‹اغمــٔـا›
؛
به عنوان انسانی تنها، تقریبا تنها به نظر نمیرسم و به عنوان انسانی غمگین، زیاد میخندم و در کل به عنوان انسانی مُرده، تقریبا زنده به نظر میآیم!
‹اغمــٔـا›
حرفى نزدم از غم دورى تو اما، اى كاش بدانى كه چه آورده به روزم . .
تا که از جانب معشوقه نباشد کششی
کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد . .
میگفت:دیگه برنمیگردم چون نمیتونم
کم دوست داشته باشم و تو لیاقت زیاد دوسداشته شدنو نداری.
هر آدمی رنج هایی در دل دارد که از دیگران مخفی میکند بیشتر اوقات شخصی را که سرد خطابش میکنیم در اصل غمگین است!