‹اغمــٔـا›
توییت امشب:
از خودم معذرت میخوام به خاطر تموم آدمایی که با محبتام هارشون کردم:))!
چنگ نزنیم به اون چیزی که رفته،
نیست،نابودشد،چنگ نزنیم به پل هایی که ریخته ،که اگر تموم شده،بزاریم تموم شده بمونه .
‹اغمــٔـا›
حمید مصدق مینویسه :
تو به من خندیدی و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضبآلود به من کرد نگاه
سیب دندانزده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرارکنان میدهد آزارم
و من اندیشهکنان غرق در این پندارم
که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت