عصر آب
🔹 #خبر 🔺 در سایتها و کانالاهای وابسه به غفاری، چندی است عبارت« آیت الله» و « شاگرد برجسته آیت الله
سالک عاشق..نشر.pdf
1.29M
📌 #فایل_کتاب
🔺سالک عاشق ( شخصیت شناسی استاد غفاری)
🔹مهدی وزنه
👆 برای شناخت افکار ایشان دانلود این کتاب پیشنهاد میشود.
•┈┈••✾••┈┈•
@Age_of_water
🔺 #سجاده_نشین_با_وقار (شرحی بر مجالس سبعه مولوی) 05
⤴️مجلس اول (4)
〰️〰️〰️
جلال الدین پس از بیان خطبه ای که اشکالاتش را نشان دادیم. شروع به نقل احادیث کرده است. وی گفته است: « آدَمُ وَ مَنْ دُونَهُ تَحْتَ لِوَائِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ. و لا فخر الفقر فخری» (مجالس سبعه،ص21)
➖➖➖
در ارزیابی این ادعا باید گفت :
1. وی این روایت ساختگی را از ترکیب اخبار درست کرده است . چه آنکه در منابع حدیثی معتبر فرقین چنین آمده است:
⬆️ آدَمُ وَ مَنْ دُونَهُ تَحْتَ لِوَائِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ. (الخرائج،ج2،ص876؛ آدَمُ فَمَنْ دُونَهُ تَحْتَ لِوَائِي، وَلا فَخْر مسند احمد،ج4،ص330)
-
⤴️ کلمه «لافخر» در منابع شیعی در قالب روایتی دیگر امده است (نک:صدوق،الامالی،ص187)
+
🔹 اما « الفقر فخری» مستندی است که صوفیه برای اثبات دینی بودن فناء بدان استناد می کنند (فروزانفر،احادیث و قصص مثنوی،ص104؛محمد محسن تهرانی،محاضرات،465)
-=-
ظاهرا اول مرتبه هجویری (465ق) از صوفیان پرآوازه این جعل را بدون نسبت به رسول الله ص کرده است. (نک:هجویری،کشف المحجوب،ص22.) و پس از او بقیه صوفیان این کلام عربی را نقل کرده اند تا به مولوی رسیده. آنچه مولوی گفته عینا با کمی زیادت در مقالات شمس، یافت میشود. (نک:مقالات شمس،تحقیق موحد،ص171.)
=-=
چون این سخن جعلی از مجعولات سنیان است، دانشمندانشان نیز این سخن زا موضوع و جعلی خواندهاند. ملا علی قاری می نویسد:« وأما حديث الفقر فخري فموضوع » (ملا علی قاری،شرح الشفا،ج1،ص445.) فتنی نیز نقل کرده است :« قَالَ شَيخنَا هُوَ بَاطِل مَوْضُوع» (تذکرة الموضوعات،ص187.)
=-=
شعرانی (973 ق) درباره جعل احادیث توسط صوفیان می نویسد: «همانا بیشترین کسانی که این خیانت را در این عهد انجام داده اند،متصوفه اند؛ آنانکه گامی در راه ندارند.چه بسا از رسول الله، چیزی روایت کنند که سخن ایشان نیست به این دلیل که ذوق و توانایی کلام نبوت را از کلام دیگران ندارند» (شعرانی،العهود المحمدیة،ص656.)
——
🔅نتیجه:
آنچه مولوی به رسول الله ص نسبت داده است،سخنی است مرکب از دو حدیث و یک سخن مجعول و موضوع.
•┈┈••✾••┈┈•
@Age_of_water
#یاد_داشت 5️⃣6️⃣
#تحلیل
#مناسبتی
📝تحقیر،تضعیف و تکفیر شیعه توسط صوفیان سنی.
🔺فرسته اول
➖➖➖
1. در این روزها داغدار شهادت هموطنان توسط داعشیان هستیم. بدین علت این فرسته نوشته شده است.
=-=
2. اصحاب اندیشه بر این عقیدهاند که حمایت از صوفیه سنی در تقابل با تکفیریان یک فرصت هست. صوفیان سنی چون مدح اهل بیت ع را دارند به ما شیعیان نیز نزدیک هستند. در ادامه به برخی از دیدگاههای سلاسل مختلف صوفی درباره شیعه امامیه اشاره میشود که خلاف این نگره است.
+
2.1. ابی نعیم اصفهانی ( 430 ق) صوفی سنی است که کتابی دارد با نام «الإمامة والرد على الرافضة». وی می نویسد:« إِن عَاد إِلَى الِاحْتِجَاج بِأَحَادِيث الروافض - إِن النَّبِي - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّم َ - قَالَ لعَلي: " أَنْت خَيرهمْ وأفضلهم وَأَنت الْخَلِيفَة من بعدِي وَمَا فِي مَعْنَاهُ.قيل لَهُ كَذَلِك رُوِيَ عَن عَليّ رَضِي الله عَنهُ أَن النَّبِي - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّم َ - قَالَ لَهُ: يكون فِي آخر الزَّمَان قوم يتملقون حبك يُقَال لَهُم الرافضة فاقتلوهم فَإِنَّهُم مشركون؛ اگر شیعه به احادیث برتری امام علی ع تمسک کند ما نیز به این حدیث پیامبر ص استناد میکنیم که فرمود: گروهی می آیند با نام رافضه (= شیعه) آنها را بکشید چون مشرک هستند» (ابی نعیم اصفهانی،الامامة،ص241)
+
در عبارت دیگری شیعیان را احمق معرفی میکند( همان؛ص326)
——
2.2.حارث محاسبی (243ق) صوفی پراوازه کتابی نوشته در رد شیعه امامیه.( تاریخ بغداد،ج8،ص211.)
——
2.3.ابوبکر شبلی : «هيچكس دنىتر از رافضى و خارجى نيامد» (عطار نیشابوری، تذکره الاولیاء ،ص173.)
——
2.4. مستملی بخاری (434ق) :«و رافضى نزديك ما كافر؛ از بهر آنكه رافضى مبغض صحابه رسول باشد و مبغض صحابه كافر باشد.»(بخاری، شرح التعرف لمذهب التصوف،ج1،ص462.)
——
2.5. مجد الدین فیروزآبادی (817) : وی صوفی است و کتابی در دفاع از ابن عربی دارد با نام «الاغتباط بمعالجة ابن الخياط» وی کتابی در رد شیعه نگاشت با نام «الرد على الرافضة» در مقدمه کتابش می نویسد: «إني نظرت إلى هذا الكتاب المنسوب إلى بعض غلاة الرافضة المحرومين عن قوى العاصمة والحافظة، قد أتى مما لا يحل من الأحاديث الموضوعة والأخبار المطروحة المفتراة ما لا يرضى بذكره إلا جاهل أو زنديق في أمر الدين، متحامل متساهل في هذه الأحرف، فواجب لاعناق بقبائه باتكه وشوارع لإطباق نفاقه وإحقاق نفاقه هاتكه، وسميته بالقضاب المشتهر على رقاب ابن المطهر. على الله أعتمد وبالله نعتضد في صحة ما إلى الكتاب والسنة نعزو ونستند، وبالله التوفيق.» ( الرد علی الرافظه،ص34.)
——
2.6. مولوی 672 ق : معتقد است امام علی ع و عمر رابطه نیکویی داشتند و این روافض هستند که به جدایی ان دو باور دارند : «گفتن همه جنگ آورد در بوى و در رنگ آورد / چون رافضى جنگ افكند هر دم على را با عمر» همودر شعر دیگری شیعه وخوارج را منحرف میداند :«بر رافضى چگونه ز بنى قحافه لافم / بر خارجى چگونه غم بو تراب گويم؟»
——
2.7. ابن عربی محبت شیعیان به اهل بیت را القاء شیطان می داند (الفتوحات المكية(اربع مجلدات)، ج1، ص: 282؛ ) و مثل وهابیون امروزی تهمت خان الامین را به شیعه میزند (همان)
——
2.8. خواجه پارسا از صوفیانِ نقشبندی است. وی در فصل پنجم کتابش درباره رد روافض بحث میکند و از طایفه رجبیه نقل کرده است که انها روافض از شیعه را به صورت خوک می بیند (فصل الخطاب،ص399.) او از زبان حضرت زهرا فتوا به وجوب قتل روافض را می دهد( همان،472.)
👇👇
•┈┈••✾••┈┈•
@Age_of_water
👆👆
📝تحقیر،تضعیف و تکفیر شیعه توسط صوفیان سنی.
