هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
✍🏻 برای اونهایی که هنوز مرددند!
🔰 ماجرای یک رأی که باعث مظلومیت بیشتر امام علی(ع) و جامعه مسلمین شد.
🤦🏻 همه این اتفاقات نتیجه رأی تو بود
به سفارش عمر در انتخاب خلیفه سوم، بین شورایی ۶ نفره رأی گیری شد و چون آرا مساوی شد ، ختم کلام و نقش تعیین کننده برعهده عبدالرحمان بن عوف بود یعنی او حق «وتو» داشت و به هرکسی رأی میداد، همو خلیفه مسلمین میشد!
عبدالرحمن ابتدا نزد مولا امیرالمومنین آمد و گفت به شرط ((عمل به قرآن)) و ((سنت پیامبر)) و ((سیره شیخین)) به تو رأی می دهم و تو خلیفه خواهی شد
✋🏻 امیرالمومنین فقط عمل به قرآن و سنت پیامبر(ص) را قبول کرد و عمل به سیره شیخین (ابابکر و عمر) را نپذیرفت.
پس عبدالرحمن به سراغ عثمان رفت و او هر ۳ شرط را بی درنگ پذیرفت
بعد از آنکه عثمان خلیفه شد فوراً بنیامیه را بر امور مسلمانان مسلط کرد به گونهای که حضرت امیر در تعبیری میفرمایند:
بنی امیه چونان شتران گرسنه که به علفهای بهاری رو می آورند بر بیتالمال مسلمین چیره گشتند.
🥺 در نتیجه در زمان خلافت عثمان خیلی مشکلات و بلاها به سر جامعه پهناور اسلام آمد تا جایی که مردم علیه او شورش کردند و به رغم مخالفت و حتی مقابله امیرالمومنین، عثمان در آن شورش کشته شد
👌🏻 نکته:
قبل از شورش عدهای از اصحاب رفتند که عثمان را نصیحت کنند مثل ابوذر، عبدالله بن مسعود و خود عبدالرحمن بن عوف، که خلیفه با هر کدام به نحوی برخورد ناشایست کرد.
ابوذر را تبعید کرد،
عبدالرحمن ابن عوف را کتک زد و بیرون کرد و...
بعداً عثمان برای دلجویی به عیادت عبدالرحمن رفت که عبدالرحمن از او روی برگرداند و گفت:
«ما به تو رأی ندادیم که با جامعه مسلمین این کارها را بکنی، قرار ما این نبود.
در ادامه امیرالمومنین به عیادت عبدالرحمن رفته و انتخاب غلط او را یادآور شده و فرمودند: همه این اتفاقات نتیجه رأی تو بود
😡 عبدالرحمن گفت:
من پشیمانم و از رأی خود به خلیفه روی گردانم و راضی به هیچ یک از اقدامات وی نیستم.
مولا علی علیهالسلام در بیان اینکه پشیمانی دیگر فایده ندارد، فرمودند:
تو در تمام اقدامات او شریکی! چه بخواهی! چه نخواهی
📣 فراموش نکنیم که:
رأی ما مسئولیت آور است.
پس با آگاهی و بصیرت رای بدهیم.
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
#اشعار_شب_چهارم_محرم_۱۴۰۳
اولین واژه ای که با شنیدن نام #حُر_بن_یزید_ریاحی به ذهن متبادر می شود #تؤبه است!
امیدوارم همه ما بتوانیم بازگشت به اصل خویشتن را در این دو ماه #محرم و #صفر تمرین کنیم🤲🏻
🤦🏻✋🏻 برای جناب #حر_بن_یزید_ریاحی که بهتر است او را بخوانیم
👌🏻 #حر_بن_حسین_ریاحی
سردار
............
خوب می دانم که بد کردم، خطاکارم حسین
بر تو دل نسپارم آخر بر که بسپارم حسین!؟
از خودم، از زندگی، از این هیاهو خسته ام
آمدم تا سر به زانوی تو بگذارم حسین
من به قدر کافی از بالا زمین افتاده ام
پیش چشم دیگران، دیگر نکن خوارم حسین!
یک زمان سردار بودم...! حال، سرباز توام
گرچه سربار توام گفتی که سردارم حسین
دیگران سنگند و تو آیینه ای بی خط و خش
در تو دیدم نور را، لبریز دیدارم حسین
روزی ام شد آنچه بخشیدی به امثالِ زُهیر
چشم هایت کارِ خود را کرد، دلدارم حسین!
حُر نبود آزاد تا امروز و حال، آزاد شد
خوش به حالم که به چشمانت گرفتارم حسین
تؤبه کردم از تمامِ خویش و درگیرم هنوز
از هرآنچه بوده ام قبل از تو بیزارم حسین
ناسزا گفتند سربازانِ دیروزم به من
می دهد رفتارشان هربار آزارم حسین
داده ای راهم درون خیمه ات، حاشا اگر
لحظه ای از خیمه گاهت چشم بردارم حسین!
