eitaa logo
درمحضرحضرت دوست
670 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
3.9هزار ویدیو
70 فایل
لینک کانال : @Abbasse_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ثواب نشر کانال هدیه برسلامتی اقامون امام زمان(عج) وشادی روح شهید عباس کردانی ادمین کانال @labike_yasahide
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان_دنبال_دار_نسل_سوخته 🌹قسمت_پنجاه ودوم🌹 این داستان👈 من،مرد این خانه ام ... دایی یه خانم دو استخدام کرده بود که دائم اونجا باشه ... و توی کارها کمک کنه ... لگن گذاشتن و برداشتن ... و کارهای شخصی مادربزرگ ... از در که اومدم ... دیدم لگن رو کثیف ول کرده گوشه حال ... و بوش ... خیلی ناراحت شدم ... اما هیچی نگفتم ... آستینم رو بالا زدم و سریع لگن رو بردم با آب داغ شستم و خشک کردم ... اون خانم رو کشیدم کنار ... - اگر موردی بود صدام کنید ... خودم می شورمش ... فقط لطفا نزاریدش یه گوشه یا پشت گوش بندازید ... می دونم برای شما خوشایند نیست ولی به هر حال لطفا مدارا کنید... مادربزرگم اذیت میشه ... شما فقط کارهای شخصی رو بکن ... تمییز کاری ها و شستن ها رو خودم انجام میدم ... هر چند دایی ... انجام تمام کارها رو باهاش طی کرده بود ... و جزء وظایفش بود ... و قبول کرده بود این کارها رو انجام بده ... اما اونم انسان بود و طبیعی که خوشش نیاد ... دوباره ملحفه و لباس مادربزرگ باید عوض می شد ... دیگه گوشتی به تنش نمونده بود ... مثل پر از روی تخت بلندش کردم ... ملحفه رو از زیر مادربزرگ کشید ... با حالت خاصی، قیافه اش روی توی هم کشید ... - دلم بهم خورد ... چه گندی هم زده ... مادربزرگ چیزی به روی خودش نیاورد ... اما من خجالت و شرمندگی رو توی اون چشم ها و چهره بی حال و تکیده اش می دیدم ... زنی که یک عمر با عزت و احترام زندگی کرده بود ... حالا توی سن ناتوانی ... با عصبانیت بهش چشم غره رفتم ... که متوجه باش چی میگی ... اونم که به چشم یه بچه بهم نگاه می کرد ... قیافه حق به جانبی به خودش گرفت ... و با لحن زشتی گفت ... - نترس ... تو بچه ای هنوز نمی دونی ... ولی توی این شرایط ... اینها دیگه هیچی نمی فهمن ... این دیگه عقل نداره ... اصلا نمی فهمه اطرافش چی می گذره ... به شدت خشم بهم غلبه کرد ... برای اولین بار توی عمرم ... کنترلم رو از دست دادم ... مادربزرگ رو گذاشتم روی تخت ... و سرش داد زدم ... - مگه در مورد درخت حرف میزنی که میگی این؟ ... حرف دهنت رو بفهم ... اونی که نمی فهمه تویی که با این قد و هیکل ... قد اسب، شعور و معرفت نداری ... که حداقل حرمت شخصی با این سن و حال رو جلوی خودش نگهداری... شعور داشتی می فهمیدی برای مراقبت از یه مریض اینجایی ... نه یه آدم سالم ... این چیزی رو هم که تو بهش میگی گند ... من با افتخار می کشم به چشمم ... اگر خودت به این روز بیوفتی ... چه حسی بهت دست میده که اینطوری بگن؟ ... اونم جلوی خودت ... ایستاد به فحاشی و اهانت ... دیگه کارد می زدی خونم در نمی اومد ... با همه وجودم داد زدم ... - من مرد این خونه ام ... نه اونی که استخدامت کرده ... می خوای بهش شکایت کنی؟ ... برو به هر کی دلت می خواد بگو ... حالا هم از خونه من گورت رو گم کن ... برو بیرون ... دارد......🍃 لینک کانال : @Abbasse_kardani