🔺فرسته دوم
➖➖➖
2.9.صاحب مناقب مرتضوی از صوفیان قادری است. و ادعا می کند در خواب امام علی به وی دستور تالیف این کتاب را داده است. (مناقب مرتضوی،ص227.) در ادامه شعری سروده و شیعه را کافر معرفی میکند. «هرکه بَد با صحابه پیغمبر است/ نزد من بی شبهه آن کس کافر است* مرتضی بیزار از آن زندیق هست» ( همان،221)
——
2.10. احمدفاروقی سرهندی نقشنبدی نیز رساله ای در رد شیعه دارد. وقتی حاکم وقت به مشهد حمله و شیعیان را میکشد و مالشان را می برد. عالم شیعیان رساله ای می نویسد که چنین عملی غلط است که سرهندی در «رد الروافض» دنبال اثبات کفر شیعه و حلال بودن خون و مالشان بر سنیان است.
——
2.11.محمود شکری آلوسی صوفی دیگری است (1242 ق)) که البته تکفیری نیز هست. وی در قرن 19 کتابهای و رسائل زیادی بر رد شیعه نوشت.. وقتی تحفه اثنی عشریه توسط محمد بن محیی الدین اسلمی به عربی برگردانده شد ،وی آنرا خلاصه کرد با نام « مختصر تحفه اثنی عشریه» . وی در اول کتابش می نویسد: «اشاع الروافض رفضهم بین الناس،اظهروا ما انطوو علیه من الخبث و الدس و الالباس » (آلوسی،صب العذاب،علی من سب الاصحاب،ص19.) در ادامه به تهمت مدعی است شیعه فرزندان زنا هستند و زن شیعی در یک روز و یک شب به عقد 20 مرد در می اید. (همان،ص22)
——
2.12..عثمان بن سند بصری نقشبندی (1242) : آلوسی وی را سلفی می نامد. منتهی نه به خاطر اینکه وی مرید دعوت وهابیت است چه انکه وی مخالف این دعوت می باشد لیکن : چون به شدت با رافضه وشیعیان مخالف است .(الرد الدامغ علی الزاعم ان ابن تیمیه زائغ،ص37) وی در رد قصیده دعبل خزائی یک کتابی نوشته با نام :« الصارم القرضاب فى نحر من سب أكارم الصحاب*»در قسمتی از همین کتاب شیعه را کافر می داند و پیرو شیطان: «هذاالخداع المحض و المکر / و الرفض فی مطویه الکفر
.... بل شیعه الشیطان و هی کما/فی الذکر غایه امرها اخر» او مجالس عزاداری را مجلس رقص می داند و میگوید: « یا حبذا رقصکم فی کل مجتمع/یزینه منکم البهتان و الخطل»
➖➖➖
🔅نتیجه:
بنابرآنچه ذکر شد و شواهد فراوان دیگری که بیان نگردید، صوفیان سنی به شیعه امامیه نزدیک نیستند. و همانند برخی دیگر در تکفیر و تحقیر و تضعیف شیعه می کوشند.
〰️〰️〰️
* به معنای شمشیر بُران برای نَحر هرکسی که سب صحابه کند.
@Age_of_water
#جلاء_للقلوب
#تبری
#میراث_مادری
➖➖➖
🔺ميثم مىگويد:در لحظات آخر عمر امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه السّلام كه او در حال احتضار بود به نزد حضرت رفتم پس شنيدم كه فرمود:اى حسن!امام حسن عليه السّلام عرضه داشت:گوش به فرمانم:اى پدر!حضرت فرمود:همانا خداوند والا پيمان پدرت را براين برگرفت-و شايد فرمود:خداوند پيمان من و هر مؤمنى را براين برگرفت-كه هر منافق و بدكارى را دشمن بدارم و پيمان هر منافق و بدكارى را بر كينه و دشمنى پدرت برگرفت.(طوسی،الامالی،ص246)
-=-
⤴️⤴️شبیه این روایت در منابع مکتب خلفاء نیز هست. ابن عساکر از ابی طفیل نقل میکند که او گفت: علی بن ابی طالب به من فرمود: خداوند بر محبت مومنین به من و بغض منافقین با من میثاق گرفت ( یعنی وقتی ولایت مولی علی علیه السلام بر مومن و منافق عرضه شد ،مومن پذیرفت و منافق نپذیرفت)
هیچ مومنی دشمن من نخواهد شد و هیچ منافقی نیز دوستدار من نمیشود. ( ابن عساکر،تاریخ مدینه دمشق،ج42،ص278)
•┈┈••✾••┈┈•
@Age_of_water
#ملت_عشق ( داستانهایی از صوفیان). 04
▫️ این قسمت: قاتیپاتی
〰️〰️
▫️حسن بصری،آنچنان از خوف خدا می گریست که اشگهایش از ناودان خانه روان شد !(تذکرة الاولیاء،ص34.)
