‹اغمــٔـا›
الان اونجاییم که فریدون مشیری میگه:
رکبگویم از همه رنجیده ام ، از غریب و اشنا ترسیده ام ، بی خیالِ سردیِ آغوش ها من به آغوش خودم چسبیده ام:))
"لانگ دیستنس " اینجوریه که یه تیکه بزرگ از قلبتو کیلومتر ها اونور تر جا گذاشتی و همیشه دلتنگی...
‹اغمــٔـا›
توییت امشب:
از خودم معذرت میخوام به خاطر تموم آدمایی که با محبتام هارشون کردم:))!