eitaa logo
‌ ִֶָ‌ آقایِ‌من'!🇵🇸
25.1هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.8هزار ویدیو
28 فایل
[بسم‌الله] - گفت‌ازحال‌دلت‌گو . . چه‌بَرَش‌میگذرد ؟ گفتیم‌اومتروکه‌ای‌بود ، حسین‌آبادش‌کرد ؛ 'کپی؟ ازپستاحلاله‌بایه‌ذکر‌استغفرالله‌که‌بگیدبرامون . لوگوحذف‌‌نشه‌لطفا ! " پرایوتمون ؟ تفضّل : @praivot . " تبلیغات‌مون● @rezayatatoone .
مشاهده در ایتا
دانلود
<🌸💕> از‌بچگی‌یادم‌دادند‌جاهای‌شلوغ باید‌چادرمادر‌رامحکم‌تر‌گرفت‌تاگم‌نشد.. حضرت‌مآدر! این‌روزها‌که‌بازاردنیا،شلوغ‌ترازهمیشه شده، باید‌چادرت‌رامحکم‌تراز‌همیشه‌بگیرم. این‌روزها‌که‌طوفان‌بلا،تن‌دنیارا میلرزاند.. من‌دلم‌رابه‌محبت‌شما‌گرم‌میکنم، میدانم‌هرکس‌که‌تورا‌دوست‌دارد،زیر‌چادر محبتت‌درامان‌خداست..!♥️ 🌿 𝙹𝚘𝚒𝚗🌸💕↯ 『@@Asheghan_hosseinn
تـٰانفس‌دارم‌ڪنم‌ازتواطاعت‌رهبرم بوده‌بررخسـٰارتو‌نورولایت‌رهبرم. ! .
-تویی علتِ لبخند هایِ وقتُ بی وقتِ من.!
12.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•°🥀 🎥من‌احب فاطمه ابنتی فهو فی الجنه معی... 🕊
زهرا جان:)) شرمنده ایم، که بهای حسینی شدن ما، بی حسین شدن تو بود . ‌ . . و شرمنده تر آنکه؛ تو بی حسین شدی و ما حسینی نشدیم . . . :)))
ماحتی برای‌توهم اشک‌ریختیم برای‌تو‌که می‌توانستی کنارمان‌باشی نه‌مقابلمان نه‌قاتلمان...! - سیدمصطفی‌موسوی@eshgh_shahadat0
دانلو‌د‌همچین‌حالی:))🖤
‌ ִֶָ‌ آقایِ‌من'!🇵🇸
_
-اذن این گریه‌نمودن ها به دست فاطمه است چشم را در محفل غم ؛ اوست دعوت می کند💔
⛔️ هرگناهۍیہ‌اثرِخاص‌داره.. مثلــابعضۍازگناه‌هانعمت‌هاروازمون‌میگیرن حال‌خوب‌رومیگیرن اشڪ‌برا؎سیدالشھدارومیگیرن آدما؎خوب‌روازمون‌میگیرن رفیقا؎خوب جاها؎خوب ودرعین‌حال‌هم‌حواسمون‌نیست💔:)
- فضه به امیر المومنین میگفت : آقاجون تا وقتی شما خونه ای بچه ها زیاد بھونه نمیگیرن ؛ ولی آقا تا شما از خونه میری بی قراری بچه ها شروع میشه . . زینب میره چادر مادر سر میکنه رو ی جانماز مادر نماز میخونه :) ولی آقا نمازش نشسته است . . قنوتاش یک دست است ! اون دست دیگه اش رو به پهلو میگیره :) آقا جون حسین میره دم در میگه زینب . . حسن ؛ خودم دیدم مادرم اینجا زمین خورد] ولی اگه همه ای اینا رو تحمل کنم ؛ آقاجون بی قراری حسن رو نمیتونم تحمل کنم . . + آخه فضه ؛ حسنم که خیلی صبور ِ . . - وقتی میرم پیشش میبینم هعی زیر لب میگه مدینه . . کوچه هایت بوی مادر میده :) هعی میگه قدم کوتاه بود ؛ روی پا ایستادم ولی دستش از بالای سرم رد شد . . هعی میگه ؛ حرومی انقدر بد زد که گوشواره ی مادرم شکست ! آقا جون ؛ حسن خیلی بی قرار مادر ِ . .