eitaa logo
✍️عباس گودرزی
185 دنبال‌کننده
109 عکس
14 ویدیو
1 فایل
السلام علی الشیب الخضیب ما ریزه خوار روزی هر سفره نیستیم ماییم و خوان محترم خانه‌ی حسین عباس_گودرزی @AbGoodarzy1368 ارتباط @Abbasgoodarzicanal
مشاهده در ایتا
دانلود
می دمد بر جسم هر موجود جان اردیبهشت می دهد بر پیر نیروی جوان اردیبهشت فرش آن سبز است و سقفش آبی و ایوان آن می شود رنگین تر از رنگین کمان اردیبهشت کوه و دشت و باغ و صحرا و حیاط خانه را می کند مست از صدای بلبلان اردیبهشت می گذارد با سخاوت در بساط سفره ها مزه و بوی خوش ریحان و نان اردیبهشت می تکاند گرد و خاک خستگی را از تنت می کشد دست نوازش بر روان اردیبهشت چشمه جوشان،رود جاری،خاک پر گل می شود می دمد جان بر زمین و آسمان اردیبهشت __________ https://eitaa.com/joinchat/935789287C39f07ebf5a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تاریخ و جغرافی شهادت می دهد این را نام بلندش بوده از اول "خلیج فارس" _____________ https://eitaa.com/joinchat/935789287C39f07ebf5a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقتی که شبیه شمع هی آب شدی تابیدی و مثل نور مهتاب شدی از چشمه‌ی دانش تو سیراب شدم تا باعث بیداریم از خواب شدی ______________ https://eitaa.com/joinchat/935789287C39f07ebf5a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زمین افتاده مشک، از آب پر دیگر نخواهد شد نصیب تشنگان یک جرعه از ساغر نخواهد شد رقیه گفت:می آید عمو با دست پر قطعاََ حریف تیغ ابرویش که صد لشکر نخواهد شد کنار علقمه عباس با چشمان تر می گفت اگر دریا شود صحرا لب من تر نخواهد شد خجالت می کشم از روی مولایم که از مشکم به قدر قطره ای سهم لب اصغر نخواهد شد دو دستم قطع خواهد شد ولی تا زنده ام پای کسی نزدیک درب خیمه ی خواهر نخواهد شد نصیب این حرامی های ملعون،با وجود من النگو،گوشواره یا که انگشتر نخواهد شد حسین آهی کشید آن لحظه که شقُّ القمر می شد برای او کسی مثل یل حیدر نخواهد شد عمود آهنین آمد،علمدار حسین افتاد نصیب تشنگان یک جرعه از ساغر نخواهد شد _____________ https://eitaa.com/joinchat/935789287C39f07ebf5a
"فجر صادق" هم آتش از کاشانه‌ی حیدر طلب دارد هم شعله‌های بی حیا و بی ادب دارد فرزند ابراهیم و آتش وامصیبت ها این ننگ را میراث دار بولهب دارد شعله به دامان مدینه می زند منصور از آل حیدر کینه و بغض و غضب دارد واحسرتا از دست های بسته ی صادق آل علی مظلومیت را در نسب دارد شیخ الائمه روضه خوان روز عاشوراست شیعه اگر نوحُوا عَلَی العطشان به لب دارد سرباز کرده زخم هایش پس اگر امروز از فجرصادق روضه‌خوانی تا به شب دارد در انتظار منتقم هستیم ،چون زهرا یک انتقام سخت از دنیا طلب دارد _____________ https://eitaa.com/joinchat/935789287C39f07ebf5a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
((بانو)) به یمن مقدمت دنیا گرفته باز جان بانو منظم شد همین‌که آمدی نبض زمان بانو ملائک از کرامات تو می خوانند اشعاری زمان رفت و آمد از زمین تا آسمان بانو "کریمه"وصف زیبایی ست در شان و مقام تو الا بنتُ الکریمِ بن کریم ای-مهربان بانو- هم عالِم پروری هم دور تو علَّامه ها جمع اند ز گرگان و خراسان و قم و گلپایگان بانو   تو هاجر هستی و مریم تو زینب هستی و زهرا توئی جمع فضلیت های ناب این زنان بانو شبستان و رواق و صحن و ایوان و ضریح تو بهشت شیعیان است این حرم در این جهان بانو به یمن مقدمت عرشی بنا شد در کویر قم سفر در عرش یعنی از حرم تا جمکران بانو _____________ https://eitaa.com/joinchat/935789287C39f07ebf5a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ذکر من در میان صحن عتیق "اشفعینی" فقط همین کلمه است __________ https://eitaa.com/joinchat/935789287C39f07ebf5a
باید طواف کرد شبیه کبوتران دور مراد هرکه نگردد مرید نیست _____________ https://eitaa.com/joinchat/935789287C39f07ebf5a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"بابا" غلت می خورد مثل مروارید        اشک ها روی گونه ی دختر پاک می کرد اشک هایش را             نکند بشکند دل مادر دور از چشم مادرش می دید           آلبوم خاطرات بابا را در خیال خودش ورق می زد     دفتر خاطرات فردا را چه خبر می شود مگر فردا؟          گفته بابا که باز می آید قصد دارد بماند این دفعه      تا ابد پیش دخترش شاید قول داده پدر به دختر خود         که برایش لباس نو بخرد نذر کرده که حتماََ این دفعه     دخترش را مسافرت ببرد صبح زود است و میزبان پدر       چشم دوخته به در خانه تا دوباره مسافر اش برسد      موی او را کمی کند شانه می زند زنگ خانه را شخصی می دود سمت کوچه آن دختر خبر آورده اند انگاری راهی آسمان شده ست پدر کوچه گفتم دلم کجا ها رفت کوچه یاد آور غم و درد است کوچه افسوس کوچه صد حسرت روضه ای را به یادم آورده ست روزگاری میان یک کوچه مادری پیش چشم فرزندش بر زمین خورد ای زبانم لال جگرش سوخت، آه دلبندش پدر دختر حکایت من       بوده سرباز حضرت زینب آرزو داشته ست شهید شود               آه در راه غربت زینب گفت:مادر دلم چه تنگ شده        آلبوم عکس های بابا کو؟ آرزوهای من چه می شود و              دفتر خاطرات فردا کو؟ دختر از مشق عشق بابایش      می نویسد ببین چه انشائی آخر قصه خوب تمام شده       گرچه بی سر رسید بابایی گفته اند از قدیم،دخترها محرم راز های بابا یند درد دل می کنند با بابا گاه با اشک گاه لبخند کنج ویرانه دختری می گفت: غم دوری به سر نمی آید؟ تا بگیرید مرا در آغوشش آه عمه پدر نمی آید؟ _______________ https://eitaa.com/joinchat/935789287C39f07ebf5a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا