eitaa logo
آدم و حوا 🍎
40.5هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
2.9هزار ویدیو
0 فایل
خاطره ها و دل نوشته های زیبای شما💕🥰 همسرداری خانه داری زندگی با عشق💕
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️اهل شدن فرزند سرکش⭕️ از حضرت امام صادق (ع) نقل است که اگر فرزندتان سرکش شده اخلاق و رفتارش تغییر کرده و به حرف شما گوش نمیدهد با اعتقاد تام و باور کامل ، این سوره مبارکه را(107) مرتبه با نیت خالص و توجه به خدا بخواند فرزندان وی مطیع و فرمان بردار آنها میشوند👇👇💯 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 کمتر از۲۴ساعت اثرشو میبینید😳👆خیلیا باهاش حاجت گرفتن🤲
🕊 کمک فوری به برای دختر خانم نیازمند و مستاصل 🏮 دختر خانمی بسیار نیازمند و بی سرپرست از مناطق محروم مرزی، بعد از عقد در انتظار تامین جهیزیه ست تا با آبرو راهی خانه بخت شود! او و مادر پیرش در حاشیه شهر مستاجر هستند ! برای تهیه جهیزیه این دختر خانم نیازمند با هر مبلغی که دارید سهیم باشید؛ شماره کارت‌ و شبا به‌ نام مجموعه جهادی (۵۰۰ سهم ۱۰۰ هزار تومانی) ●
۵۰۴۱۷۲۱۱۱۱۹۲۷۱۱۸
۵۸۹۲۱۰۷۰۴۶۶۶۸۸۵۴
۶۰۶۳۷۳۷۰۰۵۲۵۸۳۸۷
۵۰۴۱۷۲۱۱۱۲۰۹۱۹۸۹
Ir820150000003101094929079
خدمات گروه را 👇 ┏━━━━━━━━━━━━━━━🇮🇷┓ https://eitaa.com/joinchat/1141702867C96cbd042ef ┗🕊━━━━━━━━━━━━━━━┛ مبالغ اضافه صرف سایر امور خیر می شود.
آدم و حوا 🍎
🕊 کمک فوری به #تامین_جهیزیه برای دختر خانم نیازمند و مستاصل 🏮 دختر خانمی بسیار نیازمند و بی سرپرست
🇮🇷 با مجموعه چشم_به_راه آشنا هستید؟ یکی از فعال ترین و بزرگترین گروه های جهادی کشور😍 پیشنهاد میکنم کانال شون رو حتما دنبال بفرمایید و نیت های خیرتون رو به محل مطمئن اون بسپارید. آخرین مصاحبه مسئول گروه با شبکه افق: https://telewebion.com/episode/0xda43ee1 لینک کانال 🔽🔽 https://eitaa.com/joinchat/1141702867C96cbd042ef
❣🌸 دلبرم يوسف زهراست خدا ميداند يادش آرامش دلهاست خدا ميداند علت غيبت او هست گناه من و تو خون جگر از گنه ماست خدا ميداند اللهم عجل لولیک الفرج🌷 🍃🌸به نیت سلامتی امام زمان عج 🍃🌸 صلواتی ختم کنیم 🌸🍃الّلهُمَّ 🌺🍃صَلِّ عَلَی 🌸🍃مُحَمَّدٍ 🌺🍃وَآلِ مُحَمَّدٍ 🌸🍃وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ ‌ ❣اَللَهُمَ عَجِل عَلی ظُهورک یا اباصالح المهدی عج ❣ 🕊🕊🌾🌸🌾🕊🕊
✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام من ۲۳ و همسرم ۲۸ سالشه ما چهارسال نامزد بودیم و خونه قرار بود برامون تو روستا بسازن ولی من همیشه دوست داشتم خونمون داخل شهر باشه چون شوهرم تک پسر بود خانوادش خیییلی مخالف بودن بیاد شهر ، منم همیشه تصور میکردم یه خونه میگیریم تو یه نقطه مشخص از شهر ... بعدش چله زیارت عاشورا گرفتم بعد چهل روز خانواده شوهرم گفتن خونه درست نمیکنیم و برامون تو شهر خونه خریدن دقیقا همون مکانی ک دوست داشتم واقعا وجود داره بنظرم ولی در اصل باید به خدا توکل کرد الانم دوساله عروسی کردم ولی مشکل یائسگی زودرس دارم نمیدونم چرا ولی بچه دار نمیتونم بشم ولی بازم تو خیالاتم همش فکر میکنم ک طبیعی و بدون درمان میتونم بچه داربشم و یه پسر خوشگل دارم همش فکرم اینه😊 از شما دوستان میخام کسی تجربه درمورد این بیماری داره بگه التماس دعا •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
اصلی ترین عادت هایی که باعث میشه افسردگی بگیری : 1- اهمیت ندادن به سلامت جسمانی 2- شب ها تا دیر وقت بیدار موندن 3- وقت گذروندن با آدم های منفی 4- مدت زمان زیادی رو به تنهایی سپری کردن 5- سبک زندگی یک جا نشینی و بی تحرکی 6- به اندازه کافی از طبیعت لذت نبردن 7- زیاد وقت صرف کردن در شبکه های اجتماعی 8- مصرف مداوم غذاهای فرآوری شده و فست فود •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
