تا حالا شده هرچی خدارو صدا بزنین جواب نده ؟؟
چرا من هرچی صدا میزنم کسی نیس دستمو بگیره
خدا خیلی جاها هوامو داشته در واقع همیشه حواسش بهم هس فقط از اینکه دیگه بخام خاسته هامو بگم خسته شدم چون هیچ وق نرسیدم ب اون چیزی ک خاستم
نمیدونم تقصیره منه یا چی ولی الان فقط حسم اینه ک خسته شدم از زندگیم
کی قراره روی خوش نشون بده بهم
لحظه ها داره میگذره اما چیزی نیس ک بخام براش دل خوش کنم بخاطرش زندگی کنم و ادامه بدم
در واقع امید دارم ب روزی ک نیومده همون سرپام داره همین
-
چند دیقه پیش از مراسم عزاداری یه تازه عروس برگشتم و بیشتر از قبل این واقعیت که زندگی هیچوقت چشم دیدن خوشیه بقیه رو نداره و هیچ روی خوشی هم برای نشون دادن نداره کوبیده شده رو صورتم، نگرد، دنبال روز بهتر، دنبال اتفاق بهتر، دنبال آدم بهتر، اگه اوضاع بدتر شد چی؟ زندگی کردنو عقب ننداز بعدا دیگه وقت نمیشه.
عکس خوشگل از ماه دارید برا بکگراند ؟
-
https://eitaa.com/Aghmaa/28319
بگرد ببین شاید به دلت نشستن..
شده ی چیزی رو با عمق وجودت بخای و بگی بیخیال بزار هرچی میشه بشه ؟
نمیدونم من اینجوری ام یا بقیه ام همینطورن اما وقتی نمیشه دیگه بیخیال
جنگیدن واسه عشقی ک " نمیشه " فایده نداره!❤️🩹
فقط امیدوارم این که نمیشه بدترش هم نشه
-
نه حقیقتا من با کلمه نمیشه خیلی میونه خوبی ندارم و عادت دارم خودمو به خاطر همین چیزایی که نمیشه از دست بدم.
بنظرتون خواب ها چقد واقعیت دارن ؟
من چن وقت پیش حدود دوسال یا بیشتر ی خواب دیدم ک ذهنم رو خیلی درگیر خودش کرده
من تو زندگی عادیم هیچ وقت آرامش اون خواب رو در واقعیت تجربه نکردم آرزو میکنم واقعی بود اینقدی ک روحم تو خواب غرق سکوت و آرامش بود ب حدی که با اینکه تایم طولانی میگذره اما همیشه قبل خواب میخام ی بار دیگه تجربش کنم
ی محیط آروم دور از همه ادما بود اینقدی قشنگ ک فقط مات و مبهوت ب اطراف نگا میکردم و هیچ حرفی نمیزدم فقط از قشنگی اطرافم آروم شده بودم و هیچ آدم بدی دورم نبود
کاش دنیا واقعی هم اونجوری میشد 🥺
-
اینایی که گفتیو نهایتش تو خواب ببینیم..
ولی شنیدم میگن وقتی تو واقعیت خیلی دنبال یه چیزی هستی ولی نمیتونی پیداش کنی ذهنت تو خواب برات تصویر سازیش میکنه:)
https://eitaa.com/aghma_ir/1844
ن اخه نکه من نخام من میخام ولی وقتی خانواده ن بگن آیا اثر داره ؟
-
نمیدونم موضوع چیه تا بگم اثر داره یا نه
ولی درستش همینه با چیزای نشدنی کنار بیای تا آسیبو چندین برابر نکنی.
دعا کنید خدا برا منم بخواد خیلی وقته دلم ی آرزو داره که برا برآورده شدنش توکلم فقط ب خود خداست پس ب دعای شما هم احتیاج دارم :)
-
حتما عزیزدورم انشاالله که همه چی همونطوری که میخوای پیش میره:)))✨
زندگیم تو هاله ی بزرگی از درد و غم و استرس و فشار درس و نمیدونم هزار تا چیز دیگه میگذره،مثلا یکیش اینکه خواهرم مُرد:))
و من فقط میتونم شبا یواشکی گریه کنم و روزا جوری که اتفاقی نیفتاده و زندگی ادامه داره حاضر شم برم مدرسه و استرس کنکور بکشم.
این همه ناتوانی و دیگه نمیتونم
-
هی تنها چیز مشترک بینمون سروکله زدن با مشکلات و درد و غمه که تو یه کلمه به اسم زندگی جمع شدن، بگذرون بگذرون تا تموم شه.
