eitaa logo
فرهنگی و اجتماعی شهید دانشگر
83 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
7 فایل
*"خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی،* *جانم اولین چیزی باشد که از من می گیری"* حضرت علی (ع) *#لشگر_سایبری
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸بسیجی ایستاده چون کوه طور است بسیجی بحری از صبر و غرور است 🌸اعدوا ماستطعتم آیه‌ای در بیان حکمت ارگان نور است 🌸بسیجی حافظ فرهنگ اسلام بسیجی بهر ایرانش غیور است 🌸نرید ان نمن وعده ای که زمان قطعی اش صبح ظهور است 🌸بسیجی وارث آن ارض موعود همان قُولِ کتبنا فی‌الزبور است 🌸بسیجی عاشق خط مقدم شهادت شربتی پاک و طهور است 🌸ولا تحسب شهیدان مردگانند کنار خاکشان عطر حضور است 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 چهل و سومین سالروز تشکیل سازمان
📝/ ملاحظه‌ای پیرامون بازی امروز تیم ملی 🔻برای اینکه بدانیم کجا ایستاده ایم مرور چند نکته لازم است: 1⃣ نکته اول اینکه هدف رسانه هایی مانند ایران اینترنشنال تجزیه طلبی است. به قول رهبر معظم انقلاب آنها با ایران مخالفند. 2⃣ علت اول مخالفتشان با تیم ملی هم این است که تیم ملی وحدت بخش است ولی تجزیه طلب بدنبال تفرقه و اختلاف است. 3⃣ علت دوم مخالفتشان با تیم ملی این است که ورزش ملی مانند فوتبال نشاط آور و امیدآفرین است ولی دشمن تجزیه طلبی مانند ایران اینترنشنال صرفاً بدنبال سیاه نمایی است. ✅ معتقدم ما قبل از جام جهانی ۲ پیروزی کسب کرده‌ایم: 👈 اولاً طرف مقابل می خواست ما در جام جهانی نباشیم و الان هستیم. 👈 ثانیاً رسانه بن سلمان می خواست تیم از جام انصراف دهد و بازیکنان با وجود نگاه های متکثر در زمین او بازی نکرده اند. ⁉️ پیروزی سوم چگونه به دست می آید؟ ✅ مخالفان ایران می خواهند در یک جنگ ترکیبی و شناختی ما رو در روی هم بایستیم و فوتبالی که وحدت ساز بوده را دیگرساز کند. 3⃣ راهکار پیروزی سوم این است که دچار حواشی نشویم. فلانی سرود خواند یا نخواند، فلانی خوشحالی کرد یا نکرد، فلانی شعر رنگین کمان خواند یا نخواند و دیگر حواشی. 👌 باور کنیم که اگر فلان فوتبالیست تیم ملی ما خطایی کند همان فرزند خانواده ماست که ممکن است اسیر جنگ شناختی دشمن شده باشد؛ بر سر و صورت فرزند خانواده تیغ نمی کشند. 🔹 بیشتر از اینکه جامعه و حاکمیت به تجویزهای حکیمانه!!!!!! ما برای برخوردها نیاز داشته باشد به آرامش نیاز دارد. پیروزی از دل آرامش به دست می آید نه از دل قداره کشی و تجویزهای سخت. 🔺 در جنگ شناختی دشمن، آتش بیار معرکه نشویم. به جامعه امید و نشاط بدمیم. ✍ یعقوب ربیعی
گونی کم اومد امرووووووز احضار ها به دادسرا دستگیری اغتشاشگران و تروریست در دستگیری اغتشاشگران و تروریست در دستگیری اغتشاشگران و تروریست در دستگیری اغتشاشگران و تروریست در دستگیری اغتشاشگران و تروریست در دستگیری تیم در و بلوچستان دستگیری اغتشاشگران دوشان دستگیری عامل تیراندازی در دستگیری لیدر اغتشاشگر در مرتبط با خارج ازکشور دستگیری عوامل اغتشاشات در دستگیری لیدر اغتشاشگران در دستگیری دختری که لیدری تحریک بازاریان را داشت دستگیری لیدرهای اغتشاش در کشف چند صد قبضه از نیروی انتظامی برای برقراری امنیت همه موارد بالارو بزارید در کنار دوماه شناسایی پهبادی و دستگیری جاسوسها، لیدرها، تروریستها همچنین کشف مقادیر بسیار زیاد سلاح های جنگی و فشنگ، خنثی سازی بمب و حضورمیدانی و ایستادگی در برابر اغتشاشگران و... درود بر ایران اسلامی درود بر نیروهای مسلح درود بر پلیس و سپاهی و بسیجی درود بر دولت انقلابی درود بر قوه قضائیه درود بر مردم غیور ایران نابود باد دشمنان و نفوذیان
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🌺دیدن بهشت برزخی 🌺 🌹عبْدُاللَّه بن سِنان يكى از ياران امام صادق(ع) ماجراى شنيدنى زير را چنين بيان مى دارد: 🔸«از امام صادق(ع) پرسيدم: نهر كوثر چيست؟ 🔸حضرت توضيحاتى داد؛ سپس فرمود: آيا دوست دارى آن را ببينى؟ 🔹گفتم فدايت شوم؛ آرى. فرمود: دستم را بگير تا از اين شهر بيرون رويم. 🔹امام پايش را به زمين كوفت؛ در اين هنگام، پرده ملكوتى كنار رفت و عالم برزخى نمايان شد. 💓وقتى چشم گشودم، نهرى بسيار بزرگ ديدم كه آغاز و پايانش پيدا نبود. از چشمه هاى آن، آب و شير سفيدتر از برف و شراب نيكوتر از ياقوت روان بود. 💓گفتم: فدايت شوم؛ اين نهر و چشمه ها از كجا مى آيند و به كجا مى ريزند؟ 