eitaa logo
درمحضرحضرت دوست
673 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4هزار ویدیو
70 فایل
لینک کانال : @Abbasse_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ثواب نشر کانال هدیه برسلامتی اقامون امام زمان(عج) وشادی روح شهید عباس کردانی ادمین کانال @labike_yasahide
مشاهده در ایتا
دانلود
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 لعنت به من کاش فضولی نکرده بودم. کاش همین جا بمونه و با خانم سهیلی همکار بشه. ولی بمونه. خزیدم زیر پتو و اشکم شروع کرد به ریختن.مغزم کار نمی کرد. نمی دونستم چه جوری باید بهش حالی کنم که دوستش دارم. بعد از کلی فکر کردن به هیچ نتیجه ای نرسیدم. اصلا هیچ تصوری نداشتم که چطور می تونم بهش حالی کنم که دوستش دارم.شب سر میز شام ماکان ماجرای ارشیا رو به بابا هم گفت. تمام وجودم گوش شده بود تا چیز بیشتری دست گیرم بشه. _ خلاصه احتمالا اول مهر میره. _واقعا لیاقتشو داره. ماکان سری تکون داد و گفت: _ نمی تونم انکار کنم اگه بره کار شرکت خیلی افت میکنه. مامان گفت: _پس بگو مهرناز گفت داره یه فکرائی برای ارشیا میکنه واسه همینه می خواد قبل رفتنش خیالش راحت بشه. لقمه پرید تو گلوم و افتادم به سرفه. بابا لیوان آب و داد دستم و گفتچکار میکنی اروم بدبختی آب و خوردم. با وحشت به مامان زل زده بودم تا ببینم چه خاکی داره تو سرم میشه.مامان سس ریخت روی سالادش و گفت: _مهرناز می ترسه بخاطر اخلاقای خاصی که ارشیا داره بره یه زنی بگیره که اصلا با اونا جور در نیاد برای همین می خواد خیالش از بابت ارشیا راحت بشه بعد بفرستش شهر غربت. خدایا حالا چکار کنم؟ماکان برای خودش آب ریخت و گفت: _فکر نکنم ارشیا زیر بار بره. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 امیدوار به دهن ماکان چشم دوختم. برای چی؟ _اون الان تمام فکرش دنبال درسته. خودش که می گفت هنوز زوده _وا دیگه چه می خواد شغل که داره تحصیلاتم داره. پولم که داشته باشی همه جا میشه خونه پیدا کرد. داشتم ضعف می کردم: _مامان تو رو خدا می خوای زن بگیری برای پسر خودت بگیر. مامان با تعجب نگام کرد. _مگه ماکان چیزی گفته؟ تازه فهمیدم فکرمو بلند گفتم. ماکان و بابا هم با تعجب نگام کردن. اب دهنم و قورت دادم و گفتم: _یعنی منظورم اینه ماکانم تمام این شرایط و داره ...خوب برای اون چرا نمی گیرین. ماکان خندید و گفت: _نه بابا برا منم زوده . ولی مامان با لحن خاصی گفت: _نه هیچم زود نیست. راست میگه ترنج قاشقشو گذاشت تو بشقابش و گفت: _من هر وقت زن خواستم خودم میگم. ارشیام دقیقا همینو گفت. تازه من خودم به شوخی خانم سهیلی و بش پیشنهاد دادم چون تمام معیارای ارشیا رو داره. ولی اون گفت اصلا فعلا به ازدواج فکر نمیکنه. دلم می خواست ماکان و خفه کنم.خیلی مورد خوبیه برو خودت بگیرش چکار به ارشیا داری. اه 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 ولی مامان باز گفت: _فکر نکنم مهرناز بذاره ارشیا قصر در بره. براش فکرائی داره. لقمه توی گلوم مونده بود و با بغض قاطی شده بود. می دونستم اگه یک ثانیه دیگه بمونم حتما اشکم سرازیر میشه. تازگیا چرا اینجوری شده بودم. خدایا من همون ترنج بی خیال و شیطونم.چه بلایی سرم اومده. بلند شدم که مامان گفت: _چرا نخوردی؟ _سیر شدم. _ولی تو که چیزی نخوردی به بشقابم نگاه کردم شاید دو یا سه قاشق خورده بودم. پس چرا اینقدر احساس سیری می کردم. _نمی تونم بخورم سیرم. و دیگه فرصت سوال کردن به مامان و ندادم و دویدم توی اتاقم. تا صبح با خودم هزار جور کلنجار رفتم ولی بازم راه به جایی نبردم. از دست خودم لجم گرفته بود. دور و برم پر بود از دوستایی که صد تا ماجرا نمونه من داشتن و هر روز با اشک و زاری واسه بقیه تعریف می کردن ولی اینقدر حرفاشون برای من بی اهمیت بود که یک بارم به خودم زحمت ندادم ببینم آخر عاقبتشون چی شده و چه گلی به سرشون گرفتن. نزدیک صبح دیگه تقریبا بی هوش شدم. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
10.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای دعای فرج☝️🏻 🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊 اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ لینک کانال : @Abbasse_kardani
شبتون مهدوی دعای فرج🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ ای بلندترین واژه هستی شما در اوج💫 حضور ایستاده ای و را می نگری و بر غفلت ما می گریی😔 از خدا میخواهیم🤲 پرده های جهل و از دیدگان ما کنار رود تا جمال دلربای شما💖 را بنگریم 🌹
امیر المومنین حضرت علی علیه السلام میفرمایند: چون روایتی را شنیدید،آن را بفهمید و عمل کنید ،نه بشنوید ونقل کنید, زیرا راویان علم فراوان وعمل کنندگان آن اندک اند. 📚نهج البلاغه /حکمت 98
🔸حضرت علامه حسن زاده آملی: ✍🏻گوش‌تان به دهان رهبر باشد. چون ایشان گوششان به دهان حجت‌ بن الحسن(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.