==
▫️رابعه عدویه: بدو گفتند:شیطان را دشمن داری؟گفت:نه🤔 (ارش میراث صوفیه،ص52.)
این زن چنان مقامی داشت که کعبه معظمه به پیشواز او امد! (تذکره الاولیاء،ص67.)
=-=
▫️ابراهیم ادهم:در بلخ از حضرت خضر اسم اعظم را فراگرفت.(الکواکب الدریه،ج1،ص196.)
=-=
▫️بشر حافی: کسی می خواست به حج برود این صوفی بیسواد گفت:به یتیمان کمک کن.(تذکرة الاولیاء،ص115.)
=-=
▫️حارث محاسبی: هیچ کس را لعنت نکن ولو ظالم باشد!.
=-=
▫️حکیم ترمذی: در طول عمرش هزار و یک بار خدا را در خواب دیده است (تذکره الاولیاء،ص457.)
😍 کی به کیه بگو دو هزار مرتبه
=-=
▫️بایزید بسطامی: وی خدا را می دید و با او صحبت میکرد(نفحات الانس،ص55.)
=-=
▫️عبدالقادر گیلانی: دم در بغداد حضرت خضر وی را دید ( دقیقا دم در بوده 😂) و ریاضتهایی به وی تعلیم داد. وی در 51 سالگی ازدواج کرد و در 91 سالگی مرد. از وی 49 فرزند باقی ماند🤔 .
=-=
👈 به راستی این مخلوقات الهی با این بافتهها بیمارند یا سالم.
👈واقعا باید آنان را جزو اولیاء دانست؟
•┈┈••✾••┈┈•
@Age_of_water
🔺 #سجاده_نشین_با_وقار (شرحی بر مجالس سبعه مولوی) 06
⤴️مجلس اول (5)
〰️〰️〰️
جلال الدین برای داشتن اخلاص، حدیث دروغین دیگری را در مجلسش بیان کرده است. وی می گوید: تاجی بر سر حضرت سلیمان بود، اندیشه ای که لایق مقامش نبود در ذهنش آمد،تاجش کژ شد .تا اینکه سلیمان نبی در سجده شد و توبه کرد. دوباره تاجش راست شد. ( مجالس سبعه،ص27) همچنین وی این روایت ساختگی را در دفتر چهارم مثنوی اش آورده است: « هشت بارش راست كرد و گشت كژ/گفت تاجا چيست آخر كژ مغژ * گفت اگر صد ره كنى تو راست من/كژ روم چون كژ روى اى موتمن * پس سليمان اندرونه راست كرد/ دل بر آن شهوت كه بودش كرد سرد *بعد از آن تاجش همان دم راست شد/آن چنان كه تاج را مىخواست شد»
➖➖➖
در ارزیابی این ادعا باید گفت :
منبع اصلی این روایت ساختگی کتاب «قصص الانبیاء » نوشته ثعلبی است.
⬆️ ثعلبی چند داستان درباره حضرت سلیمان و انگشتر ایشان نقل کرده است که تمامش از اسرائیلیات است. وی داستانی که مولوی از آن برای درس اخلاص داشتن ! استفاده کرده چنین نقل میکند:
«در برخی از روایاتها آمده است که: زمانی که سلیمان گرفتار فتنه شد * انگشتر از دستش بیرون افتاد. او انگشتر را دوباره به دستش کرد،انگشتر باز از دستش جدا شد . آصف بن برخیا به ایشان گفت: تو به خاطر فتنه گرفتار گناه شدی و تا چهارده روز این واقعه ادامه دارد. حضرت سلیمان به توبه و انابه پرداخت پس از چهاردهروز توبهاش پذیرفته شد و انگشترش دوباره در دستش قرار گرفت. » ( ثعلبی،قصص الانبیاء،ص358.)
-
⤴️ همانطور که روشن است:
اولا: این داست با عصمت انبیاء الهی منافات دارد و لذا قابل قبول نیست.