🍃فرمود: اين از چشمه هايى است كه خداى تعالى در قرآن نويدش را داده است: چشمه اى از آب، چشمه اى از شير، چشمه اى از شراب. (سوره محمد آیه 15 ) 🌴در كنار آن نهر، درختهايى ديدم كه زيرسايه آنها حوريانى گيسو به سرآويخته، آرميده بودند كه هرگز بدين زيبايى كسى را در دنيا نديده بودم! 💚حضرت به يكى از آنها اشاره فرمود آب بده! آن ماهرو، قدحى از آب پر كرد. 💚حضرت، ظرف آب را از او گرفت و به من داد. هرگز ظرفى به آن زيبايى نديده بودم (درقرآن هم به ظرفهای زیبایی بهشتی اشاره شده است) و شربتى به آن گوارايى نچشيده بودم! 🌹گفتم: فدايت شوم؛ چنين چيزهايى را نه ديده بودم و نه تصورش را مى كردم. 🌺حضرت فرمود: «اين كمترين چيزهايى است كه خداوند به پيروان ما نويدش را داده است و مؤمن هرگاه بميرد، او را به اين محل آورند. در باغستانهاى اطراف، گردش مى كند و از شرابهاى اينجا مى آشامد». 📚 «بحار الانوار»، ج 6، ص 287 📚 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
☘☘☘☘☘ 🧚‍♂چهار مَلَکِ برتر که سایر ملائک تحت نظر انان می باشند و وظایف انها ... ✨خداوند متعال از هر چیزی چهارتا را اختیار و انتخاب فرموده و از فرشتگان نیز جبرئیل و مکائیل و اسرافیل و ملک الموت عزرائیل را اختیار کرده است. 🌹جبرئیل🌹 ❤«جبرئیل» فرشته ای است که وحی الهی را به پیامبر اکرم (ص) می رسانید. او ملک مقرب خدا و بزرگتر از جمیع فرشتگان است که علم حضرت حق در او تجلّی می کند و از او در طریقه ی وحی به فرشتگان پایین تر- که تعدادشان بسیار است- تجلّی و ظهور می کند و از آن ها بر پیامبر اکرم (ص) تجلّی می یابد. جبرئیل یکی از چهار فرشته ی مقرب بلکه برترین آن ها است، زیرا رسول خدا (ص) می فرماید: «آیا شما را به برترین فرشتگان «جبرئیل» خبر بدهم؟».که فرشته ی باقدرتی است و نزد خدای مقتدر عرش با جاه و منزلت است و فرمانده فرشتگان و امین وحی خداست» (تکویر: آیات 19جبرئیل فرمانروای فرشتگان و امیر آن هاست 🌹میکائیل، فرشته ی رزق🌹 ❤یکی از رؤسای چهارگانه ملائکه؛ «میکائیل» است. قرآن مجید در سوره ی بقره آیه ی 98 از میکائیل به عنوان «میکال» یاد فرموده و دشمنی با او را در ردیف دشمنی با خدا و ملائکه و انبیا قرار داده و دشمن او را متهم به کفر کرده است. میکائیل موکّل ارزاق موجودات بوده و اعوان و یارانی نیز در جمیع عالم دارد. در روایتی از رسول خدا رسیده: اسم میکائیل عبیدالله است. و امیرالمؤمنین (ع) می فرماید: جبرئیل مؤذن آسمان ها و میکائیل امام آن ها، که در بیت المأمور به او اقتدا می کنند. امامت مقام بلندی است که شایسته ی آن نیست مگر کسی که مقام بالاتر و دارای شرایط جامع تر باشد. 🌹.اسرافیل و نفخ صور🌹 اسرافیل» در زبان سُریانی به معنی بنده ی خداوند متعال است. از بعضی از روایات برداشت می شود که او مقرب ترین فرشته ی خدا است. او نخستین فرشته ای بود که برای حضرت آدم (ع) سجده کرد. شاید بتوان گفت که بودن نفخه ی مرگ و حیات در دست او، نشانه ی عظمت این فرشته است. هر چند از روایتی که از امام سجاد (ع) رسیده، استفاده می شود که نفخه ی مرگ را اسرافیل انجام می دهد و بعد از آن خود اسرافیل هم می میرد و آنگاه خدا همه ی موجودات را زنده می کند؛ یعنی نفخه ی حیات در دست اوست.یَوم یُنفَخُ فِی الصُّورِ عالِمَ الغَیب وَ الشَّهادَة وَ هُوَ الحَکیمُ الخَبیر؛ روزی که در صور دمیده می شود. دانای نهان و آشکار اوست، خدایی که حکیم و بر همه چیز آگاه است.» (انعام: آیه 73) 🌹عزرائیل و فرشتگان مرگک🌹ه قبض ارواح گاهی به خدا نسبت داده شده، گاهی به ملک الموت (عزرائیل) و گاهی نیز به فرشتگان مرگ: امام صادق (ع) می فرماید: از ملک الموت سؤال شد: چگونه در یک لحظه ارواح را قبض می کنی، در حالی که بعضی از آن ها در مغرب و بعضی در مشرق است؟ ملک الموت پاسخ داد: من این ارواح را به خود می خوانم و آن ها مرا اجابت می کنند 📚.محدث قمی. سفینة البحار، ج 2: 548. ‌ ‌ ☘☘☘☘☘☘☘
🔴حسن عباسی سند مظلومیت و غربت حزب الهی ها در جمهوری اسلامی است. ▫️حسن عباسی رئیس اندیشکده یقین که اتهاماتی را به فوتبالیست‌ها وارد کرده و به دادستانی احضار شده بود، صبح روز گذشته با حضور در دادسرا نسبت به اتهامات خود به مقام قضایی توضیحاتی ارائه کرده است. کاش دستگاه های مسئول همین سرعت عمل را در برخورد با خواص سیاسی و سلبریتی هایی که این ۲ ماه مدام علیه دین و انقلاب هتاکی می‌کردند و بر آتش فتنه بنزین می‌ریختند می داشتند. برخورد با حزب الهی ها بدون هزینه هست لذا اولین خطای آنها آخرین خطایشان است و در سریعترین زمان ممکن با آنها برخورد می‌کنند.
🌱🌱🌱🌱🌱🌱 🔸انسی که با خدا داشت🔸 ✍آیت الله حائری شیرازی: در بچگی، روزی در منزل بودم. منزل قدیمی که ما در آن بزرگ شدیم، منزل بزرگی بود. الآن شده مدرسۀ علمیۀ آقاشیخ عبدالحسین. این منزل 640 متر است. من در خانه بودم. یک دفعه یک بویی شنیدم. خانه مان معطر شد. آمدم به پشت بام. آقا کمال (1) همان روز از شهر ماهان آمده بود به شیراز. عطرش را از همان خانۀ خودمان شنیدم! بوی عطر آقا کمال بود! این به خاطر انسی بود که با خدا داشت و در خودش با خدای خودش مشغول بود. او را اگر کسی یک ذره شامۀ قوی داشت، می‌شناخت. من از بچگی این شامه را داشتم. مثلاً هر وقت از جلوی خانه‌ای رد می‌شدم، می‌گفتم این خانۀ یک کلیمی است! یک روزی در خانۀ اخوی بودم؛ بویی آمد. گفتم: اخوی! شما همسایۀ کلیمی دارید؟ گفت بله اینجا کلیمی هست! از بچگی بویش را می‌شناختم. استاد [اخلاق] آقا مصطفی خمینی، آقای کشمیری است. استاد احمدآقای خمینی، آقا کمال است. آقا کمال طرف را جامع بار می‌آورد . 1. مرحوم آیت الله سید کمال موسوی شیرازی 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫 ✔️ مؤمن مثل عطر است، هم‎چنان که عطر خودش را معرّفی می‎کند، مؤمن هم با عمل و اخلاقش معرّف خود است. 🔻عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی🔻 🔸المُؤمِنُونَ حَلویُّونَ. مؤمنان شیرینی‎شناس و شیرینی‎پسند و شیرینی‎خور و شیرینی‎ساز و شیرینی‎فروشند و به دیگران هم شیرینی را می‎شناسانند و می‎خورانند. اخلاق خوب، کارهای خوب، معرفت و عبادت و ذکر خدا، محبّت خدا و اولیای خدا، همه حلاوت دارند و شیرینی‌اند. پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم با اخلاقشان به مردم شیرینی نشان می‎دادند. 🔸مؤمن مثل عطر است، هم‎چنان که عطر خودش را معرّفی می‎کند، مؤمن هم با عمل و اخلاقش معرّف خود است. 🔸متّقین در دنیا کلامشان ذکر است و سکوتشان فکر و نظرشان عبرت. دنیا مَتجر اولیا و بندگان خداست. 🔸مؤمن، چهار فصل و شب و روز دارد. حالات مختلف او مثل اوقات شبانه‎روز و مثل چهار فصل فرق می‎کند. 🔸بهجت و غم محبّین اهل بیت علیهم السّلام ، بهجت و غم واقعی است. 🔸دوست اهل بیت علیهم السّلام خنده نمی‎کند، مگر به خاطر نزدیک شدنش به خدا و خوبان خدا، گریه هم نمی‎کند، مگر به خاطر دور شدنش از آنها. 📚مصباح الهدی 💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫
🌻💠🌻💠🌻💠 💠🌻💠🌻💠 🌻💠 💠 داستانهای_روایی_جذاب 💫بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیم💫 💠 جلوه گاهی از تربیت فاطمه علیهاالسلام 💠 ⚜فضه کنیز فاطمه زهرا علیهاالسلام بود و در محضر آن بانوی گرامی پرورش یافت، مدتها مطالب خود را با آیات قرآنی ادا می نمود. ابوالقاسم قشیری از شخصی نقل می کند: از کاروانی که عازم مکه بود، فاصله داشتم، بانویی را در بیابان دیدم متحیر و نگران است. به نزد او رفتم هر چه از او پرسیدم با آیه ای از قرآن جوابم را داد. پرسیدم: تو کیستی؟ گفت: وقل سلام فسوف تعلمون (اول سلام بگو آنگاه بپرس.) بر او سلام کردم و گفتم: در اینجا چه می کنی؟ گفت: و من یهدی الله فماله من مضل (فهمیدم راه را گم کرده است.) پرسیدم: از جن هستی یا از انس؟ جواب داد: یا بنی آدم خذوا زینتکم (یعنی از آدمیان هستم.) گفتم: از کجا می آیی؟ پاسخ داد: ینادون من مکان بعید (فهمیدم که از راه دور می آید.) گفتم: کجا می روی؟ گفت: لله علی الناس حج البیت (دانستم قصد مکه را دارد.) گفتم: چند روز است از کاروان جدا شده ای؟ گفت: و لقد خلقنا السموات فی ستته ایام (فهمیدم که شش روز است.) گفتم: آیا به غذا میل داری؟ گفت: و ما جعلنا جسدا لا یاکلون الطعام (دانستم که میل به غذا دارد به او غذا دادم.) گفتم: عجله کن و تند بیا. گفت: لا یکلف الله نفسا لا وسعها (فهمیدم خسته است.) گفتم: حالا که نمی توانی راه بروی بیا با من سوار شتر شو! گفت: لو کان فیهما الهة الا الله لفسدتا (یعنی سوار شدن مرد و زن نامحرم بر یک مرکب موجب فساد است. به ناچار من پیاده شدم و او را سوار کردم.) گفت: سبحان الله الذی سخر لنا هذا (در مقابل این نعمت، خدا را شکر نمود.) چون به کاروان رسیدیم، گفتم: آیا کسی از بستگان شما در کاروان هست؟ گفت: یا داود انا جعلناک خلیفة و ما محمد الا رسول الله. یا یحیی خذ الکتاب. یا موسی انی انا الله (فهمیدم چهار نفر از کسان وی در کاروان هستند و اسمهایشان داود، موسی، یحیی و محمد می باشد. آنها را صدا کردم، در این وقت چهار نفر با شتاب به سوی وی دویدند.) پرسیدم: اینها با تو چه نسبتی دارند؟ در جواب گفت: المال و البنون زینة الحیواة الدنیا (دانستم که چهار نفر فرزندان وی هستند.) هنگامی که آنان نزد مادرشان رسیدند، گفت: یا ابتی استاجره خیر من استاجرت لقوی امین (متوجه شدم که به پسرانش می گوید، به من مزدی بدهند آنان نیز مقداری پول به من دادند.) سپس گفت: والله یضاعف لم یشاء (فهمیدم می گوید مزدم را زیادتر بدهند، از این رو مزدم را اضافه کردند.) از آنان پرسیدم: این زن کیست؟ پاسخ دادند: این زن مادر ما فضه، کنیز حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیهاست که مدت بیست سال است به جز قرآن سخن نمی گوید. 📚 منبع: داستانهای بحار الانوار، محمود ناصری، جلد 4، داستان 23 بحارالانوار، ج 6، ص 242. 🌻 💠 🌻💠🌻 💠🌻💠🌻💠🌻
•═┄•※🍃🌸🍃※•┄═• ✨متنی زیبا 👌 💫زندگى مثل يک كامواست از دستت كه در برود، مى شود كلاف سر در گم،گره مى خورد، میپيچد به هم، گره گره مى شود 💫بعد بايد صبورى كنى، گره را به وقتش با حوصله وا كنى زياد كه كلنجار بروى، گره بزرگتر مى شود، کورتر مى شود يک جايى ديگر كارى نمى شود كرد، بايد سر و ته كلاف را بريد يک گره ى ظريف و كوچک زد، بعد آن گره را توى بافتنى جورى قايم كرد، محوكرد، جورى كه معلوم نشود. 💫 يادمان باشد گره هاى توى كلاف همان دلخورى هاى كوچک و بزرگند همان كينه هاى چند ساله بايد يک جايى تمامش كرد سر و تهش را بريد. زندگى به بندى بند استْ به نام حرمت كه اگر پاره شودتمام است. •═┄•※🍃🌸🍃※•┄═•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‏با فریاد "بژی حزب دموکرات و قاسملو" (دبیرکل اسبق حزب تجزیه طلب دموکرات کردستان) پرچم ایران را آتش میزنند، بعد عده ای خوش خیال میگویند اینها  اغتشاش نیست، اعتراض است و هدف هم نه جدایی طلبی بلکه اعتراض به مشکلات اقتصادی است! کسانی که این بدیهیات را نمی بینند توهم دارند یا ما؟
✨﷽✨ 🔴 نتیجه احتکار و گران فروشی : تو هر عصری عذاب فرق داره توی بیمارستان فیروز آبادی دستیار دکتر مظفری بودم روزی از روزها دکتر مظفری ناغافل صدایم کرد اتاق عمل و پیرمردی را نشان‌دادن که باید پایش را بعلت عفونت می بریدیم. دکتر گفت که این بار من نظارت می کنم و شما عمل می کنید. به مچ پای بیمار اشاره کردم که یعنی از اینجا قطع کنم و دکتر گفت: برو بالاتر... بالای مچ را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر... بالای زانو را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر... تا اینکه وقتی به بالای ران رسیدم دکتر گفت که از اینجا ببر. عفونت از این جا بالاتر نرفته. لحن و عبارت " برو بالاتر " خاطره بسیار تلخی را در من زنده میكرد. خیلی تلخ. دوران کودکی همزمان با اشغال ایران توسط متفقین در محله پامنار زندگی میکردیم. قحطی شده بود و گندم نایاب بود و نانوایی ها تعطیل. مردم ایران و تهران به شدت عذاب و گرسنگی می کشیدند که داستانش را همه میدانند. عده ای هم بودند که به هر قیمتی بود ارزاق شان را تهیه میکردند و عده ای از خدا بی خبر هم بودند که با احتکار از گرسنگی مردم سودجویی میکردند. شبی پدرم دستم را گرفت تا در خانه همسایه مان که دلال بود و گندم و جو می فروخت برویم و کمی از او گندم یا جو بخریم تا از گرسنگی نمیریم. پدرم هر قیمتی که می گفت همسایه دلال ما با لحن خاصی می گفت: برو بالاتر... برو بالاتر... بعد از به هوش آمدن پیرمرد برای دیدنش رفتم. چقدر آشنا بود وقتی از حال و روزش پرسیدم گفت :- بچه پامنار بودم. گندم و جو میفروختم. خیلی سال پیش. قبل از اینکه در شاه عبدالعظیم ساکن بشم... دیگر تحمل بقیه صحبت‌هایش را نداشتم. خود را به حیاط بیمارستان رساندم. من باور داشتم که از مکافات عمل غافل مشو گندم از گندم بروید جو ز جو اما به هیچ وجه انتظار نداشتم که چنین مکافاتی را به چشمم ببینم. 📚"دکترمرتضی عبدالوهابی "استاد آناتومی دانشگاه تهران ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🌺🍃سمرة پسر جندب درخت خرمايي در باغ مردي از انصار داشت. او گاهي به درخت خود سر مي زد، بدون اجازه و اعلام اين كار را انجام مي داد. و ضمنا چشم چراني هم مي كرد! روزي مرد انصار گفت: ✨سمره! تو مرتب، ناگهاني وارد منزل مي شوي كه خوشايند ما نيست هرگاه قصد ورود داشتيد، اجازه بگيريد و بدون اعلام وارد نشويد. 🍂سمره حرف او را نپذيرفت و گفت: راه از آن من است و حق دارم وارد شوم! 🔆ناچار مرد به رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم كرد و گفت: 👈اين مرد بدون اطلاع داخل مي شود و خانواده ام از : چراني محفوظ نيستند بفرماييد بدون اعلام وارد نشود. 🌼حضرت دستور داد سمره را آوردند و به او فرمود: فلاني از تو شكايت دارد و مي گويد: تو بدون اطلاع از خانه او عبور مي كني و قهرا خانواده او نمي توانند به خوبي خود را از حفظ كنند. بعد از اين اجازه بگير و بدون اطلاع وارد نشو! سمره فرمايش پيغمبر را نيز قبول نكرد. 🌸پيامبر فرمود: - پس درخت را بفروش! سمره حاضر نشد. حضرت قيمت را به چند برابر بالا برد، باز هم راضي نشد. همين طور قيمت را بالا مي برد سمره حاضر نمي شد!! تا اين كه فرمود: اگر از اين درخت دست برداري درختي به تو داده مي شود. 🍃سمره باز هم تسليم نشد و اصرار داشت كه نه از درخت خودم دست بر مي دارم و نه حاضرم هنگام ورود به باغ اجازه بگيرم. در اين وقت پيغمبر خدا صلي الله عليه و آله وسلم فرمود: تو آدم زيان رسان و هستي و در دين اسلام نه زيان ديدن مورد قبول است و نه زيان رساندن. سپس رو كرد به مرد انصاري فرمود: برو درخت خرما را بكن و جلوي سمره بينداز! آنان رفتند و اين كار را كردند در اين موقع، حضرت به سمره فرمود: - حالا برو درختت را، هر كجا خواستي بكار. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴 🌷آسان گیری بر مردم و مهلت دادن به مقروض قال 🌟الإمام باقر عليه السلام: 💎يُبْعَثُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ قَوْمٌ تَحْتَ ظِلِّ اَلْعَرْشِ وَ وُجُوهُهُمْ مِنْ نُورٍ وَ رِيَاشُهُمْ مِنْ نُورٍ جُلُوسٌ عَلَى كَرَاسِيَّ مِنْ نُورٍ قَالَ فَتَشَرَّفَ لَهُمُ اَلْخَلاَئِقُ فَيَقُولُونَ هَؤُلاَءِ اَلْأَنْبِيَاءُ فَيُنَادِي مُنَادٍ مِنْ تَحْتِ اَلْعَرْشِ أَنْ لَيْسَ هَؤُلاَءِ بِأَنْبِيَاءَ قَالَ فَيَقُولُونَ هَؤُلاَءِ شُهَدَاءُ فَيُنَادِي مُنَادٍ مِنْ تَحْتِ اَلْعَرْشِ لَيْسَ هَؤُلاَءِ بِشُهَدَاءَ وَ لَكِنْ هَؤُلاَءِ قَوْمٌ كَانُوا يُيَسِّرُونَ عَلَى اَلْمُؤْمِنِينَ وَ يُنْظِرُونَ اَلْمُعْسِرَ حَتَّى يُيَسَّرَ. 💎در روز رستاخيز گروهي در زير سايه‌عرش برانگيخته شوند در حالي كه رخسارشان و جامه هايشان از نور است و بر تخت هايي از نور نشسته اند و آفريدگان بر آنان نظر افكنند و گويند: اينان پيامبرانند. پس نداگري از زير عرش ندا سر دهد كه اينان پيامبر نيستند. آفريدگان ديگر بار گويند: اينان شهيدان هستند. پس نداگري ديگر بار ندا برآورد كه اينان شهيد نيستند و لكن اينان گروهي هستند كه بر مومنان آسان مي گرفتند و به بدهكار تنگدست، مهلت مي دادند تا فراخ دست گردد 📚ثواب الاعمال ، ج ۲ ص ۱۴۵ 🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴
| نشانه‌های جمع شدن بساط شرارت‌ها 🔹یک وجه از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با مردم اصفهان، ناظر به آینده اغتشاشات بود که با تحلیلی منطقی و عقلانی فرمودند: «این حوادث و جنایت‌ها و تخریب‌ها مشکلاتی برای مردم و کسبه درست می‌کند اما افراد در صحنه و پشت صحنه این شرارت‌ها، بسیار حقیرتر از آن هستند که بتوانند به نظام آسیب بزنند». 🔸با این نگاه استوار و محکم نتیجه همان است که رهبر انقلاب اسلامی تأکید فرمودند: «بساط شرارت بدون شک جمع خواهد شد و ملت ایران با نیروی بیشتر و روحیه تازه‌تر حرکت در میدان پیشرفت کشور را ادامه خواهد داد.» 🔹اگر مروری بر این حوادث فتنه‌گون و اغتشاشات خشن و تروریسم کور بیاندازیم، هم عمق طراحی‌ها و تلاش‌های خباثت‌آلود دشمن عنود انقلاب اسلامی را می‌بینیم و هم استیصال و روند نزولی آشوب‌طلبان در کف خیابان را در می‌یابیم؛ چرا که راهبرد اولیه دشمنان انقلاب مهار ایران اسلامی از طریق مانع‌سازی برای پیشرفت کشور و روند قدرت‌یابی آن در عرصه‌های گوناگون بود تا هم با دستان برتر در مذاکره حاضر شوند و هم مسئولان و ملت ایران را دچار اشتباه در محاسبه نمایند. 🔸این مأموریت به عهده رسانه‌ها گذاشته شده بود تا وضعیت را چنان سیاه و بن‌بست القاء و اغواگری نمایند که هیچ راهی برای مردم نماند جزء اینکه خودشان به کف خیابان بیایند و پایان نظام اسلامی را رقم بزنند. 🔹اجرای کار برنامه‌ریزی و مرحله‌بندی شد و تاکتیک‌ها و شگردهای بی‌شمار همچون جنگ شناختی‌ـ رسانه‌ای، پمپاژ حجم باورنکردنی از دروغ، فریب و اغواگری، اهتمام به گردهمایی مردم ایران با اسم رمز اعتراض به وضعیت اقتصادی و نابرابری‌های اجتماعی در فاز اول در دستور کار قرار گرفت، اما آن طور که در نقشه راه طراحی شده از قبل بود موفقیت چشم‌گیری به دست نیاوردند. 🔸فعال‌سازی مرحله دوم در دستور کار عمله‌جات میدانی قرار گرفت؛ این مرحله خون گذاشتن روی دست نظام از طریق انتقام گرفتن از مردمی که به زعم آنها با وجود داشتن اعتراض به میدان‌داری اجیرشده‌های استعمار به کف خیابان نیامدند. 🔹این روند به لحاظ زمانی و گستره جغرافیایی طولانی شد و فراگیری در شهرهای زیادی داشت اما با وجود تحمیل هزینه‌های فراوان جانی و مالی به مردم و کشور طرفی نبستند بلکه مردم را بیشتر عصبانی کردند. این روند نزولی و قهقرایی اغتشاشات در کنار مطالبه جدی برای پایان مماشات و آغاز برخورد قاطع قضایی و امنیتی با معاندان و تحریک‌کنندگان نشانه‌هایی از نزدیک شدن به پایان شرارت‌هاست. ✍🏻فتح‌الله پریشان
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ببین عزیزم یه روستایی توی این مملکت هست به نام آره. همونی که به احترام شهداش اسم سایت هسته‌ای رو گذاشتن فردو. این روستا کمتر از ١٠٠٠ نفر جمعیت داشت زمان جنگ ١١٠ تا شهید تقدیم اسلام و انقلاب کرد توی هشت سال دوران دفاع مقدس حتی یک جشن عروسی هم برگزار نشد با اینکه ازدواج بود چون بیش از تعداد ماه‌های جنگ، شهید داشت بیشتر از تعداد کوچه‌هاش جوون پر پر شده تقدیم این مملکت کردند. اونقدر که الان وقتی وارد این روستا میشی کوچه شهید نداره. «کوچه شهیدان» داره. فقط یک مادر در این روستا ١۵ مرتبه اومدن در خونه ش رو زدن و گفتن مادر شهید داری. ١۵ شهید مَحرم تصور کن یک روستا ٨ سال جشن عروسی توش برگزار نشده ادا در نیاوردن مثل بعضیا که استوری مکنن ما عزاداریم و شب در حال قر دادن و مشروب خوردن فیلمشون میاد بیرون! اینا رو دارم میگم که یاد بگیرید اگر میخواید انقلاب کنید یه مقدار غیرت داشته باشید با بی‌غیرتی نمی‌تونید جلوی باغیرتا بایستید اینجا مملکت باغیرتاس وقتی لباس زیر یه زن ایرانی رو دست میگیری شک نکن اگر خیلی خوش شانس باشی به زودی تنها لباسی که تنت خواهد بود کفنه. شوکولات پیچت میکنیم و میفرستیمت خوراک مور و ملخ بشی بی‌غیرت یه خرده به این اعداد نگاه کن ٣٠٠ هزار. یعنی ٣٠٠٠٠٠ انسان یعنی ٣٠٠ تا هزارتا یعنی ٣هزارتا صدتا یعنی سی هزارتا ده تا یعنی شصت هزار خونواده پنج نفره آره حتی تصورشم نمیتونی بکنی یعنی چی این ٣٠٠ هزار مرد و زن باغیرت ایرانی که شهید شدند در مقابلشون همه دنیا بود دقت کن همه ی دنیا نه چهارتا بچه قرتی که دلشون به چهارتا لایک خوشه ایران مثل صخره میمونه هر چی محکمتر لگد بزنی بهش فقط پات بیشتر درد میگیره ایران مثل کمان میمونه هر چی هلش بدی عقب بره تیرش کشنده تر پرتاب میشه سمت خودت ایران مثل اقیانوسه کنار ساحلش میتونی لات بازی دربیاری اما اگر اومدی وسطش یا باید بیای توی کشتی مردم یا غرق بشی کوسه هم باشی توی این اقیانوس هیچی ایران مثل پرچمه هرچی بیشتر طوفان کنی باشکوه تر میرقصه ایران مثل کوهه هرچی از قله‌ش دورتر بشی پایین میری ایران یعنی خاکی که آب و باد و آتیش روی خاکش سجده میکنند یعنی نور یعنی غرور یعنی زن یعنی آزادی یعنی مرد یعنی آبادی یعنی میهن یعنی شادی و هیچکدوم از این یعنی‌ها معنی پیدا نمیکرد اگر مردم یک تصمیم تاریخی نمی‌گرفتند اگر مردم غیرت نمی‌کردند اگر مردم اراده نمی‌کردند اگر مردم یا علی نمی‌گفتند و اگر مردم جمهوری اسلامی رو انتخاب نمی‌کردند و اگر آن را با صدها هزار جان پاک بیمه نمی‌کردند و یادت نره همه‌ی ایران فردوئه! و همه‌ی فردوئی‌ها باغیرتند... و همه‌ی باغیرت‌ها هر جایی باشن و بشنون: سر زد از افق مهر خاوران بدون هیچ شک و تردیدی بدون هیچ تاملی بدون هیچ سستی و درنگی روی پاهاشون می‌ایستند دستشون رو میذارن رو سینه‌شون و رو میخونن یاعلی 🇮🇷حسین‌عباسی‌فر🇮🇷 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
✨﷽✨ ✍بزرگ‌زاده نجیبی با دوست خود در خیابان می‌رفتند که سائلی به سمت بزرگ‌زاده دست نیاز دراز کرد. بزرگ‌زاده نجیب، دست در لباس خود کرد و سکه‌ای به او داد. دوستش از او پرسید: «مگر صدقه بدترین حلال نیست؟!» ‼گفت آری! گفت: «پس چرا بدترین حلال را می‌بخشی؟» بزرگ زاده گفت: صدقه بدترین حلال برای گیرندۀ آن است، چون با دست دراز کردن به سوی خلق، غیرت خدا را خدشه‌دار می‌کند زمانی که بنده، خدای بزرگ را نمی‌بیند و نزد بنده دیگر خود را خوار می‌کند. 🔥و نیز بدترین حرام برای کسی است که دست سائلی که دست خداست و به سوی او دراز شده است و دست خدا را اگر بخواهد با ندادن آن خالی ردّ می‌کند. 🍀نبی مکرم اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمودند: «هرگز دست سائلی را خالی رها نکنید حتی با یک سُم گوسفندی که سوخته است.» 💧کلام به اینجا که رسید بزرگ‌زاده نجیب گریست. گفت: می‌دانی چرا نزد خداوند دست خالی ردّ کردن سائل‌اش سنگین است؟! چون بر بندگانش غیرت دارد. او می‌بنید کسی را که او را نمی‌بیند، هوای‌اش را دارد، کسی را که هوایِ او را ندارد. 🔍می‌گوید: سائل‌ام مرا ندید و از من نخواست، پس دست به سوی تو دراز کرد ولی من او را می‌بینم؛ دستش خالی‌اش هرگز ردّ نکن که دچار عذاب من می‌شوی!!! او هوایِ مرا ندارد، ولی من هوای بنده‌ام را که حتی مرا نمی‌بیند دارم‌. من نمی‌خواهم آبروی کسی را ببری که با دست دراز کردن سمت تو آبروی مرا می‌برد. ✴و چه زیبا امیرالمؤمنین مولای متقیان حضرت علی علیه السَّلام فرمودند: کسی که دستِ نیاز به سوی تو دراز کرده است آبروی خود را می‌برد؛ پس مراقب باش با خالی ردّ کردن دست او، تو آبروی خود مبری!!! و باز فرمودند: صدقه قبل از آن که به دست سائل برسد، خداوند آن را از کفِ دست بنده بخشنده‌اش خودش می‌گیرد. ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
🌺 حکیمی بزرگ و اندیشمند، مرد فقیر خوش سیمایی را دید که بر روی سنگی حک می‌کند: «این نیز بگذرد»؛ چهره آن مرد که صورتی نورانی داشت در ذهن و خاطر حکیم ماند. چند سال بعد حکیم، مرد ثروتمندی را دید که عده‌ای برای او مشغول کار هستند و خود، به سنگی تکیه داده که روی آن نوشته بود این نیز بگذرد؛ ناگهان به ذهنش آمد که این مرد همان مرد فقیر است؛ جویای احوال شد و فهمید که به خاطر پایداری و صدق در حرفه خود، کار او‌ رونق گرفته و ثروتمند شده و عده بسیاری در کنار او به کار مشغول شده‌اند. از مرد خداحافظی کرد و رفت. چند سال بعد به همانجا بازگشت اما هیچکس آنجا نبود؛ از دور سنگ قبری زیبا خودنمایی می‌کرد که روی آن نوشته شده بود: «این نیز بگذرد». از اهالی آنجا جویای احوال آن مرد شد و فهمید که او پس از عمری خیر رسانی برای اهالی شهر بر اثر بیماری درگذشته است. حکیم ناراحت شد و به همراهان خود گفت، حکیم واقعی این مرد بود که در عمل نشان داد که انسان مسافر است، خوشا به حال کسی که در این دنیا همانند یک مسافر زندگی کند. هم موسم بهــار طرب خیـز بگــذرد هم فصــل ناملایم پاییــز بگــــذرد گر نا ملایمی به تــو کـرد از قضــا خود را مساز رنجه که این نیز بگذرد. 🌹