6.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬کلیپ 💠استاد رائفی پور 📝 سخنان ایت الله خزعلی در سال 55 در مورد ظهور...
🌷مهدی شناسی ۱🌷 ⁉️اصلا چرا باید امام مهدی علیه السلام را شناخت؟! ⭕️ ﻓﮑﺮ نکنیم ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺩماﻥ ﺩﺭ ﺑﺎﺏ ﻋﺒﺎﺩﺍﺕ، ﺍﺧﻼ‌ﻗﯿﺎﺕ ﻭ ﻣﻌﻘﻮﻻ‌ﺕ ﺯﺣﻤﺖ بکشیم، ﺍﻣﺎﻡ ﺷﻨﺎﺱ ﻣﯽ ﺷﻮیم.... ﺧﯿﺮ. 🔹ﻭﺟﻮﺩ ﺍﻣﺎﻡ، ﻓﻮﻕ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﻫﺎﺳﺖ ﻭ ﻧﺸﻨﺎﺧﺘﻦ ﺍﻣﺎﻡ، ﻣﺴﺎﻭﯼ ﮔﻤﺮﺍﻫﯽ ﺩﺭ ﺩﯾﻦ ﺍﺳﺖ. "ﺇﻥ ﻟﻢ ﺗﻌﺮﻓﻨﯽ ﺣﺠﺘﮏ، ﺿﻠﻠﺖ ﻋﻦ ﺩﯾﻨﯽ"   🔸ﮔﻤﺮﺍﻫﯽ ﺩﺭ ﺩﯾﻦ ﺑﺎ ﮔﻤﺮﺍﻫﯽ ﺩﺭ ﺷﺮﯾﻌﺖ، ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺍﺳﺖ. ﺯﯾﺮﺍ ﺩﯾﻦ ﺑﺎ ﺷﺮﯾﻌﺖ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺩﺍﺭﺩ. ﺷﺮﯾﻌﺖ، ﺁﻥ ﻣﺴﯿﺮﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﻣﻔﻄﻮﺭ ﺑﻪ ﻓﻄﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺴﯿﺮ ﺻﺤﯿﺢ ﻣﯽ ﮐﺸﺎﻧﺪ. ﺍﻣﺎ ﺩﯾﻦ، ﻓﻄﺮﺕ ﺍﺳﺖ. "ﻓﺄﻗﻢ ﻭﺟﻬﮏ ﻟﻠﺪﯾﻦ ﺣﻨﯿﻔﺎ" [ﭘﺲ ﺭﺍﺳﺖ ﮐﻦ ﺭﻭﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺩﯾﻦ ﯾﮑﺘﺎ ﭘﺮﺳﺘﯽ.]    🕋ﺩﯾﻦ ﺣﻨﯿﻒ، ﺗﮏ ﻧﮕﺮﯼ ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮ ﺗﻮﺣﯿﺪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﺳﺖ. ﺩﯾﻦ، ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻣﻮﺭ ﻓﻄﺮﯼ ﻫﺮ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ. ﻣﺆﻣﻦ، ﮐﺎﻓﺮ، ﻣﻨﺎﻓﻖ ﻭ ﻣﺸﺮﮎ، ﻫﻤﮕﯽ ﻓﻄﺮﺗﺸﺎﻥ ﻣﺘﺪﯾﻦ ﺍﺳﺖ. ﺍﻣﺎ ﺷﺮﯾﻌﺖ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ، ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﺗﺪﯾﻦ ﺭﺍ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﮑﺸﺪ، ﺁﺩﺭﺱ ﻭ ﻣﺴﯿﺮﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻓﻄﺮﺗﺶ ﺑﺮﺳﺎﻧﺪ ﻭ ﻣﻔﻄﻮﺭﺍﺗﺶ ﺭﺍ ﻇﻬﻮﺭ ﺩﻫﺪ.    ☝️🏻ﻧﺸﻨﺎﺧﺘﻦ ﺍﻣﺎﻡ، ﯾﻌﻨﯽ ﮔﻤﺮﺍﻫﯽ ﺩﺭ ﺩﯾﻦ. ﯾﻌﻨﯽ ﺁﺷﺘﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ، ﺍﺩﺭﺍﮎ ﻧﮑﺮﺩﻥ ﺧﻮﺩ، ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺎ ﻓﻄﺮﺕ، ﻧﻪ ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺎ ﻧﻤﺎﺯ ﻭ ﺭﻭﺯﻩ. 👈🏻ﯾﻌﻨﯽ ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ. ﯾﻌﻨﯽ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﺨﻮﺍﻧﯽ، ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﯼ. ﺭﻭﺯﻩ ﺑﮕﯿﺮﯼ، ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺼﻨﻮﻉ ﺧﻮﺩﺕ. ﺩﯾﻨﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﮐﻪ ﺁﻓﺮﯾﺪﻩ ﯼ ﺫﻫﻦ ﺧﻮﺩﺕ ﺍﺳﺖ. ◀️ﻧﺸﻨﺎﺧﺘﻦ ﺍﻣﺎﻡ، ﺷﻮﺧﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯽ ﻧﺸﻨﺎﺧﺘﻢ ﮐﻪ ﻧﺸﻨﺎﺧﺘﻢ، ﺩﺭ ﻋﻮﺽ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﻢ، ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺑﺎﻻ‌ﺧﺮﻩ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﻣﯽ ﺭﻭﻡ! ﺧﯿﺮ، ﺑﺎ ﻧﺸﻨﺎﺧﺘﻦ ﺍﻣﺎﻡ، ﻧﻤﺎﺯﺕ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮ ﮐﻤﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﻧﻤﯽ ﺑﺮﺩ. ﭼﻮﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﻧﻤﺎﺯ، ﻓﻄﺮﺕ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻇﻬﻮﺭ ﺩﻫﺪ. ﻧﻤﺎﺯ، ﺟﺰﺀﺷﺮﯾﻌﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﺍﺳﺘﻌﺪﺍﺩﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻓﻌﻠﯿﺖ ﺑﺮﺳﺎﻧﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻫﺎ ﻫﻤﮕﯽ ﻣﺸﺮﻭﻁ ﺑﻪ ﻋﺮﻓﺎﻥ ﺣﺠﺖ ﺍﺳﺖ.    📌ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﻡ. ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺭﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺨﻮﺍﻫﻢ ﮐﻪ ﺣﺠﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺸﻨﺎﺳﺎﻧﺪ. ﺣﺠﺘﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ، ﺗﺎ ﺩﯾﻦ ﺣﻨﯿﻒ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﻦ ﻇﻬﻮﺭ ﺩﻫﺪ. ﺯﯾﺮﺍ ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﻦ ﺣﻨﯿﻒ ﻇﻬﻮﺭ ﻧﮑﻨﺪ، "ﺿﻠﻠﺖ ﻋﻦ ﺩﯾﻨﯽ". 🔅ﺍﻣﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻣﯽ ﺷﻨﺎﺳﻢ، ﺑﺎ ﺍﻣﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﯽ ﻓﺮﺳﺘﺪ، ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺍﺳﺖ. ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻦ، ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻭ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﯼ ﺫﻫﻦ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ.    🍃امام ﻋﻠﯽ (ع) ﺭﺍ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﺸﺖ؟ ﻣﮕﺮ ﺍﻭ امام ﻋﻠﯽ(ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ) ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺷﻨﺎﺧﺖ؟! 🔹ﻣﯽ ﺷﻨﺎﺧﺖ. ﺍﻣﺎ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻧﺨﻮﺍﺳﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺸﻨﺎﺳﺎﻧﺪ. ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﭼﻪ ﺷﺪ؟ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ - ﻗﺮﺑﺔ ﺍﻟﯽ ﺍﻟﻠﻪ –ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ، ﺩﺭ ﻣﺎﻩ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﻭ ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﺭﻭﺯﻩ ﺑﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺭﺳﺎﻧﺪ...