وترا: ضربت شمشیر او همیشه تک ضرب بود.» (۳) ۴. پیامبر اسلام (ص) فرمودند: «علی سیفُ اللّه عَلی اَعْدائِهِ / علی، شمشیر خدا است که بر روی دشمنان خدا کشیده می‌شود.» (۴) ۵. حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام بیشتر پیاده می‌جنگیدند و اگر هم سوار اسبی می‌شدند، چندان برای ایشان مهم نبود. به ایشان گفته شد که چرا سوار اسب نمی‌شود؟ پاسخ دادند: اسب یا برای تعقیب حریفی است که از میدان بگریزد یا برای این است که کسی بخواهد خود بگریزد. من نه کسی هستم که پشت به دشمن کنم و بگریزم و نه کسی هستم که اگر کسی گریخت، او را تعقیب کنم. پس اسب را برای چه می‌خواهم؟ (۵) ۶. زره حضرت، تنها سینه ایشان را می‌پوشاند و هرگز پشت نداشت. از ایشان پرسیدند که چرا زره حضرت پشت ندارد؛ آیا نمی‌ترسند که کسی از پشت به ایشان ضربتی بزند؟ مولا علی (ع)در پاسخ فرمودند: من هرگز به دشمن پشت نمی‌کنم و از میدان نمی‌گریزم و خدا هرگز آن روز را نخواهد آورد. (۶) ۱۲ فضیلت ناب از مولا علی (ع) ۷. شجاعت و استواری حضرت مولا امام علی علیه السلام در جنگ‌ها چنان بود که هر گاه مشرکان و کافران ایشان را در جنگ می‌دیدند، به همدیگر وصیت می‌کردند؛ مثل این که مرگ را با چشم خود دیده باشند. (۷) ۸. هر گاه دو صف برای جنگ مقابل هم صف می‌کشیدند، مردم به یکدیگر می‌گفتند: ملک الموت در همان صفی باید باشد که علی (ع) با آن صف است و صف مقابل، خواهی و نخواهی، باید خود را برای مرگ آماده کند. (۸) ۹. روزی یکی از سرداران سپاه حضرت مولا امام علی (ع) به ایشان گفت که اگر اسب‌ها آشفتند و ما از همدیگر دور شدیم، شما را کجا بیابیم؟ حضرت در پاسخ فرمودند: در همان جایی که از من دور شده اید. یعنی در همین جایی که هستم، خواهم بود. (۹) ۱۰. وقتی که در جنگ جمل، مولا علی (ع) پرچم را به پسر خود ـ محمّد حنفیه ـ سپردند، به او چنین فرمودند: «کوه‌ها هم از هم بپاشند، تو از خود مپاش، دندان هایت را به هم بفشار، کاسه سرت را به خدا بسپار، پاهایت را چون میخ به زمین بکوب، به انتهای سپاهیان دشمن چشم بدوز، از تنگ نظری و دون همّتی، چشم بپوش و بدان که پیروزی بی گمان از آنِ خداوند سبحان است.» (۱۰) ۱۱. حضرت مولا امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام از نان دنیا به نان جو بسنده کرده بودند و از نان گندم نمی‌خوردند، تا آن جا که مردم از تعجّب می‌پرسیدند: پسر ابوطالب با این غذا و خوراک اندک چگونه در کشتن هماوردان و پهلوانان ناتوان نمی‌شود؟! مولا علی علیه السلام در پاسخ فرمودند: بدانید درختی که در بیابان خشک می‌روید، شاخه آن سخت‌تر باشد، اما سبزه‌ها و گیاهان خوش نما را پوست نازک‌تر باشد. آری خار‌ها و بوته‌های صحرایی را آتشی افروخته‌تر باشد و خاموشی آن‌ها دیرتر رخ دهد، اما گیاهی که در ناز و نعمت روییده باشد، چون بیدی به هر بادی بلرزد. (۱۱) ۱۲. از سخنان آن حضرت است که ‌فرمودند: «وَ اللّه لَو تَظاهَرَتِ الْعَرَبُ عَلی قِتالی لَمّا وَلَّیتُ عَنها... به خدا سوگند اگر همه عرب‌ها پشت به پشت هم دهند و به جنگ با من بشتابند، هرگز از آنان روی برنتابم و اگر فرصتی دست دهد، به پیکار همه بشتابم.» (۱۲) پی‌نوشت‌ها: (۱) - طبرانی، معجم الاوسط ۳/۸۷ (۲۱۷۶)؛ مسند احمد ۱/۱۹۹ (۱۷۲۰). (۲) - ابن مغازلی، مناقب علی بن ابیطالب / ۱۴۳ (۱۸۸). (۳) - ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه ۱ / ۲۰. (۴) - شیخ صدوق، الامالی / ۶۱. (۵) - ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب ۳ / ۲۹۸. (۶) - ابن بکار، الاخبار الموفقیات / ۳۴۳ (۱۹۴)؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه ۲۰ / ۲۸۰. (۷) - ابن مغازلی، مناقب علی بن ابیطالب / ۱۴۰ (۱۰۹)؛ زمخشری، ربیع الابرار ۳ / ۳۱۹. (۸) - راغب اصفهانی، المحاضرات ۳ / ۱۳۸. (۹) - ابشیهی، المستطرف ۱ / ۱۷۸ باب ۴۱. (۱۰) - نهج البلاغه، خطبه ۱۱. (۱۱) و (۱۲) - نهج البلاغه، نامه ۴۵. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•