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#تؤبه
همین غزل رو میشه با این گوشواره برای سینه زنی و زنجیرزنی خوند👇🏻
«حُرّ آزادم حسین، با تو آبادم حسین
خوش به حالم که در این، جاده افتادم حسین»
«یا حسین و یاحسین، یا حسین و یا حسین»
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🔰 خطبهای از امام حسین (ع) که سبب بیداری «حرّ» شد
«حرّ بن یزید ریاحی» از نژاد قبیله تمیم است. وی از خاندان حرّ است که در زمان جاهلیت و در دوره اسلام از بزرگان بودند. حرّ که از بزرگان و جنگآوران شهر کوفه بود، از قادسیه مأمور شد همراه با سپاهش جلوی کاروان امام حسین (ع) را بگیرد که سرنوشت چیز دیگری برای او رقم زد.
👌🏻 این نکته در رفتار جناب «حرّ» بسیار حائز اهمیت است که در طول مدتی که امام حسین علیه السلام را مشایعت میکرد تا مانع ورود حضرت به کوفه شود، یک مورد هم نسبت به ایشان جسارت به خرج نداد و معلوم بود که او دارای طینتی پاک و فطرتی زلال است که نیاز به مقداری تلنگر از جانب خلیفةالله دارد تا به لشکر حق بپیوندد. حرّ در طی مدتی که پا به پای کاروان حسینی حرکت میکرد، مدام شیفته رفتار و اخلاقیات حضرت میشد تا جایی که در مکانی همراه با سپاهش پس از اذن امام (ع) پشت سر ایشان و سایر کاروانیان نماز خواند. (کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج5، ص79). بالأخره ماجرای حرّ و کاروان حسینی به کربلا ختم شد، در جایی که امام حسین علیه السلام شروع به سخنرانی کرد.
امام حمد و ثنای خدا را بهبهترین طرزی که ویژه مقام آن حضرت بود بهجای آورده و بر رسول خدا و ملائک و پیغمبران درود فرستاد و چنان سخن ایراد کرد که هیچکسی پیش از او و پس از او در چنین مقامی بدان بلاغت قفل از دهان نگشود. فرمود:
«اما بعد، به حسب و نسب من توجه کنید و ببینید من کیستم. آنگاه به خود بازگشته خواهید فهمید که سخت اشتباه کردهای و شایسته است خود را ملامت کنید. متوجه باشید آیا کشتن و دریدن پرده احترام من مناسب با حال شماست، آیا من پسر دختر پیغمبر شما نیستم؟ آیا من فرزند وصی و پسرعم پیغمبر شما و نخستین مؤمنان به خدا و تصدیقکننده به آئینی که از طرف خدا آورده نیستم؟ آیا حمزه سید الشهداء عموی من نیست؟ آیا جعفر طیار که با دو بال در بهشت پرواز میکند عموی من نیست؟ مگر فرموده رسول خدا را درباره من و برادرم نشنیدهاید که فرمود حسن و حسین دو آقای جوانان بهشتاند؟»
فَانْظُرُوا مَنْ أَنَا ثُمَّ ارْجِعُوا إِلَی أَنْفُسِکُمْ وَ عَاتِبُوهَا فَانْظُرُوا هَلْ یَصْلُحُ لَکُمْ قَتْلِی وَ انْتِهَاکُ حُرْمَتِی أَ لَسْتُ ابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکُمْ وَ ابْنَ وَصِیِّهِ وَ ابْنِ عَمِّهِ وَ أَوَّلِ الْمُؤْمِنِینَ الْمُصَدِّقِ لِرَسُولِ اللَّهِ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ أَ وَ لَیْسَ حَمْزَةُ سَیِّدُ الشُّهَدَاءِ عَمِّی أَ وَ لَیْسَ جَعْفَرٌ الطَّیَّارُ فِی الْجَنَّةِ بِجِنَاحَیْنِ عَمِّی أَ وَ لَمْ یَبْلُغْکُم مَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ لِی وَ لِأَخِی هَذَانِ سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّة
«اگر آنچه را اظهار میکنم، تصدیق کردید به حق رسیده و درب حقیقت را بهروی خود گشودهاید؛ زیرا من از آغاز عمر که شنیدم خدا دروغگویان را سرزنش میکند، دروغ نگفتهام و اگر سخن مرا نمیپذیرید و تکذیب میکنید، میان شما افرادی هستند که اگر این حقیقت را از آنان جویا شوید بهراستی پاسخ شما را خواهند داد. اینک از جابر انصاری و اباسعید خدری و سهل ساعدی و زیدبن ارقم و انسبن مالک که همین بیانیه را از رسول خدا(ص) شنیدهاند بازپرسی کنید، آیا همین فرموده کافی نیست که دست از کشتن من بردارید؟!»
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15