‹اغمــٔـا›
میگفت:
من هیچوقت
نمیتونم تورو فراموش کنم
چون کنارت حسی رو تجربه کردم
که قبل از دیدنت
نمیدونستم وجود داره..:))
احساس میکنم این زندگی را قبلا یکنفر مصرف کرده و تمام خوشیهایش را برای خود برداشته و حالا تفالهاش نصیب من شده است.
‹اغمــٔـا›
ولی خیلی از ما تو سی سالگی میمیرم و تو هشتاد سالگی دفن میشیم . .
البته اگه تا سی سالگی زنده بمونیم...
من کم حرف نیستم؛ شاید فقط یه سکوت انتخابی رو در پیش گرفتم تا از مردم در امان بمونم.
دلم میخواد از چیزهای خوب بنویسم ولی خب چیزهای خوب زیادی با من غریبن، شاید هم من با اونا؛ چه بدونم..