eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
404 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
118 ویدیو
23 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤 هشتم شوال؛ سالروز 😭 😭🖤 قصیده ای چهل بیتی نثار قلب داغدار سیدالساجدین (ع) او بود... .......... «پرده اول» او بود امامی که به بازار رسید او بود غلامی که کس او را نخرید او بود یتیمی که پر از مقتل بود مَن ماتَ علیٰ حبّ علی، ماتَ شهید ای وای از آن زمان که افتاد زمین با هروله اما سوی گودال دوید گودال، قصیده را غزل کرد و غزل از وزن نشد خارج و شد شعر سپید بر خاک کشید جسم بی جانش را دریا امواجِ پریشان شد باید ببرد بر سر دوشش خود را تا شام یک قافله در او غرق ساحل، که سرابی بود گم کرد نگاهی را طوفانِ شب از راه آمد فانوس، زمین افتاد از دستِ کمین خورده ی ماه در مقتلِ عشق با دستِ سپید زد رو به سیاهی ها آه... آن دست بلندی که کمی بالا رفت مست از مِی سیب شد ولی سیب نچید بی تاب ترین ماه زمین بود علی آن روز که از نیزه برآمد خورشید بنویس چه آمد به سر برکه ی سبز بنویس چه آمد به سر قوی سفید بنویس چه آمد به سر نیلوفر بنویس چه آمد به سر سرو رشید! از کوچ پرستو بنویس، از آن تیر از خون اناری که رسید و نرسید بنویس: چرا شمر به گودال رسید!؟ بنویس: چرا حرمله تکبیر کشید!؟ بنویس چگونه آب شد قلب علی بنویس چه چیز را شنید و نشنید!؟ مظلوم تر از او چه کسی بود!؟ آنکه در تشت طلا زد به لبش چوب...! یزید در غربت یک مدینه ی غرقِ نفاق مثل حسن از عطش، به خود می پیچید «پرده دوم» سجاده اش آسمان شد و مُهرش ماه هر کس که تو را به قدر وسعش فهمید من، آن شتری که با تو ده ها حج رفت اما به جز عشق و معرفت از تو ندید ۱ من، شاپرکی که بر سر شانه نشست اما به هوای «دیگری»، از تو... پرید باید به تو برگردم و عاشق باشم ای وعده ی آشکار، الوعده وعید من در رمضان تو گرفتار شدم ای ماه ترین ماه من، ای عید سعید اعجازِ مناجاتِ شما راهگشاست از گنجِ صحیفه ات بده شاهْ کلید شد شبنم اشک در قنوتِ صدفت تسبیحِ نجات بخشی، از مروارید در ساحت آن پنجره که رو به شماست باید که مفید بود یا شیخ مفید امثال ابوحمزه و انصاری ها از حنجره ی سبز تو گشتند پدید بذر کلمات تو به بار آورده علامه و مرعشی، خمینی و وحید آرامشِ پنهان شده در هر سخنت از معرفت توست به قرآن مجید بگذار سلامی بدهم قبرت را بگذار زیارت کنمت، عبدِ عبید «پرده سوم» می سوزم از آن گنبد و گلدسته که نیست در ذهن من است طرح یک صحن جدید باید که تو گلستان بشود نابودی این حرامیان نیست بعید زیباست چراغ سبز در صحن حسن در صحن تو سجاده ای از سنگ سفید خیبرشکن از راه می آید یک روز تا گردنِ کفر بشکند بی تردید ما منتظران، شوق رسیدن داریم پیش قدمش...آه، مرا سر بزنید! خالی ست اگرچه دستمان مولاجان داریم به ذوالفقارِ دستت... امّید «پرده چهارم» تو خاطره ی خونِ حسینی، سجاد تو... آنکه تمام روضه را درد کشید مداح از آن رو که تو غش می کردی از خواندن روضه، پیش تو می ترسید هر بار که گفت از قتیل العبرات از شدت اشکت، آسمان هم بارید دیدند که بارشِ شهابی دارد چشمان تو زیرِ تیربارانِ شدید کشتند خدا را و نمی دانستند او بوده و هست «اَقربُ مِن حبل ورید» دستی که به او سنگ زد این بار ولی بیرون شد از آستینِ آن روح پلید مرگ آمد و پنجه بر حقیقت انداخت انگار قیامت شد و در صور دمید پایان تو را نوشت با جامِ سراب دستی که