یه بار من موهام تا گردن کوتاه کرده بودم شب شد من رفتم خالمو بیدار کنم نصف شب همینجوری داشتم تکونش میدادم یواش صداش میزدم خاله خاله فک کنم صدامو نمیشنوید 😂 موهامم جلوی صورتم اومده بود بیدار شد گفت جن اومده وای جننن😂😂😂 برقا رو روشن کرد دید منمممم😂😂❤️ منم بچه بودم خودمو معرفی نکردم به خالم😂❤️ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
آدم و حوا 🍎
داستان زندگی خدا طی ده سال بعد به مدینه و علی دو تا دختر و یه پسر دیگه داد..خونواده خوشبخت چهار نف
❤️ سلام عرض می کنم به همه ی اعضای محترم داستان من برمیگرده به سالهای ۸۵ اینا. زمانی که  ۲۵ ساله بودم و میخواستم کم کم آماده شم که زن بگیرم... ما توی یکی از شهرستان های جنوب زندگی می کنیم...و خب سن ازدواج اون جور جاها هنوزم پایینه..و خیلی چشم و گوش دختر و پسرا توی انتخاب مناسب باز نیست و... من پسر اول خونواده بودم..و خواهرام که ازدواج کرده بودن و یه برادر کوچیکترم داشتم..بنابراین بیشتر کارای خونه و رسیدگی به خونوادمم با من بود..یه جورایی آچار فرانسه خونواده بودم‌‌. ما مشکل مالی نداشتیم اصلا و زمین های کشاورزی و تاکستان داشتیم و علاوه بر شغل دولتیم، به اوناام رسیدگی می کردم...مادرم و پدرم  هم اون روزا دنبال دختر مناسب من می گشتن‌. تا بالاخره یه دختر رو به ما معرفی کردن که بریم خواستگاری.. آرزو..ما رفتیم..توی اولین نگاه هم دختر خوبی به نظرم اومد هم میشه گفت زیبا بود..و همیشه چادر سرش بود و جوراب داشت و..خلاصه حجابشو کاملا رعایت می کرد...ما صحبتامونو کردیم..به توافق رسیدیم..و بعد از خریدای لازم، قرار عقد گذاشتیم. چند روز بعد عقد کردیم و قرار شد یه کم عقد بمونیم و بعد بریم سر خونه زندگیمون..خب ما دیگه عقد بودیم و من دیگه می تونستم اونو بدون حجاب ببینم..چادرشو که برداشت و گاها وقتایی که راه میرفت، متوجه یه کندی ها و اختلالاتی توی حرکتش می شدم.. اولا دقیق نمیشدم..چون میگفت گاهی پام خواب میره، و منم باور می کردم..خب پای همه گاهی خواب میره...ولی نه‌..روز به روز می دیدم این قضیه داره بیشتر میشه‌..مگه میشد یکی هر چند ساعت یه بار بگه من پام خواب رفته ؟!؟! و پاشو روی زمین بکشه؟؟؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ دیگه کم کم این قضیه برم جدی شد و پیگیرش شدم...اوایل آرزو طفره می رفت از صحبت کردن در این باره...ولی بعد چند وقت پاپیچ شدن من، بالاخره گفت که یکم مریضه..ولی مریضیش جدی نیست... باور نکردم، بردمش دکتر که آزمایش بده که توی راه نرسیده به بیمارستان بهم گفت من ام اس دارم... دنیا رو سرم خراب شد... و عصبی شدم .. خون به مغزم نمیرسید...میپرسیدم ازش چرا؟ چرا بهم قبل ازدواج نگفتی؟؟؟ ممکن بود همون موقع با حرف راستت قبول کنم...و اگرم قبول نمیکردم حق داشتم، چون ازدواج ما سنتی بود و من قبلا نمیشناختمت و حسیم بینمون نبود اوایل...الان که عقد کردیم باید اینو بفهمم؟؟؟ تو دلم فحش می دادم به تموم اون آدمایی که واسه تحقیق رفته بودیم پیششون و گفته بودن مشکلی نیست... اونایی که نمیدونستن، هیچ..ولی اونایی که می دونستن رو هیچ وقت نمی بخشم...عصبانی بودم...رسوندمش خونه شون و برگشتم رفتم مزرعه...از عصبانیت نمیتونستم حتی فکر کنم...حس آدمای فریب خورده رو داشتم...و الان عقد کرده بودیم و اینو فهمیده بودم...واقعا چرا؟؟ به خونوادم گفتم باید بهم بزنم؟؟؟ نه به خاطر صرفا بیماریش...به خاطر پنهون کاریش مشکل دارم..و اونا یه جورایی منو منصرف کردن از پیش کشیدن طلاق..