🌹✍🏻 به ساحت امیرالمومنین علی علیه السلام
😭بیت آخر به یاد زنان غزه
آسمان خاکی
.......................
آسمان است و شده با خاکیان همسایه، او
فرق دارد با جهان ما ولی دنیای او
او به دنبال یکی مثل خودش در خلق بود
جز محمد را ندیدم همدل و همتای او
آن #محمد که به #خم، مست از کمالش بود و گفت
هر که #من_مولای_اویم، اوست... او مولای او
قصه ی شیرینِ فرهاد است و خسرو، شعر من
این یکی مجنون او شد، آن یکی لیلای او
این یکی نهج البلاغه، آن یکی قرآن به دست
دم زدند از آیه های محکم و والای «او»
در شب معراج، نور آسمان تقسیم شد
احمد و حیدر شدند آیینه های روبرو
فطرت ما را به نام مصطفی آمیختند
قلب ما را حیدری کردند و هم آوای او
ما اضافاتِ گِل او بوده ایم و جان گرفت
خاکِ ما دلدادگان از عطرِ روح افزای او
سالکان در عین او گشتند سرگردان و مات
عارفانِ صورتی ماندند در معنای او
عده ای از منبر آوردند رو بر تخت و تاج
بود اما بر سر دینِ خدا، دعوای او
هرگز از روی غرض ورزی، نداده حکمی و
بوده بر مبنای دستورات دین، فتوای او
او خودش بود و خدا و مصطفی و فاطمه
صد جهان می شد اداره با همین شورای او
درک او از عقلِ دنیا خارج است و ما که ایم!؟
اُشترانی خسته و سرگشته در صحرای او
در نماز خویش کاری کرده که محراب و مُهر
یا علی گفتند از بخشیدن زیبای او
خوب اگر دقت کنی از کوفه دارد می رسد
صوت قرآن و اذان چاه با نجوای او
تاک و نخل، این دو درخت، از دست او خوردند آب
مستم از انگور و خرما، مستم از گرمای او
عالَمی را تشنه ی یک جرعه... باران کرده است
ساقی است و بُرده از ما دل، یلِ سقای او
ساحلِ امن است این دریا و «من» را می کشد
زندگی یعنی بمیری در دل دریای او
موج دلتنگی، تو را این سو و آنسو می بَرد
غرق مولا می شوی، غرق قد و بالای او
از فشار جمعیت، پهلوی من آزرده شد
کوچه را دیدم... که می شورید بر زهرای او
تا بفهمی که چه آمد بر سر مولای ما
ساعتی بگذار ای سنی خودت را جای او -
فکر کن آن دومی، دارد زنت را می زند
فکر کن که پشت در، افتاده زیر پای او
#محمد_عابدی
#اشعار_علوی_فاطمی
قم المقدسه
#عید_غدیر_مبارک
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🙏🏻✋🏻 تقدیم به مولا علی (ع)
خدای بندگی
....................
عمریست زدیم در هوای تو نفس
تا پر بکشیم از تن: این کهنه قفس
عکس حرمت، مرا هوایی کرده
کرده دلم انگور نجف، باز هوس
با همسر و خانواده، مشهد رفتیم
تا اینکه بگیریم زیارت را، پس -
از پنجره فولاد گرفتیم تو را
پروانه شدیم دور شمع تو سپس!
داریم رضایت از رضایت، مولا
او صبح نشابور و دل ماست طبس
ای کاش قدمگاه تو باشد دلِ سنگ
تا سبز شود روح من: این دشت عبث
تو نیستی اهل خون و خون ریزی که!
با نام تو جنگ می شود آتش بس
شاهینِ ترازوی تو... ابروهایت
در محضر عدلت، خلفا بال مگس
یک عده، تو را خدای خود می خوانند
اما تو خدای بندگی بودی و بس
دارایی ما همین #علی گفتن هاست
دلخوش به توایم، تو به فریاد برس!
آنجا که کسی به کس ندارد رحمی
#مولا تو کَس منی، تویی تو همه کس
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#عید_غدیر_مبارک
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
💚✋🏻 تقدیم به #علی_بن_ابی_طالب (ع)
که به همراه #محمد (ص) پدران امت هستند و با #نبوت و #امامت، روشنگران راه بشریت
#انا_مدینه_العلم_و_علیٌ_بابُها
🤦🏻🙏🏻 سروده ۲۱ رمضان ۱۴۰۳
۲۱ بیت در مدح و مرثیه مولا علی (ع)
بغل
............
جهان را «چُخ گوزَل» کردی علی جان
چه کاری با ملل کردی علی جان
همینکه آمدم حیدر بگویم
خودت را یک غزل کردی علی جان
پدر بودی به وقت بغض هایم
مرا هر شب بغل کردی علی جان
بلی گفتم، علی گفتم، چنین شد
مرا مست از ازل کردی علی جان
لبی را که علی گفت و علی گفت
لبالب از عسل کردی علی جان
به هر چیزی که گفتی روی منبر
عمل کردی، عمل کردی علی جان
برای شانه ی ایتام، خود را
شکوهِ «کَالجَبل» کردی علی جان ۱
خبر دارند از چشمت، شترها
چه در جنگ جمل کردی علی جان
قلندرگونه بر لشکر زدی و
سپاهی را کچل کردی علی جان
برای هر که می گفت از توهّم
تو هم قَلَّ و دَل کردی علی جان ۲
چرا خود را اسیر دست یک مشت
ریاکارِ دغل کردی علی جان!؟ -
خودت را که بزرگِ آسمانی
چرا حداقل کردی علی جان!؟
حسادت می کنند اینها؛ خودت را
چرا ضرب المثل کردی علی جان!؟
اذان یعنی تو که... آن دومی را
خروس بی محل کردی علی جان
بگو ای «هل اتی» ای معنی ذکر
چه با شیخ اجل کردی علی جان ۳
تو را هر کس خدا خوانده، همان دم
غضب کردی، جدل کردی علی جان
چه آمد بر سرت در کوچه ی اشک
چه ها در آن محل کردی علی جان
تویی آنکه پس از هر روضه، ترکِ
جهانِ مبتذل کردی علی جان
خودت را ماه کردی در دل چاه
غمت را آه... حل کردی علی جان
جهان لرزید از زلزال رویت
سرت را تا گُسل کردی علی جان
هزاران بار مُردی و در آخر
شهادت را بغل کردی علی جان
#محمد_عابدی
قم المقدسه
.....................................
۱. قال رسول الله (ص): المُؤمِنُ کَالجَبَلِ الرّاسِخِ لاتُحَرِّکُهُ العَواصِفُ (شرح اُصول الکافی: ج۹ ص۱۸۱)
مؤمن، چونان کوه استواری است که طوفانها او را تکان نمیدهد
۲. قالَ عليٌّ (ع) خیرُ الکلام ما قَلَّ و دَلَّ: خوبی سخن در اين است كه کم و راهنما باشد
۳. ارادت سعدی به اهل بیت پیامبر (ص) مثال زدنی است. مدعی نیستیم که قطعا شیعه بود و تقیه میکرد، ولی اگر هم شیعه بود جز این نمیگفت. میتوان از کلیات سعدی چاپ فروغی ابیات زیر را شاهد مثال آورد:
کس را چه زور و زهره که وصف علی کند
جبار در مناقب او گفته «هل اتی»
#عید_غدیر
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🤦🏻🙏🏻 سوالات راهب رومی از حضرت علی علیه السلام
روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی (ص) آمدند در حالیکه طلا و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه داشتند. پس راهب رو کرد به جماعتی که در آنجا حضور داشتند ( أبوبکر نیز در بین جماعت بود ) و سوال کرد " خلیفه ی نبی و امین او چه کسی است؟ "
پس جمعیت حاضر ، ابوبکر را نشان دادند ، پس راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست ؟ ابوبکر گفت ، نامم "عتیق" است ، راهب پرسید نام دیگرت چیست؟ ابوبکر گفت نام دیگرم "صدیق" است. راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟ ابوبکر گفت "نه هرگز" پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست.
ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟راهب پاسخ داد من بهمراه جمعی از مسیحیان از روم آمدم و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه آوردیم و هدف ما این است که از خلیفه ی مسلمین چند سوال بپرسیم ، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او می بخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات مارا پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم.
ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس ، راهب گفت باید به من امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت در امانی ، پس سوالاتت را بپرس.
راهب سه سوالش را مطرح کرد :
1) ما هو الشئ الذی لیس لله؟ چه چیزاست که از آن خدا نیست؟
2) ما هو شئ لیس عندالله؟ چه چیز است که در نزد خدا نیست؟
3) ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟ آن چیست که خدا آن را نمیداند؟
پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت باید از عمر کمک بخواهم ، پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد ، عمر که از پاسخ عاجز ماند پس بدنبال عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد و جمعیت گفتند چه سوالیست که میپرسی؟ خدا همه چیز دارد و همه چیز را میداند .
راهب ناامید گشته قصد بازگشت به روم کرد ، ابوبکر گفت : ای دشمن خدا اگر عهد بر امان دادنت نبسته بودم زمین را به خونت رنگین می کردم .
سلمان فارسی که شاهد ماجرا بود بسرعت خود را به امام علی (ع) رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند. پس امام علی (ع) بهمراه پسرانش امام حسن و امام حسین (ع) میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند.
ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی (ع) بپرس !
راهب رو به امام علی (ع) کرده و پرسید نامت چیست؟ امام علی (ع) فرمودند: نامم نزد یهودیان "الیا" نزد مسیحیان "ایلیا" نزد پدرم "علی" و نزد مادرم "حیدر" است.
پس راهب گفت ، نسبتت با نبی (ص) چیست ؟
امام (ع ) فرمودند : او همچون برادر و پسر عموى من است و نیز داماد او هستم .
پس راهب گفت ، به عیسی بن مریم قسم که مقصود و گمشده ی من تو بودی .
پس به سوالاتم پاسخ بده و دوباره سوالاتش را مطرح کرد.
امام علی (ع) پاسخ دادند :
فإن الله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا
آنچه خدا ندارد ، زن و فرزند است .
فلیس من الله ظلم لأحد
آنچه نزد خدا نیست ، ظلم است .
و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک
و آنچه خدا نمیداند ، شریک و همتا برای خود است .
پس راهب با شنیدن این پاسخها ، امام علی را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت :
"أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معدن الحکمة"
به درستی که نامت در تورات إلیا و در انجیل ایلیا و در قرآن علی و در کتابهای پیشین حیدر است ، پس براستی تو خلیفه ی بر حق پیامبری ، سپس تمام هدایا را به امام علی (ع) تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین قسمت کرد.
منبع : احتجاج - ترجمه جعفری جلد 1 ، ص : 445 - 450
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15