eitaa logo
درمحضرحضرت دوست
670 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
3.9هزار ویدیو
70 فایل
لینک کانال : @Abbasse_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ثواب نشر کانال هدیه برسلامتی اقامون امام زمان(عج) وشادی روح شهید عباس کردانی ادمین کانال @labike_yasahide
مشاهده در ایتا
دانلود
دل شکسته میخری آقا؟ هر چند دورم از تو ،عجیب است چون دلم حس می کند نشسته کناری کنارتان چیزی برای عرضه ندارم به ساحتت آقا دل شکسته می آید به کارتان ؟ لینک کانال : @Abbasse_kardani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬کلیپ 💠استاد رائفی پور 📝وظیفه شیعیان در آخرالزمان و قبل از ظهور ... ‌‌➖➖➖➖➖➖➖
👆👆👆 💞 ⃣4⃣ دارد به اين سو مى آيد. (ع) به استقبال خواهر مى رود. اكنون (ع) با دست اشاره به نرجس مى كند و به مى گويد: "اين همان است كه در مورد آن با تو سخن گفته بودم". لبخندى مى زند و به نزد مى رود و او را در آغوش مى گيرد. از شوق، اشكش جارى مى شود. او خدا را شكر مى كند كه اين خاندان را مى بيند. بارها و بارها از برادرش خواسته بود تا مقدّمات ازدواج (ع) را فراهم كند، آرزو داشت تا آن حضرت را ببيند. (ع) به او گفته بود بايد صبر كنى تا بيايد، فقط اوست كه شايستگى دارد مادر (عج) بشود. خيلى خوشحال است. به چهره نگاه مى كند، يك آسمان نجابت و پاكى را در اين چهره مى بيند. به راستى تو چه كردى كه شايسته اين مقام شدى، ! (ع) از مى خواهد تا نرجس را به خانه خود ببرد و به او احكام را ياد بدهد. ...
👆👆👆 💞 😘 ⃣4⃣ (ع) به روى او لبخند مى زند و مى گويد: آيا مى خواهى به تو بدهم كه چشمانت روشن شود؟ مى داند كه در اين سفر با سختى هاى زيادى روبرو شده و رنج اسارت كشيده است، اكنون بايد دل او را با اى شاد كرد. اى ! خشنود باش و ! به زودى خداوند به تو مى دهد كه همه دنيا خواهد شد و را در اين كره خاكى برقرار خواهد كرد. نرجس مى فهمد كه او مادرِ (عج) خواهد شد، همان كسى كه همه به آمدنش مژده داده اند. به راستى چه مژده اى از اين بهتر! گوش كن! سؤالى مى كند: ــ آقاى من! پدرِ اين فرزند كيست؟ ــ آيا آن شب را به ياد دارى؟ شبى كه (ع) و جدّم، (ص) مهمان تو بودند. آن شب، پيامبر تو را براى چه كسى خواستگارى كرد؟ ــ فرزندت (ع) را مى گويى! ــ آرى، تو به زودى همسر او خواهى شد. اينجاست كه چهره از خوشحالى همچون مى شكفد. خدا سرور مردان جهان را براى با او انتخاب نموده است. (ع) در انتظار آمدن خواهرش است. حتماً او را به ياد دارى، همان كه مدّتى قبل به خانه اش رفتيم. ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ راهکاری برای زودتر برطرف شدن بلایا 🌹امام (علیه السلام): هيچ بلايى نيست كه بندۀ مؤمنى بدان گرفتار آيد و خداوند عز و جل به او توفيق دعا كردن دهد، مگر اين كه آن بلا، «به زودى» برطرف شود، و هيچ بلايى نيست كه بنده مؤمن بدان گرفتار آيد و از دعا كردن خوددارى ورزد، مگر اين كه آن بلا «به درازا» كشد. پس هرگاه بلا فرود آمد، به درگاه خداوند عز و جل «دعا و التماس» كنيد. 📗كافي، ج۲، ص۴۷۱ 🌺🌿🌷🌿🌺🌿🌷🌿 نکته های ناب و کوتاه علمی 💎: استجابت دعا ..... ✳️ امام (علیه السلام) از امیرالمومنان نقل می فرمایند : 💎 درهاى آسمان در پنج هنگام باز میشود. : ✨هنگام آمدن باران، 💥هنگام جهاد با دشمنان، ✨هنگام گفتن اذان، ✨موقع خواندن قرآن، ✨اول ظهر، ✨هنگام دمیدن سپیده بامدادان. شیخ صدوق، الخصال، ج 1، ص 303 🌺🌿🌷🌿🌺🌿🌷🌿 🌟 پیامبر صلی الله علیه و آله : 💎هرکس از مرد یا زن مسلمانى غیبت کند، خداوند تا چهل شبانه روز نماز و روزه او را نپذیرد مگر این که غیبت شونده او را ببخشد. 📚 بحار ج۷۵ ص۲۵۸ ح۵۳ .