ثانیا:ثعلبی هیچ سندی برای ادعایش بیان نمیکند.
ثانیا: داستان دروغینش درباره انگشتر سلیمان است نه تاج او.
رابعا: مرحوم مهدی پیشوایی به تفصیل داستناهایی که در مورد انگشتر حضرت سلیمان است را بررسی و نتیجه میگیرد : این داستانها دروغ و اسرائیلیات است. ( نک: مهدی پیشوایی،مهدى پیشوایى، خاتم سلیمان نبى(علیه السلام) افسانه یا واقعیت، تاریخ در آیینه پژوهش، 1384 ، شماره 7 )
+
🔹 نتیجه:
الف) مولوی باز از حدیثی مجعول و ساختگی برای هدایت مردم استفاده کرده است.
+
ب) مولوی همین روایت دروغین را به گونهی دیگری نقل کرده است.
+
ج) نقل چنین روایات ساختگی توهینی آشکار به انبیاء بزرگ الهی چون حضرت سلیمان است. این داستان ساختگی را مقایسه کنید با کلام خدا درباره حضرت سلیمان که فرمود: «وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَيْمانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ؛ [سلیمان] بندهی خوبی است که همیشه به یاد خداوند بود» (ص/30)
-=-
📍توصیه:
میدانیم مولوی اندیشه و جهان بینی اش متاثر از ادیان و مذاهب مختلف است. در زمینه تاثیر پذیری و وجود باورهای یهودیان و اسرائیلیات در آثارش تحقیقی سراغ ندارم. امید است در این زمینه تحقیقی نوشته شود.
=-=
* این فتنه چه بوده است نظرات مختلفی وجود دارد.
•┈┈••✾••┈┈•
@Age_of_water
متاسفانه در اثر اشتباهی برخی از فرستههای قبلی پاک شد. چون انها را در آرشیو نداشتم نشد دوباره بارگزاری کنم. باید دومرتبه مستنداتش مطالعه شود. به توفیق الهی به اشتراک خواهم گذاشت.
#یاد_داشت 6️⃣6️⃣
#تحلیل
#استاد_غفاری
📝بدعت اعتکاف در خانه
🔺فرسته اول
➖➖➖
نقد و بررسی این ادعا در فرسته دوم.
•┈┈••✾••┈┈•
@Age_of_water
📝بدعت اعتکاف در خانه
🔺فرسته دوم
➖➖➖
1.بنابر اذعان علمای بزرگ مذهب، عبادات توقیقی است. یعنی نحوه انجامش را شارع مقدس فقط مشخص نماید. شهید ثانی می نویسد:« لأنّ العبادات توقيفيّة لا مجال للرأي فيها؛عبادات توقیفی است و به رای فرد غیر معصوم مربوط نیست» ( شهید ثانی،روض الجنان في شرح إرشاد الأذهان،ج2،ص686.) مرحوم سبزواری : « لأن العبادات توقيفية يجب تلقيها من الشّارع فمتى لم يكن معهودا منه لم يحصل به الامتثال؛ عبادات توقیفی است پس اگر عبادتی از غیر شارع صادر شود، تبعیت از ان واجب نیست» ( سبزواری، ذخیرة المعاد،ج2،ص266.) محدث بحرانی : « فان العبادات توقيفية من الشارع واجبة كانت أو مستحبة فلا بد لها من دليل صريح و نص صحيح يدل على مشروعيتها؛ عبادات اعم از واجب و مستحب توقیفی است. پس برای آن باید دلیل صریح و نص صحیح بر مشروعیتش باشد» ( بحرانی،الحدائق الناظرة،ج4،ص201.) و فقهاء بزرگ دیگری چون: شیخ انصاری،کاشف الغطاء ،امام خمینی ،مرحوم آیت الله شاهرودی و..بدین مطلب اشاره فرموده اند.
+
2.یکی از عبادات اعتکاف است. فقهاء بزرگ ما به تبع اهل بیت علیهم السلام محل این عبادت الهی را مسجد میدانند. آن هم با شرایطش. مرحوم آیت الله خوئی از بزرگترین مراجع و فقهاء دوران معاصر می نویسد: « اعتکاف از منظر شرعی ماندن در مسجد را گویند.و ماندن در مسجد خودش عبادت مستقل است به دلیل قران و روایات. در آیه 125 بقره اعتکاف قسیم طواف و رکوع شده است. و همچنین در روایت صحیح داود بن سرحان امام صادق ع بدین مطلب اشاره کردهاند.» (موسوعة الإمام الخوئي، ج22، ص: 336.)
