بہچہمشغولکنمدیدهودلراکہفقط
دلتورامےطلبد🍃
دیـدهتورامےجویـد🍂
#شهید_سیدسجاد_خلیلی 🌹
#شبتون_شهدایی 💫
@Aghaseyedsajad
12.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و وقتی دلم بی هوا هوایت میکند🍃
هوای دلم باران نگاهت را میخواهد✨
فردا سالگرد عروج رفیق شهیدم رسول خلیلی هستش
برا شادی روح این پرستوی خونین بال ختم صلوات گرفتم
لطفا تعداد صلواتهاروبه آیدی بنده اعلام کنید
@hoseinshahid
🌸برخیـــــز
آغوشت را از صبـ☀️ـح پر کن
آغاز شو مانند روزهای آفتابی
جهان منتظر بانگ سلامهای آشنای
تـوست♥️
#صبحتون_شهدایی 🌸
@Aghaseyedsajad
🔴دكتر محمدحسن قديري ابيانه، سفير اسبق ايران در مكزيك نوشت: ادواردو آنيلي فرزند صاحب كارخانجات اتومبيلسازي لامبورگيني، فراري، لانچا، فيات، آلفارومئو كه از مادر يهودي و از پدر مسيحي بود و به تشيع گرويد، در اولين سفر خود به مشهد مطلبي را بيان كرد كه ذكر آن خالي از لطف نيست.
♦️او را بردند به شهربازي مشهد، تا شهربازي را كه بنياد شهيد ساخته بود، به او نشان دهند. او آنجا گفت: يك شهر در اروپا معروف بود به شهر مذهبي. لائيكها كه از شهرت مذهبي آن شهر ناراحت بودند، آنقدر مراكز تفريحي ايجاد كردند كه آن مركز مذهبي را تحت الشعاع مراكز تفريحي قرار دادند و ديگر آن شهر را به عنوان مركز مذهبي نميشناختند بلكه به واسطه مراكز تفريحياش ياد ميكردند. او تأكيد كرد: مراقب باشيد كه هميشه مشهد را به حرم امام رضا (ع) بشناسند و نه به مراكز تفريحي.
🌹ادواردو كه به تشيع گرويده بود در چنین روزی به دست صهيونيستها به شهادت رسيد .
@Aghaseyedsajad
ثانیہ هایمان
سخت بوۍ دلتنگۍ مۍدهد
.
.
#شهید_رسول_خلیلی
امروزسالگرد عروج توست برادر زیبای من
به دلم هم تبریک میگویم و هم تسلیت
تبریک که لایق شهادت شده برادرم
و اما تسلیت
تسلیت به قلبم که نوری و رحمتی از زمین به آسمان رفت و چقدر دلتنگ توهستم برادر
سالگرد شهادت
شهید تخریب چی رسول خلیلئ
شهید آقا بابک نوری هریس
یک روز ما ازسمت واحد خود به ماموریت اعزام شدیم☺️ و به علت طولانی شدن زمان آن که با یک شب زمستانی سرد😁 همزمان شده بود
مجبور شدیم که هنگام برگشت از ماموریت به علت نماز و گرسنگی به یگان خدمتی بابک برویم.☺️🌷
به پادگان رسیدیم و پس از پارک کردن ماشین🚘 به سمت ساختمان رفتیم و چندین بار در زدیم، طبق معمول باید یک سرباز👮♂ در ساختمان را باز می کرد اما انگار کسی نبود.😢
بعد از ده دقیقه دیدیم صدای پا می آید و یک نفر در را باز کرد.☺️
بابک آن شب نگهبان بود با خشم😡 گفتیم بابا کجا بودی آخه یخ کردیم پشت در،😬 لبخندی زد ☺️☺️
و ما را به داخل ساختمان راهنمایی کرد وارد اتاقش که شدیم
با سجاده ای رو به رو شدیم که به سمت قبله و روی آن کلام الله مجید و زیارت عاشورا بود،☺️🌷 تعجب کردم گفتم بابک نماز می خوندی؟
با خنده گفت همینجوری میگن.😁
یک نگاهی که به روی تختش انداختیم با کتاب های مذهبی و درسی زیادی رو به رو شدیم😊من هم از سر کنجکاوی در حال ورق زدن آن کتاب ها بودم که احساس کردم بابک نیست،
بعد از چند دقیقه با سفره، نان و مقداری غذا آمد،😌 گفت شما خیلی خسته اید تا یکم شام می خورید منم نمازم را تمام می کنم.🌺🌺
ما به خوردن شام مشغول شدیم و بابک هم به ما ملحق شد☺️ اما شام نمی خورد می گفت شما بخورید
من میلی ندارم و دیرتر شام می خورم
تا آنجایی که مثل پروانه دور ما می چرخید☺️🌸و پذیرایی می کرد خلاصه شام که تمام شد نماز را خواندیم
و آماده ی رفتن به ادامه مسیر که چشممان به آشپزخانه افتاد
و با خنده گفتیم:😁
کلک خان برای خودت چی کنار گذاشتی که شام نمی خوری بابک خنده ی آرامی کرد و می خواست مانع رفتن ما به آشپزخانه شود.🤔🤔
ما هم که اصرار او را دیدیم بیشتر برای رفتن به آشپزخانه تحریک می شدیم.😐 خلاصه نتوانست جلوی مارا بگیرد🤦♂ و ما وارد شدم
و دیدیم که در آشپزخانه و کابینت چیزی نیست😐 در یخچال را باز کردیم و چیزی جز بطری آب نیافتیم😢 نگاهم به سمت بابک رفت که کمی گونه و گوشهایش سرخ شده بود😔و خندهاش را از ما می دزدید.🤦♂
این جا بود که متوجه شدیم بابک همان شام را که سهمیه خودش بود برای ما حاضر کرده است.
اکنون که به صورت ناخودآگاه اشک در چشمانم جاریست😭 تاریخ ۲۸ آبان ماه است و چندین ساعتی نیست که خبر
شهادتش را شنیده ایم
#سالروز_شهادت
یاد شهید با ذکر ۱۴ صلوات🌹
@Aghaseyedsajad