درمحضرحضرت دوست
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_صدوبیست‌ونه 👈این داستان⇦《 به من بگو 》 ــــــــــــــــــ
🔻 👈این داستان⇦《 سید 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎رفقاش که داشتن می‌رفتن ... کامران با ترس اومد سمتم... و در حالی که خنده‌های الکی می‌کرد و مثلا خیلی رو خودش مسلط بود ... سر حرف رو باز کرد ... 🔹راستی آقا مهران ... حرف‌هایی که اون روز می‌زدم ... همه‌اش چرت بود ... همین جوری دور هم یه چیزی می‌گفتیم ...😔 🔸چند لحظه مکث کردم ... شما هم عین داداش خودم ... حرفت پیش ما امانته ... چه چرت ... چه راست ...😊 🍃یکم هاج و واج به من و سعید نگاه کرد ... خداحافظی کرد و رفت ... سعید رفت تو ... من چند دقیقه روی پله‌های سرد راه پله نشستم ... شاید وجود آتش گرفته‌ام🔥 کمی آرام تر بشه ... 🌚تمام شب خوابم نبرد ... از فشار افکار روز ... به بی‌خوابی‌های مکرر شبانه هم گرفتار شده بودم ... از این پهلو به اون پهلو ... 💠بیشترین زجر و دردی که اون ایام توی وجودم بود ... فقط یه سوال بود ... سوالی که به مرور، هر چه بیشتر تمام ذهنم رو خودش مشغول می کرد ... 🍃✨خدایا ... دارم درست میرم یا غلط؟ ... من به رضای تو راضیم ... تو هم از عمل من راضی هستی؟ ... 🍀بعد از نماز صبح ... برگشتم توی رختخواب ... با یه دنیا شرمندگی از نمازی که با خستگی و خواب آلودگی خونده بودم ... تا اینکه ... بالاخره خوابم برد ... 🍃✨سید عظیم الشأن و بزرگواری ... مهمان منزل ما بودند ... تکیه داده به پشتی ... رو به روشون رحل قرآن ... رفتم و با ادب ... دو زانو روی زمین، مقابل ایشون نشستم ... 🌸قرآن رو باز کردند و استخاره با قرآن رو بهم یاد دادند ... سرم رو پایین انداختم ... من علم قرآن ندارم ... و هیچی نمی‌دونم ... ✨🍃علم و هدایت از جانب خداست ... جمله تمام نشده از خواب پریدم ... همین طور نشسته ... صحنه‌های خواب جلوی چشمم حرکت می‌کرد ... دل توی دلم نبود ...❤️ 🏢دانشگاه، کلاس داشتم اما ذهن آشفته‌ام بهم اجازه رفتن نمی‌داد ... رفتم حرم ... مستقیم دفتر سوالات شرعی ... حاج آقا ... چطور با قرآن استخاره می‌کنن؟ ... می‌خواستم تمام آدابش رو بدونم ... 🌺باورم نمی‌شد ... داشت ... کلمه به کلمه ... سخنان سید رو تکرار می‌کرد ... ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ ـ ـ لینک کانال : @Abbasse_kardani
🔻 👈این داستان⇦《 وحشت 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎چند روز از اون ماجرا و خواب گذشته بود ... هر بار که می‌رفتم سر قرآن یاد اون خواب می‌افتادم ... و ترس وجودم رو پر می‌کرد ... 🍃✨به کافران بگو خداست که هر کس را بخواهد در گمراهی می‌گذارد و هر کس را که (به سوی او) بازگردد به سمت خودش هدایت می‌کند ...✨🍃 🍀تمام این آیات و آیات شبیه‌شون از توی ذهنم رد می‌شد ... یُضِلُّ بِهِ کَثِیرًا وَیَهْدِی بِهِ کَثِیرًا وَمَا یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِینَ ... و ترس بیشتری وجودم رو پر می‌کرد ... 💢 مهران ... اونهایی که بدون علم و معرفت ... و فهم حقیقی دین، وارد چنین حیطه و اموری شدن ... کارشون به گمراهی کشید ... اگه خواب صادقه نبوده باشه چی؟ ... تو چی می‌فهمی؟ ... کجا می‌خوای بری؟ ... اگه کارت به گمراهی بکشه و با سر سقوط کنی، چی؟ ... امثال شمر و ابوموسی اشعری ... ادعای علم و دیانتشون می‌شد ... نکنه سرانجامت بشه مثل اونها⁉️ ... 🔻وحشت عجیبی وجودم رو پر کرده بود ... نمی‌فهمیدم این افکار حقیقیه و مال خودمه؟ ... یا شک و خطوات شیطانه ... و شیطان باز داره ... حق و باطل رو با هم قاطی می‌کنه؟ ... 🍀تنها چیزی که کمی آرومم می‌کرد یک چیز بود ... من تا قبل از اون خواب ... اصلا استخاره گرفتن رو بلد نبودم ... یعنی ... می‌تونست یه خواب صادقانه باشه؟ ... 🔹هر چند، این افکار ... چند هفته مانع شد ... حتی دست به قرآن ببرم ... صبح به صبح ... تبرکی، دستی روی قرآن می‌کشیدم ... و از خونه می‌زدم بیرون ... تمام اون مدت، سهم من از قرآن همین شده بود ...✨ 📃امتحانات پایان ترم دوم ... و سعید داشت دیپلم می‌گرفت ... رابطه‌مون به افتضاحی قبل نبود ... حالا کمتر با دوست‌هاش بیرون می‌رفت ... امتحان نهایی هم مزید بر علت شده بود ... 🌙شبها هم که توی خونه سیستم بود ... می‌نشست پشت میز به بازی ... یا فیلم نگاه کردن ... حواسم بهش بود ... اما تا همین جا هم جلو اومدن، خودش خیلی بود ... 📃قبل از امتحان ... توی حیاط دانشگاه دور هم بودیم ... یکی از بچه‌ها اعصابش خیلی خورد بود ... 🔸لعنت به امتحانات ... قرار بود کوه، بریم * ... بد رقم دلم می‌خواست برم ... فقط به خاطر این پیشنیاز مسخره نرفتم ... ▫️و شروع کرد از گروهشون صحبت کردن ... و اینکه افراد توی کوه به هم نزدیک‌تر میشن و ... ایده فوق العاده‌ای به نظر می‌اومد ... من ... سعید ... کوه ...👬⛰ ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ ـ ـ لینک کانال : @Abbasse_kardani
معشوق غایب من ، آقای ندیده‌ی من ... اصلا روضه‌ی من از همین خطاب شروع می‌شود!! از همین «آقای ندیده» ... ندیدمت که هنوز بدی در من قد می‌کشد و خوبی کمرنگ می‌شود، ندیدمت که هنوز گناه نکردن سخت است، ندیدمت هنوز که ... آخر دنیا اینجوری نمی‌ماند یک روز می‌بینمت!! آدمیزاد به امید زنده است ... ▪️امید وصل تو مرا زنده می‌دارد ▫️اللهم عجل لولیک الفرج لینک کانال : @Abbasse_kardani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ✍سخنرانی 🌹 ✨موضوع:آیا می‌شود در عصر غیبت هم امام زمان را ملاقات کرد؟امام زمان چند کارگزار دارند؟ 🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌤 لینک کانال : @Abbasse_kardani
شبتون مهدوی دعای فرج🙏
💦🌹💦🌹💦🌹💦 هر صبح روزمان را با سلام به ساحت مقدس چهارده معصوم علیهم السلام منور و متبرک کنیم.🌹 ❤️بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ❤️ ❣️اﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ و رحمة الله و بركاته ❣️ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ علي بن ابي طالب و رحمة الله و بركاته ❣️السلام علیکِ یا فاطمةَﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀو رحمة الله وبركاته ❣️ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ايّها ﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ و رحمة الله و بركاته ❣️اﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ايّها الشهيد و رحمة الله وبركاته ❣️ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦِ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ و رحمة الله وبركاته ❣️السلا‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ایّها ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ و رحمة الله وبركاته ❣️اﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ایّها ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ و رحمة الله وبركاته ❣️اﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ایّها ﺍﻟﮑﺎﻇﻢُ و رحمة الله وبركاته ❣️ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ايّها ﺍﻟﺮﺿَﺎ و رحمة الله وبركاته ❣️اﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ايّها ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ و رحمة الله وبركاته ❣️السلاﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ايّها ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ و رحمة الله وبركاته ❣️اﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ايّها ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ و رحمة الله وبركاته ❣️السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی و یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القرآن اِمامَ الاِنسُ و الجّانّ و رحمة الله وبركاته. 🌷السلام عليكم جميعاً ورحمة الله و بركاته🌷 💦🌹💦🌹💦🌹💦🌹💦🌹 التماس دعا
هر چند ناخالص هر چند بی رمق از همین راه دور از همین فاصله‌ای که بین خودم و شما ساخته‌ام، سلام مرا بپذیر ... اَلسَّلامُ عَلَيْكمَ يا بَقِيَّةَ اللهِ اَلاعظم اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليّٖكَ الْفَرَج
یابن‌الحسن کجای شهر قدم میزنی؟ مظلوم و غریب عالم، تو اگر نباشی ستاره‌ها هم گُم می‌شوند و جاذبه، قدرتِ کشیدنِ یک برگ را هم ندارد چه رسد به کُرات ومنظومه‌ها ... اگر میانِ دنیا قدم نگذاری آسمان‌ها توانِ ایستادن ندارند و جاده‌ها خیالِ رسیدن ... نگاهِ گرمت را اگر بر عالم دریغ کنی خورشیدها خاموش و نا اُمید در گوشه‌ای کز می‌کنند و صورتِ ماه‌ها بدونِ نور، پُر می‌شود از لک‌های سیاه ... مهدی جان اگر نبود فروغِ حیات‌بخشِ تو و پدرانت، هستی شکل نمی‌گرفت و خدا خیالِ پرستیده شدن نداشت ... تعجیل در ظهور صلوات اللهم عجل لولیک الفرج
⁉️آیا بعدازظهور رجعت اختیاری است؟ 🔸 دو دسته به دنیا برمی گردند مؤمنان واقعی و مشرکان ملحد، رجعت به دنیا برای هر یک از دو گروه یکسان نیست، رجعت برای مشرکان و کافران سیه روز است . 🔸آری ، آنان باید به دنیا برگردند تا سزای اعمال ننگین خویش را در همین دنیا بچشند، ولی مؤ منان و پارسایان خالص برای رجعت به دنیا آزادند، در صورتی که مایل باشند می توانند هنگام ظهور حضرت برای یاری او بشتابند. 