بنظرتون خواب ها چقد واقعیت دارن ؟
من چن وقت پیش حدود دوسال یا بیشتر ی خواب دیدم ک ذهنم رو خیلی درگیر خودش کرده
من تو زندگی عادیم هیچ وقت آرامش اون خواب رو در واقعیت تجربه نکردم آرزو میکنم واقعی بود اینقدی ک روحم تو خواب غرق سکوت و آرامش بود ب حدی که با اینکه تایم طولانی میگذره اما همیشه قبل خواب میخام ی بار دیگه تجربش کنم
ی محیط آروم دور از همه ادما بود اینقدی قشنگ ک فقط مات و مبهوت ب اطراف نگا میکردم و هیچ حرفی نمیزدم فقط از قشنگی اطرافم آروم شده بودم و هیچ آدم بدی دورم نبود
کاش دنیا واقعی هم اونجوری میشد 🥺
-
اینایی که گفتیو نهایتش تو خواب ببینیم..
ولی شنیدم میگن وقتی تو واقعیت خیلی دنبال یه چیزی هستی ولی نمیتونی پیداش کنی ذهنت تو خواب برات تصویر سازیش میکنه:)
https://eitaa.com/aghma_ir/1844
ن اخه نکه من نخام من میخام ولی وقتی خانواده ن بگن آیا اثر داره ؟
-
نمیدونم موضوع چیه تا بگم اثر داره یا نه
ولی درستش همینه با چیزای نشدنی کنار بیای تا آسیبو چندین برابر نکنی.
دعا کنید خدا برا منم بخواد خیلی وقته دلم ی آرزو داره که برا برآورده شدنش توکلم فقط ب خود خداست پس ب دعای شما هم احتیاج دارم :)
-
حتما عزیزدورم انشاالله که همه چی همونطوری که میخوای پیش میره:)))✨
زندگیم تو هاله ی بزرگی از درد و غم و استرس و فشار درس و نمیدونم هزار تا چیز دیگه میگذره،مثلا یکیش اینکه خواهرم مُرد:))
و من فقط میتونم شبا یواشکی گریه کنم و روزا جوری که اتفاقی نیفتاده و زندگی ادامه داره حاضر شم برم مدرسه و استرس کنکور بکشم.
این همه ناتوانی و دیگه نمیتونم
-
هی تنها چیز مشترک بینمون سروکله زدن با مشکلات و درد و غمه که تو یه کلمه به اسم زندگی جمع شدن، بگذرون بگذرون تا تموم شه.
بده منطقی باشی و ی سری منطقا حالیت نشه بده ک هرجا میری سعی میکنی حال بدتو پنهون کنی تا انرژی بدی ب کسی منتقل نشه ولی هرجایی رو نگاه میکنی انرژی منفی از بقیه میبینی تو عماتو سعی میکنی لاپوشونی کنی ولی اونا نه تا میخوای وارد هر فضایی بشی حال خوبی وجود نداره
بده ک ی سری آدما ک میدونی بد بودن ولی از خاطرت پاک نمیشن
بده ک شرایط دست خودمون نیس از همون روزی ک متولد شدیم
بده ک من اینجوری دارم غر میزنم با اینکه خودم دم از انرژی منفی و فلان میزنم
ولی وقتی پر بشم از غم
چ از عم و رفتارای بقیه و مال خودم ک دیگه منفجر میشم
بده ک کسی درکی ازت نداره چون هرکسی تفکراتش و شخصیتش و طرز فکرش مال خودشه و دیگه نمیتونه مثل تو فکر کنه تا عمیقا درکت کنه
ولی خب چ میشه کرد
تهشم میگن لبخند بزن ب دنیا
ولی لبخندی ک میزنی ب دنیا فک میکنم بدتر لج میکنه باهامون
-
باتوجه به حرفایی که زدی اگه یه دونه آدمی که شبیه خودت باشه تو زندگیت بود نصف مشکلاتت رفع میشد و خب به نظرم آدمای دورتو الک کن، اونایی که بیشتر بودنشون بیشتر حالتو بد میکنه زو کنارهم نذاری کمتر برو طرفشون و بذار آدمای جدید وارد زندگیت بشن همه آدما که بد نیستن یهو میبینی لابه لاشو یه نفر عمیقا روحش با روحت یکیه. و درمورد سروکله زدن با غما و هرروز باهاشون گلاویز شدن هم باید بهت بگم که تا زندهای اوضاع همینه، غم همیشه هست چه بخوای صبح تا شبو افسرده یه گوشه اتاق بگذرونی چه قهقهه بزنی، تنها راهشم اینه که دست غماتو بگیری باهاشون بخندی، برقصی، درس بخونی و زندگی کنی.
با رفیقم بهم زدیم حالا تو محیط دانشگا هی میبینمش هر روز و مدام داره با رفیق مشترک مون ک با منه اکثرا (چون ی رشته ایم) حرف میزنه ک حرصم بگیره میگید چیکارش کنم والا بی توجهی ام میکنی بازم میاد میچسبه ک مثلا با من کاری نداره اما این کرمه رو میریزه در هر صورت
-
به خودت بقبولون که آدما به هیچکس تعلق ندارن و مال خودشونن، و اگه روزی دوباره همه چی درست شد هم زیاد روی چنین فردی حساب نکنی بهتره...
