eitaa logo
یا صاحب الزمان ادرکنی ❤
7.1هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
7.6هزار ویدیو
26 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
۱ من همسر شهیدم‌ ی عروس دارم و ی داماد شکر خدا دوتا بچه هام سالم هستن و سر زندگیاشونن منم تو خونه ای که شوهرم برامون ارث گذاشته زندگی میکنم با حقوقی که بنیاد بهم‌ میده زنی میکنم خدارو شاکرم اما از عروس و دامادم خوشم‌ نمیاد بچه هام رو ازم گرفتن اگر اینها نبودن من الان دختر و پسرم کنارم بودن و تنها نمیموندم چند باری سعی کردم تو زندگی پسرم فتنه کنم و موفق هم شدم اما عروسم زود فهمید و کنترل اوضاع رو از دستم در اورد دیگه فهمیده بود و به پسرمم گفته بود تا میومدم بینشون دعوا درست کنم میفهمیدن و نمیذاشتن خیلی دلم میسوخت که موفق نمیشم اما در عوض دخترم عین موم تو دست هام بود ❌کپی حرام ⛔️
۲ هر چی میگفتم میگفت چشم، منم تو زندگیش کلی فتنه به پا میکردم اونم انقدر دوسم داشت که نمیدید مقصر مشکلات زندگیش منم و فکر میکرد تقصیر شوهرشه، در گوشش اروم زمزمه میکردم و دخترم عین ی شاگرد حرف گوش کن به حرفهام عمل میکرد چندباری تا پای طلاق بردمشون ولی دامادم یا میومد و دل دختر ساده م رو به دست میاورد یا اینکه ی واسطه میفرستاد تا برگردن سر زندگیشون منم برای بی گناه نشون دادن خودم مجبور میشدم که موافقت کنم با برگشتنش اخرین بار که دخترم رو دو سال اوردم خونخ خودم قهر عهد کردم نذارم‌ برگرده و کارای طلاقشون رو به ی جاهایی رسوندم که عروسم‌ی روز اومد خونمون و بهم گفت هر کاری بکنی نمیذارم‌ موفق بشی و تو حق نداری زندگی کسیو خراب کنی، همونکارم کرد و نذاشت به هدفم‌ برسم ❌کپی حرام ⛔️
6.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امام زمان (ع) فرمود : این طور به من سلام کنید!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴شب قبل از ظهور بر امام زمان چه میگذرد؟ تفسیری از آیه "امن یجیب" از کلام مرحوم شیخ احمد 🌸
14.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دکتر رفیعی: امتی که ندیده خریدار تو شد.! امام زمان (عج) بین شماست. حضور دارد اما ظهور ندارد.
5.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
موضوع: استدلال محکم در مورد امام زمان (عجل الله ) سخنران حجت الاسلام قرائتی🎤 🌸سلامتی وتعجیل درفرج مولاصاحب الزمان عجل الله صلوات 🌸 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ فتنه های آخرالزمان برای چیه⁉️ 🎤 🌿اللهم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج 💝الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَرَج💝 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee
۳ دختر احمقم گول زن داداشش رو خورد و سر زندگیش برگشت هر چقدر بچه ش رو نگه داشتم که مزاحم ارامشش نباشه و طلاق بگیره عروسم نذاشت انصافا دامادم ادم خوبی بود ولی من ازش خوشم نمیومد هر کاری که میخواستم بکنم عروسم نمیذاشت و فوری جلوم در میومد چندباری نشستم‌از دامادم بد گفتم و همزمان عروسم خوبش رو گفت هر چقدر بهش کنایه میزدم و ناراحتش میکردم بازم کوتاه بیا نبود تا اینکه ی روز با پسرم رفتم بنیاد شهید و گفتن نوبت کربلات رسیده و میتونی بجز خودت سه نفر و هم به خرج بنیاد ببری کربلا، پسرم‌ فوری اسم زنش و دوتا بچه هاش رو داد بهش گفتم من با خواهرت میرم گفت اون سری اونارو بردی مشهد اینسری زن و بچه منو ببر کربلا ❌کپی حرام ⛔️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ فتنه های آخرالزمان برای چیه⁉️ 🎤 🌿اللهم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج 💝الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَرَج💝 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee
🌟☘🌟☘🌟☘🌟 ☘🌟☘🌟☘🌟 🌟☘🌟☘🌟 ☘🌟☘🌟 🌟☘🌟 ☘🌟 🌟 🍀روزهای تاریک سپیده🌟 _اونجا که بودم شنیدم بهادر خان زنده‌ست.‌ وقتی گفتم فخری غش کرد‌ ارباب هم فوری رفت شهربانی با چشم های گرد شده و دهن باز بهم خیره موند. _ولی پری اصلا نباید به کسی بگی! آب دهنش رو قورت داد _جواهر خانم میدونه؟ _آره.‌ پری اگر به کسی بگی به گوش عبدی خان برسه بهادر خان رو میبره یه جای دیگه فرهاد خان آزاد نمیشه‌ها! بدون اینکه ذره‌ای از تعجبش کم بشه گفت _نمیگم به کسی. تو از کی شنیدی؟ شروع به تعریف کردم. پری از خوشحالی اشک تو چشم‌هاش جمع شده بود _اطهر تو رو خدا بزار به عزیزم بگم.‌نمیدونی شب ها تا صبح برای فرهاد خان چقدر گریه میکنه. _بگو ولی اگر دهن به دهن بپیچه خان من رو اذیت میکنه _دلم برای تو هم میسوزه. جای تو بودم و قرار بود تو اتاقی بخوابم که ارباب هم هست میمردم. چیزی بهت نمیگه! نگاهم رو ازش گرفتن و سرم رو بالا دادم _نه، نعیمه هم اونجاست. الانم که شکر خدا نیست. چندضربه به در اتاق خورد و باز شد و عمه طلعت با لبخند نگاهم کرد. _تو اینجایی عر... با دیدن پری حرفش رو خورد. _پاشو بریم بالا کارت دارم درمونده گفتم _به نعیمه خانم گفتم اجازه داد اینجا بمونم! متوجه درموندگیم شد و اصلا خوشش نیومد _بله میدونم. الانم نعیمه گفت اینجایی. کار واجب باهات دارم.‌بلند شو بیا پری با آرنج به پهلوم زد و آهسته گفت _پاشو برو الان ناراحت میشه غمگین همزمان‌که ایستادم آهسته لب زدم _از اون اتاق متنفرم.‌ همه‌ش باید یه گوشه بشینم _حرفش که تموم شد اجازه بگیر دوباره بیا. بغض توی گلوم‌گیر کدد _فکر نکنم‌دیگه اجازه بده. عمه کلافه گفت _بیا دیگه! آهی کشیدم و سمت در رفتم همراهش شدم.‌ نگاهی از گوشه‌ی چشم بهم انداخت _اینجوری خیره سر بازی در بیاری با فرامرز آبت تو یه جوب نمیره ها! وقتی میگم بیا، بیا ناراحت از اینکه نذاشت پایین بمونم با صدای گرفته گفتم _ببخشید _یه حرف‌هایی هست باید بهت بگم از پله ها بالا رفتیم و وارد اتاق شدیم.‌ اتاق بزرگی که برعکس اتاق نعیمه پر از نور هست و تمام وسایلش قشنگ. اما برای من حکم زندان رو داره _برو بشین‌ رو تخت نگاهی به تخت انداختم و دلهره سراغم اومد.‌جایی که خان نشسته اصلا دوست ندارم بشینم. روی پشتی که چند روزه روش زندگی میکنم، نشستم. پرده‌ی اتاق رو کنار زد و نگاهی به آسمون انداخت _تو چطوری دلت نمیگیره از صبح پرده ها رو کنار نزدی... برگشت و با دیدنم که روی پشتی نشستم نفس سنگینی کشید. _حرف گوش کن نیستی! کنارم نشست. _زندگی خونه‌ی هاشم با زندگی تو اینجا خیلی فرق داره. اونجا اگر لج‌بازی هم میکردی زری نازت رو میخرید. اشتباه میکردی برات لاپوشونی میکرد و نمیذاشت آقات بفهمه. ولی خونه‌ی شوهر از این خبرا نیست. نگاه نکن الان‌من اینجام و نعیمه هم هوات رو داره. ما نباشیم تو میمونی و ملوک و فخری. هر کاری کنی میزارن کف دست فرامرز. فرامرزم مثل بقیه‌ی مردا حرف مادر روش تاثیر میزاره. بعد زندگیت میشه جهنم        ✍🏻 فاطمه علی‌کرم 🚫 و پیگرد دارد🚫 ╔═☘🌟════╗      @behestiyan ╚════🌟☘═╝ 🌟 ☘🌟 🌟☘🌟 ☘🌟☘🌟 🌟☘🌟☘🌟 ☘🌟☘🌟☘🌟 🌟☘🌟☘🌟☘🌟