eitaa logo
|آقٖـاےِ عِشـ♡ــق|
466 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
591 ویدیو
5 فایل
❤انٺـشار ٺـصاویر و سخنـرانےهاۍ امامـ خامنہ اے ❤نڪاٺ مفید و آموزندهـ از بیاناٺ ارزشمندشاݧ ❤اخبار لحظہ اۍ از فرمایشاٺ ایݜاݧ ❤انتشار پست های سیاسی
مشاهده در ایتا
دانلود
خونشون که تبریز بود پس گزینه یک منتفیه گفتم روم نمیشه برام دعا کن اومد تو دایرکت به زور ازم شماره کارت گرفت😁 اینجوری سید باشید😒
‌ اونایی که به جای "خداحافظ" میگن "یا علی" خیلی جذابن😎 ‌
حماسه‌ای دیگر از مترجم گوگل😑 مهر تایید انجمن هم خورده
غفلت یا عمد؟! مساله این است
ای علی!اگر بگویم تو از مسیح بالاتری دینم نمی پذیرد! اگر بگویم او از تو‌بالاتر است وجدانم نمی پذیرد! خودت بگو به ما ای علی تو کیستی؟! 👤جرج جرداق دانشمند مسیحی
حالا وقتشه همه اونایی که عیدی میخوان رو بلاک کنم😂😂
عیدی مو میفرستم در خونه تونااااا...! 🤣
تصویر بالا ترافیک در جاده چالوس به سمت شمال! تصویر پایین رعایت پروتکل‌ های بهداشتی در قرائت دعای عرفه ‌ ولی خداییش از شمال برگشتید در ایام محرم مثل مگس رو کثافت‌ ها نشینید چون در اوج کرونا برای لذت و خوشگذرانی بی خیال شمال نشدید
4-fadaeian-milad-imam-ali-96_0.mp3
10.82M
رفقا دم غروبی دلتونو ببرین نجف مولا بی نظیره حال خوبی پیدا میکنین
‏فتحِ قلعه‌ی خیبر با دستان مولا علی(ع) بود، و فتحِ بیت المقدس با دستان آقا سیدعلی... ان‌شاءالله به فضل و مدد الهی ‌‌‌‌‌‌‌❀••••❈✿🌹✿❈••┈••❀     @aghaye_eshgh ❀••••❈✿🌹✿❈••┈••❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سربند یاحسین🎁 و تربت کربلا📿 توی کفنم😭بزارین... ❤️ ❤️ ❤️‌‌‌‌‌‌‌ ❀••••❈✿🌹✿❈••┈••❀     @aghaye_eshgh ❀••••❈✿🌹✿❈••┈••❀
28.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥اظهارات جنجالی «نادر طالب‌زاده» درباره انفجار مشکوک بندر بیروت ‌‌‌‌‌‌‌❀••••❈✿🌹✿❈••┈••❀     @aghaye_eshgh ❀••••❈✿🌹✿❈••┈••❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روز تولد آقا رضا🌸 مصادفه با میلاد👏 پدر آقا امام رضا🎈 (موسی بن جعفر)🎁 چه بهانه ای بهتر☺️ از این برای حاجت📿 گرفتن از شهید...🤲 ❤️ ❤️ ❤️ @Aghaye_Eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بَعضیــــــاحَڔفِ 😏 حِساٻ‌ݩِݥےفَہݥَݩ 😅 اِدامہ‌دَڔعَڪڛ👆 :) ❤️ :) ❤️ :) ❤️ @Aghaye_Eshgh
شهیدی که📿 به امام زمان🌸 گفت خدا بهت😉 صبر بده😢 ❤️ ❤️ ❤️ @Aghaye_Eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. . دوست داری جزء اون دخترایۍ باشی ڪه میگفت دختراۍ منن؟؟؟😍💗🍃 +آرههه ولی چطورۍ میشه دختر ایشون بود؟😕 کارۍ نداره ڪه کافیه بزنی رو لینک زیر و عضو این کانال شی تا یاد بگیری چطور میشه دختر حاج قاسم بود😉👇 http://eitaa.com/joinchat/2882142216C2d2fbbea47 بدوووووو تا از بقیه دختراااا جآنمونۍ یوقت🙈💓🍃 . .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍️ 💠 از موقعیت اطرافم تنها هیاهوی مردم را می‌شنیدم و تلاش می‌کردم از زمین بلند شوم که صدای بعدی در سرم کوبیده شد و تمام تنم از ترس به زمین چسبید. یکی از مقام به سمت زائران دوید و فریاد کشید :«نمی‌بینید دارن با تانک اینجا رو می‌زنن؟ پخش شید!» 💠 بدن لمسم را به‌سختی از زمین کَندم و پیش از آنکه به کنار حیاط برسم، گلوله بعدی جای پایم را زد. او همچنان فریاد می‌زد تا از مقام فاصله بگیریم و ما می‌دویدیم که دیدم تویوتای عمو از انتهای کوچه به سمت مقام می‌آید. 💠 عباس پشت فرمان بود و مرا ندید، در شلوغی جمعیت به‌سرعت از کنارم رد شد و در محوطه مقابل مقام ترمز کشید. برادرم درست در آتش رفته بود که سراسیمه به سمت مقام برگشتم. رزمنده‌ای کنار در ایستاده و اجازه ورود به حیاط را نمی‌داد و من می‌ترسیدم عباس در برابر گلوله تانک شود که با نگاه نگرانم التماسش می‌کردم برگردد و او در یک چشم به هم زدن، گلوله‌های خمپاره را جا زد و با فریاد شلیک کرد. 