👈 مفضل بن عمر یکی از یاران امام صادق ، علیه السلام ، از آن حضرت چنین نقل می کند: 👈 در مورد قائم ، علیه السلام ، و اینکه برخی از اصحاب ما که منتظر ظهور ایشان بودند از دنیا رفتند گفتگو می کردیم ، امام صادق ، علیه السلام ، فرمودند: هنگامی که ایشان قیام نمایند، (فرشتگان الهی ) در روی قبر کسی که اهل ایمان بوده داخل شده و به او می گویند سرور و مولای تو ظهور کرده است اگر می خواهی که به او به پیوندی ، اختیار دارای و چنانچه بخواهی در کرامت پروردگارت بمانی، آزاد هستی . 📚 پی نوشت ها: 🔸الامام المهدی من المهد الی الظهور ص 655 و 656 🔸متن روایت: ذکرنا القائم ، علیه السلام ، و من مات من اصحابنا ینتظره فقال لنا ابو عبدالله ، علیه السلام : اذا قام اتی المومن فی قبره فیقال له : یا هذا انه قد ظهر صاحبک فان تشاء ان تلحق به فالحق و ان تشاء ان تقیم فی کرامة ربک فاقم . ➖➖➖➖➖➖➖
وظایف منتظران ۳.mp3
4.43M
💢 برگرفته از کتاب ارزشمند مکیال المکارم ⭕️دعوت مردم به سوی امام عصر( عج) با استناد به آیه ٣٢ سوره مائده..هدایت حتی یک نفر به سوی امام زمان ثوابی برابر هدایت کل بشریت دارد ➖➖➖➖➖➖➖ @Abbasse_Kardani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنرانی تکان دهنده در مورد نحوه ی کار برای امام زمان (عج) ➖➖➖➖➖➖➖
YEKNET.IR - zamine - vahid shokri - 98.05.14 - hafteghi.mp3
5.73M
احساسی (عج) 🍃بازم دلم گرفته 🍃هوائیتم به والله 🎤 👌فوق زیبا لینک کانال : @Abbasse_kardani
👆👆👆 💞 😘 ⃣4⃣ تو را به داخل دعوت مى كنم. ببخشيد كه اتاق من كمى نامرتّب است، هر طرف را نگاه مى كنى كتاب است. من با عجله ها را در گوشه اى جمع مى كنم. پسرم برايت نوشيدنى مى آورد. اكنون تو گلويى تازه مى كنى و مى گويى: ــ خوب، كى حركت مى كنيم؟ ــ مگر قرار است جايى برويم؟ ــ تو به من وعده داده اى كه دوباره مرا به ببرى؟ ــ يادم آمد. من سر قول خودم هستم. معلوم مى شود كه در تمام اين مدّت به فكر مى كردى و در آرزوى ديدار امام بودى. به اميد خدا، فردا صبح زود حركت خواهيم كرد. صبح زود حركت مى كنيم. بيابان ها، دشت ها و كوه ها را پشت سر مى گذاريم. روزها و شب ها مى گذرد، ما در نزديكى هستيم. وارد شهر مى شويم. تو خودت خوب مى دانى كه ما نمى توانيم الآن به خانه امام برويم. پس به خانه همان پيرمرد كه نامش بود مى رويم.
👆👆👆 💞 ⃣4⃣ مدّتى مى گذرد، وقت آن است تا مراسم ازدواج برگزار شود; ! من با خود فكر مى كنم كه حتماً براى اين ، جشن باشكوهى برگزار خواهد شد; امّا متوجّه مى شوم كه هيچ در كار نيست. اين به صورت مخفى صورت مى گيرد و فقط چهار نفر در اين مراسم شركت دارند: و (ع) و و . شايد تعجّب كنى؟ تو تا به حال مراسم اين طورى نديده اى؟ شنيده اند سرانجام كسى مى آيد كه همه حكومت هاى ظلم و ستم را نابود مى كند. آنها به خيال خود مى خواهند كارى كنند كه آن هيچ نسلى نداشته باشد0 امروز (ع) مى خواهد پسرش مخفى باشد تا دشمنان حسّاس نشوند. ! ماندن ما در اين شهر ديگر به صلاح نيست. بايد به خود برويم، مى ترسم حكومتى به ما شك كنند. من به تو قول مى دهم كه باز هم به اينجا بياييم. من در خانه خود مشغول هستم. به تو و خاطرات سفرمان فكر مى كنم. از ما يك سال گذشته است. صداى درِ خانه به گوشم مى رسد. بلند مى شوم در را باز مى كنم. از ديدنت خيلى مى شوم. باور نمى كردم كه اين قدر با باشى كه باز هم به من سر بزنى. ...
43.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تطبیق نشانه های ظهور با اتفاقات عصر حاضر استاد رائفی پور ➖➖➖➖➖➖➖
mpm_91d16614b334ad128556bde0606bafe8.mp3
14.53M
🌹بسیار زیبا 🎤مداح: حاج مهدی رسولی 🌾یاخادِمَ الحُسَینُ وَ یا ناصِرَالحُسَین🌷 🌴مداحی پیشنهاد دانلود⬇️⬇️⬇️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
درمحضرحضرت دوست
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_صدوسی‌ویک 👈این داستان⇦《 وحشت 》 ـــــــــــــــــــــــــ
🔻 👈این داستان⇦《 و قسم به عصر 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎بعد از امتحان حسابی رفتم توی فکر ... اگه واقعا کوه رفتن آدم‌ها رو اینقدر بهم نزدیک می‌کنه و ... با هم قاطی میشن ... ایده خیلی خوبیه که من و سعید هم بریم کوه ... حالا شاید خودمون ماشین نداریم ... و جایی رو هم بلد نیستم ... اما گروه‌های کوهنوردی ... مثل گروهی هم که سپهر می‌گفت ... به نظر خوب میاد ...👌 🔹در هر صورت، ایده خوبی برای شروع بود ... از طرفی یه فکر دیگه هم توی ذهنم حرکت می‌کرد ... 🔸حالا اگه به جای من ... به بقیه نزدیک‌تر بشه و رابطه‌مون همین طوری بمونه چی؟ ... یا اینکه ...🤔 دل دل کنان می‌رفتم سمت قرآن ... یه دلم می‌گفت استخاره کن ... اما دوباره ترس وجودم رو پر می‌کرد ... 🔻بالاخره دلم رو زدم به دریا ... نمی‌دونم چطور شد اون روز این تصمیم رو گرفتم ... وضو گرفتم و بعد از نماز مغرب و تسبیحات حضرت زهرا ... با هزار سلام و صلوات ... برای اولین بار در تمام عمرم ... استخاره کردم ...🍃✨ 🍃✨و قسم به عصر ... که انسان واقعا دستخوش زیان است ... مگر افرادی که ایمان آوردند و عمل شایسته انجام دادند ... و یکدیگر را به حق سفارش کردند و به صبر و شکیبایی توصیه نمودند ... صدق الله العلی العظیم ...✨🍃 ❤️قرآن رو بستم و رفتم سجده ... - خدایا ... به امید تو ... دستم رو بگیر و رهام نکن ... 💢امتحانات سعید تموم شد ... و چند وقت بعد، امتحانات من... شب که برگشت بهش گفتم ... ▫️حسابی خوشش اومد ... از حالتش معلوم بود ایده حرف نداشت ... از دیدن واکنشش خوشحال شدم ... و امیدوارتر از قبل ... که بتونم از بین اون رفیق‌های داغون ... جداش کنم... 🔹خودش رفت سراغ گروه کوهنوردی‌ای که سپهر پیشنهاد داده بود ... و اسم من و خودش رو ثبت نام کرد ... - انتخاب اولین جا با تو ... برای بار اول کجا بریم ...🤔🤔 💠هر چند، انتخاب رو بهش دادم ... اما بازم می‌خواستم موقع ثبت نام باهاش برم ... اون محیط تعریفی ... و افراد و مسئولینش رو ببینم ... ولی دقیقا همون روز، ساعت کلاسم عوض شد ... 🔸سعید خودش تنها رفت ... وقتی هم که برگشت با هیجان شروع به تعریف کرد ... خیلی خوشحال بودم ... یعنی می‌شد ... این یه گام بزرگ سمت موفقیت باشه؟ ... 🍃✨نماز صبح رو خوندم و چهار و نیم زدیم بیرون ... جزء اولین افرادی بودیم که رسیدیم سر قرار ... هوا هنوز گرگ و میش بود ... که همه جمع شدن ... و من ... وارد جو و دنیایی شده بودم ... که حتی فکرش رو هم نمی کردم ...😳😊 ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ ـ ـ لینک کانال : @Abbasse_kardani
🔻 👈این داستان⇦《ابراهیم》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎سعید توی روز ثبت نام با چند نفرشون آشنا شده بود ... گرم و گیرا با هم سلام و احوال پرسی کردن ... نه فقط با سعید... هر کدوم که به هم می‌رسیدن ... 🔹گروه دخترها و پسرها با هم قاطی شدن ... چنان با هم احوال پرسی می‌کردن ... و دست می‌دادن و ... 🔸مثل ماست وا رفته بودم ... حالا دیگه سعید هم جلوی من راحت‌تر از قبل بود ... اونم خیلی راحت با دخترها دست می‌داد ... گیج و مبهوت ... و با درد به سعید نگاه می‌کردم ... یکیشون اومد سمتم ... دستش رو بلند کرد ... سلام ... من یلدام ... 🔻با گیجی تمام، نگاهم برگشت ... سرم رو انداختم پایین ... و با لبخند فوق تلخی ... خوش وقتم ... و رفتم سمت دیگه میدون ... دستش روی هوا خشک شد... 💢نشستم لبه جدول و سرم رو گرفتم توی دستم ... گیج بودم و هنوز باور نمی‌کردم ... خدا، من رو اینجا فرستاده باشه ... بقیه منتظر رسیدن اتوبوس و مسئول گروه ... من، کیش و مات ... بین زمین و آسمون ... 🍃✨خدایا ... واقعا استخاره کردنم درست بود؟ ... یا ... 💢عقلم از کار افتاده بود ... شیطان از روی اعصابم پیاده نمی‌شد ... و آشفته‌تر از همیشه ... عقلم هیچ دلیلی برای بودنم توی اون جمع پیدا نمی‌کرد ... 🔹اگر اون خواب صادقانه بود؟ ... اگر خواست خدا این بود؟ ... بودن من چه دلیل و حکمتی می‌تونست داشته باشه؟ ...🤔 🔸به حدی با جمع احساس غریبی می‌کردم ... که انگار مسافری از فضا بودم ... و اگر اون خواب و نشانه‌ها حقیقی نبود؟ ... ▫️سرم رو وسط دست‌هام مخفی کرده بودم ... غرق فکر ... که اتوبوس رسید ... مسئول گروه پیاده شد و بعد از احوال پرسی ... شروع به خوندن اسامی و سرشماری کرد ... افراد یکی یکی سوار می‌شدن ... و من هنوز همون طور نشسته ... وسط برزخ گیر کرده بودم ... فکر کن رفتی خارج ... یا یه مسلمونی وسط L.A ...😳 💠سرم رو آوردم بالا و به سعید نگاه کردم ... اگه نمی‌خوای بیای ... کوله رو بده من برم ... من می‌خوام باهاشون برم ... 💢دست انداختم و کوله رو از روی دوشم برداشتم ... درست یا غلط ... رفتن انتخاب من نبود ... کوله رو دادم دستش ... و صدای اون حس ... توی وجودم پیچید ... 🍃✨اعتمادت به خدا همین قدر بود؟ ... به خدایی که ابراهیم رو وسط آتش نگه داشت ...😳😔 ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ ـ ـ لینک کانال : @Abbasse_kardani
بار فراقت ، چه سنگین است و دردِ ندیدنت چه طاقت فرساست ... این چشم ها در حسرت دیدارت ، آسمانی بارانی اند و این دل ها در نبودنت ، تکه سنگ هایی تپتده اند ... بیا و زنده مان کن ، حیاتمان بخش ، امیدمان ده ... لینک کانال : @Abbasse_kardani
شبتون مهدوی دعای فرج🙏