‹اغمــٔـا›
ما دراین عقرب سَرا، هرلحظه از سرتا به پا نیش یاران، نیش ماران، نیش جانان خوردهایم . .
شبان آهسته میگریم که شاید کم شود دردم
تحمل میرود اما شب غم سر نمیآید . .
‹اغمــٔـا›
توییت امشب:
يک روز، براى يک نفر، كفايت مىكنی
بدونِ هيچ تلاش و خستگی:))!
اگر صادقانه به جهان نگاه کنیم به این حقیقت اذعان خواهیم کرد که بهتر بود اصلا به دنیا نمی آمدیم.
میگفت: زندگی یک بازیه که تو هیچوقت قرار نیست توش برنده بشی، فقط باید یاد بگیری چطور بازی کنی.!
‹اغمــٔـا›
؛
چیزی نیست که بشود با قرص و آمپول و نمیدانم قدم زدن کنار خیابان یا روشن کردن یکی دو سیگار کاریش کرد. این جا، باور کنید، من گاهی دیگر انگار نمیتوانم نفس بکشم..
عزیز من، از امیدوار شدن میترسم. حقیقت این است که از امیدواریهایم بیش از ناامیدیها رنج کشیدم:)))