eitaa logo
آدم و حوا 🍎
41هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
2.9هزار ویدیو
0 فایل
خاطره ها و دل نوشته های زیبای شما💕🥰 همسرداری خانه داری زندگی با عشق💕
مشاهده در ایتا
دانلود
کلماتی که بارها در قرآن برای آرامش قلب ما تکرار شده‌اند. مایوس نباشید سستی نکنید‌. در هیچ حالی غمگین نشوید. از رحمت خدا ،ناامید نشوید 💌 لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ.... 💌وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ.... 💌وَلا تَهِنوا وَلا تَحزَنوا وَأَنتُمُ الأَعلَونَ إِن كُنتُم مُؤمِنينَ﴿۱۳۹﴾ و سست نشوید! و غمگین نگردید! و شما برترید اگر ایمان داشته باشید! 📚سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۳۹✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🕊🕊🌾🌸🌾
آدم و حوا 🍎
داستان زندگی صدا رو براش هرچی بود گذاشتم همه رو گذاشتم. از شدت عصبانیت سرخ شده بود باورش نمیشد گف
🍁 ماجرایی که می خوام براتون تعریف کنم مربوط میشه به حدود سی سال پیش اونم تو یه روستا مرزی که مردم خیلی چیزا رو بد میدونستم اصلا نفس کشیدن واسه دختر جرم بود که برسه به حرف و حدیث و کارای دیگه روژان پونزده سالش بود که پسر عموش چند باری اومد خواستگاری ، یه مادر جوون داشت و پدری که تو جوونی فوت شده بود روژان خاطرخواه پسر عموش نبود، از یحیی خوشش نمیومد و در کل بگم که اصلا دلش به این وصلت راضی نبود ، عموی روژان همراه زنعموش یه روز اومدن در خونه رو زدن عموش اومد نشست و گفت اومدم تاریخ عقد رو مشخص کنم. زن عمو آبرویی بالا انداخت و گفت اول و آخر که خودمون باید جهیزیه این دختر میدادیم اصلا خودمون بزرگش کردیم. مادر روژان با ناراحتی گفت عمریه دارم کارگری میکنم و یه قرون منت کسی رو نکشیدم واسه بزرگ کردن این بچه حتی شماها ، بعد چجوری میگی شما بزرگش کردی ؟ عموش گفت این حرفا رو بزارین کنار دختر از خودمونه پسر هم از خودمونه ، آخر همین هفته می خوام که عقد کنن ، مادر روژان نگاه به چشمای ناراحت روژان انداخت و آب دهنشو قورت داد. گفت شما جای داداش منی ولی من به این وصلت راضی نیستم ، جاریش داد زد تو کی باشی که راضی نباشی؟ اصلا دختر مال خانواده پدرشه. همون طور که فامیل اونا روشه این بچه هم مال خودشونه یهو روژان با چشمای اشکی از اتاق بیرون اومد و گفت من اگر زن یحیی بشم خودمو آتییی_یش میزنم . زن عمو گفت بدرک بزن... عمو با غیض نگاه به روژان و مادرش کرد و گفت دیگه خواستگاری دخترت نميام اما هر کسی هم بیاد خواستگاریش من رضایت نمیدم ... با ناراحتی از خونه رفتن اما روژان بین گریه هاش می خندید. یک هفته بعد عروسی یحیی بود. زن عمو سريع واسه پسرش زن پیدا کرده بود که از غافله عقب نمونه . مراسم عقدکنون که برگزار شد و خطبه رو خوندن یهو یه نفر از بین جمعیت روژان صدا زد.. گفت بیا تو طویله دوستت کارت داره. روژان که رفت توی طویله با یحیی روبرو شد.... یحیی میخندید و گفت زن من نشدی اما مردم فکر میکنن تا ابد دست خورده منی و زن دوم من میشی.... حتی انگشتش به روژان نخورد اما لباس روژان پاره کرد ، شال از سرش کشید و دکمه های پیرهنش باز بود . یه دختر بین جمعیت می چرخید و می گفت صداهای بدی از توی طویله میاد پیرزنا در گوش هم پچ پچ می کردن و چند نفر پشت طويله وایستادن بودن . روژان از ترس جیک نمیزد... بالاخره زن عمو در طویله رو باز کرد . یحیی تر و تمیز با کت و شلوار دامادی بیرون اومد و گفت این دختره چی از جون من میخواد ؟ هرجور شده میخواد مجلس بهم بزنه خدا عالم بود که زن عمو خبر داشت یا نه... چند تا پیرزن سرک کشیدن داخل و روژان مشغول بستن دکمه های پیرهنش دیدن تا مادر روژان بیاد همه مجلس در گوش هم یه حرفایی میزدن ، یکی می گفت روژان مقصره، یکی می گفت پسر عمو دروغ میگه و هر کسی یه چیزی میگفت روژان و مادرش قبل این که مجلس تموم بشه برگشتن خونشون. روژان گریه میکرد و می گفت منو به زور نگه داشت گفت تو زن دوم منی... مادرش ناخنشو فشار میداد تو گوشت دستش و می گفت حسرت جنازتم به دلشون میزارم ، زن دوم بشی ؟ یک هفته از عقدکنون گذشته بود و خبر مثل بمب توی روستا پیچیده بود . مادر روژان که از خونه بیرون نرفت انگار مهر تأیید زد به حرفها... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام. خیلی کانالتون خوبه. منم میخوام ی تجربه مثبت بذارم من 3 ساله با پسری که عاشقانه دوستش داشتم ازدواج کردم. وقتی وارد زندگی شدیم دیدم همش بحث. دعوا و از اون عشق آتشین هیچ خبری نبود. همش لج و لجبازی. به خودم اومدم دیدم زندگیم از هم داره میپاشه. دنبال سرچشمه دعواها رفتم دیدم همش من گیر بیخودی میدم با این که ی فرشته گیرم اومده. تحت تاثیر حرفای بقیه داشتم زندگی مو خرابه میکردم... لطفا نکات مثبت همسرتان رو ببینید. هیچ وقت باطن زندگیتو با ظاهر زندگی بقیه مقایسه نکنید . شاد و خوشبخت باشید •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
این خاطره برا یه دوستامه تعریف میکرد با شوهرم رفته بودیم بیرون دور دور. اونجا برا اولین بار هندوانه ابوجهل رو از شوهرم‌ شنیدم یعنی قبلا این میوه رو ندیده بودم و حتی اسمش رو هم‌نشنیده بودم. از شوهرم پرسیدم چه شکلیه بهم گفت ظاهرا شکل هندوانه هست! ولی نگفت که خیلی کوچکلو هست! 😊😊😉همون موقع شوهرم دم یه میوه فروشی نگه داشت یه مقدار میوه بخریم... به من گفت جا پارک بده تو برو میوه بخر... منم رفتم دم میوه فروشی یهو دیدم کلی هندوانه رو هم چیده شده... نمیدونم چی شد به خودم گفتم نکنه اینا هندوانه ابوجهل باشن🤔🤔. یهو تو اون شلوغی میوه فروشی دست گذاشتم رو هندونه ها به صاحب مغازه گفتم اقا ببخشید اینا چی هستن؟ 😎 صاحب مغازه یه لحظه هنگ کرد با تعجب نگام کرد بعد گفت تا ۵ دقیقه پیش اینا هندونه بوده اما الان رو دیگه نمیدونم... 😄🤣🤤😫😛 کل میوه فروشی برگشته بودن منو نگاه میکردن 😯😯😯تازه فهمیدم چی گفتم با سرعت نور رفتم از مغازه بیرون و میوه هم نخریدم... اومدم تو ماشین گفتم چی شده و دیگه میوه نخریدم... شوهرم کلی خندید و گفت باشه اشکال نداره منو که نمیشناسه من میرم میوه میخرم... ☺☺ تا رفته بود داخل مغازه اقاهه گفته بود خانمتون الان اومدن دست گذاشتن رو هندوانه ها و گفته اینا چیه...