eitaa logo
آدم و حوا 🍎
41هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
2.9هزار ویدیو
0 فایل
خاطره ها و دل نوشته های زیبای شما💕🥰 همسرداری خانه داری زندگی با عشق💕
مشاهده در ایتا
دانلود
6.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرخ کرده رو اینجوری فریز کن...☺️ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🩷حکایت پیرزنی برای سفیدکاری منزلش کارگری را استخدام کرد. وقتی کارگر وارد منزل پیرزن شد، شوهر پیر و نابینای او را دید و دلش برای این زن و شوهر پیر سوخت. اما در مدتی که در آن خانه کار می کرد متوجه شد که پیرمرد انسانی بسیار شاد و خوش بین است. او درحین کار با پیرمرد صحبت می کرد و کم کم با او دوست شد. در این مدت او به معلولیت جسمی پیرمرد اشاره ای نکرد. پس از پایان سفیدکاری وقتی که کارگر صورت حساب را به همسر او داد، پیرزن متوجه شد که هزینه ای که در آن نوشته شده خیلی کمتر از مبلغی است که قبلا توافق کرده بودند. پیرزن از کارگر پرسید که شما چرا این همه تخفیف به ما می دهید؟ کارگر جواب داد: «من وقتی با شوهر شما صحبت می کردم خیلی خوشحال می شدم و از نحوه برخورد او با زندگی متوجه شدم که وضعیت من آنقدر که فکر می کردم بد نیست. پس نتیجه گرفتم که کار و زندگی من چندان هم سخت نیست. به همین خاطر به شما تخفیف دادم تا از او تشکر کنم.» پیرزن از تحسین شوهرش و بزرگواری کارگر منقلب شد و گریه کرد. زیرا او می دید که کارگر فقط یک دست دارد.. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🍃 خانم‌های عزیز؛ صبح تا شب اگر هزاران بار به شوهرتان بگویید: «دوستت ‌دارم، عاشقتم» تنها همون مرتبه اولش تاثیر گذار است...! 👈 در عوض با پوشیدن لباس‌های خوب، آرایش مورد علاقه همسرتان، آماده کردن غذای مورد علاقه همسرتان توجه شوهرتان را چندین برابر به خود جلب می‌کنید. چون مردها دوست داشتن را در عمل می‌دانند نه در کلام.... 🍃 آقایون محترم؛ اگر روزی چندین مرتبه به همسرتان ابراز علاقه کلامی کنید؛ باز هم کمه...! 👈 شاید از نظر شما همین که صبح تا غروب سرکار می‌روید؛ یعنی همسرتان را دوست دارید. اما زنان محتاج شنیدن واژه‌های محبت آمیز از جانب شوهرشان هستند...🌺 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام یه خاطره یادم اومد وقتی۱۵ سالم بود ازون موقع دارم با خودم میخندم روز اول عید دو سال پیش بود تصمیم گرفتم برم خونه داییم 😅 اون روز هوا خیلی سرد بود و چون عینکی هستم همین که وارد شدم شیشه عینکم بخار گرفت و با همان حالت با مهمونایی که هیچکدامو نمیشناختم دست دادم🤝💋 و احوالپرسی کردم! سریع رفتم سراغ میوه و شیرینی و در همین حال از یکیشون پرسیدم پس دایی و خانواده اش کو؟ گفتن کدوم دایی؟ 😳 تازه فهمیدم چه سوتی داده ام و داییم چون تازه در حیاطشان را عوض کرده اند اشتباهی آمده ام! 🙈 سریع پا شدم بیام بیرون صاحبخونه نذاشت ، گفت جون خودت تا چاییت را نخوری نمیزارم بری ☺️ رو بروم هم چند دختر جوان نشسته بودن و از خنده ریسه میرفتند ! 😆 نمیدونم چه جوری اون چایی را خوردم ! 🥴 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
12.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
᭄🏡 این نکات خانه داری رو هیچکس بهت نگفته🌚 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
♥️♥️♥️ 🔖 براي اشتباهات آدم ها حد و مرز بگذاريد... _ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻧﺒﺨﺸﯿﺪ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺨﺸﯿﺪﯼ ﻭ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪ، ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺑﺨﺸﺶ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ! _ ﮔﺎﻫﯽ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺻﺒﺮ ﮐﺮﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﺎﻧﺪی ﺭﻓﺘﻦ ﺭﺍ ﺑﻠﺪ ﺑﻮﺩﻩ ﺍی! _ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺮ ﺳﺮ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ می دﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻨﺖ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺗﺎ ﺁﻧﺮﺍ ﮐﻢ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻧﺪﺍﻧﻨﺪ! _ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺪ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻓﺮﻕ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ! ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺬﮐﺮ ﺷﺪ! ✔️ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﯾﮑﺠﺎ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ می کنند ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ. 👑 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راز دوخت چرم •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
کش مو رنگی بدوز🤤 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🍒🍃🍒🍃🍒🍃🍒🍃 🍒🍃🍒 🍒🍃 🍒 *ضرب المثل ﻓﻼﻧﯽ ﺩﺳﺘﻪﮔﻞ ﺑﻪ ﺁﺏ ﺩﺍﺩﻩ* ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﻭﺭ، ﺟﻮﺍﻧﮑﯽ ﺑﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺪ ﯾﻤﻦ ﻭ ﺑﺪﺷﮕﻮﻥ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﻣﯽ ﺷﺪﻩ. ﻣﺮﺩﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻓﺮﺩﯼ ﻣﯽﺩﯾﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﭘﺎ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻣﺤﻠﯽ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﺩ، ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻧﺎﮔﻮﺍﺭ ﺭﺥ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﯾﻦ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺪﺷﺎﻧﺲ ﻭ ﺑﺪ ﻗﺪﻡ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﻣﯽﺷﺪ. ﺍﺯ ﻗﻀﺎ ﺭﺳﯿﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﻟﺒﺎﺧﺘﻪ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺷﻬﺮ ﺷﺪ. ﺩﺧﺘﺮﮎ ﻫﻢ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺩﻟﺒﺎﺧﺘﻪ ﺍﻭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﻫﻤﺎﻥ ﺣﺮﻑ ﻭ ﺣﺪﯾﺚﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﭘﺴﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﺑﻮﺩ، ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺎ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺑﻪ ﻋﻘﺪ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺩﺭﺁﻣﺪ. ﺟﻮﺍﻥ ﻋﺎﺷﻖ ﮐﻪ ﻃﺎﻗﺖ ﺩﯾﺪﻥ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﻮﺭﺩ ﻋﻼﻗﻪﺍﺵ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺖ، ﺍﺯ ﺷﻬﺮ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﻓﺖ . ﺑﻪ ﺩﺷﺖ ﻭ ﺩﻣﻦ ﺯﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﮔﻞﻫﺎﯼ ﺩﺷﺖ، ﺩﺳﺖ ﮔﻠﯽ ﻣﻬﯿﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺁﺏ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺳﭙﺮﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻗﻀﺎ ﺍﺯ ﻣﺤﻞ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﻣﯽﮔﺬﺷﺖ . ﮐﻮﺩﮐﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺣﻮﺍﻟﯽ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﺎﺯﯼ ﻭ ﻃﺮﺏ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﻫﺮ ﯾﮏ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻥ ﺩﺳﺖ ﮔﻞ ﺩﺭ ﺁﺏ ﺗﻼﺵ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ. ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺧﺘﺮﺑﭽﻪﺍﯼ ﻫﻢ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﯾﺸﺎﻥ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻋﺮﻭﺱ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﻣﯽﺷﺪ. ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺑﻪ ﺁﺏ ﺯﺩ ﻭ ﺁﺏ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﻏﺮﻕ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﺑﻪ ﻋﺰﺍ ﺑﺪﻝ ﺷﺪ. ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﺟﻮﺍﻥ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﮑﺴﺖ ﺧﻮﺭﺩﻩ، ﻣﻐﻤﻮﻡ ﺑﻪ ﺷﻬﺮ ﺁﻣﺪ . ﺩﺭﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﭘﯿﺸﺎﻣﺪ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺷﺖ . ﻣﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﻣﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻧﺪ، ﺍﻭ ﺗﺎﺯﻩ ﻓﻬﻤﯿﺪ ﮐﻪ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻋﺮﻭﺱ ﺩﺍﻏﺪﺍﺭ ﺷﺪﻧﺪ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺧﻮﺩ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ‏« ﭘﺲ ﺁﻥ ﺩﺳﺘﻪ ﮔﻞ ﺭﺍ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺁﺏ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﯼ‏» . ﺣﺎﻻ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺿﺮﺏ ﺍﻟﻤﺜﻞ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻮﺍﻗﻌﯽ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﺑﺮﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﻓﺮﺩﯼ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻄﺎﯼ ﺍﺣﺘﻤﺎﻟﯽ ﺑﺮ ﺣﺬﺭ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ : ‏«ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﮔﻞ ﺑﻪ ﺁﺏ ﻧﺪﻫﯽ . ﯾﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﮔﺮ ﻓﺮﺩﯼ ﺧﻄﺎﯾﯽ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺁﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ‏« ﺑﺎﺯ ﺩﺳﺘﻪ ﮔﻞ ﺑﻪ ﺁﺏ ﺩﺍﺩﯼ؟!» •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام عشقاااا😍 اعیاد شعبانیه رو به همه تون تبریک میگم دلتون شاد و چشماتون بیغم😍❤️ جونم واستون بگه که کوچولو بودم و تا اون موقع مانکن ندیده بودم😁 رفته بودیم یه مغازه ای با خانواده و یه عزیزانی که مادرم خیلییی باهاشون رو در وایسی داشت. بچه بودم خب.کنجکاو بودم و.شلوغ😁❤️ بعد مغازه هم مانکن داشت😍😁 رفتم وایسادم کنار مانکنه و نازش کردم و قشنگ یادمه دست چپشو گرفتم تو دستم😁 بی جنبه بود رفقا اومدم باهاش دست بدم نمیدونم چی شد دستش از مچ دست به پایین در اومد افتاد😂😢 ناراحت شدم ولی دختر اون خانواده طفلی فک میکرد دستش هیچوقت اوکی نمیشه گریه افتاد😢😂 حالا صاحب مغازه که خدایی اون خوشرو بودنشو تا عمر دارم یادم نمیره❤️ دست مانکن و گرفت دستش گفت عمو منو نگاه؟؟ چیزی نشده که ببین (آ) دستو وصل کرد 😂 (آ) محکمش کرد😂.. میدونم فضول بودم😂 بعدش به حسابم رسیدگی شد😁😂😂😂👻 دوستون دارم❤️ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
هیچوقت یادم نمیره...😻 یه دبیر قرآن داشتیم به بوی عطر حساس بود.😹 یه روز که امتحان داشتیم باهاش و اصن حسشو نداشتیم...🤦🏻‍♀ یه فکری به ذهنمون رسید.😈 همیشه یه شیشه عطر همراهمون بود. یه نگاه بهم انداختیم و...... قرار شد دو تا از خرخون های کلاس و بفرستیم ازش سوال بپرسه🙄 دوتا از بچه های اکیپمون و فرستادیم نگهبانی👮🏻‍♀ خودم و دوتا دیگه رفتیم شیشه های عطرمون و خالی کردیم رو پرده ها و میز و صندلی دبیر مون.... در و پنجره هارو بستیم که بو خارج نشه👻 کارمون که تموم شد با آرامش رفتیم نشستیم سر جامون (میز اخر)😁 معلم وارد کلاس شد.... با کمی مکث سلام کرد و با رفتاری به ظاهر طبیعی سر جاش نشست.😀 کتاباش رو که گذاشت طاقتش تموم شد وگف:بچه ها کیـ ادکلن زده🤧😷 چن تا از برو بچ پایه گفتن خانوم شیشه ادکلن شکست تو کلاس ولی تهش بود معلم با چهره تو هم رفتش گفتـ دخترای گلم از دفعه دیگهـ ادکلن سر کلاس من ممنوعه😾😿 بچه هام با نیش باز گفتن باعشه خانوم😺🤦‍♀ اینکح اینقد عطسه کرد کح نتونس درس به کع هیچ کلاسو ول کرد رف امتحانم یادش رف😁 تو مدرسه به معروفیم🤓😎 اسمم باشه سما👍🏻❤️ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•