رُک بگویم از همه رنجیدهام، از غریب و آشنا ترسیدهام...
بیخیال سردی آغوش ها، من به آغوش خودم چسبیدهام !
هر آنچه در قلب میگذرد را نمیتوان گفت ، برای همین خدا ، آه ، اشک ، خواب طولانی ، لبخند سرد و لرزش دستان را خلق کرد .. !
آدمی است دیگر ؛
تمام داشتهها و نداشتههایش بند حوصلهاش است ..
حوصله که نداشته باشد ،
حتی ممکن است از آدم بودن استعفا دهد ...
‹اغمــٔـا›
-ایفاگر نقش درد در لبخندی از جنس ناچاری؛
-به دنبال وصله زدن بر تکه های خرد شده ی قلب خود بود؛
فکر میکنید آدم برای چی میمیره ؟!.
از گرسنگی ، از سیگار ، از غصه ؟
نه .
آدمها از بی امیدی میمیرند ، از اینکه هرروز صبح چشمانش را باز کند و نداند چرا .!
‹اغمــٔـا›
فکر میکنید آدم برای چی میمیره ؟!. از گرسنگی ، از سیگار ، از غصه ؟ نه . آدمها از بی امیدی میمیرند ،
کاش یه تاریخیو بهمون نشون بدن بگن از اون
روز به بعد دیگه هیچ غمی نداری لااقل به
امید اون روز زندگی کنیم... !
Sina-Parsian-Kashti-3-128.mp3
5.81M
من موندم و کلی نهنگ خودکشی کرده . . .
#بگوشیم🌱
‹اغمــٔـا›
توییت امشب:
بدی مهربون بودن اینه که مهربونا به هیچکی جز خودشون بدی نمیکنن:))!
میروم خسته و افسرده و زار سوی منزلگه ویرانهی خویش . بخدا میبرم از شهر شما ؛ دل شوریده و دیوانهی خویش...