😲🤤😲 😃😃بیچاره شوهرم کلی خجالت کشیده بود و گفته بود تو ماشین بحث هندوانه ابوجهل بوده خانمم اشتباه کرده... و میوه رو خریده و فرااااار😂😂😂😂 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام خانوما آفرین ایده هاتون عالیه برای زندگی باید جنگید و برای ب کام شدنش باید جنگید و جنگید حتی بعضی موقع ها باید شکست رو قبول کرد ولی ب ظاهر که مثلا حق با توعه من اشتباه کردم و بعد کم کم بهش اونچیو که خواسته بودین تزریق کنین و از موفقیتتون لذت ببرین مثلا من دلم میخاست عاقایی بم در طول روز بزنگه با اینکه شب پیشمه اولا هی میگفتم میزدم تو سرش که نمیتونی ازم مراقبت کنی و بم نمیزنگی ببینی مرده ام زنده ام ... ولی دیگه خودم زنگ میزدم میگفت جان کاری داری میگفتم نه میخوام احوال عاقاییمو بدونم و ....😉 دیگه الان بم در طول روز میزنگه 😨 حالمو میپرسه الانم ی چیزی بش گفتم و صبح یک بحث کوچولویی شد مجبور ب قبول شکست شدم ولی اینم کم کم بش نوش جانش میکنم😂 من ایده زیاد میدم عاخه از جاریم بدترین ضربه رو خوردم و حالا فهمیده شدم ☺️ ✍ بفرما ، بشین ، بتمرگ هر سه کلمه بالا یه معنی میده ولی حسی که تو وجود آدم بوجود میاره ، زمین تا آسمون فرق میکنه •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
❣☘❣☘❣☘❣ تو بیشتر از هرکس منو می‌شناسی بهتر از هرکس می‌دونی چی آرومم میکنه بهتر از هرکس می‌دونی کِی‌ها ناراحتم بهتر از هرکس می‌فهمی به چی نیاز دارم تو بیشتر از هر آدم دیگه راه های خوشحال کردن منو می‌دونی و می‌دونی که وقتی حالم بده با دیدن تو شنیدن صدای تو یا بغل کردنت حالم ازین رو به اون رو میشه تو بهتر از همه منو بلدی و منم واسه همینه که دوستت دارم همینه که تورو واسه من خاص کرده...♥️💫 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام همه عزیزان❤️ من خیلیییییی وقته سوتی نفرستادم اما امروز سوتی خانمی را خوندم خیلی خندیدم و یاد یه سوتی افتادم😂 تو ماه رمضون خونه مادربزرگ شوهرم دعوت بودیم جاتون خالی جوجه درست کرده بودن و همه جمع بودیم بعد برادرشوهرم ۱۹ سالش هه و مجرد هست اینم بگم خیلی لوس و بچه هس اصلا بزرگ نشده😒 بعد جلوش یه ظرف جوجه بود که استخوانی بود اینم هی میگفت من جوجه میخوام و اینا مادرشوهرم هم گفت جلو روت که هست بخور دیه اینم گفت که این جوجه ها را برای خر بریزی نمخوره مادرشوهر منم دید اسراف هس گفت خیلی خوب پس بده خاله بخوره😝😝 تو اون جمع هیچ که اصلا توجه نکرد چون مادرشوهرم منظوری نداشت خاله هم برداشت خورد ولی من داشتم از خنده •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلاممم 😂😂از ام ار ای بگم اقا تو بیمارستان میرفتیم اونطرف که ام ار ای میگرفتن مامانم با یه خانومه هم کلام شده بود بهش گفته بود امپول میزنن بهت 😂و چیو چی اقا منو میگی عین بید میلرزیدم از ترس زیر پاهام خالی میشد نمیتونستم رو پاهام وایسم یهو یکی رد شد کمرشو دودستی چسبیدم😂پسره شوکه شد گفت خانوم شلوارمو ازجاش کندی😂😂😂خودم خندم گرفته بود ولی خدایی نا نداشتم رو پاهام وایسم اقا یکی دیگم بگم و برم 😂بعد این راه افتادیم لباس مخصوص دادن و من پوشیدم 😂هی بالارو نگا میکردم کسی منو دید نزنه انقد خنگ بازی دراوردن اقاهه اومد گفت خانوم چیشد 😂دیگه تندی زدم بیرون از رخت کن وای بعد رفتم تو 😂انگاررر زنده بگورم میکردن تا رفت من این صدارو دروردم و دستمو تکون دادم که فقط از اونور منوببینن میگفتم ععععععمممممم عمممممممم غلیض ها غلیض عمممممم میگفتم😂😂😂😂😂😂😂😂از بلندگو چیبود گفتن اروم باش اروم هیچی نیس 😂😂😂منم رفتم تو قبر☹️انقد صداهای عجیبی بود😂چشمامم بسته بودم تا چنروز همش کابوس مرگ و تابوت میدیدم •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