+
3.وقتی ما از مدار تشیع که همان مکتب فقاهت است دور شویم. و معیار شود حالات کشف و کرامت چنین میشود. زمانی که عده ای عالم ربانی را نیز مشرِع حکم بدانند. که قدرت دارد حلال خدا را حرام و حرامش را حلال کند. ( نمونه نک: محمد محسن تهرانی،اسرار ملکوت،ج2،ص43؛محمد صادق تهرانی،نور مجرد،ج1،ص553-554.) این ادعاها دور از انتظار نیست.
+
4.ما از قصد استاد غفاری بیخبریم که چرا چنین سخنی گفته است. لیکن اگر به قصد ورود حکمی در دین باشد،قطعاً مصداق بدعت است. مرحوم صاحب مدارک مینوسید: «فإن البدعة من العبادة لا تكون إلا محرمة. و قد روى زرارة و محمد بن مسلم و الفضيل في الصحيح، عن الصادقين عليهما السلام أنهما قالا: «ألا و إن كل بدعة ضلالة، و كل ضلالة سبيلها إلى النار؛ بدعت در عبادت حرام است. در روایت صحیح از امام صادق ع و امام باقر ع میخوانیم: هر بدعتی گمراهی است و هر گمراهی راهش به جهنم ختم میشود» (مدارك الأحكام في شرح عبادات شرائع الإسلام، ج4، ص: 75.) آیت الله خوئی می نویسد:« البدعة إدخال ما ليس من الدين فيه، بأن يجعل ما ليس من الدين من احكامه و قوانينه، و العبادة غير المشروعة جعلها عبادة مشروعة في الدين؛ بدعت یعنی داخل کردن امری در دین،که دینی نیست. 👈مثلا حکمی یا قانونی یا عبادت غیر شرعی را عبادت شرعی در دین نشان دهیم.» ( خوئی،صراط النجاه،ج3،ص429.)
•┈┈••✾••┈┈•
@Age_of_water
هدایت شده از موسسه فرق و ادیان بصائر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴سراغ سحر و جادو نرو !!
احکامی که باید بدانیم
@basaer_l
هدایت شده از موسسه فرق و ادیان بصائر
AUD-20220827-WA0003.mp3
4.2M
⭕️درباره علوم غریبه و جنیان و ...سوال زیاد می شود⁉️
پاسخ را از آیت الله مفیدی یزدی بشنوید .
کلامی کوتاه اما دقیق.
@basaer_l
🔺 #سجاده_نشین_با_وقار (شرحی بر مجالس سبعه مولوی) 07
⤴️مجلس اول (6)
〰️〰️〰️
جلال الدین ، به داستان شهادت حمزه رحمه الله و قاتلش وحشی بن حرب اشاره میکند. وی مدعی شده است که جناب حمزه پس از مسلمان شدن زره به تن نمیکرد و برهنه میجنگید.( مولوی،مجالس سبعه،ص40 و 42.) قاتلش پشیمان شد و چنان گریست که خداوند آیهای دربارهاش نازل کرد و توبهاش پذیرفته شد.
➖➖➖
در ارزیابی این ادعا باید گفت :
1. داستان جنگیدن بدون زره:
او در مثنوی نیز این ادعای بی اساس را مطرح کرده و گوید: «اندر آخر حمزه چون در صف شدی / بی زره سرمست در غزو آمدی». از جمله صوفیانِ شارح مثنوی،کریم زمانی است. وی می نویسد:« اما اینکه او در اواخر دوران حیات خود بدون زره به میدان جنگ می رفته در ماخذی یافت نشد. و این از اسلوب بیان مولاناست که گاه با ذهن خلاق خود،حوادثی می آفریند» ( کریم زمانی،شرح جامع مثنوی معنوی،ج۳،ص874.)