نمیدونم میدونین میخام چی بگم یا نه اما شده عاشق کسی بشین ک بین همه چی باشه؟!
ینی ن اونقدر محال ک بهش نرسی ن اونقد شدنی ک دستت و دراز کنی و برش داری
ن میشه منتظرش شد ن نزدیکش شد
ن اونقدی دوره ک بشه فراموشش کنی ن اونقدی کنارته ک بری بغلش
ی چیزی بین همه اینا
این حس اینقد عجیبه ک نمیشه بگم خوبه یا بد دقیقا میانه اس
ی جورایی هم میترسی از دستش بدی هم چون نسبتی نداری نمیتونی چیزی بگی ...
خلاصه ک عذاب میکشم اما خودمو توجیح میکنم
حس سرخوشی دارم امیدوارم بد نباشه تهش ...
-
درواقع ترسِ از دست دادن کسی که الانشم نداریش، طولش نده اگه حس میکنی علاقه ای بهت نداره فاصله بگیر بیشتر موندن و بیشتر گول زدن خودت و بیشتر امیدوار بودن روز به روز بیشتر غرقت میکنه و خب هیچی هم قشنگتر از این نیست که کسیو دوست داشته باشی که میدونی اونم دوست داره توی چنین موقعیتی که الان هستی فقط احساستو از دست میدی.
شنیدیم ک باید غمارو فراموش کنیم اما کمتر گفتن چجوری تا کی ب چ شکلی
من هیچوقت نمیتونم آدمی پیداکنم ک هرجور ک من دوست دارم رفتار کنه اینکه هیچ وقت ناراحت نشیم از هم اینکه هی همو توجیه نکنیم همچین چیزی غیرممکنه
-
اصلا من با این کلمه "فراموش کردن" مشکل دارم، مگه آدم میتونه فراموش کنه؟ فقط کنار میای همین.. گفتم که دنبال تموم شدن غم نباش عزیزمن چون تموم شدنی نیست دستشو بگیر بنشون کنار خودت هرازگاهی با لبخند به همین غمت نگاه کن هرازگاهی بغلش کن گریه کن هرازگاهیم نادیدش بگیر ولی ازش فرار نکن. آدمی که هیچوقت از همدیگه نرنجین هم نمیتونی پیدا کنی همیشه از کسی که دوسش داری خیلی زود ناراحت میشی، آدمیو پیدا کن که موقع عصبانیت هم دوست داشته باشه، موقع ناراحتی هم با لبخند نگاهت کنه و هیچ دلخوری رو کش نده و کنارت بمونه تا دوباره همه چی به حالت عادی برگرده.
https://eitaa.com/aghma_ir/1853 راستش من توی این موقعیتم ولی میدونم که اونم دوسم داره ولی با این تفاوت که قبلا باهم بودیم و الان بهم زدیم
و اینم بگم که بعد از بهم زدنمون کاملا رک اوند گفت من چند سال قبل زمانی که همزمان با تو بودم یکی دیگرو هم دوس داشتم و هموزم دارم .
و خب الان من نمیدونم چیکار کنم واقعا سردرگمم
-
هنوز کاری نکن ببین اون چه تصمیمی میگیره ولی خب درکل شرایط سختیه اگه از فکر اون فرد نیاد بیرون زندگی باهاش سخته میدونی که؟
https://eitaa.com/aghma_ir/1856 اوهوم میدونم ، ولی از یه طرفی هم یه فامیل نزدیکه از نظر خودم این ع..شق واقعا اشتباه بود!
چون تو اوج بچگی بزرگم کرد
-
خاصیت دوس داشتن همینه پخته ترت میکنه اما اگه حس میکنی اشتباهه دیگه بیشتر از این اذیت نکن خودتو
خدایی
یکم سعی کنید از حالی که دارید خارج شید
اکثرا وقتی پیام هارو میخونم یا احساس افسردگی و انزوا طلبی دارید یا اینکه از یه چیز گلایه میکنید و ناراحتید
برای خودتون وقت بزارید سعی کنید بیخیال خیلی چیزا بشید
اگه حس میکنید اطراف درکتون نمیکنه
به جای اینکه بزاریدشون کنار سعی کنید شما دیدگاه اونارو درک کنید
منم یه مدت مثل شما بودم ولی یکم سعی کردم اینجوری به قضیه نگاه کنم خیلی راحت شد همه چیز و همین باعث میشه کم کم کاملا همه چیز حل بشه
-
بله ولی کسی که درک نمیکنه کنار گذاشته بشه خیلی بهتر از اینه که بخوای بیشتر درکش کنی و بیشتر این حسو پیدا کنی که اون هیچی ازت نمیدونه و انقدری آدم وجود داره که نخوای چنین حسی رو با خودت حمل کنی..