باور ڪن...! این روزها از شوق داشتنت 👈دل ڪہ هیچ تمامم " غنج " میرود.😊 نگاهم... جان بہ لب شده هے "پر" و "خالے" میشود زن نیستے ڪہ بفهمے آسان نیست خواستنت.🙈🙈 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 کانالتون عالیه 🌸 من ۱۱ ساله ازدواج کردم خودم۳۰ و همسرجان۳۴ هنوزم جوان و زیبا مثل تازه عروس و دومادا زندگی میکنیم گاهی حتی حس یه دختر کوچیک و شیطون رو دارم اینومیخوام بگم همه چی خودتون هستین... یعنی دنبال هرچی باشین همون میشین زندگی عاشقانه هدفتون باشه مطمینن راهای عاشقانه هم یکی یکی میاد جلو چشمتون چندتا ایده داشتم برا خانومای گل ❤️ وقتی اقایون میان خونه، اول با روی گشاده پذیراشون باشین😌 بعد بزارین راحت باشن، مثلا ایوای اون جا نشین، تازه مرتب کردم، به اون دست نزن بزارین وقتی خونن راحت باشن ❤️ وقتی عصبانین😡 سکوت کنید(بدون قیافه گرفتن) اینجور مواقع شوهرا نگاهشون به ماس که ببینن چه واکنشی نشون میدیم و براشون خیلی مهمه همه جوره قبولشون کنیم(وخیلی هم حساس هستن به قیافه ی خانومشون) یعنی(دوس دارن مارو😊🙃😌😍🤪😘😁😃ببینن/فقط) البته به جاش(شیطون و مهربون و جدی و متشخص و ناز و همیشه دوسداشتنی باشین، نسبت به موقعیت)⭐️ بعدا که اروم شدن، اروم حرف بزنید و مسئله رو براش باز کنید، مطمینن قبول میکنن ❤️ وقتی بداُنقی میکنن☹️😩 غیرمستقیم باشعر، جمله ادبی، جمله عاشقانه براش پیام بفرستین که تو مایه های اون بدانقیش باشه بعدخودش میفهمه...🤔😔 ❤️ گاهی اگه امکان داره براتون، برید سرکارش مثلا من رفتم جلوی ادارشون قبل رسیدنم زنگ زدم و گفتم بیا بیرون ببینمت تا برسم کلی منتظر مونده بود😶 رسیدم دست دادم با نگاه شیطون، خیلی اروم که کسی متوجه نشه ادای روبوسی رو دراوردم که نیشش باز شد😁 دیگه نمیتونست چیزی بگه، باخنده میگف جلوی اداره فیلم نیا😧😁 و منم شیطونی 🙃... تا رسیدم خونه پیام و بعد تماس... ❤️ خانوما تا میتونید شاد و شیطون و زبون بریزید این موردها هم باعث اعتماد به نفس خودتون و پخش انرژی مثبت به اطرافتون بخصوص😊شوهری میشه این نکتها حتی از نگاها و حواسهای مردایی که هیچ احساسی یا توجهی رو بروز نمیدن(مثل شوهر خودم)دور نمیمونه😉 یه جاهایی متوجه میشین ❤️ علایق و حساسیتهای شوهری رو پیدا کنید و😉 ⭐️ به اینم معتقدم همه چیز زندگی تو دستای زن هست، باسیاست میشه مرد رو تو دستتون داشته باشین تو خوشبختی غرق بشید •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ تجربه و درس عبرت در زندگی 🥀 سلام به همگی واقعا ممنونم از کانال خوب و آموزندتون من هم میخواستم تجربه تلخمو بفرستم تا اونایی که واقعا زندگی خوبی دارند قدر زندگیشونو بدونن من یازده سال ازدواج کردم و یه دختر نه ساله با یه پسر دوساله دارم من و شوهرم عاشق هم بودیم اول زندگی هیچی نداشتیم دریغ از صد تومن پس انداز هفت ماه با مادرشوهرم زندگی کردم و پول رهن خونه جور کردیم و مستقل شدیم و بعد دخترم به دنیا اومد شکر خدا همه چیز خوب بود خونه گرفتیم ماشین زندگیمون خوب بود من بیش از حد قناعت میکرم عاشق و کشته مرده شوهرم بودم دیوانه وار دوسش داشتم هر چی میگفت فقط از من چشم میشنید تا اینکه هشت ماه پیش فهمیدم با خانومی دوست شده که اونم متاهله واقعا دنیا روی سرم آوار شد پیامک ها و تماسهاشونو تو گوشی شوهرم دیدم دخترم فهمید اما شوهرم هیچی رو به گردن نگرفت شوهرم الان هشت ماهه اخلاقش عوض شده بد دهن شده تا جایی که یک هفته پیش بحثمون شد و بهم گفت ازم متنفره بهم گفت گورتو گم کن برو ازت بدم میاد خیلی دلم شکسته واقعا دستمزد خانومایی که مثل من با ابرو زندگی میکنن با دارو ندار شوهرشون میسازن با اخلاق بد خانواده شوهر میسازن اینه انقدر بهش اطمینان داشتم که خودش به همه میگفت من زن دیگه ای هم بگیرم همسر من بهم شک نمیکنه خانوما خواهش میکنم ازتون من به این نتیجه رسیدم اعتماد بیش از حد بی اعتمادی میاره محبت بیش از حد بی محبتی اول مراقب خودتون باشید منم اول کسی این حرفارو میگفت میگفتم نه شوهر من اینطوری نیس غیر ممکنه از این کارا کنه 😔 تو رو خدا به خودتون اهمیت بدید واسه دل ناآروم منم دعا کنید شوهرم اصلا پشیمون نیس دریغ از یه معذرت خواهی خشک و خالی تو رو خدا برای اروم شدنم و سر عقل اومدن شوهر صلوات بفرستید دلم برای بچه هام کباب میشه خدا خودش رحم کنه محبتمونو بندازه تو دلش خدا هرکس رو هم بی اجازه وارد زندگی کس دیگه میشه رو هیج وقت نبخشه ببخشید طولانی شد و سرتونو درد اوردم 😔 ✍ محبت و اعتماد خوب است متاسفانه مهارت استفاده از این هارو ندارند بعدا دچار مشکل میشوند . هیچ چیز بدون علت نیست و نباید زود قضاوت کرد و همه تقصیرها رو گردن یک نفر انداخت بدون شک مرد اشتباه و خطای بزرگی کرده و اشتباه خانم نداشتن آگاهی است متاسفانه افراد انقدر که به لباس و ظاهر خود اهمیت میدهند به اگاهیشون اهمیت نمیدهند •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
شوهرم شبا تو خواب حرف میزد خیلی خوب بود و کامل توضیح میداد در طول روز با کیا حرف زده چی گفتن یا چی کردن😂😂😂😂😂منم سو استفاده میکردم خوب گووووش میدادم فردا صبح وقتی براش میگفتم اینشکل میشد😨😨😨😨😨میگفت تو از کجا میدونی میگفتم خودت تو خواب گفتی و باور نمیکرد.... خلاصه یه شب ک اونجا بودم صبح برای نماز صبح ک پاشدم گفتم چراغ روشن نکنم خواب زده نشه...توی تاریکی شرو کردم ب نماز خوندن همین ک نمازم تموم حس کردم صدای نفس میاد پیش صورتم خوب نگا کردم دیدم یه کله تو صورتمه و داره دقیق ب من نگاه مینه یهو جیغ زدم پریدم اونور😢😢😢😢😱😱😱😱😱😱😱دیدم شوهرمه هی میگفت تو کی هستی😫😫😫😫😫😫هی میگفتم مهشیدم😢😢😢میگفت تو کی هستییییییییی😡گفتم بخدا مهشیدم😭😭😭😭😭گفت عه مهشید تویی😐بیا بغلم بگیر بخواب😐😐😐😐😐😐 من درحالیکه سکته ناقص رو زده بودم پس از خوردن مقداری آب قند رفتم خوابیدم😐😢 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•