-

یادت‌نره‌بانو ؛ هربار‌که‌ازخانه‌پا‌به‌بیـرون‌میگذاری . . گوشهٔ‌چادرت‌ر‌ادر‌‌دست‌بگیروآرام‌بگو : -هـٰذه‌‌امانتک‌یافاطمة‌الزهراء این‌امانت‌ِزهـراست'!

اشک کافی نیست ، او یار می‌خواهد ؛ آنان که امام حسین «ع» را تنها گذاشتند هم اشک می‌ریختند .

باز یک سال گذشت و دوباره به نقطه ی ِ آغاز رسیدم ! اینجا پایان ِ راه ِ تمام ِ امیدهایِ سالی است که گذشت . و شروعی دیگر . . و هی تکرار و تکرار و تکرار . دلم میخواهد دفتر مشقم را باز کنم و دوباره تمرین کنم الفبایِ زندگی را ! میخواهم خط خطی کنم تمام ِ آن روزایی را که دل شکستم و دلم را شکستن ! و امّا کاش باور داشتیم هر روز تولدمان هست ؛ هر روز که خداوند به ما مهلتِ زندگیِ دوباره میدهد باید تولدمان را جشن بگیریم . . اما افسوس که ما فقط سالروز ِ اولین به دنیا آمدنمان را جشن میگیریم . امروز سالروز ِ اولین به دنیا آمدنم هست و فردا سالروز دومین به دنیا آمدنم ؛ افسوس که روزهای ِ مهم کم اهمیت و گاه بی اهمیت میشوند . امیدوارم هیچ‌یک از ما دچارِ فراموشی نشده و از یاد نبریم که تولد یعنی دوباره زیستن به شیوه‌یِ انسانی تر . |تولدت مُبارک مَن|

به‌وقتِ‌بیستُ‌ششم‌مرداد‌ماه

‌ و ممنونم از ممبرای قشنگی‌ که تا اینجا باهامون بودن و دیشبم کلی بهم تبریک گفتن ، حقیقتا ذوقققق بخاطر ِ داشتنتون : ) 💘.

-

ولی از من اینو داشته باشین . . چشمی که گناه کنه امام زمانشو نمی‌بینه..!

- روایتی‌از‌حاج‌احمد‌متوسلیان‌‌از‌ زبان‌‌شهید‌دستواره .

تنگه‌دلِ‌من‌برازیارت . .

پلکی‌زدیم‌ومحرم‌تمام‌شد‌ خدمتگزارخوبی‌نبودیم‌‌ببخش‌؛یاحسین‌ع . .