‌ هر وقت احساس ڪردید از دور شدیدو دلتون واسه اقا تنگ نیست ... این دعاے ڪوچیڪ رو بخونید 🤲🏻 ((لَیـِّن قَلبے لِوَلِـیِّ اَمرڪ 🥀)) یعنے ... خدایا دلمو واسه‌امامم‌نرم‌کن ‌شبتون امام زمانی
Narimani-havaye-sangar.mp3
6.32M
🔵هوای این روزای من ... 🔹بی بی بزار بیام بشم برای تو فدا😔 🎤نوای 🌷به یاد شهدا ... لینک کانال : @Abbasse_kardani
سلام ای پر معناترین نگاشته هستی... ای سُلاله آفتاب... ای پدر مهربانم... وجودم خیره به نورِ شماست... السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللّٰهِ فِى خَلْقِهِ اَللهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفـَرَج
مولای من ای که فصل آمدنت، زیباترین فصل زندگانی است و حضورت، گویاترین پیام آشنایی. ای که باب خدایی و واسطه فیض، دریای رحمتی و بیکرانِ مهر. ما را دریاب! ما را دریاب که خوب می‌دانیم این ماییم که پرده غفلت و زنگار عصیان، چون خاری در چشمانمان غلتیده و مانع دیدار یارمان گشته است. این ماییم که معرفت شما را کسب نکرده ایم آری، اگر به یقین آرمانشهر مهدوی را می‌شناختیم و باورش می‌کردیم، آنگاه مضطرّ واقعی می شدیم و بی تابانه مشتاق آمدنش می‌بودیم و برای تحقق آرمانش مهیا می‌شدیم. برایمان دعا کن تا از غیبت به درآییم و زنگار غفلت را بزداییم. برایمان دعا کن تا جام معرفتت را سر کشیم و مضطّر در پی‌ات باشیم.
⭕️ هرچقدر به بالای قله ی نزدیک می‌شیم، ➕ هوا کم میشه! 👌 دیگه به شُشِ هرکسی نمی‌سازه! بی هوا می‌خرَن،بی‌هوا می‌بَرَن،بی هوا میاد! ✔️ خیلےحواستونُ جمع کنید؛ میزان،هوای نَفْسه..⛓⚖ 👤 حاج حسین یکتا
2_5398065895778027178.mp3
7.13M
می‌خواهم ، برای امامَم... الگوی تمام و کمالِ زمانه‌ام، دردانه‌ای خاص باشـــم ... 💫 آنقدر که رویِ من و بودنم، برای همیشه، حساب خاص باز کند. 🎤
جانا غمِ تو زِ هرچه گویی، بَتَر است رَنجِ دل و تابِ تَنْ وَ سوزِ جِگَر است از هرچه خورند کم شود جُز غمِ تو تا بیش تَرَش هَمی‌خورَم بیش‌تَر است مولانا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌لینک کانال : @Abbasse_kardani
zendegi emam zaman.ali.mp3
6.4M
🔉 | سخنرانی 🔺 حجة الاسلام والمسلمین ◀ موضوع: زندگی امام زمانی 🔸🔸🔸🔸 🎤 ✅ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌لینک کانال : @Abbasse_kardani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 ماجرای عنایت امام زمان(عج) به پیرزن آلمانی ...⁉️ ➖➖➖➖➖➖➖
💠✨وَإِقَالَ لُقْمَٰنُ لِاٌبْنِهِ ے وَهُوَ یَعِظُهُ یَٰبُنَیَّ لَاتُشْرِکْ ِبآللهِ إِنَّ آلشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمُ🍃 🍃شرک بزرگترین ظلم🍃 💞[به خاطر بیاور]هنگامی را که لقمان به فرزندش –در حالی که اورا موعظه میکرد–گفت:«پسرم!چیزی را همتای خدا قرار مده که شرک، ظلم بزرگی است»💞
هروقت‌احساس‌ڪردیدازامام‌زمان دورشدیدودلتون‌واسه‌آقاتنگ‌نیست... این‌دعاۍڪوچیڪ‌روبخونید... لَیـِّن‌قَلبۍلِوَلِـیِّ‌اَمرڪ یعنے...خدایادلم‌رو،واسه‌امامم‌نرم‌ڪن شہید‌حسین‌معزغلامی
نظام تقديم 91.mp3
9.42M
🔈 🔇 جلسه هجدهم صوتی 👆👆👆 کتابی 👌 و بر اساس واقعیت ؛ کسانی که مرگ را تجربه کرده اند لطفا از اول جلسه که در کانال گذاشته شده بررسی کنید تا بیشتر متوجه داستان بشید. لینک کانال : @Abbasse_kardani
4_5895407054067073732.mp3
2.6M
مناجات باامام زمان
درمحضرحضرت دوست
داستان_دنبال_دار_نسل_سوخته 🌹قسمت_پنجاه ودوم🌹 این داستان👈 من،مرد این خانه ام ... دایی یه خانم دو اس
داستان_دنبال_دار_نسل_سوخته 🌹قسمت_پنجاه وسوم🌹 این داستان👈تاج سر من مادربزرگ با اون چشم های بی رمقش بهم نگاه می کرد ... وقتی چشمم به چشمش افتاد ... خیلی خجالت کشیدم... - ببخشید جلوی شما صدام رو بالا بردم ... دوباره حالتم جدی شد ... - ولی حقش بود ... نفهم و بی عقل هم خودش بود ... شما تاج سر منی ... بی بی هیچی نگفت ... شاید چون دید ... نوه 15 ساله اش... هنوز هم از اون دعوای جانانه ... ملتهب و بهم ریخته است ... رفتم در خونه همسایه مون ... و ازش خواستم کمک خواستم ... کاری نبود که خودم تنهایی بتونم انجام بدم ... خاله، شب اومد ... و با ندیدن اون خانم ... من کل ماجرا رو تعریف کردم ... هر چند خاله هم به شدت ناراحت شد ... و حق رو به من داد ... اما توی محاسبه نفس اون شب نوشتم... - امروز به شدت عصبانی شدم ... خستگی زیاد نگذاشت خشمم رو کنترل کنم ... نمی دونم ولی حس می کنم بهتر بود طور دیگه ای حرف می زدم ... اون شب پیش ما موند ... هر چند بهم گفت برم استراحت کنم ... اما دلم نمی خواست حتی یه نفر دیگه ... به خاطر اون بو و شرایط ... به اندازه یک اخم ساده ... یا گفتن کوچک ترین حرفی توی دلش ... حرمت مادربزرگ رو بشکنه ... حتی اگر دختر مادربزرگ باشه ... رفتم توی حمام ... و ملحفه و لباس ها رو شستم ... نیمه شب بود ... دیگه قدرت خشک کردن و اتو کردن شون رو نداشتم ... هوا چندان سرد نبود ... اما از شدت خستگی زیاد لرز کردم ... خاله بلافاصله تشت رو از دستم گرفت ... منم یه پتوی بزرگ پیچیدم دور خودم ... کنار حال، لوله شدم جلوی بخاری ... از شدت سرما ... فک و دندون هام محکم بهم می خورد ... حس می کردم استخوان هام از داخل داره ترک می خوره ... 3 ساعت بعد ... با صدای اذان صبح از خواب بیدار شدم ... دیدم خاله ... دو تا پتوی دیگه هم روم انداخته ... تا بالاخره لرزم قطع شده بود ... دارد........🍃 لینک کانال : @Abbasse_kardani
داستان_دنبال_دار_نسل_سوخته 🌹قسمت_پنجاه وچهارم🌹 این داستان👈میراث خاله با یکی از نیروهای خدماتی بیمارستان هماهنگ کرده بود ... بنده خدا واقعا خانم با شخصیتی بود ... تا مادربزرگ تکان می خورد ... دلسوز و مهربان بهش می رسید ... توی بقیه کارها هم همین طور ... حتی کارهایی که باهاش هماهنگ نشده بود ... با اومدن ایشون ... حس کردم بار سنگینی رو که اون مدت به دوش کشیده بودم ... سبک تر شده ... اما این حس خوشحالی ... زمان زیادی طول نکشید ... با درخواست خاله ... پزشک مادربزرگ برای ویزیت می اومد خونه ... من اون روز هیچی ار حرف هاش نفهمیدم ... جملاتش پر از اصطلاح پزشکی بود ... فقط از حالت چهره خاله ... می فهمیدم اوضاع اصلا خوب نیست ... بعد از گذشت ماه ها ... بدجور با مادربزرگ خو گرفته بودم ... خاله با همه تماس گرفت ... بزرگ ترها ... هر کدوم سفری ... چند روزی اومدن مشهد دیدن بی بی ... دلشون می خواست بمونن ولی نمی شد... از همه بیشتر دایی محمد موند ... یه هفته ای رو پیش ما بود ... موقع خداحافظی ... خم شد پای مادربزرگ رو بوسید ... بی بی دیگه حس نداشت ... با گریه از در خونه رفت ... رفتم بدرقه اش ... دستش رو گذاشت روی شونه ام ... - خیلی مردی مهران ... خیلی ... برگشتم داخل ... که بی بی با اون صدای آرام و لرزانش صدام کرد ... - مهران ... بیا پسرم ... - جونم بی بی جان ... چی کارم داری؟ ... - کمد بزرگه توی اتاق ... یه جعبه توشه ... قدیمیه ... مال مادرم ... توش یه ساک کوچیک دستیه ... رفتم سر جعبه ... اونقدر قدیمی بود که واقعا حس عجیبی به آدم دست می داد ... ساک رو آوردم ... درش رو که باز کردم بوی خاک فضا رو پر کرد ... - این ساک پدربزرگت بود ... با همین ساک دستی می رفت جبهه ... شهید که شد این رو واسمون آوردن ... ولی نزاشتم احدی بهش دست بزنه ... همین طوری دست نخورده گذاشتمش کنار ... آب دهنش به زحمت کمی گلوش رو تر کرد ... - وصیتم رو خیلی وقته نوشتم ... لای قرآنه ... هر چی داشتم مال بچه هامه ... بچه هاشونم که از اونها ارث می برن ... اما این ساک، نه ... دلم می خواست دست کسی بدم که بیشتر قدرش رو بدونه ... این ارث، مال توئه ... علی الخصوص دفتر توش ... دارد.......🍃 لینک کانال : @Abbasse_kardani
ویژگی یاوران امام زمان عج.mp3
309K
⭕️ یکی از ویژگیهای یاوران امام زمان معرفت به آن حضرت است. 🔸 اگر امام زمانت را شناختی دیگر فرقی نمی کند ظهور زود فرا برسد یا دیر 🔸هر کسی امام زمانش را شناخت مثل کسی می ماند که در خیمه امام زمانش ایستاده 🤲 بارالها ، معرفت امام زمان را نصیبمان بفرما
‌ هر وقت احساس ڪردید از دور شدیدو دلتون واسه اقا تنگ نیست ... این دعاے ڪوچیڪ رو بخونید 🤲🏻 ((لَیـِّن قَلبے لِوَلِـیِّ اَمرڪ 🥀)) یعنے ... خدایا دلمو واسه‌امامم‌نرم‌کن ‌شبتون امام زمانی
سلام ای پر معناترین نگاشته هستی... ای سُلاله آفتاب... ای پدر مهربانم... وجودم خیره به نورِ شماست... السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللّٰهِ فِى خَلْقِهِ اَللهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفـَرَج
❣ چشم آلوده کجادیدن دلدارکجا؟ دل سرگشته کجاوصف رخ یارکجا هرکه راتوبپسندی بشودخادم تو خدمت عشق کجا نوکر سربار کجا کاش درنافله‌ات نام مراهم ببری که دعای تو کجا عبد گنهکار کجا الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج
💢از امام جواد علیه السلام پرسیدند: ⁉️چرا به آن حضرت(امام زمان عج)، گفته می شود؟ فرمود: بدان جهت که برای او غیبتی است بسیار طولانی که در اثر این غیبت، 👈افراد با اخلاص ، پایان غیبتش را می کشند، 👈افرادی که در شک و تردیدند، می شوند، 👈آنان که او را در عقیده قبول ندارند، یاد آن حضرت را می کنند، 👈آنان که وقت ظهور تعیین می کنند، می گویند، 👈آنان که در ظهورش عجله می کنند، از صراط مستقیم می شوند، ✅👈و تنها کسانی که تسلیم امر الهی هستند و شک و تردیدی در عقیده ندارند و هرچه ما گفته ایم، همان را می پذیرند می یابند. 📚کمال الدین و تمام النعمه، ج ٢، ص ٣٧٨ ➖➖➖➖➖➖➖ @Abbasse_Kardani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای امام زمانم چه کنم؟ کلیپ_صوت_مهدویت دختران شیعه و شکستن قلب 💔 مهدی فاطمه(س)😔 حیا ‼️اگر با امام زمانیم… @Abbasse_Kardani