چون به نظرشون طلاق توی فامیل ما نبوده و الانم اگه پیش بیاد، اشتباست...گفتن ببخشش... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام من می خواستم جواب اون خانم که در مورد قانون جذب سوال کرده بودن رو بدم اگه بخواین دقیق ماجرای جذب رو بفهمین اول اول باید بهش ایمان داشته باشید دوم باید شکر گذار باشید سوم باید چیزی رو که می خواین رو به خودتون تلقین کنید و بگید که من لیاقت فلان چیز رو دارم چهارم تصور کنید اون اتفاق افتاده پنجم خودتون رو کااااامل درگیرش نکنید گاهی اوقات رها کنید تا کائنات کارشون رو انجام بدن ششم حتما روزی ۱۰دقیقه مدیتیشن(تمرکز روی خواسته با ارامش) رو تو برنامتون بگذارید و... قانون جذب یک قانون بسسیار جذاب و زیبایی هست و خیلی نکات داره که گفتنش طول می کشه و اما مهم ترین نکته : باید مثبت نگر باشی. دید بد به چیزی نداشته باش گاهی وقتا همه ی سعی رو می کنی اما نمیشه چون قراره بهترش گیرت بیاد ولی ما ادما فقط جلو پامون رو می بینیم. دوست عزیز و هر کس دیگه ای که این متن رو می خونه می خوام در نهایت بگم با این قانون می توانید هر چی که آرزویش رو دارید یه دست بیارید تقریبا همه ی انسان های ثروتمند و موفق دنیا از این قانون استفاده کرده حتما پیشنهاد می کنم کتاب راز رو بخونید •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
خوبه تو رابطه هامون یاد بگیریم که : - دخالت در زندگی دیگران کنجکاوی نیست فضولیه... - تندگویی و قضاوت در مورد دیگران انتقاد نیست، اسمش توهینه... - هر کار یا حرفی که در آخرش بگی شوخی کردم، شوخی نیست جانم... حمله به شخصیت اون فرد هست... - بازی کردن با احساسات مردم زرنگی نیست، هرزگیه... - خراب کردن یه نفر توی یه جمع جوک نیست، اسمش بی احترامیه... •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
ویار بستنی گفتن و کردن کبابم😐😂😢 خانمی که شما باشید من بارداری اولم ۳۱ سال پیش بود و همسرم دانشجو بودن و اکثر مواقع خونه نبود چون تهران درس میخوند با خانواده شوهرم زندگی میکردیم...حالا یه روز که اومدن رفتیم بیرون گفتم بستنی هوس کردم ...حالا وسط تابستون بود...خلاصه از جایی که من اعلام نیاز 🥴 کردم ...یه بستنی فروشی دیدم گفتم اینه ها از این بگیر گفت این کثیفه یه بار اومدم ...بعدی 👈این مرده بداخلاقه...بعدی👈 این بستنیش خوب نیست...بعدی👈 این گرون فروشه...بعدی 👈این مرده چش هیزه...بعدی 👈این شلوغه...بعدی...بعدی...خدا شاهده کل شهر رو دور زدیم و من میگفتم و اقا بهونه آوردن...تابستون هوا گرم داشتم از گرما میپختم ...شهر ما هم نسبتا بزرگه...آخرش بستنی نخرید و رفتیم خونه😔 داغش به دلم مونده...بعدا گفت من پول نداشتم برات بخرم...گفتم از اول میگفتی من باردار رو تو اون هوای گرم پیاده دور شهر نمی چرخوندی ....حالا همیشه بستنی میخره ...خودش برام میذاره تو ظرف میاره میگم اون بستنی که خواستم نخریدی 😂 این کارا فایده نداره...یعنی عین هر دفعه همین جملات رو بهش میگم 😂 دیگه همه خانواده داستان بستنی رو حفظ هستن😍😉😉😉 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام ما چند ماه پیش با خواهر شوهرم اینا رفتیممشهد مسافرت. توی راه که میرفتیم شب شده بود دیدم خواهرشوم چراغ قوه گوشیشو روشن کرده و داره تند تند تو کیفشو میگرده بهش گفتم دنبال چی میگردی؟؟ با استرس گفت گوشیم گم شده هر چی میگردم پیداش نمیکنم 😫 منم با تعجب اول به گوشی توی دستش نیگا کردم بعد هم به خودش و بلند زدم زیر خنده 😂😂 و بعدا واسه بقیه تعریف کردم😁 خلاصه تا آخر مسافرت سوژه شده بود بنده خدا😂😂 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•