=-=
2. توبه وحشی :
جلال الدین متذکر میشود رسول الله ص در شهادت حمزه شروع به گریستن نمود (همان،ص43.) پس از اینکه وحشی مسلمان شد، بر سر گور هر مرده ای که تازه دفن میشد چنان عزاداری میکرد که همه متحیر میشدند.(همان.) در اثر ناله های وی خدا آیه: «إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ [نساء/48] » رانازل کرد (همان) این قاتل ، آیه را میخواند و از چشمهایش خون میگریست(همان،ص44.) در اثر چنین رفتاری دریای رحمت خدا بجوش آمد.!جویهای بهشت از شیر رحمت مالامال شد. (همان) در اینجا آیه دیگری نازل شد :«قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيم»( همان) همانطور که خداوند آتش را بر حضرت ابراهیم گلستان نمود،اشکهای وحشی ، آتش غضب الهی را فرونشاند. (همان) وی به حضور رسول الله ص رفت و ایشان شهادتین را با ذوق به وی یاد داد و او مسلمان شد.(همان، 45 )
⬆️⬆️
آنچه مولوی درباره فرجام وحشی نوشته برگرفته از روایات سنیان در تفسیر این آیه است. راویانی که این شان نزول را مطرح کردهاند یا معلوم نیست کیانند. و دانشیان سنی در غالب موارد با عبارت « گفته شده» این نقل را آوردهاند. در برخی موارد نیز به نام راویان تصریح شده است. راویانی چون ضحاک.
⏏️
مرحوم علامه بلاغی مینویسد: « برای تفسیر قرآن و شأن نزول آن مراجعه به امثال عکرمه و مجاهد و عطا و 👈ضحاک- که کتب تفسیر پر از ذکر اقوال مرسل و بدون سند این گونه افراد است- هیچ گونه عذری برای یک مسلمان در بر نخواهد داشت، و در نزد خدای متعال فاقدحجت خواهد بود.چرا که گفتار این گونه افراد اگر به صورت روایت باشد مرسل و مقطوع السند خواهد بود.برای بی اعتباری و ضعیف بودن این افراد {و بی ارزشی سخنانشان}همین بس که در کتب رجالی خود اهل سنت از آنان مذمت شده است.» ( آلاء الرحمن في تفسير القرآن، ج1، ص: 45 )
🕳🕳🕳
📌نتیجه:
برای دعوت مردم به اخلاقیات! مولوی سخن بی اساسِ دیگری را استفاده کرده است.
•┈┈••✾••┈┈•
@Age_of_water
🔺 #رقص_درویشان ( بررسی رقص و سماع در تصوف مولوی)
▫️ فرسته چهارم
➕پیشینه و حکم سماع
➖〰️➖
📌عزالدین محمود کاشانی اعتراف میکند، صوفیان اموری را از نزد خود وضع و جَعل كردهاند، بی آنك دليلى واضح و برهانى از سنّت بر آن وجود داشته باشد. (کاشانی، مصباح الهداية و مفتاح الكفاية، ص 146.) از جمله مُستَحسَنات متصوّفه سماع است. وی هرچند اذعان دارد چنین عملی بدعت است و هیچ سابقه ای در عصر حضور رسول الله و اصحاب ایشان نداشته، اما آنرا مذموم نمی داند. ( همان، ص 179. همچنین نک: حسن رمضانی، مستحسنات عرفانی: بدعت هدایت یا بدعت ضلالت؟ حکمت اسرا، سال هشتم، شماره اول، بهار و تابستان 1395 ش.)
=-=
📌ابوعلی دقاق معتقد بود سماع برای عوام حرام است،خواص حلال است و خواص خواص که از محققان هستند برایشان واجب است.(عبادی مروزی،مناقب الصوفیه،ص145.) نسفی نیز معتقد است: « این علم[موسیقی] بغایت شریف است و مدد و معاون قوی است مر سالکان و مجاهدان را در جمعیت خاطر و رفع تفرقه و کشف حجاب و رفع رسوم و عادات و ترقی از عالمی به عالم دیگر و صبر کردن به ریاضات و مجاهدات... اصوات و الحان خوش در حق بعضی سبب حزن و در حق بعضی سبب فرح و در حق بعضی سبب عیش و و در حق بعضی سبب کشف است. و از اینجاست که از یکی پرسیدند که اثر سماع چیست؟فرمود که تا مستمع کیست؟ » ( نسفی،بیان التنزیل،اصل دوم،صص۱۹۵- 194.)
☝️البته دقت دارید این حکم از منظر صوفیان است نه فقهاء متشرع مسلمان.
⤴️⤴️
چون فهم شخصیت مولوی در رهن دانستن رقص درویشان است. در چند فرسته آنرا توضیح خواهم داد. باشد که قبول افتد.