💠 در سه گلوله تانک که به محوطه مقام زدند، با چند خمپاره داعشی‌ها را در هم کوبید، دوباره پشت فرمان پرید و به‌سرعت برگشت. چشمش که به من افتاد با دستپاچگی ماشین را متوقف کرد و همزمان که پیاده می‌شد، اعتراض کرد :«تو اینجا چیکار می‌کنی؟» 💠 تکیه‌ام را به دیوار داده بودم تا بتوانم سر پا بایستم و از نگاه خیره عباس تازه فهمیدم پیشانی‌ام شکسته است. با انگشتش خط را از کنار پیشانی تا زیر گونه‌ام پاک کرد و قلب نگاهش طوری برایم تپید که سدّ شکست و اشک از چشمانم جاری شد. 💠 فهمید چقدر ترسیده‌ام، به رزمنده‌ای که پشت بار تویوتا بود اشاره کرد ماشین را به خط مقدم ببرد و خودش مرا به خانه رساند. نمی‌خواستم بقیه با دیدن صورت خونی‌ام وحشت کنند که همانجا کنار حیاط صورتم را شستم و شنیدم عمو به عباس می‌گوید :«داعشی‌ها پیغام دادن اگه اسلحه‌ها رو تحویل بدیم، کاری بهمون ندارن.» 💠 خون در صورت عباس پاشید و با عصبانیت صدا بلند کرد :«واسه همین امروز مقام رو به توپ بستن؟» عمو صدای انفجارها را شنیده بود ولی نمی‌دانست مقام حضرت مورد حمله قرار گرفته و عباس بی‌توجه به نگرانی عمو، با صدایی که از غیرت و غضب می‌لرزید، ادامه داد :«خبر دارین با روستای بشیر چیکار کردن؟ داعش به اونا هم داده بود، اما وقتی تسلیم شدن ۷۰۰ نفر رو قتل عام کرد!» 💠 روستای بشیر فاصله زیادی با آمرلی نداشت و از بلایی که سرشان آمده بود، نفسم بند آمد و عباس حرفی زد که دنیا روی سرم خراب شد :«می‌دونین با دخترای بشیر چیکار کردن؟ تو بازار حراج‌شون کردن!» دیگر رمقی به قدم‌هایم نمانده بود که همانجا پای دیوار زانو زدم، کابوس آن شب دوباره بر سرم خراب شد و همه تنم را تکان داد. 💠 اگر دست داعش به می‌رسید، با عدنان یا بی عدنان، سرنوشت ما هم همین بود، فروش در بازار موصل! صورت عباس از عصبانیت سرخ شده بود و پاسخ داعش را با داد و بیداد می‌داد :«این بی‌شرف‌ها فقط می‌خوان ما رو بشکنن! پاشون به شهر برسه به صغیر و کبیرمون رحم نمی‌کنن!» 💠 شاید می‌ترسید عمو خیال شدن داشته باشد که مردانه اعتراض کرد :«ما داریم با دست خالی باهاشون می‌جنگیم، اما نذاشتیم یه قدم جلو بیان! اومده اینجا تا ما تسلیم نشیم، اونوقت ما به امان داعش دل خوش کنیم؟» اصلاً فرصت نمی‌داد عمو از خودش دفاع کند و دوباره خروشید :«همین غذا و دارویی که برامون میارن، بخاطر حاج قاسمِ که دولت رو راضی می‌کنه تو این جهنم هلی‌کوپتر بفرسته!» 💠 و دیگر نفس کم آورد که روبروی عمو نشست و برای مقاومت التماس کرد :«ما فقط باید چند روز دیگه کنیم! ارتش و نیروهای مردمی عملیات‌شون رو شروع کردن، میگن خیلی زود به آمرلی می‌رسن!» عمو تکیه‌اش را از پشتی برداشت، کمی جلو آمد و با غیرتی که گلویش را پُر کرده بود، سوال کرد :«فکر کردی من تسلیم میشم؟» و در برابر نگاه خیره عباس با قاطعیت داد :«اگه هیچکس برام نمونده باشه، با همین چوب دستی با داعش می‌جنگم!» 💠 ولی حتی شنیدن نام امان‌نامه حالش را به هم ریخته بود که بدون هیچ کلامی از مقابل عمو بلند شد و از روی ایوان پایین آمد. چند قدمی از ایوان فاصله گرفت و دلش نیامد حرفی نزند که به سمت عمو برگشت و با صدایی گرفته را گواه گرفت :«والله تا وقتی زنده باشم نمیذارم داعش از خاکریزها رد بشه.» و دیگر منتظر جواب عمو نشد که به سرعت طول حیاط را طی کرد و از در بیرون رفت... ✍️نویسنده: ✍️ کانال @Aghaye_Eshgh
‏باکلمه Iran تو آمریکا۱۶۰هزار توییت زدن و نگران دخالت ایران تو انتخابات شون هستن! مادر شاه هم توکتاب معروف خاطراتش میگه یه روز دیدم محمدرضا ناراحته گفتم چیه پسرم گفت مردشور این سلطنت رو ببرن که من شاهم و اومدن بی اجازه هواپیماهای مارو بردن ویتنام برای جنگ! واضحه معنی عزت و ذلت یا توضیح بدم؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حالا فهمیدم🤔 چرا امام علی...🙄🤗 ❤️ ❤️ ❤️ @Aghaye_Eshgh
‏رئیس جمهور مطلوب شما برای نیم ساعت سخنرانی دست تو جیب بیت المال میکنه کولر گازی میذاره برای خودش و آدماش... رئیس جمهور مطلوب ما اونقدر روی خرج بیت المال حساسه که یک بنر رو برای جلسات مختلف فتوشاپ میکنه تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا