‹اغمــٔـا›
به قول شاعر:
اوضاع خراب است مراعات کنید ؛
حال یک من ، منِ دیوانه خراب است مراعات کنید . .
هدایت شده از طهرانِ دیروز!
[بعضیا یواشکی غصه می خورن ؛ الکی تهمت بی خیالی نزنید !]
‹اغمــٔـا›
-همهی این نیز بگذردهایی که گفتیم عمرمان بود؛
-گره افتاده به تمام راهها؛
نگاهم کرد و گفت :
میدانی رنجِ تو از چیست؟
تو به آنچه نباید ، زیاد میاندیشی ..
‹اغمــٔـا›
زیبایی کتاب:
پایم را روی مین گذاشتهام
تکان بخورم مردهام
باید همینجا که هستم
بمانم تا آخر دنیا.
درست وضعیت سرباز جنگی را دارم
کنار تو و زیباییات.
اگر بیشعوری درد داشت
باز هم عده ای مُسکن می خوردند
و به کارشان ادامه می دادند ...
بنظرم قشنگ ترین حرف به یه آدم میتونه
این باشه که " من کنار تو خود واقعیمم"
آدم کنار هرکسی نمیتونه خودش باشه .!