میگفت: به هر چیز در جهان پناه بیاوری، در امان خواهی ماند؛ اما كافیست انسان بفهمد بیپناهی.
‹اغمــٔـا›
زِ هر افتادنی برخاستن هست، مگر از اعتبار چشم و از دل . .
غم زمانه خورم یا فراق یار کشم؟
به طاقتی که ندارم، کدام بار کشم . .
و من فرو رفتم
در چیزی که نامش را نمیدانستم،
اما از زخم عمیقتر بود
و از مرگ اندکی خفیفتر.
‹اغمــٔـا›
توییت امشب:
و بعد از یک فروپاشی، هرگز آن آدمی که بودی نخواهی شد:))!
انسان وقتی بیش از حد رنج بکشد،
وضعیتش به کمدی نزدیک میشود؛
و میتواند به دردناکترین چیزها هم بخندد.
آدمی ست دیگر؛ یک روز حوصلهی هیچ چیز را ندارد دوست دارد خودش را بردارد بریزد دور..