فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برترین نشونه خوش بختی چیه؟
❤️آقا امام رضا صلواتاللهعلیه:
🌱برترین نشانهی خوشبختی مرد آن است که همسر خوب و شایسته ای داشته باشد که هنگام حضور شوهر باعث خوشحالی او باشد و در غیاب شوهر نگهدار ناموس و حیا و مال او باشد.🌷
📚مسند الامام الرضا صلوات الله عليه، ج۲ ص۲۵۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحـــــــــــــــــمن الرحیم
🔹آبان ماه چیا بخوریم که طبعمون متعادل بشه و مریض نشیم
🌷انار ملس این ماه مثل سوخت جت هستش برای بدنت،
بعد غذا میوه خوردن مفیده،
اگه میخوای گوشت بخوری پر چرب بخور چون این ماه بدن به چربی های طبیعی نیاز داره تا بدنت رو زمستون از بیماری ایمن کنه،
حتما آبان ماه گوشت رو با پیاز یا ادویه جات بخور و حتما قبل پختن بشور بهترین گوشت،
گوشت قسمت های نزدیک به سر دام هست🌱
📚منبع بحارالانوار جلد ۵۹ص ۳۱۲
#تظاهر
قسمت۱
خانمی هستم ۴۱ ساله، از وقتی وارد راهنمایی شدم به خاطر زیبایی چهرهای که داشتم برام خواستگار می اومد. خیلی زیاد به ازدواج علاقه داشتم.همیشه میگفتم به محض اینکه شوهر کنم بچه دار میشم. دوست داشتم ۴ یا ۵ تا بچه بدنیا بیارم. اما هر بار که برام خواستگار می اومد پدرم توی خونه جنگ و دعوا راه مینداخت که من میدونم تو با این دوست شدی اومده خواستگاریت. منم کلی گریه و قسم که اصلا ندیدمش. این برنامهمون بود تا یک هفته و در نهایت پدرم خودش جواب منفی میداد.
۱۹ سالم بود که یکی از دوستان پدرم بزام خواستگاری آورد که مذهبی بود و وضع مالی خوبی داشت. اونا بالای شهر مینشستن و خیلی از ما دور بودن. اون روز ها من تازه میرفتم سر کار. دلم ازدواج میخواست و اصلا مهم نبود کی. وقتی بالاخره پدرم اجازه داد و اومدن خواستگاری دیدم پسره قدش از من کوتاه تره. توی ذوقم خورد اما چون این اولین خواستگاری بود که پدرم نتونسته بود بهم تهمت دوستی باهاش رو بزنه، هول شدمو گفتم جوابم مثبته.
❤️ حضرت علی علیه السلام فرمودند:
با چیره شدن بر عادت هاست 🕊
که می توان به بالاترین مقامات رسید🕊
غررالحکم 🌼
@sulook
10.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در این کلیپ استاد عالی برای بچه دار شدن بیان می فرمایند :
یه کسی خدمت امام باقر علیه السلام رسید گفت آقا من ثروت فراوانی دارم ولی بچه ندارم
چند ساله ما ازدواج کردیم ، من فرزندی ندارم ، امام باقر علیه سلام فرمود :
یه کاری بهت بگم انجام بده تا یک سال هرشب 100 مرتبه استغفار کن….
شب یادت رفت روز قضاش به جا بیار….
از امام باقر علیه سلام عرض میکنم هم برای فرزنددار شدن هم برای برکت مال……
www.340.ir
🌹 امیرالمومنین علی «علیه السلام »
با صدقه و صله رحم گناهان خود را
پاک کنید و خود را محبوب پروردگار گردانید.
@sulook
💠آیت الله حائری شیرازی(رحمهالله علیه):
🔸عمر ما می گذرد و دیر یا زود به صف گذشتگان می پیوندیم و این، زندگی بزرگ ماست.
🔸من چیزی مهمتر از این مطلب نداشتم که به شما بگویم.
@sulook
🔴🔵 خواب عجیب
🌕 مرحوم تنکابنی در کتاب خود قصص العلما چنین می نویسد:
🔹 دو نفر در اصفهان بودند که با علامه مجلسی مخالفت و دشمنی داشتند و همیشه از او غیبت می کردند در همان شبی که علامه مجلسی از دار دنیا رحلت کرد هر دو در عالم رویا دیدند که به درب خانه علامه رفته و ایشان را خوابیده یافتند ناگاه می بینند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم همراه با امیر المومنین علیه السلام بر علامه مجلسی وارد شدند و پیامبر اکرم بازوی راست علامه و امیرالمومنین بازوی چپ او را گرفته و فرمودند: برخیز تا برویم
و او را به همراه خود بردند
🔹 چون آن دو نفر از خواب بیدار شدند یکی به درب خانه دیگری رفت و او را از خوابی که دیده باخبر ساخت دیگری گفت من نیز همین خواب را دیده ام و آن دو نفر حدس زدند که باید علامه مجلسی وفات کرده باشد چون به درب خانه علامه مجلسی آمدند و از احوال ایشان جویا شدند صدای گریه و زاری شنیدند و معلوم شد جناب علامه تازه وفات یافته و به جوار رحمت حق تعالی پیوسته است.