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🌺داستان کوتاه از پیامبر اسلام 🌸🍃مردي از انصار قصد مسافرت داشت. به همسرش گفت: تا من ازمسافرت بر نگشته ام تو نبايد از خانه بيرون بروي. پس از مسافرت شوهر، زن شنيد پدرش بيمار است. ✨كسي را نزد پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرستاد و پيغام داد كه شوهرم مسافرت رفته و به من گفته است تا برنگشته، از منزل خارج نشوم. اكنون شنيده ام پدرم سخت بيمار است، اجازه فرماييد من به عيادتش بروم. 🌺پيغمبر صلي الله عليه و آله فرمود: در خانه ات بنشين و از شوهرت اطاعت كن! چند روزي گذشت. زن شنيد كه مرض پدرش شدت يافته. بار دوم خدمت پيامبر صلي الله عليه و آله پيغامي فرستاد كه يا رسول الله! اجازه مي فرماييد به پدر بروم؟ 🍂حضرت فرمود: - نه! در خانه ات بنشين و از شوهرت اطاعت نما! 🌼پس از مدتي شنيد پدرش كرد. بار سوم كسي را فرستاد و پيغام داد كه پدرم از دنيا رفته، اجازه فرماييد بروم در مراسم عزاداريش شركت كنم، برايش نماز بخوانم؟ پيامبر صلي الله عليه و آله اين دفعه هم اجازه نداد و فرمود: 🔆- در ات بنشين و از همسرت اطاعت كن! پدرش را دفن كردند. پس از آن پيغمبر صلي الله عليه و آله كسي را به سوي آن زن فرستاد و فرمود: به او بگوييد به خاطر تو از ، خداوند تو و پدرت را . 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
✨﷽✨ 🌼انسانها در برزخ به چه کاری مشغولند؟ ✍در جهان برزخ زمینه‌ای برای تكامل عملی نیست، تا انسان با انجام كاری واجب یا مستحب به كمال برتر عملی برسد، ولی راه تكامل علمی باز است؛ نظیر آنچه در خواب برای روح معلوم می‌شود و برای آگاهی به آنْ حركت فراگیری از قبیل كوششهای بدنی در زمان بیداری راه ندارد و بسیاری از علوم و معارف دین در آن جا برای انسانها روشن و مشهود خواهد شد و چون عدد درجات بهشت به عدد آیات نورانی قرآن كریم است، برای امضاء و نشانه‌گذاری درجات شیعیان، ابتدا از تعلیم قرآن بهره‌مند خواهند شد و سپس با فرمان «اقرأ وارق» می‌خوانند و در درجات بهشت صعود می‌كنند.اگر از شیعیان ما، كسی قرآن را به خوبی فرا نگرفته باشد (چون به حقیقت آن ایمان دارد) در جهان برزخ، قرآن به او تعلیم داده می‌شود تا خدای سبحان با معرفت قرآن بر درجات او بیفزاید؛ زیرا درجات بهشت به اندازه آیات قرآن است؛ به قاری گفته می‌شود: بخوان و بالا برو. او نیز می‌خواند و بالا می‌رود.درواقع پرتو عنایت‌ها و لطف‌های خدای متعال بر مؤمنان می‌تابد و هر کسی در این دنیا توشه پربارتری داشته باشد، در آن عالم هم رشد بیشتر دارد و با سرعتی متناسب با رشد در این عالم، به ساحت و بارگاه قدس الهی نزدیک‌تر می‌شود. به نسبت همین تقرب به درگاه الهی هم از نعمت‌های بیشتر و بهتری بهره‌مند می‌شود. تا هستیم توشه جمع کنیم که در آخرت حسرت نخوریم که چرا اعمال خوبمان کم است .بفکر توبه ی واقعی باشیم اعمالمان را برای خدا خالص کنیم ساعتها به سرعت میگدرد وحسابرسی ما نزدیک است وما از ان غافلیم .روزی چندصفحه از قران را با معنی بخوانیم وعمل کنیم . تمام سعادت دنیا وآخرت در قرآن است 📚(بحار، ج 89، ص 348). [2] . جامع أحادیث الشیعه، ج 15، ص 15 [3]. تفسیر تسنیم، آیت الله جوادی آملی https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD https://eitaa.com/darolsadeghiyon
🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 !! 🌷اواخر سال تحصیلی با جمعی از دوستان به طرف گیلان غرب و سر پل ذهاب رفتیم. آموزش‌هایی که دیده بودیم بیشتر سلاح‌شناسی بود و نحوه حرکت در مناطق جنگی یا عملیات پدافند.اما به‌خاطر شوق و ذوق مبارزه و دفاع بعضی چیزها را خودمان کشف می کردیم. منطقه ما بیشتر پدافندی بود و باید پای تپه‌ای که به طرف عراقی‌ها بود شیاری درست می‌کردیم برای عملیات بعدی. 🌷کارمان را شب‌ها انجام می‌دادیم که دیده نشویم. شب‌هایی خوفناک که مقابلمان عراقی‌ها بودند و زیر پایمان رتیل و عقرب اما عشق و علاقه بود که در همان شب‌ها ما را به سمت آن تپه‌ها می‌کشاند. بعد از نماز مغرب سینه‌خیز می‌رفتیم راس الخط و با تیشه‌های کوچک شیار می‌کندیم. شاید عجیب باشد اما آن موقع در آن جبهه‌ها با آن خلوصِ بچه‌ها معجزه‌هایی رخ می‌داد باور نکردنی. 🌷شبی که هنگام زدن تیشه یکی از حلقه‌های نارنجکی که عراقی‌ها انداخته بودند داخل شیار کنده شد و با این‌که باید نارنجک منفجر می‌شد اما هیچ اتفاقی نیفتاد و من به لطف خدا زنده ماندم.... حدود ۲۰ روز بعد هم که نصف شب با ۸ نفر دیگر برای شناسایی رفتیم  سمت عراقی‌ها هنگام نماز صبح در یک کانال عمیق نماز می‌خواندیم که یک‌دفعه.... 🌷....که یک‌دفعه توپ ۱۰۶ عراقی را بالای سرمان دیدیم. داشتند به طرف ایرانی‌ها توپ پرتاب می‌کردند و سنگ‌ریزه بود که می‌ریخت روی سرمان. ما درست کف رودخانه‌ای صخره‌ای بودیم که عراقی‌ها بالای آن داشتند توپ می‌زدند اما ما را ندیدند و با کمک خدا بدون هیچ مشکلی وظیفه‌مان را انجام دادیم. راوی: رزمنده دلاور دکتر علیرضا اسماعیلی که اینک استاد دانشگاه است و وقتی جبهه رفته ۱۶ سال بیشتر نداشته، مثل تمام رزمنده‌های نوجوان شناسنامه‌اش را دست‌کاری کرده و با همان سن کم عملیات شناسایی انجام می‌داده. 🥀🕊 🥀🕊🥀🕊🥀🕊 🥀🕊