•┈┈••✾••┈┈•
@Age_of_water
رحمت و صلوات خداوند بر مولایمان علی بن ابی طالب :
📌 « و كان لأمير المؤمنين ع بيت سماه بيت القصص يلقي الناس؛ براى امیر مؤمنان، خانهاى بود. آنرا بیت القصص (خانه گزارشها یا شکایات) نامید و مردم، نامههاى خود را در آن میافکندند» ( ابن ابی الحدید،شرح نهج البلاغة،ج17،ص87)
+
📌 « و قال عليّ بن أبي طالب رضي اللّه عنه لأصحابه: من كانت له إليّ منكم حاجة فليرفعها في كتاب، لأصون وجوهكم عن المسألة؛ على بن ابیطالب(ع) به یارانش فرمود: «هرکس از شما از من خواستهاى دارد، آنرا در کاغذى بنگارد تا چهرهها و آبروی شما را از خواستن و خواری، حفظ کند» ( ابن عبد ربه اندلسی، أحمد بن محمد بن عبد ربه، العقد الفرید، ج 1، ص 199.)
•┈┈••✾••┈┈•
@Age_of_water
📌 #نقد_و_نظر 5️⃣
🔺 موضوع: شمس تبریزی مردی الهی یا انسانی ناسزاگو
➖➖➖
الف: دیدگاه
حجه الاسلام شوشتری مدعی هستند شمس تبریزی سید است و از فرزندان امام صادق ع می باشد که باعث تشیع مولوی شد .( موسوی مطلق،قبول اهل دل،ص52.) ایشان در ادعایی بدون دلیل مدعیاند: در دیدار اول شمس و مولوی وی جلال الدین را شیعه نمود و سپس همسر و فرزندش را ( همان،ص25.) البته در سفری به قونیه دنبال راستی آزمایی این ادعایشان برآمدند که خانم چلپی نوه بیست و دوم مولوی این ادعا را تایید نکرده است. ( همان،ص46.)
مرحوم سید محمد حسین تهرانی از مرشد و قطبشان نقل میکنند که شمس یکی از مردان خدا بود. ( طهرانی،روح مجرد،ص507.)
〰️〰️〰️
ب: بررسی :
بنابر اذعان این دو استاد اخلاق، شمس انسانی مومن و فرهیخته است. اما بنابر منابع معتبر در شناخت شمس چون: ابتدانامه،رساله سپهسالار، مجمل فصیحی و... ادعای استاد شوشتری و هاشم حداد قابل اثبات نیست.
توضیح آنکه: تنها اثر برجای مانده از شمس،مقالات است که شاگردش سلطان ولد آنرا جمع اوری و نوشته است.(مقالات شمس،تصحیح موحد،ص39 و 57 -60.)
با توجه به همین اثر، وی نمیتواند یکی از مردان خدا باشد.
⏏️⬆️ زیرا:
وی به شدت ناسزاگو و فحاش است. دشنامهای شمس به چند لفظ معدود محدود نمیشود. ناسزاهای او هرکدام رنگی دارند و در کل،طیف گسترده ای را در بر میگیریند. از خر،سگ،و ابله گرفته تا دشنامهای بسیار رکیک. شمس هرگاه که سخنی را بر نمی تابد، وارد دشنام میشود . آنها چنان شنیع است که خودتان به مقالات مراجعه کنید. چند نمونه که قابل ذکر است:
⬇️⬇️
| ای ابله/از غر خواهر که تویی /ره رو ای خر/این بوی به..زنت و..قواده اش زهی خر،از خری گفت/ اینهای چه سگاند/ای احمق/احمق فضول ابله چه میرنجی / تو گنده بغل/ کافر چه سگ است/ حدیشش در ...خواهر و زنش/ ای خر ای خر! ای سگ ای تندیس/ پیش من گوز خر / این مخنث زهی غر خواهر،حدیثش در..خواهر و زنش . |
( سعید لیان،زشتگویی های جلال الدین بلخی و تاثیر شمس الدین تبریزی در آن،مجموعه مقالات همایش شمس تبریزی،ص788-800)
👈 مولوی نیز در این زمینه متاثر از استادش می باشد. در فرسته دیگری بدین مطلب اشاره میکنم.
•┈┈••✾••┈┈•
@Age_of_wate