📚 کتاب قصص العلماء ص ۲۰۷
@sulook
🔴 سرعت از دست رفتن ایمان در آخرالزمان
🔵 پیامبر اکرم (ص) فرمودند:
🌕 فرصت را برای اعمال نیک پیش از آنکه فتنههایی مانند پارههای شب تاریک پدید آید، غنیمت شمارید. در آن هنگام انسان صبح مؤمن است و شب کافر میشود؛ شب کافر است و روز مؤمن میشود و دین خود را بهعوض ناچیزِ دنیا میفروشد.
📚 نهج الفصاحه ترجمه ابوالقاسم پاینده ص ۲۱۶
🛑 و بدین جهت بود که آیت الله مرعشی نجفی (ره) می گفتند : وقتی از منزل خـارج میشوم، خدا را به ۱۲۴ هزار پیامبر قسم میدهم که با ایمان به خانه برگردم. چرا که در روایت آمده، چه بسا مرد با ایمان از خــانـہ خارج میشود و بی ایمان برمیگـــردد.
@sulook
از بعضی از نمازخوان ها باید ترسید😱
🎙 آیت الله حائری شیرازی (ره)
🔸آن روزی که به ما موشک میزنند، خطرناک نیست بلکه ...🔸
در جمع ما هستند کسانی که قبل از انقلاب، گرفتار زندان و شکنجه و اینها بودند و این حرف بنده را خوب متوجه میشوند. بازجو وقتی شلاق به دست میگرفت و میزد، موقع حساس و خطرناکی نبود، اما وقتی دستور میداد چلو کباب برای آقا بیاورید خطرناک بود! وقتی میگفت تلفن در اختیارش بگذارید تا به هرکه میخواهد تلفن کند، آنوقت خطرناک بود. وقتی میگفت نامهای بنویس به خانوادهات، آنوقت خطرناک بود. وقتی نمازخوانهایشان را میآوردند -اگر نمازخوانی داشتند- که بیاید با این زندانی که نمازخوان هست صحبت کند، خطرناک بود.
ساعت خطرناک، آن زمانی بود که این فرد با خودش میگفت: «اینها آنطور هم بدذات نیستند که ما فکر میکنیم». گفتنِ این حرف همان، و #سقوط کردن همان!
یک ذره حسنظن، انسان را ساقط میکرد. افرادی بودند که باآبرو به زندان رفتند، اما بیآبرو از زندان بیرون آمدند! اصلاً عوض شدند. مشیشان تغییر پیدا کرد، اصلاً آخرش ساواکی شدند. فردی بود، مبارزه کرده بود، زندان افتاد، بعد ساواکی شد؛ چون یک ذره به آنها #حسن_ظن پیدا کرد؛ یک ذره فکر کرد که در آنها رحم و انسانیتی هست.
آن روزی که به این مملکت، #موشک میزنند، خطرناک نیست. آن روزی که برای #صلح میآیند باید دست به دعا برداشت و استغاثه کرد و خود را به خدا سپرد! این ساعتها خطرناکتر است! بمباران شهرها، علامت ضعف آنهاست، چون امت آگاهاند نمیتوانند با صحبت، مردم را تسخیر کنند و لذا چوب میزنند!
@sulook
7.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه پادشاهی بوده سوالی ذهنش رو مشغول کرده...
میخواسته بدونه نجس ترین نجس ها توی کره خاکی چیه؟
خیلی زود مراسمات تموم شد و با هم عقد کردیم. زندگیم با ورود نامزدم تغییر کرد. هر چی میخواستم براممیخرید. فقط کافی بود ازش ناراحت بشم همون روز با طلا میومد از دلم در میاورد. تا باوهمرفتیممسافرت. اونجا متوجه شدم که نامزدم مثل یکزنبور بی عسل میمونه. فقط چون صداش خوب بود و برای مراسمات دعوتش میکردن مداحی میکرد و به هیچ کدوم از دستورات دین عمل نمیکرد. از من خواست تا جلوی شوهر خالههاش بدون حجاب بگردم و جلوی جمع برقصم!
قبول نکردم.اون هم توی مسافرت جلوی همهی اقوامش باهام قهر کرد. انقدر احساس غربت کردم که دوست داشتمبرگردم خونهی پدرم. سه روز باقی مونده رو توی سفر قهر بود تا برگشتیم. وقتی رسیدم جلوی خونهی پدرم بهش گفتم دیگه نیا دنبالم به پدرممیگم که چی کار کردی و چی ازم خواستی. بعد همتعارفش نکردم و رفتم توی خونه پدرم. اما به هیچ کس از اون سفر حرفی نزدم و ابراز کردم که خیلی خوش گذشته. ذهنم درگیر اون همه ریا بود و نمی تونستم حضمش کنم.