میگفت: تصمیم گرفتم انقدر سکوت کنم تا دلی برایم تنگ شود، به خودم آمدم دیدم که فراموش شدم.
‹اغمــٔـا›
اونجا که شایع میگه: صبرم کمه؛ حوصلم درحد حداقل !
اونجا که یاسر میگه:
چرا همه چی بند تار موئه، چی موند از اون نگاه با شکوهت .
ما که توقع نداشتیم این دنیا ما را ناز کند یا گرم در آغوش بگیرد، فقط توقع بود که اینقدر جگرمان را نسوزاند.