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 📚 داستان کوتاه گویند که ... در زمان کریمخان زند مرد سیه چرده و قوی هیکلی در شیراز زندگی میکرد که در میان مردم به سیاه خان شهرت داشت وقتی که کریمخان میخواست بازار وکیل شیراز را بسازد او جزئ یکی از بهترین کارگران آن دوران بود در آن زمان چرخ نقاله و وسایل مدرن امروزی برای بالا بردن مصالح ساختمانی به طبقات فوقانی وجود نداشت بنابرین استادان معماری به کارگران تنومند و قوی و با استقامت نیاز داشتند تا مصالح را به دوش بکشند و بالا ببرند وقتی کار ساخت بازار وکیل شروع شد و نوبت به چیدن آجرهای سقف رسید سیاه خان تنها کسی بود که میتوانست آجر را به ارتفاع ده متری پرت کند و استاد معمار و ور دستانش آجرها را در هوا می قاپیدند و سقف را تکمیل میکردند روزی کریمخان برای بازدید از پیشرفت کار سری به بازار زد و متوجه شد که از هر ده آجری که سیاه خان به بالا پرت میکند شش یا هفت آجر به دست معمار نمی رسید و می افتد و می شکند کریمخان از سیاه پرسید چه شده نکنه نون نخوردی؟؟!! قبلا حتی یک آجر هم به هدر نمی رفت و همه به بالا میرسید! سیاه خان ساکت ماند و چیزی نگفت اما استاد معمار پایین آمد و یواشکی بیخ گوش کریمخان گفت قربان تمام زور و قدرت سیاه خان و دلگرمی او زنش بود چند روزست که زن سیاه خان قهر کرده و به خانه ی پدرش رفته سیاه خان هم دست و دل کار کردن ندارد اگر چاره ای نیاندیشید کار ساخت بازار یک سال عقب می افتد او تنها کسی است که میتواند آجر را تا ارتفاع ده متری پرت کند کریمخان فورا به خانه پدر زن او رفت و زنش را به خانه آورد بعد فرستاد دنبال سیاه خان و وقتی او به خانه رسید با دیدن همسرش از شدت خوشحالی مثل بچه ها شروع به گریه کرد کریمخان مقدار پول به آنها داد و گفت امروز که گذشت اما فردا میخواهم همان سیاه خان همیشگی باشی این را گفت و زن و شوهر را تنها گذاشت فردا کریمخان مجددا به بازار رفت و دید سیاه خان طوری آجر را به بالا پرت میکند که از سر معمار هم رد میشود بعد رو به همراهان کرد و گفت ببینید عشق چه قدرتی دارد آنکه آجرها را پرت میکرد عشق بود نه سیاه خان آدم برای هرچیزی باید انگیزه داشته باشه. 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 🌺 💠آیت الله جوادی آملی: ✨یک وقت یادم هست مرحوم آیت الله شیخ محمدتقی آملی فرمودند: ممکن است یک مسافرتی بروم و چند روزی درس تعطیل شود به ایشان عرض شد: چرا؟ فرمودند: آقای بدیع الزمان فروزانفر آمده ما را برای تدریس در دانشکده معقول و منقول دعوت کرده است. 🔆شاید نظر سوئی نداشت ولی رفتن روحانیون مخصوصا روحانیون عظيم الشأن، معروف و بزرگوار به دستگاه رژیم گذشته، به سود آن ژریم طغیانگر بود و به زبان اسلام و مسلمانان ، چون تقویت آن نظام را در برداشت 🌷مرحوم آقای آملی فرمودند: که من گفتم مقدور نیست سنم زیاد است آنها گفتند: ما دانشجویان را به منزل شما می فرستیم شما هفته ای یک یا دو ساعت یا بیشتر تدریس کنید ، ما دیدیم آن بهانه و آن عذر اثر نکرد متوسل شدیم به اهل بیت علیهم السلام و از طریق آنها به ذات اقدس إله 🌼برای این منظور چهارده هزار صلوات نذر کردیم هدیه به پیشگاه تابناک چهارده معصوم علیهم السلام ، اگر این چهارده هزار صلوات اثر کرد و از این شرّ نجات پیدا کردیم که بسیار خوب، این درس ادامه پیدا می کند و اگر امتحان الهی بر این شد که باز آنها فشار بیاورند، من ناچارم که مسافرت بکنم و درسم تعطیل بشود 💫به لطف الهی توانستیم از پذیرش این درخواست رژیم طاغوت سر باز زنیم و از آن نجات یابیم. 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
☘☘☘☘☘☘☘ بچه که بودم هرروز مادربزرگ از ما می پرسید : امروز چندم برجه؟! بچه ها می خندیدن و جواب مادربزرگ میدادن فلان روز فلان ماه فلان سال مادربزرگ می خندید و می گفت: ننه من تاریخ تو روغن پیاز روی گاز گم کردم اونوقت بچه ها با کنجکاوی ته ماهیتابه روغن پیاز می گشتن و گیج میشدن وقتی مادربزرگ دم به ساعت ،ساعت رو می پرسید قبل از هر حرفی می گفت ننه ساعتو تو لباس چرکا گم کردم ساعت چنده؟! سالها بعد وقتی می گفت امروز چندشنبه است؟ بچه ها می دونستن که مادربزرگ چندمین روز هفته رو تو ترشی سیر و مربای گل محمدیش گم کرده حالا که بزرگ شدیم و مادربزرگ گم کردیم می فهمیم که یه آدم ممکنه روزو ماه و سال و ساعت و تاریخ و زمان رو جاهای مختلفی جابذاره حتی لحظه ای برسه که خودش گم کنه لابه لای رنجی که برای رفاه همه می کشه زحمتی که به خاطر آسایش بقیه متحمل میشه و بار سنگینی که به خاطر آرامش بقیه خانواده به دوش میکشه ☘☘☘☘☘☘☘
😍✋ ، ساده مداوا نمیشود باید به هم رسید، و الّا نمیشود از بسته ‌ایم به دخیل تا تو این گره ‌ها وا نمیشود 🌹 🌹 تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 "بحق فاطمه(س) "