بده منطقی باشی و ی سری منطقا حالیت نشه بده ک هرجا میری سعی میکنی حال بدتو پنهون کنی تا انرژی بدی ب کسی منتقل نشه ولی هرجایی رو نگاه میکنی انرژی منفی از بقیه میبینی تو عماتو سعی میکنی لاپوشونی کنی ولی اونا نه تا میخوای وارد هر فضایی بشی حال خوبی وجود نداره
بده ک ی سری آدما ک میدونی بد بودن ولی از خاطرت پاک نمیشن
بده ک شرایط دست خودمون نیس از همون روزی ک متولد شدیم
بده ک من اینجوری دارم غر میزنم با اینکه خودم دم از انرژی منفی و فلان میزنم
ولی وقتی پر بشم از غم
چ از عم و رفتارای بقیه و مال خودم ک دیگه منفجر میشم
بده ک کسی درکی ازت نداره چون هرکسی تفکراتش و شخصیتش و طرز فکرش مال خودشه و دیگه نمیتونه مثل تو فکر کنه تا عمیقا درکت کنه
ولی خب چ میشه کرد
تهشم میگن لبخند بزن ب دنیا
ولی لبخندی ک میزنی ب دنیا فک میکنم بدتر لج میکنه باهامون
-
باتوجه به حرفایی که زدی اگه یه دونه آدمی که شبیه خودت باشه تو زندگیت بود نصف مشکلاتت رفع میشد و خب به نظرم آدمای دورتو الک کن، اونایی که بیشتر بودنشون بیشتر حالتو بد میکنه زو کنارهم نذاری کمتر برو طرفشون و بذار آدمای جدید وارد زندگیت بشن همه آدما که بد نیستن یهو میبینی لابه لاشو یه نفر عمیقا روحش با روحت یکیه. و درمورد سروکله زدن با غما و هرروز باهاشون گلاویز شدن هم باید بهت بگم که تا زندهای اوضاع همینه، غم همیشه هست چه بخوای صبح تا شبو افسرده یه گوشه اتاق بگذرونی چه قهقهه بزنی، تنها راهشم اینه که دست غماتو بگیری باهاشون بخندی، برقصی، درس بخونی و زندگی کنی.
با رفیقم بهم زدیم حالا تو محیط دانشگا هی میبینمش هر روز و مدام داره با رفیق مشترک مون ک با منه اکثرا (چون ی رشته ایم) حرف میزنه ک حرصم بگیره میگید چیکارش کنم والا بی توجهی ام میکنی بازم میاد میچسبه ک مثلا با من کاری نداره اما این کرمه رو میریزه در هر صورت
-
به خودت بقبولون که آدما به هیچکس تعلق ندارن و مال خودشونن، و اگه روزی دوباره همه چی درست شد هم زیاد روی چنین فردی حساب نکنی بهتره...
نمیدونم میدونین میخام چی بگم یا نه اما شده عاشق کسی بشین ک بین همه چی باشه؟!
ینی ن اونقدر محال ک بهش نرسی ن اونقد شدنی ک دستت و دراز کنی و برش داری
ن میشه منتظرش شد ن نزدیکش شد
ن اونقدی دوره ک بشه فراموشش کنی ن اونقدی کنارته ک بری بغلش
ی چیزی بین همه اینا
این حس اینقد عجیبه ک نمیشه بگم خوبه یا بد دقیقا میانه اس
ی جورایی هم میترسی از دستش بدی هم چون نسبتی نداری نمیتونی چیزی بگی ...
خلاصه ک عذاب میکشم اما خودمو توجیح میکنم
حس سرخوشی دارم امیدوارم بد نباشه تهش ...
-
درواقع ترسِ از دست دادن کسی که الانشم نداریش، طولش نده اگه حس میکنی علاقه ای بهت نداره فاصله بگیر بیشتر موندن و بیشتر گول زدن خودت و بیشتر امیدوار بودن روز به روز بیشتر غرقت میکنه و خب هیچی هم قشنگتر از این نیست که کسیو دوست داشته باشی که میدونی اونم دوست داره توی چنین موقعیتی که الان هستی فقط احساستو از دست میدی.
شنیدیم ک باید غمارو فراموش کنیم اما کمتر گفتن چجوری تا کی ب چ شکلی
من هیچوقت نمیتونم آدمی پیداکنم ک هرجور ک من دوست دارم رفتار کنه اینکه هیچ وقت ناراحت نشیم از هم اینکه هی همو توجیه نکنیم همچین چیزی غیرممکنه
-
اصلا من با این کلمه "فراموش کردن" مشکل دارم، مگه آدم میتونه فراموش کنه؟ فقط کنار میای همین.. گفتم که دنبال تموم شدن غم نباش عزیزمن چون تموم شدنی نیست دستشو بگیر بنشون کنار خودت هرازگاهی با لبخند به همین غمت نگاه کن هرازگاهی بغلش کن گریه کن هرازگاهیم نادیدش بگیر ولی ازش فرار نکن. آدمی که هیچوقت از همدیگه نرنجین هم نمیتونی پیدا کنی همیشه از کسی که دوسش داری خیلی زود ناراحت میشی، آدمیو پیدا کن که موقع عصبانیت هم دوست داشته باشه، موقع ناراحتی هم با لبخند نگاهت کنه و هیچ دلخوری رو کش نده و کنارت بمونه تا دوباره همه چی به حالت عادی برگرده.