🔴🔵 آیا انقلاب ایران به رهبری امام خمینی مقدمه ساز ظهور امام زمان (عج ) هست؟ 🌺 جواب : قطعا این انقلاب که از 15 خرداد سال 1342 وارد مرحله اصلی قیام به رهبری امام خمینی شد. مقدمه ساز ظهور خواهد بود. ♦️ روایت معروفی از امام کاظم (ع ) در این زمینه وجود دارد که می گوید : ....عَنْ عَلِیِّ‌بْنِ عِیسَی عَنْ أَیُّوبَ‌بْنِ یَحْیَی الْجَنْدَلِ عَنْ أَبِی‌الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ـ علیه‌السلام ـ قَالَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ یَدْعُو النَّاسَ إِلَی الْحَقِّ یَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ کَزُبَرِ الْحَدِیدِ لَا تُزِلُّهُمُ الرِّیَاحُ الْعَوَاصِفُ وَ لَا یَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ وَ لَا یَجْبُنُونَ وَ عَلَی اللَّهِ یَتَوَکَّلُونَ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ‌. امام کاظم ـ علیه‌السلام ـ فرمودند: مردی از اهل قم مردم را به‌سوی حق فرا می‌خواند و گروهی اطراف او جمع می‌شوند که ( اراده و ایمان آنها) مانند قطعات محکم آهنین است که بادها و طوفان‌های سهمگین آنها را از جای خود حرکت نمی‌دهد و از جنگ خسته نمی‌شوند و از نبرد دوری نمی‌کنند و بر خداوند توکل می‌کنند و عاقبت از آن متقین است. 📚 منبع: بحارالانوار جلد 57 ص215 🔴🔵 چند نکته : 🔷تمام منابع شیعی و سنی اتفاق نظر دارند که ظهور امام زمان ـ عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف ـ پس از نهضتی به وقوع خواهد پیوست که زمینه‌ساز ظهور حضرت است. در این نهضت صاحبان درفش‌های سیاه از ایران، آماده‌کننده مقدمات فرمان‌روایی او هستند. 🔷 مراحل حکومت ایرانیانِ زمینه‌ساز: حکومت ایرانیانِ زمینه‌ساز، به دو مرحله مشخص تقسیم می‌شود: ♦️مرحله اول: آغاز نهضت آنان به دست مردی از اهل قم که شاید نهضت او سرآغاز امر ظهور باشد؛ چراکه در روایات آمده است که آغاز نهضت حضرت از ناحیه مشرق است. ♦️ مرحله دوم: ظهور دو شخصیت موعود در بین ایرانیان به نام سید خراسانی و فرمانده سپاه او به نام شعیب‌بن صالح. 🔷 استاد علی کورانی در کتاب عصر ظهور اعتقاد دارد مراحل انقلاب ایران تا انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج ) شامل مراحل زیر است: 🌹 آغاز نهضت توسط مردی از قم 🌹 وارد شدن در جنگ طولانی 🌹 ظاهر شدن سید خراسانی و شعیب 🌹 رد کردن خواسته های قبلی و قیام همه جانبه 🌹 سپردن پرچم به دست امام عصر(عج) 🌺ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 💢نیت هاتو امام زمانی کن❗️ 🎙استاد 👌 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌لینک کانال : @Abbasse_kardani
نظام تقديم 91.mp3
9.42M
🔈 🔇 جلسه هجدهم صوتی 👆👆👆 کتابی 👌 و بر اساس واقعیت ؛ کسانی که مرگ را تجربه کرده اند لطفا از اول جلسه که در کانال گذاشته شده بررسی کنید تا بیشتر متوجه داستان بشید. لینک کانال : @Abbasse_kardani
هوای دل.mp3
14.01M
🎵 ❣هوای دل 🎤 🌺 اللهم عجل لولیک الفرج 🍃🌹🍃🌹