عطش را به گلویت پاشید جامی که به لب رسید با دست ولید جانی که به لب رسید با دست ولید ۲ قم المقدسه ...................... ۱. زین العابدین (ع) شتری داشت که بر اساس بعضی از روایات بیست و دو بار با او به حج رفته بود، اما در تمامی این مدت حتی یک ضربه تازیانه هم به او نزده بود. امام در شب شهادت خود سفارش کرد به این شتر رسیدگی شود. وقتی امام به شهادت رسید، شتر یکسره به سوی قبر مطهر امام رفت، در حالی که هرگز قبر امام را ندیده بود خود را به روی قبر انداخت و گردن خود را بر آن می زد و اشک از چشم هایش جاری شده بود. خبر به امام باقر (ع) رسید. امام کنار قبر پدر رفت و به شتر گفت:«آرام باش. بلند شو. خدا تو را مبارک گرداند.» شتر بلند شد و برگشت ولی پس از اندکی باز به قبر برگشت و کارهای قبل را تکرار کرد. امام باقر باز آمد و او را آرام کرد ولی بار سوم فرمود: «او را رها کنید! او می‌داند که از دنیا خواهد رفت.» سه روز نگذشت که شتر از دنیا رفت. بحارالانوار، ‌ج ۴۶، ص۱۴۷ و ۱۴۸، حدیث ۲ و۳ و۴ به نقل از بصائر الدرجات و اختصاص و اصول کافی ج ۱، ص ۴۶۷، حدیث ۲و۳و۴ ۲. مورخین درباره قاتل امام ‌با‌ ‌هم‌ اختلاف دارند. بعضی معتقدند امام ‌به‌ دست ولید مسموم شد ‌و‌ برخی دیگر معتقدند ‌به‌ دست هشام ‌بن‌ عبدالملک که برادر خلیفه بود؛ اما ‌به‌ ‌هر‌ حال، ‌او‌ نیز نمی‌توانست بدون اجازه ولید، مرتکب قتل امام شود. برگرفته از: بحارالانوار، ج ۴۶، ص۱۵۲، حدیث ۱۲ ‌و‌ ص ۱۵۳ و‌ ۱۵۴ 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤 هشتم شوال؛ سالروز 😭 🙏🌷 برای مدینه و امام مجتبی (ع) انگورِ شهادت ........... ای غریب دو جهان! شب شده... با شب بنشین که دلم لک زده لبخند تو را... ماه ترین! غافل از نور تو بودم همه ی سال اما رو زدم تا به تو...! هر آینه دیدم تسکین ما که بودیم!؟ همان قومِ به حج رفته ی خواب آن خوارج که نبودند شبی توّابین در رکاب حسن از جنگ جمل سیر شدیم با معاویه نشستیم سر سفره ی دین بزنم آه گریزی به در خانه ی وحی آن دری که... شد از آغوش خدا عطرآگین آتش آمد که به غارت ببرد باغی را آتشی سخت که پشت تبری کرد کمین به هوا رفت صدای علی از ضربه ی کین مادر افتاد زمین و پسر افتاد زمین بگذریم از دل این کوچه ی بی رحم، حسن روز تشییع تنت را کمی از دور ببین تیرها زوزه کشان سمت تو می آیند... آه زخم هر تیر شده روی رکاب تو، نگین هر که آمد به تو کبوتر شد و گفت که فضای حَرمت بود عمیقاً سنگین کاش این جمعه، ظهور پسرت باشد و کاش از حرم طرح جدیدی بزند روح الامین ۱ شاعران از تو بگویند غزل پشتِ غزل بیت بیتش بشود بر سر ایوان، آذین مستِ انگور شهادت شدی و باید که بر ضریحت بزند فرشچیان نقش، چنین: ۲ «رشته ی تاک چنان بر پر و پایم پیچید که جهان، سبز شد و آدمیان، حورالعین» ما گدایان توایم، از همگان دل کندیم دلخوشیم ای پسر فاطمه... تنها به همین العجل! ذکر، مگر هست از این بالاتر؟ ما دعا کرده و او گفت به جامان آمین قم المقدسه ......................... ۱. نقاش معاصر استاد حسن روح الامین ۲. نقاش معاصر استاد محمود فرشچیان 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤 هشتم شوال؛ سالروز 😭 🤦🏻🙏🏻 به پیشگاه بقیع و امام حسن (ع) سکوت ................ ، فصل شکفتن... ، فصل رسیدن ، مثل کبوتر... ، حس پریدن هنوز گیجم و دارم مرور می کنم ای عشق منِ خراب کجا و خرابه های تو دیدن خرابه گفتم و قلبم دمشق شد! چه بگویم از آن فرشته کوچک، از آن به خاک کشیدن حسن چه حال غریبی ست حال و روز مدینه کجاست کوچه ی سیلی!؟ کجاست آهِ بریدن!؟ خدا کند که بیاید عزیز فاطمه از راه که دلخوشیم به یک انتقام سخت، شدیداً حسن که بود که حُسنش به آسمان باران داد حسن که بود جمالش به خاک، روح دمیدن سکوت کردن او را نشان عجز نبینید که او مربی عباس بوده در جنگیدن کجایی ای همه ی خلق، سرخوش از جریانت کجایی ای نفس صبح در هوای تپیدن شبانه بین روایاتِ کوچه باغِ نگاهت قدم زدیم تو را تا حوالی فهمیدن قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤 هشتم شوال؛ سالروز 😭 ✋🏻🌷 به پیشگاه ائمه بقیع و امام زمان (عج) مدینه ی ظهور .......................... ای که هستی در پی حیّ علی خیر العمل می رسد روزی که می گیری حرم را در بغل «هر که بامش بیش برفش بیشتر»، نَقلِ دل است می روی تا که محقق گردد این ضرب المثل روبرویت گنبد پیغمبر است و کوچه ای - کوچه ای که از دلش می آید «الغوث»، «العجل» سر که می چرخانی از شوقت می افتی بر زمین هشت گلدسته به پایت ایستاده؛ بی بدل باب علم و فقه، باب باقر است و صادق است باب ایمان، سهم سجاد است از روز ازل ذوالفقاری هست آویزان از ایوان حسن تا نمادی باشد از شیر خدا، شیر جمل فکر کن از «باب قاسم» وارد صحنش شوی آن زیارت می شود شیرین تر از شهد و عسل فکر کن زانو زدی در محضر بابُ الکرَم آن عبادت که عبادت نیست، شعر است و غزل در قنوت خالی ات، پُر می شوی از انتظار دل به دریا می زنی و می شوی در اشک، حل در خودت حس می کنی او را... همانکه می رسد تا جهان خالی شود از قاب های مبتذل سبز خواهد شد تمام کوچه های شهرمان می رسد روزی... چراغان می شود کل محل قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😢 دلتنگ زیارت امام رضا (ع) دوباره .............. در راه برگشتم ولی دلتنگ دیدارم دوباره گفتم خداحافظ ولی شوق حرم دارم دوباره ای کاش می شد دردها و خستگی های سفر را قبل از همه، دست امانات تو بسپارم دوباره ای ضامنِ هر چه خدا یکجا به من بخشیده، مولا...! این بار هم بخشیدی و خیلی بدهکارم دوباره انگار الان بود در آغوش تو خوابیده بودم - مابینِ دارالحجه...! خوابم یا که بیدارم دوباره!؟ اصلا نفهمیدم چطوری روز آخر آمد از راه بی تاب قرآن و نماز و شعر و اذکارم دوباره مجبورم آهسته قدم بردارم و در خود ببارم وقتی نمی آید دلم... چشم از تو بردارم دوباره راهم بده حتی همین حالا که دستم از تو دور است بر پنجره فولاد، سر باید که بگذارم دوباره باید که برگردم حرم، مثل کبوترها بگردم در بیکران صحن تو ای آسمان پرستاره قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😭🤦🏻😭🤦🏻😭🤦🏻😭🤦🏻😭🤦🏻😭🤦🏻 آخ که با این شعر چقدر گریه کردیم👇🏻 شعر کبوتر بقیع و کبوتر امام رضا (ع) .................... آی کبوتر که نشستی روی گنبد طلا هر کجا پر می کشی تو حرم امام رضا (ع) من کبوتر بقیع ام با تو خیلی فرق دارم جای گنبد سرم و به روی خاکا می ذارم خونه ی قشنگ تو کجا و این خونه کجا گنبد طلا کجا قبرهای ویرونه کجا اون جا هر کی میپره طائر افلاکی میشه این جا هر کی می پره بال و پرش خاکی میشه اونجا خادما با زائر آقا مهربونن اینجا زائرا رو از کنار قبرها می رونن تو که هر شب می سوزه صد تا چراغ دور و برت به امام رضا بگو غریب تویی یا مادرت کی میگه که تو غریبی غریب عاشق نداره روز و شب این همه مجنون رو خاکت سر می ذاره غریب اونه تو بقیع شمع و چراغی نداره نه ضریح و نه حرم حتی رواقی نداره 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این بار جای زعفران و مُهر و سجاده سوغاتی از مشهد، صفای باطن آوردم قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤 هشتم شوال؛ سالروز 😭 🌺 به ششمین نور امامت و ولایت جعفر صادق (ع) صادق ........................ تو را باید بخوانم یک پدیده جهان، مثل تو را هرگز ندیده تو را خواندیم از تاریکی محض جهان، روشن شد از تو ای سپیده ازل را با ابد پیوند دادی شدی مثل محمد، برگزیده تو را باقر در آغوشش گرفت و نگاهت کرد از شوق عدیده صدایت کرد اُمّ فَروه در تب ۱ همان زن که خدا در او دمیده همان که از جهنم رد شد و حال بهشتی زیر پایش آرمیده تو هم روزی پدر خواهی شد آری که کاظم می رسد بعد از حمیده خدا می خواست از منجی بگوید تو را آورد ای والا قصیده علی، صدمثنوی بود از عدالت حسن، یک چارپاره از شهیده حسین اما غزل بود و غزل ماند حسین، آن شاه بیتِ سر بریده! رباعی بود جد عابد تو رباعی های ناب و آبدیده مخمس های باقر، شهره هستند پُرند از عشق و ایمان و عقیده به یُمن پنج نور پاکِ قبلی به ما از تو فراوان تر رسیده احادیث تو، سیب سبزِ دینند که مومن یک به یک از شاخه چیده چه خوبانی که شاگرد تو بودند ابوحمزه در اَنفاست چه دیده!؟ بگو ای صبح صادق که مدینه برای دیدنت منت کشیده - چرا صادق نباشم با خود و خلق!؟ خدا امروز، صادق آفریده! قم المقدسه ......................................... ۱. امّ فَروه مادر امام صادق (ع) در قبرستان بقیع مدفون می باشد. 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤 هشتم شوال؛ سالروز 😭 شش کبوتر از قنوتِ بالشان، سقفی شدند تا نسوزاند پَرت را آفتابِ خیرگی! قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤦🏻😭🤦🏻😭🤦🏻😭🤦🏻😭🤦🏻😭 🖤 هشتم شوال؛ سالروز بقیع از کعبه باید یاد گیرد دهد چاک از پریشانی، گریبان قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊️ کبوترها به بقیع که فکر می کنند یاکریم می شوند! قم المقدسه 🖤 هشتم شوال؛ سالروز 😭 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤦🏻😭🖤 پیشکشی به ائمه بقیع علیهم السلام بقیع خسته .............. مدینه: قبله ی دل های ویران مدینه: جانماز و رحل قرآن مدینه: شب نشین کوچه ی درد مدینه: حال و روز یک پریشان مدینه: مرهم اندوه زائر مدینه: جای جایش بیت الاحزان مدینه: خنده ی دَه ها یهودی مدینه: گریه ی صدها مسلمان مدینه، در عطشناکِ بیابان امیدِ عطسه ی ابر است و باران شبی ای کاش می گفت این مدینه کجا زهرای ما را کرده پنهان!؟ بقیعِ خسته را باید حرم کرد و کاخ ظلم را با خاک، یکسان امامانِ بقیع اینجا غریبند ولی نه در میان قلب ایران غریبه در دل ما جای دارد قسم بر ضامن آهو، به سلطان! شما آبادیِ محضید و ما حیف فقط گفتیم از ویرانه هاتان! کجا گفتیم از سجاد و زهدش!؟ کجا گفتیم از حُسنِ حسن جان!؟ کجا گفتیم از تدبیر باقر!؟ کجا گفتیم از صادق!؟ کجا... هان! تمام شعرمان، وصف بقیع است نگفتیم از امام خویش، چندان چه گوهرها که در این خاک، خفته و مقداد است یک از آن هزاران خدیجه در مدینه، خانه دارد ولی ام البنین بی صحن و ایوان «علی»، در کعبه ی خود دارد این خاک ببین... بنت اسد خوابیده در آن بقیع از کعبه باید یاد گیرد دهد چاک از پریشانی، گریبان قم المقدسه 🖤 هشتم شوال؛ سالروز 😭 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15